جوانان احمد الحسن

244 صفحه

بسم الله الرحمن الرحیم

نام کتاب: پژوهشی در عصمت

تاریخ انتشار: 1398 ه ش – 2011 م – 1432 ه ق

نام نویسنده: استاد عبدالرزاق دیراوی

معرفی:

سپاس و ستایش تنها از آنِ خداوند، آن پروردگار جهانیان است!

و سلام‌وصلوات تام و تمام خداوند بر محمد و آل محمد، آن برگزیدگان پاک و طاهر و معصوم باد!

با وجود گذشت قرن‌های متمادی، هیاهو و کشمکش در خصوص موضوع عصمت و معصوم همچنان ادامه دارد. عده‌ای آن را می‌پذیرند و عده‌ای رد می‌کنند. گروهی به وجود معصوم اقرار دارند و عصمت را واجب می‌دانند و آن را بسیار وسیع‌تر از آنچه هست تصور می‌کنند و عده‌ای دیگر آن را منع یا دایرۀ عصمت را بقدری تنگ می‌کنند که آن را تنها محدود به تبلیغ الهی می‌کنند و به‌طور مشخص هدف از آن را تبلیغ و رساندن قرآن می‌دانند.

پژوهشگر ملاحظه می‌کند که نزد گروهی که قائل به عصمت هستند سخنان بسیار متضادی در تعریف و بیان حقیقت عصمت یا خاستگاهش وارد می‌شود و معنای حقیقی عصمت را ناشناخته و بسیار پیچیده می‌بیند و در عین عجیب‌بودن، متأسفانه سختی‌ها و دشواری‌ها و تلاش و کوشش بسیاری برای وصله‌پینه‌کردن کاستی‌ها خودنمایی می‌کند.

واقعیت این است که متکلمان، به‌ویژه متکلمان شیعه، معنای عصمت را از درک و فهم مردم بسیار دور کرده‌اند و درعین‌حال که خودشان تصور می‌کنند در حال نزدیک‌کردن معنای عصمت به ذهن‌های مردم هستند، با تأسف بسیار، از عصمت، هدفی ساخته‌اند که تنها تیرهایی به‌سویش پرتاب می‌شود؛ و به‌این‌ترتیب تیرهایی از جنس مقولاتی که هیچ ارتباطی به خود عصمت ندارند، بر آن افزوده‌اند.

اگر آن‌ها به تعریف عصمت از دید آل محمد(ص) بسنده می‌کردند و به آن ملتزم می‌شدند و در همان مرزبندی که آن بزرگواران(ص) برایشان مشخص کرده‌اند متوقف می‌شدند، قطعاً خود را از گرفتارشدن در خطاها و اشتباهات متعدد و شبهۀ غریب و دور از ذهنی که مردم را دچارش کرده‌اند به دور نگاه می‌داشتند.

با نگاهی بر بحث‌ها و پژوهش‌هایشان ملاحظه می‌شود که عناوین مطرح شده، بی‌هیچ تمایزی، در هم تنیده شده‌اند؛ به‌طوری‌که عصمت، در نظر و کلام آن‌ها، با عناوین دیگری از قبیل عنوان خلافت یا نبوت گره خورده است، و از آنجا که هر عنوان ملزومات خاص خود را دارد که با دیگر عناوین متفاوت است، آن‌ها را چنان می‌بینیم که با تمامی این ملاحظات به یک شکل برخورد می‌کنند؛ گویی همۀ آن‌ها ملزومات یک موضوع یا عنوان هستند! به‌عنوان‌مثال «علم» از ملزومات خلافت یا رهبری مردم است، ولی آن‌ها آن را به حوزۀ عصمت می‌کشانند و چنین فرض می‌کنند که معصوم چون معصوم است باید به همۀ علوم احاطه داشته باشد؛ درحالی‌که معصوم باید به علومی احاطه داشته باشد که در صورت انجام وظیفه به‌عنوان جانشین و حجت خدا بر مردم به آن‌ها نیازمند است؛ یعنی با عنوان خلافت و جانشینی و حجت‌بودن، نه به‌عنوان اینکه معصوم است.

این آشفتگی به‌وضوح در تصویر منعکس‌شده در اذهان مردم در خصوص عصمت آشکار است و افکار و اندیشه‌های این مردم به‌طور معمول با آنچه از علمایشان می‌شنوند و یا در کتاب‌هایشان می‌خوانند شکل می‌گیرد.

اقرار به عصمت حجت‌های خداوند بر بندگانش خصیصه‌ای است که در سطح امور بدیهی قرار دارد و اگر چنین پیچیده‌کردن و تکلف و حتی فهم بیمارگونه‌ای که متکلمان احاطه‌اش کرده‌اند وجود نداشت، چه‌بسا بیشتر مردم از سر خیره‌سری و لجاجت جرئت نقض‌کردن یا اعتراض به آن را به خود راه نمی‌دادند؛ پس به‌واقع، آنان مثل همان کسی شدند که خطا می‌کند، درحالی‌که خودش می‌پندارد کاری درست انجام می‌دهد!

با چنین سرآغازی، این پژوهش بر آن خواهد بود که مفهوم عصمت را به همان پاکی و بی‌آلایشی اولیه بازگرداند؛ با پایبندی به همان حدود و مرزهایی که آل محمد(ص) ترسیم فرموده‌اند.

همچنین ابهام و پیچیدگی مفهوم عصمت که از دخالت‌های نادرست علما در کلام نشئت گرفته است، نیازمند منهجی خواهد بود که شبهات را جارو کند و اضافاتی را که به مفهوم عصمت ملحق شده است پالایش نماید. خوانندۀ گرامی ملاحظه خواهد کرد که نویسنده بر مسئلۀ «نحو» (دستور زبان) و ارتباط آن با عصمت بسیار دقت خواهد کرد؛ طوری که چنین خواهد دید که این مسئله صفحات بسیاری را ـنسبت به حجم کتابـ به خود اختصاص داده است، به گونه‌ای که چنین به نظرش خواهد رسید که پرداختن به این مسئله، به این شیوه و در این حجم از صفحات، بحث را از موضوع خود خارج می‌کند؛ و البته این ملاحظه به‌طور اجمالی صحیح است. این مسئله در سطح نظری ارتباط بسیار ضعیفی با موضوع عصمت دارد و تاکنون کسی آن را از مباحث عصمت به شمار نیاورده است؛ اما از نویسنده انتظار می‌رود چنین کند؛ و آنچه ما در سطح واقعیت ملاحظه می‌کنیم یا در عرصۀ گفتمان مردم و آنچه مردم در زندگی روزمره تکرار می‌کنند و اشکالاتی که به دعوت حق – دعوت مبارک یمانی - وارد می‌کنند این کار را برای نویسنده تسهیل می‌نماید؛ بنابراین چنین مسئله‌ای در چنین سطحی، بی‌هیچ چشم‌پوشی، جایگاه‌های نخست اولویت را به خود اختصاص خواهد داد.

بنابراین در سطح علمی، این مسئله یا به‌عبارت‌دیگر این شبهه، یکی از خطیرترین مسائل متعلق به بحث عصمت است؛ به همین دلیل باید با بیان و برهان کافی با این مسئله مواجه شد.

چه‌بسا خوانندۀ گرامی متوجه نپرداختن نویسنده به آیات قرآن -مانند آیۀ تطهیرـ و احادیثی مانند حدیث ثقلین شود، دو مسئله‌ای که به‌وضوح بر عصمت اهل‌بیت(ص) دلالت دارند؛ اما خوانندۀ گرامی به‌خوبی آگاه است که مطالب بسیاری که در این دو مسئله وارد شده است – ان شالله- کفایت می‌کند. به‌علاوه در اینجا روی سخن در خصوص خود مفهوم عصمت جدای از مصادیق آن است.

از خداوند سبحان و متعال یاری و حمایت را خواستارم؛ چراکه او بهترین آقا و بهترین یاریگر است و از او عزوجل – همان ‌کسی که تقاضاکننده‌اش را ناامید بازنمی‌گرداند - تقاضا دارم که از قصور و تقصیرم درگذرد و هرگز مرا چشم‌برهم‌زدنی به خود وانگذارد.

و سپاس و ستایش، خدایی را که ما را به ولایت محمد و آل محمد هدایت فرمود؛ که اگر خداوند هدایتمان نمی‌کرد ما راه خود را نمی‌یافتیم و به‌راستی که فرستادگانِ پروردگارمان، حق را آوردند. بار خدایا! صلوات تام و تمام خود را بر محمد و آل محمد – ائمه و مهدیین - ارزانی بدار!

کلمات کلیدی: عصمت، معصوم، آل محمد، ولایت، گناه، علم، حجت


کلمات کلیدی :

سر فصل ها

فهرست موضوعات کتاب پژوهشی در عصمت

مقالات مشابه

مقالاتی که شاید با این مقاله مرتبط باشند

جوانان احمد الحسن 2025