بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و ال محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا
دومین بند یا دلیلی که حجت خدا بعد از وصیت [بند اول: وصیت] باید داشته باشد، علم و حکمت است. همواره اولیای خدا همیشه بعد از بند اول [وصیت] با علم و حکمتی می آمدند و با آن بزرگان ادیان را عاجز می ساختند، اما مدعیان علم و معاندین چیزی جز سفسطه و مغالطه و رد علوم اولیای خدا بدون دلیل نداشتند، همانگونه که تاریخ حکایت می کند.
﴿يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيّاً﴾
اى پدر به راستى مرا از دانش [وحى حقايقى به دست] آمده كه تو را نيامده است پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم.
مريم: 43
﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْماً وَعِلْماً وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾
و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم.
القصص: 14
﴿وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾
و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف مى كرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد.
الزخرف: 43
عن أبي الجارود قال: قلت لأبي جعفر (ع): إذامضى الإمام القائم من أهل البيت، فبأي شئ يعرف من يجئ بعده؟ قال: بالهدى والإطراق، وإقرار آل محمد له بالفضل، ولا يسأل عن شئ بين صدفيها إلا أجاب
از ابی الجارود گفت: به ابی جعفر علیه السلام گفتم: اگر امام قائمی از اهل بیت در گذرد با چه چیزی شناخته می شود کسی که بعد از او می آید؟ فرمود: با هدایت و صبر و اقرار آل محمد به فضلش و چیزی از او سوال نمی شود مگر اینکه جواب بدهد حتی اگر در بین صدف باشد.الإمامة والتبصرة: 137
أبا عبدالله علیه السلام یقول: إنما مثل السلاح فینا مثل التابوت فی بنی إسرائیل، حیثما دار التابوت دار الملك، فأینما دار السلاح فینا دار العلم
امام صادق علیه السلام می فرماید : همانا مثل سلاح در ما ، همان مثل تابوت در بنی اسرائیل می باشد چرا که تابوت هرجا برود ملک نیز بعد از آن به انجا می رود ، پس هر کجا که سلاح رسول خدا برود (یعنی سلاح پیش هر کس باشد) پس علم بعد از آن به ( انجا خواهد رفت )یعنی امامت برای آن شخص می باشد .الکافی ج1 ص 235 باب ما عند الائمة من سلاح رسول الله صلى الله علیه وآله ومتاعه ح7
این سلاح چیست که اگر در جایی باشد علم نیز در آنجاست؟ آیا کسی می تواند قطع و جزم کند که معنی سلاح در روایت فوق فقط و فقط سلاح جنگی است؟ اگر سلاح جنگی باشد پس چه لزومی دارد که علم در جایی باشد که سلاح در آنجاست؟
حارث بن مغیره گوید، به امام صادق (ع) عرض کردم صاحب این امر با چه چیزی شناخته میشود؟ فرمود: «با آرامش و وقار و “علم” و وصیت.» (بصائر الدرجات، ص۵۰۹)
امام صادق (ع) فرمود: «صاحب این امر با سه خصوصیت شناخته میشود که در هیچکس جز او نیست. او نزدیکترین مردم به کسی است که قبل از اوست و او وصیاش است. با او «سلاح رسولالله» و وصیت رسولالله (ص) است.» (بصائر الدرجات، ص۲۰۲؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۹)
خلیفهٔ خدا همان عالِمی است که میتواند از غیر خودش بینیاز باشد و هیچیک از مردم، از او و علمش بینیاز نیستند؛ چون خداوند هرچه در دین حادث شود و هرآنچه اهل زمانش در امور دین نیاز دارند، به او وحی میکند.
فرستادۀ امام مهدی (ع)، علاوه بر علمی که باید همراه حجت خدا باشد تا بهوسیله آن مردم را به خدا برساند، مسائل علمی فراوانی را پاسخ داده است؛ بهعنوانمثال، چند مسئله را اجمالاً بیان میکنیم:
یمانی آل محمد، متشابهات قرآن و مسائل حلنشدنی، نزد دینپژوهان را پس از سالها اختلاف، پاسخ داده است.
سید احمدالحسن، کتابهای آدم و شیث را تبیین نموده و یگانگی ریشهٔ ادیان را در چشماندازهایی به اثبات رسانده است.
امروزه ملحدین، اشکالات فراوانی بر ادیان گرفتهاند و علمای ادیان هرگز قادر به پاسخگویی نبودهاند. پس از قرنها انتظار، مناظرهای علمی بین نمایندۀ حقیقی دین و نمایندگان الحاد شکل گرفته است. شما میتوانید این رویارویی را در کتاب توهم بیخدایی، نوشتۀ سید احمدالحسن مطالعه کنید.