Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی
دانلود فایل تصویری

تبریک عید غدیر و بررسی چند نکته بسیار مهم

سخنرانی : تبریک گویی به مناسبت روز عید غدیر بزرگ

به عربی: تهنئة بيوم عيد الغدير الأغر

خطیب : سید احمدالحسن (ع)

موضوع : تبریک گویی به مناسبت روز ولایت، بیان مسائل روز از جمله: تسلط طالبان بر افغانستان، کودتا در تونس، واکسن کرونا و لزوم تزریق آن برای حفظ سلامتی

زبان : فارسی، عربی و (دوزبانه)

تعداد صفحات : 10

فرمت pdf + word + video

تاریخ : 18 ذی‌الحجه 1442 - 28 جولای 2021 م - 6 مرداد 1400 ش

منبع : گروه تلگرامی الدعوة المهدوية 
 

 

متن نوشتاری :

 

 

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

كل عام وأنتم بخير وعافية بمناسبة عيد الله الأكبر، عيد الغدير وعيد حاكمية الله سبحانه وتعالى.

حادثة وبيعة الغدير مشهورة ومتواترة في كتب المسلمين، ومختصرها أن رسول الله صلى الله عليه وآله، نقل ولايته الإلهية إلى الإمام علي صلوات الله عليه، وأعلن تنصيبه خليفة لله في أرضه من بعده. وأنا هنا أحب أن أنقل حديث مختصر مما روي في بيعة الغدير المباركة. أنا بالحقيقة لا يظهر... لا تظهر عندي الكتابة أمامي لا أعرف السبب، إذا كان يوجد صوت فقط.. نعم.. نعم.

الدكتور علاء: نعم سيدنا الصوت جيد، حبيبي براحتك.

السيد أحمدالحسن: جزاكم الله خيرا.. نعم.

سلام علیکم و رحمة الله و بركاته

به مناسبت عید بزرگ خدا، عید غدیر وعید حاكمیت خدای سبحان ومتعال هر سال شما در خیر وعافیت باشید.

اتفاق و پیمان غدیر در كتاب‌های مسلمانان مشهور و متواتر است. و مختصر آن این است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ولایت الهی‌اش را به امام علی- صلوات الله علیه- انتقال داد و او را بعد از خودش خلیفة خدا اعلام كرد. دوست دارم اینجا حدیث مختصری را بیان كنم كه روایت غدیر مبارك است. در واقع نوشته‌اش برایم نمایش داده نمی‌شود و نمی‌دانم دلیلش چیست... اگر صدا هست {بگویید} چون قطع و وصل می‌شود. بله! بله!

دکتور علاء: بله آقای‌ ما، صدا خوب است عزیزم؛ شما راحت باشید.

سيد احمدالحسن: خداوند به شما پاداش نیک دهد.. بله!

الحديث هو ما رواه الإمام أحمد ابن حنبل في مسنده الجزء الرابع الصفحة 281، في سنده إلى البراء ابن عازب قال: (كنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم في سفر فنزلنا بغدير خم فنودي فينا الصلاة جامعة وكسح لرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم (طبعا الحديث صلى الله عليه وسلم، اعتيادا أنا ذكرت وآله. للدقة فقط نقل .. كما هم يروونه) وكسح لرسول الله صلى الله عليه وسلم تحت شجرتين فصلى الظهر وأخذ بيد على رضى الله عنه فقال ألستم تعلمون أنى أولى بالمؤمنين من أنفسهم قالوا بلى قال ألستم تعلمون انى أولى بكل مؤمن من نفسه قالوا بلى قال فأخذ بيد على فقال من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. قال فلقيه عمر بعد ذلك فقال له هنيئا يا ابن أبي طالب أصبحت وأمسيت مولى كل مؤمن ومؤمنة). إلى هنا إنتهى ما نقله أحمد ابن حنبل في مسنده، والحمدلله رب العالمين على نعمة الإسلام وكمالها بعلي وبخلفاء الله من ولده صلوات الله عليهم أجمعين.

الأحبة المستمعين، هناك قضايا أريد أن أعرض لها اليوم ولو باختصار. فمن يرغب الإستماع وربما الإنتفاع أو يكون له رأي أخر، فجزاه الله.. فجزاه الله خير جزاء المحسنين.

آن حدیث، همان روایت امام احمد بن حنبل، در كتاب مسُندش، جلد ۴، صفحه 281، در سندش از بُراء بن عازب است كه نوشته: (در یک سفر، همراه با رسول خدا صلی الله علیه وسلم بودیم كه در غدیر خم منزل كردیم. ندا دادند كه وقت نماز جماعت است. راه را برای رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم باز كردند و ایشان را یاری كردند (طبعاً در حدیث آمده صلی الله علیه و سلم كه عادت آنها است و من به خاطر دقت در انتقال كلام اینطور می‌گویم؛... همینطوری كه آنها روایت می‌کنند) راه را برای رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم باز كردند و ایشان را یاری كردند تا به زیر آن دو درخت رسید و نماز ظهر را خواند و دست علی رضی الله عنه را گرفت و فرمود: آیا نمی‌دانید كه من بر تمام مومنین از خودشان اولی‌تر هستم؟ گفتند: بله! فرمود: آیا شما نمی‌دانید كه من بر تمام مومنین اولی‌تر هستم؟ گفتند: بله! پس دست علی را گرفت و فرمود: هر كسی كه من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمن باش. بعد از این گفته‌ها، عُمر با علی روبرو شد و گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابی‌طالب، صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن با ایمان هستی). در اینجا نقل قول احمد ابن حنبل از كتاب مسندش پایان یافت. خدای جهانیان را شکر بسیار به خاطر نعمت اسلام و تکمیل آن با علی و خلیفه‌های خدا كه از فرزندان اویند- كه درود خدا بر همة آنها باد!

شنوندگان عزیز: نکته‌هایی وجود دارد كه می‌خواهم امروز به آنها بپردازم؛ حتی اگر شده خیلی كوتاه. كسی كه دوست دارد بشنود یا شاید استفاده ببرد، یا اگر دیدگاه دیگری داشته باشد، خدا خیرش بدهد،... خدا خیرش دهد از آن خیری كه به نیکوكاران می‌دهد.

القضية الأولى:

أفغانستان، وما يحصل فيها من محاولة مجرمي طالبان الوهابية السلفية أخزاهم الله للسيطرة على البلاد. وهم يقتلون الناس بوحشية وإجرام لا يقل عما فعله مجرمي داعش في سوريا والعراق. واعتقد أن هناك عدم اهتمام متعمد بهذه المسألة رغم أنها تخص كل العالم، فتقدم طالبان وتحقق موطأ قدم للحركة الوهابية السلفية الاجرامية هناك، يعني دعم لهذا الفكر الإجرامي، يعني تفجيرات وقتل وترويع في عدة دول أخرى في العالم. أتمنى من الناس، وأرجو من الناس ومن شعوب العالم أن تقف مع الشعب الأفغاني ضد حركة طالبان الإجرامية قبل أن تقع الفأس في الرأس - كما يقولون - ، وأتمنى للشعب الأفغاني والمؤمنين في أفغانستان السلامة والنصر على هذه الحركة الإجرامية وتحقيق الأمن والاستقرار في هذا البلد الكريم.

مسئله اول: افغانستان و دستاوردهای جنایتکاران طالبان، همان وهابی‌های سلفی- كه خدا رسوایشان كند- و سیطرۀ آنها بر آن كشور می‌باشد. آنها مردم را وحشیانه و جنایتکارانه می‌كشند، كه دست‌كمی از جنایت‌های داعش در سوریه و عراق ندارد. و به نظر من عمداً به این موضوع توجهی نمی‌شود با اینکه موضوع به همة دنیا مربوط است. پس پیشروی‌های طالبان و تثبیت جای‌پای وهابیت سلفی جنایتکار در آن منطقه، به معنای پشتیبانی از این مکتب و تفکر جنایتکار است؛ همان انفجارها، كشتارها، هراس افکنی‌ها در كشورهای دیگر دنیا... از مردم و ملت‌های دنیا خواهش دارم و امیدوارم كه دوشادوش كشور افغانستان و بر علیه حركت جنایتکارانة طالبان بایستند پیش از آنکه به قول معروف (كار از كار بگذرد). و برای مردم افغانستان ومؤمنان، آرزوی سلامتی و پیروزی بر علیه این جنبش جنایتکار را دارم، و آرزو می‌کنم كه ثبات به این كشور کریم بازگردد.

القضية الثانية:

وقبل أن أطرحها أود أن أبين لمن يعترضون على إبداء الرأي في القضايا التي تحدث في دول العالم بحجة أنك لا تنتمي أو لم تولد في هذا البلد، هناك يعني بعض ال.. ما اعرف يعني.. الجهل أو.. على كل حال.

  • أولا: هناك نقاط يعني أبينها في هذا المثال ..أولا وقبل كل شيء أود أن أبين أنه من حقنا أن نبدي أرائنا ووجهة نظرنا في أي مسألة إنسانية كانت، لأننا جميعا بشر فلنا أن نعلق ونبدي أرائنا على ما يحدث في أمريكا أو أوروبا أو آسيا وأي مكان آخر إلى أخره، وخصوصا القضايا التي تتعلق بالظلم والطغيان.
  • ثانيا: من حقنا أن نبدي أرائنا في القضايا الإسلامية أو ما يحدث في البلدان الإسلامية؛ لأننا مسلمون.
  • وثالثا: من حقنا أن نبدي أرائنا في القضايا العربية. المهم.

مسئله دوم: قبل از اینکه آن را مطرح كنم، می‌خواهم برای كسانی كه می‌گویند من به فلان كشور تعلق ندارم یا در آنجا به دنیا نیامده‌ام، و بر اظهار نظراتم در خصوص آنچه در كشورهای جهان رخ می‌دهد اعتراض می‌كنند روشن كنم: ... البته {همیشه} اینجا و آنجا برخی... جاهلان... به هر حال... هستند.

  • اول: نکاتی در این‌باره هستند كه بیان می‌كنم: ابتدا و پیش از هر چیز، می‌خواهم روشن كنم كه این حق ماست كه نظر خودمان را دربارۀ هر مسئله انسانی مطرح كنیم؛ زیرا تمام ما بشر هستیم و حق داریم دربارۀ رویدادهای آمریکا، اروپا یا آسیا یا هر مکان دیگری نظر بدهیم و نظر خود را بیان كنیم. به ویژه مسائلی كه به ظلم و طغیان مربوط می‌شود.
  • دوم: این حق ماست كه نظر خودمان را دربارۀ مسائل اسلامی یا آنچه در كشورهای اسلامی رخ می‌دهد بیان كنیم؛ زیرا ما مسلمان هستیم.
  • و سوم: این حق ماست كه رای و نظرات خودمان را در مسائل (مهم) عربی مطرح كنیم.

القضية هي ما حصل في تونس من إنقلاب عسكري وتفرد دكتاتوري، في تقرير مصير الناس هناك. أنا أقول بغض النظر عما فعلته الأحزاب في تونس أو أحزاب الإسلام السياسي بالخصوص، والأحزاب في العراق أكيد وحتما فعلت أكثر بكثير، ولكن يجب على الناس أن تدرك حقيقة، أن الدكتاتورية والتسلط وتحكم فرد غير معصوم بمصير الناس هو أسوء ما يمكن أن تصل له جماعة إنسانية، ولا يمكن أن يكون هناك عذر لقبول الدكتاتورية والتسلط تحت أي حجة كانت، فالحرية وحق الإنسان في تقرير مصيره، قيمة مقدسة شرعا وأخلاقا، ولا يوجد أي عذر لسلبها أو التنازل عنها. قال تعالى (لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ). فإذا كان الله سبحانه وتعالى الذي خلق الإنسان يرفض إكراه الإنسان على الإيمان به أو بدينه، فبأي حق يكره الدكتاتور بقية الناس على طاعته وقبول أرائه في تقرير حياتهم و مصيرهم دون نقاش أو اعتراض.

این قضیه مهم همان اتفاقی است كه در تونس رخ داده، همین كودتای نظامی و تک‌روی دیکتاتوری در تصمیم گیری سرنوشت مردم آنجا. من می‌گویم: صرف نظر از آنچه احزاب یا به ویژه احزاب اسلام سیاسی در تونس انجام دادند- كه البته احزاب در عراق خیلی بیشتر از آن را انجام داده‌اند- اما مردم باید یک حقیقتی را درك كنند؛ {و آن این است كه} دیکتاتوری و تسلط و حکومت، فردی غیر معصوم در سرنوشت مردم بدترین چیزی است كه یک جامعه انسانی به آن می‌رسد. و در این‌باره هیچ عذر و بهانه‌ای برای پذیرش دیکتاتوری و تسلط به هر دلیلی وجود ندارد. پس آزادی و حق انسان در تعیین سرنوشت خویش، از دید شرع و اخلاق، یک ارزش مقدس است و هیچ بهانه‌ای نه برای سَلب آن هست و نه برای كوتاه آمدن از آن. خدای متعال فرمود: (در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار كه آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست).([1]) بنابراین اگر خداوند سبحان و متعال كه آفریدگار انسان است، انسان را بر ایمان به خود یا به دین خود مجبور نکرده است، پس دیکتاتور به چه حقی باقی‌ماندن مردم را بدون هیچ بحث و اعتراضی بر اطاعت و پذیرفتن رای و نظرات خود در تعیین سرنوشت‌شان مجبور می‌كند؟

عموما نتمنى للشعب التونسي ألا يقع فريسة لحكم دكتاتوري متسلط وأن تخرج دولة تونس العزيزة من النفق المظلم الذي يريد البعض زجها فيه. أيضا أرجو من الشعب العراقي أن لا يتمنى الحكم الدكتاتوري، لأنه أسوء بكثير، ممّا هم فيه الآن.

به‌طور كل آرزو می‌كنم ملت تونس طعمه یک حاکم دیکتاتور سلطه‌گر نشود، و كشور عزیز تونس از تونل تاریکی كه برخی می‌خواهند آن را به درونش بیندازند، خارج شود. همچنین از ملت عراق می‌خواهم كه حکومت دیکتاتوری را آرزو نکنند؛ زیرا بسیار بدتر از چیزی كه امروزه در آن قرار دارند، است.

 

القضية الثالثة: مسألة اللقاح ضد الوباء

دعوت وأدعو وأؤكد اليوم على الناس بأخذ اللقاح.

وهناك مسألة حدثت معي ربما فيها نفع فأرى أن أذكرها لكم: في بداية انتشار الوباء في الصين، وفي وقتها لم يكن هناك إعلان عن لقاح أو أي شيء مؤكد بهذا الأمر، أقول في وقتها رأيت رؤيا مختصرها، كنت في قاعة كبيرة، وكان هناك مجموعة كنت أعلم أنهم ملائكة ولكنهم بهيئة بشرية، وكان اثنين منهم يحملون حقنتين، الأولى حقنوها في رقبتي، والثانية في أذني من الخلف. وفهمت أن هذا لقاح ضد المرض الذي بدأ ينتشر، وإلى هنا انتهت تقريبا، هذا مختصر الرؤيا يعني. وفي وقتها قصصت الرؤيا لبعض المؤمنين القريبين مني. بعد هذه الرؤيا بعدة أشهر، زارني في بيتي أحد المؤمنين، وبالحقيقة قبل أن يزورني بفترة أيضا، يعني عدة أسابيع، رأيت رؤيا أنه أصيب بالوباء، وأخبرته في وقتها وأخذ احتياطه في عمله جزاه الله خيرا، لكن ما يكتبه الله سبحانه وتعالى يكون، فشاء الله سبحانه وتعالى أنه يصاب يعني بالنتيجة، فبالنتيجة لما زارني في بيتي كان مصابا بالفايروس دون أن يعلم طبعا. لم يكن يعلم، وجلس بقربي على نفس جهاز الكمبيوتر واستعمل نفس الأدوات، يعني استخدم الكيبورد والماوس لأن كان هناك بعض الأمور التي عملنا عليها، على كل حال. ولم نكن نلبس كمامات ولم استعمل أيضا معقم، وأنفاسه كانت ملاصقة لوجهي، فنظريا المفروض أن الفايروس انتقل لي، والمفروض أن أصاب بالوباء. عموما هو رجع إلى بيته وتدهورت صحته وفي نفس اليوم.. يعني.. بنفس اليوم تدهورت صحته ووضعه الصحي يعني ضيق تنفس وما شابه. وفحص في اليوم التالي ووجد أنه مصاب بالوباء ولكن الحمدلله، فحصت بعده وظهر أني لم أصب بالوباء.

مسئله سوم: مسئله واكسن برای بيمارى همه‌گير{کرونا} است.

دعوت كرده‌ام، دعوت می‌کنم و امروز هم تاكید می‌کنم كه مردم واكسن بزنند.([2])

مسئله‌ای برای من اتفاق افتاده که شاید گفتنش برای شما سودمند باشد. در آغاز انتشار ویروس در چین، در آن وقت هیچ اعلانی در خصوص واكسن یا چیز قابل اعتمادی در این خصوص وجود نداشت. در آن هنگام رؤيایی دیدم كه خلاصه‌اش چنین بود: در یک سالن بزرگی بودم، در آنجا گروهی بودند كه من می‌دانستم آنها فرشته‌اند اما به شکل انسان، دو نفر از آنها دو سرنگ داشتند، اولی را در گردن و دومی را پشت گوشم تزریق كردند. من فهمیدم كه اینها واكسن‌های ضد بیماری است كه دارد منتشر می‌شود. تا جایی كه آن رؤيا تمام شد. البته این مختصرِ رؤيا بود. در آن وقت این رؤيا را برای مومنینی كه به من نزدیک بودند تعریف كردم، چند ماه پس از این رؤيا یکی از مومنان به دیدن من به منزلم تشریف آورد. در واقع مدتی قبل از اینکه به دیدن من بیاید، یعنی همین چند هفته قبل، رؤيایی دیدم كه او به این ویروس مبتلا می‌شود. در آن موقع به ایشان اطلاع دادم. ایشان نیز احتیاطات لازم را رعایت كرد خداوند جزای خیر به او عطا كند اما آنچه خداوند سبحان و متعال تقدیر كند اتفاق خواهد افتاد. و همان گونه كه خداوند خواست ایشان به این ویروس مبتلا شد. خلاصه وقتی به دیدن من در منزلم تشریف آورد، به ویروس مبتلا شده بود بدون اینکه خودش بداند. كنار من نزدیک كامپیوتر نشست؛ و از همان وسایل استفاده كرد یعنی از كیبورد و موس استفاده كرد زیرا در آنجا كارهایی بود كه باهم انجام می‌دادیم. و هیچ كدوم از ما ماسک نپوشیده بودیم، واز ضدعفونی استفاده نکردم و نفسش در نفس من می‌خورد. از نظر تئوری، ویروس باید به من منتقل می‌شد و باید به آن مبتلا می‌شدم. به هر حال ایشان به منزل خودش بازگشت و وضعیت سلامت جسمانی ایشان در همان روز آشفته شد و دچار تنگی نفس و غیره گردید. و در روز بعد آزمایش داد و پس از آن فهمید كه به ویروس مبتلا شده، اما الحمدلله من پس از ایشان آزمایش دادم و معلوم شد كه من به ویروس مبتلا نشدم.

الآن ملخص ما قدمته أو ما قلته: أنه يوجد لدي رؤيا، شخصيا يوجد لدي رؤيا رأيتها أن الله تفضل علي وحصنني من الوباء في تلك الفترة، وهناك واقع أثبت فعليا أن الله حصنني من الوباء يعني ما قصصته عليكم هذا الشخص الذي أصيب بالوباء لكن رغم هذا فالآن لما توفر اللقاح أنا أخذت اللقاح. ربما تسأل لماذا ؟ أنا اجيبك أن الله يأمرنا أن نعمل بالأسباب فعندما تحتاج معونة الله سبحانه وتعالى يتفضل الله عليك بالعون حتى وإن تطلب الأمر الإعجاز، طبعا إن كنت أهلا لذلك وشاء الله ذلك. لكن عندما تتوفر الوسائل والأسباب عندها يكون من السفه أن تتركها وتترك العمل بها وتطلب آية أو معجزة من الله سبحانه وتعالى فلما تكون عطشا وبقربك قدح فيه ماء من السفه أن تطلب من الله سبحانه وتعالى ان يسقيك أو أن يأتي بآية تذهب عنك العطش، هذا سفه وقلة وعي وإدراك بل وقلة أدب مع الله سبحانه وتعالى. وللأسف هذا السلوك أو التصرف تجده يتكرر كثيرا في أقوال من يطلبون المعجز  وكأن دين الله سبحانه وتعالى سيرك وهم متفرجون، وكأنها لعبة وهم يلعبون (فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ * الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ).

خلاصه آنچه بیان كردم: من یک رؤيا دیدم كه در آن خداوند به من عنایت فرموده و مرا در آن لحظه از ویروس محافظت كرده است ونیز یک واقعیت وجود دارد كه بیان می‌كند خداوند مرا از ویروس محافظت نموده است (همان داستانی كه برایتان تعریف كردم مبتلا شدن شخصی كه به منزل من آمد). اما با این وجود، امروز وقتی كه واكسن مهیا شد من واكسن زدم، شاید كسی بپرسد برای چه؟ در پاسخ می‌گویم: خداوند به ما امر می‌فرماید كه بوسیله اسباب عمل كنیم، هنگامی كه نیازمند كمک خداوند سبحان و متعال هستی، خداوند به كمک تو خواهد آمد، حتی اگر برای آن كار نیاز به اعجاز باشد؛ البته اگر مستحق آن باشی و خداوند آن را بخواهد، اما هنگامی كه وسایل و اسباب مهیا باشد، در این هنگام سفیهانه است كه آن را رها كنی و عمل نکنی و از خداوند سبحان و متعال معجزه و نشانه‌ای درخواست كنی. هنگامی كه تشنه‌ای و در كنارت كاسه‌ای از آب باشد سفیهانه است كه از خداوند درخواست كنی تو را سیراب كند یا اینکه معجزه‌ای انجام دهد كه تشنگی را از تو دور سازد. این نادانی و كم‌خردی ادراك است بلکه بی‌ادبی به خداوند سبحان و متعال است و متاسفانه این رفتار و راه و روش در گفته‌های كسانی كه معجزه درخواست می‌كنند بسیار زیاد تکرار می‌شود. گوئی كه دین خداوند سبحان و متعال سیرك است و آنها تماشاگر هستند و گوئی بازی است و آنها بازی می‌كنند. (پس واى بر تکذیب كنندگان در آن روز * آنان كه به یاوه سرگرمند).([3])

والحمدلله رب العالمين

أحبتي ربما أطلت عليكم فاعتذر عن أي ازعاج لأي شخص ممن تكرم علينا بالاستماع وأترك لكم الفرصة لطرح ما تريدون جزاكم الله خيرا. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته. وكل عام وأنتم بخير مرة أخرى وأسأل الله ان يحفظكم ويبارك لكم وبكم ويفتح لكم من فضله أبواب الخير والرحمة وهو أرحم الراحمين وصلى الله على محمد وآله الطيبين الطاهرين.

(و سپاس خداوند جهانیان) عزیزانم شاید سخنانم خیلی به درازا كشید. من از هر ناراحتی پیش آمده برای هركسی كه به سخنانم گوش داده معذرت می‌خواهم و فرصت را به شماها می‌دهم تا آنچه بخواهید را مطرح كنید خداوند جزای خیر به شما عنایت فرماید. و السلام علیکم و رحمة الله و بركاته ، و یک بار دیگر هر سال در خیر و عافیت باشید و از خداوند می‌خواهم كه شما را حفظ كند و برای شما و بوسیله شما مبارك گرداند و بوسیله شما درهای خیر و رحمت را گشاید اوست كه مهربانترین مهربانان است. وصلى الله على محمد وآله الطیبین الطاهرین. ([4])

 

***

 نسخه عربی :
pdfword + html video
نسخه فارسی :
pdf + word + html + video
نسخه دوزبانه :
pdf + word + html video


 

سلام علیکم 

  • - یا الله حیاک الله آقای ما و علیکم السلام و رحمته الله و برکاته.
  • + حیاکم الله دکتر علاء جزاکم الله خیرا.
  • - عزیزم آقای من مایک رو رها می کنم شما راحت باشید.
  • + جزاک الله خیرا.
  • سلام علیکم و رحمته الله و برکاته.
  • هر سال شما در خیر و عافیت باشید؛ به مناسبت عید بزرگ خدا عید غدیر و عید حاکمیت خداوند سبحان و متعال.
  • اتفاق وپیمان غدیر در کتاب های مسلمانان مشهور و متواتر است؛ و مختصرش این است که رسول خدا (ص) ولایت الهی اش را به امام علی - صلوات الله علیه- انتقال داد و اورا بعد از خودش خلیفه خدا اعلام کرد.
  • دوست دارم اینجا حدیث مختصری را بیان کنم که روایت غدیر مبارک است.
  • در واقع نوشته اش برایم نمایش داده نمی شود و نمی دانم دلیلش چیست…
  • اگر صدا هست [بگویید] چون قطع و وصل می شود.
  • - بله بله
  • - بله آقای ما صدا خوب است عزیزم شما راحت باشید.
  • + بله
  • آن حدیث همان روایت امام احمد بن حنبل در کتاب مسندش جلد ۴ صفحه ۲۸۱ در سندش از براء بن عازب است که نوشته:
  • در یک سفر همراه با رسول خدا (صلی الله و علیه و سلم)‌بودیم که در غدیر خم منزل کردیم ندا دادند که وقت نماز جماعت است.
  • راه را برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بازکردند و ایشان را یاری کردند … طبعاً در حدیث آمده (صلی الله علیه و سلم) که عادت آن هاست و من به خاطر دقت در انتقال کلام این طور می گویم؛ همین طوری که آن ها روایت می کنند …

راه را برای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) باز کردند و ایشان را یاری کردند تا به زیر آن دو درخت رسید و نماز ظهر را خواند و دست علی (رضی الله عنه) را گرفت و فرمود: « آیا نمی دانید من بر تمام مومنین از خودشان اولی تر هستم؟» گفتند: بله. فرمود: «آیا شما نمی دانید من بر تمام مومنین اولی تر هستم؟» گفتند: بله. پس دست علی را گرفت و فرمود: «هرکس من مولای او هستم علی مولای اوست؛ خدایا با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمن باش.» بعد از این گفته ها عمر با علی روبرو شد و گفت: گوارای وجودت باشد ای پسر ابی طالب! تو اکنون و همه وقت مولای همه مومنان شدی.

در اینجا نقل قول احمد ابن حنبل از کتاب مسندش پایان یافت.

خدای جهانیان را شکر بسیار به خاطر نعمت اسلام و تکمیل آن با علی و خلیفه های خدا که از فرزندان او هستند که درود خدا بر همه آن ها باد!

شنوندگان عزیز:

نکته هایی وجود دارد که می خواهم امروز به آن ها بپردازم حتی اگر شده خیلی کوتاه.

کسی که دوست دارد بشنود یا شاید استفاده ببرد یا اگر دیدگاه دیگری داشته باشد خدا خیرش بده از آن خیری که به نیکوکاران می دهد.

قضیه اول:

افغانستان و دستاوردهای جنایتکاران طالبان است؛ همان وهابی های سلفی -که خدا رسوایشان کند- و سیطره آن ها بر آن کشور.

به دست آمده و اتفاق افتاده است که بر کشور سیطره پیدا کرده اند.

آن ها مردم را وحشیانه و جنایتکارانه می کشند که دست کمی از جنایت های داعش در سوریه و عراق ندارد؛ و به نظر من عمداً به این موضوع توجهی نمی شود؛ با اینکه موضوع به همه دنیا مربوط است؛ پس پیشروی های طالبان و تثبیت جای وهابیت سلفی جنایتکار در آن منطقه به معنای پشتیبانی از این مکتب و تفکر جنایتکار است؛ همان انفجار ها، کشتارها، هراس افکنی ها در کشورهای دیگر دنیا… .

از مردم و ملت های دنیا خواهش دارم و امیدوارم که دوشادوش کشور افغانستان و علیه حرکت جنایت کارانه طالبان بایستند؛ پیش از اینکه به قول معروف «کار از کار بگذرد»؛ و برای مردم افغانستان و مومنان، سلامتی و پیروزی علیه این جنبش جنایتکار را آرزومندم؛ و آرزو می کنم ثبات به این کشور نیکو بازگردد.

مسئله دوم:

قبل از اینکه آن را مطرح کنم، می خواهم برای کسانی که می گویند من به فلان کشور متعلق ندارم یا در آنجا به دنیا نیامده ام و بر اظهار نظراتم در خصوص آنچه در کشورهای جهان رخ می دهد اعتراض می کنند، روشن کنم… البته [همیشه] اینجا و آنجا برخی … جاهلان … به هر حال … هستند.

اول:

در این باره نکاتی هستند که بیان می کنم:

ابتدا و پیش از هرچیز، می خواهم روشن کنم که این حق ماست که نظر خودمان را درباره ی رویدادهای آمریکا، اروپا یا آسیا یا هر مکان دیگری نظر بدهیم و نظر خود را بیان کنیم، به ویژه مسائلی که به ظلم و طغیان مربوط می شود.

دوم:

این حق ماست که نظر خودمان را درباره ی مسائل اسلامی یا آنچه در کشورهای اسلامی رخ می دهد بیان کنیم؛ زیرا ما مسلمان هستیم.

و سوم:

این حق ماست رای و نظرات خودمان را در مسائل عربی مطرح کنیم.

مهم اینکه، مسئله آن است که در تونس رخ داده است. همین کودتای نظامی و تک روی دیکتاتوری در تصمیم گیری سرنوشت مردم آنجا.

من می گویم:

صرف نظر از آنچه احزاب یا به ویژه احزاب اسلام سیاسی در تونس انجام دادند -که البته احزاب در عراق خیلی بیشتر از آن را انجام داده اند- اما مردم باید یک حقیقتی را درک کننپ؛ [و آن این است] که دیکتاتوری و تسلط و حکومت فردی غیرمعصوم در سرنوشت مردم بدترین چیزی است که یک جامعه انسانی به آن می رسد؛ و در این باره هیچ عذر و بهانه ای برای پذیرش دیکتاتوری و تسلط، به هردلیلی وجود ندارد.

پس از آزادی و حق انسان در تعیین سرنوشت خویش، از دید شرع و اخلاق، یک ارزش مقدس است و هیچ بهانه ای نه برای سلب آن هست و نه برای کوتاه آمدن از آن.

خداوند متعال فرمود:

«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ أللهُ سَميعٌ عَليمٌ »

( در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است؛پس هرکس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزی استوار چنگ زده است که گسستنی نیست و خداوند شنوای داناست) بقره ۲۵۶

بنابراین اگر خداوند سبحان و متعال که آفریدگار انسان است، انسان را بر ایمان به خود یا به دین خود مجبور نکرده است، پس دیکتاتور به چه حقی باقی ماندن مردم را بدون هیچ بحث و اعتراضی بر اطاعت و پذیرفتن رأی و نظرات خود در تعیین سرنوشتشان مجبور می کند؟

به طور کلی آرزو می کنم ملت تونس طعمه یک دیکتاتوری را آرزو نکنند؛ زیرا بسیار بدتر از چیزی است که امروزه در آن قرار دارند.

مسئله سوم:

مسئله واکسن برای ویروس است.

دعوت کرده ام، دعوت میکنم و امروز هم تاکید می کنم مردم واکسن بزنند.

مسئله ای است که برای من اتفاق افتاده است و شاید گفتنش برای شما سودی داشته باشد.

در آغاز انتشار ویروس در چین، در آن وقت هیچ اعلانی در خصوص واکسن یا چیز قابل اعتمادی در این خصوص وجود نداشت. در آن هنگام رویایی دیدم که خلاصه اش این بود:

« در یک سالن بزرگ بودم؛ درآنجا گروهی بودند که من می دانستم آن ها فرشته اند، اما به شکل انسان. دونفر از آن ها دو سرنگ داشتند. اولی را در گردن و دومی را پشت گوشم تزریق کردند. من فهمیدم این واکسن های ضد بیماری است که دارد منتشر می شود. تاجایی که آن رویا تمام شد»

البته این هم مختصر رویا بود.

در آن وقت این رویا را برای مومنینی که به من نزدیک بودند تعریف کردم. چند ماه پس از این رویا یکی از مومنان برای دیدن من به منزلم تشریف آوردند.

در واقع مدتی قبل از اینکه به دیدن من بیاید -یعنی همین چند هفته قبل- رویایی دیدم که او به این ویروس مبتلا می شود.

در آن موقع به ایشان اطلاع دادم.

ایشان نیز احتیاطات لازم را رعایت کرد -خداوند جزای خیر به او عطا کند- اما آنچه خداوند سبحان و متعال تقدیر کند اتفاق خواهد افتاد؛ وهمان گونه که خداوند خواست ایشان به این ویروس مبتلا شدند.

خلاصه، وقتی برای دیدن من به منزلم تشریف آورد، به ویروس مبتلا شده بود؛ بدون اینکه خودش بداند. کنار من کنار نزدیک کامپیوتر نشست؛ و ازهمان وسایل استفاده کرد؛ یعنی از کیبورد و موس استفاده کرد؛ زیرا در آنجا کارهایی بود که باهم انجام می دادیم، و هیچ کدام از ما ماسک نپوشیده بودیم، و از مواد [مواد] ضد عفونی استفاده نکردم و نفسش در نفس من می خورد.

از نظر تئوری، ویروس باید به من منتقل میشد و باید به آن مبتلا میشدم. به هر حال ایشان به منزل خودش بازگشت و وضعیت سلامت ایشان در همان روز آشفته شد و دچار تنگی نفس و … گردید، و در روز بعد آزمایش داد و پس از آن فهمید که به ویروس مبتلا شده؛ اما الحمدلله من پس از ایشان آزمایش دادم و معلوم شد به ویروس مبتلا نشدم.

خلاصه آنچه بیان کردم: 

من رویایی دیدم که در آن خداوند به منم عنایت فرموده و مرا در آن لحظه از ویروس محافظت کرده است؛ و نیز یک واقعیت وجود دارد که بیان می کند خداوند مرا از ویروس محافظت نموده است (همان داستانی که برایتان تعریف کردم؛ مبتلا شدن شخصی که به منزل من آمدند)؛ اما با این وجود، امروز وقتی که واکسن مهیا شد من واکسن زدم؛ شاید کسی بپرسد برای چه؟

در پاسخ می گویم: خداوند به ما امر می فرماید به اسباب عمل کنیم، هنگامی که نیازمند کمک خداوند سبحان و متعال هستی، خداوند به کمک تو خواهد آمد، حتی اگر برای آن کار نیاز به اعجاز باشد؛ و البته اگر مستحق آن باشی و خداوند آن را بخواهد؛ اما هنگامی که وسایل و اسباب مهیا باشد، در این هنگام سفیهانه است که آن را رها کنی و عمل نکنی و از خداوند سبحان و متعال معجزه و نشانه ای در خواست کنی. هنگامی که تشنه ای و در کنارت کاسه ای از آب باشد، سفیهانه است که از خداوند در خواست کنی تو را سیراب کند یا اینکه معجزه ای انجام دهد که تشنگی را از تو دور سازد.

این نادانی و کم خردی ادراک است؛ بلکه بی ادبی به خداوند سبحان و متعال است، و متاسفانه این رفتار و راه و روش در گفته های کسانی که معجزه درخواست میکنندبسیار تکرار می شود. گویی دین خداوند سبحان و متعال سیرک است و آن ها تماشاگر هستند و گویی بازی است آن ها بازی می کنند.

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿۱۲﴾

(پس وای بر تکذیب کنندگان در آن روز، آنان که به یاوه سرگرم اند) طور ۱۱ و ۱۲ 

و سپاس خداوند جهانیان.

عزیزانم شاید سخنانم خیلی به درازا کشید. من از هر ناراحتی پیش آمده برای هرکسی که به سخنانم گوش داده، معذرت می خواهم و فرصت را به شما تا آنچه را بخواهید مطرح کنید؛ خداوند جزای خیر به شما عنایت فرماید.

والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته.

 

و یک بار دیگر هر سال در خیر و عافیت باشید و از خداوند می خواهم شما را حفظ کند و برای شما به وسیله شما مبارک گرداند و به وسیله شما درهای خیر و رحمت را بگشاید؛ اوست که مهربان ترین مهربانان است.

وصلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین.

علاء السالم : اللهم صل علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا.

آقای ما خداوند شما را زنده نگه دارد. بسیار سپاسگذاریم که حضور پیدا کردید و وقتتان را در اختیار ما قرار دادید؛ با وجود مشاغلی که دارید و خیلی خوش آمدید.

سید احمد الحسن (ع): 

فقط اگر اجازه بدهید، من از برنامه خارج می شوم و دوباره برای گوش دادن بر میگردم، انگار اشکالی وجود دارد؛ چون نمی توانم گفت وگو و نوشته هارا ببینم؛ فقط صدا به گوشم می رسد؛ الان خارج می شوم و دوباره بر میگردم؛ خداوند جزای خیر به شما عنایت فرماید، فقط همین را خواستم بگویم.

دکتر شما راحت باشید.