Logo
دانلود فایل متنی
دانلود فایل صوتی

سخنرانی سید احمد الحسن درباره محرم و امام حسین علیه السلام و علت اصلی خروج امام حسین علیه السلام

بسم لله الرحمن الرحيم

والحمد لله رب العالمين

وصلى لله على محمد و آل محمد الائمة و المهديين و سَلمَ تسليماً كثيراً

﴿ وَ قَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ  وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيراً . وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَا ئِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوّاً كَبِيرا. يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْراً مَّحْجُورا. وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِن عَمَلٍ فجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورا﴾

گفتند چرا اين رسول غذا می خورد و در بازارها راه می رود، اگر فرشته ای بر او نازل می شد که همراه وی مردم را هشدار دهد و گواه صدق دعوت او باشد ما پيش از تو هيچ يک از فرستادگان را نفرستاديم مگر اينکه غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و بعضى از شما را وسيله امتحان عده ای ديگر قرار داديم تا مشخص شود که آيا صبر و شکيبايى می کنند (و از عهده امتحانات بر می آيند) و پروردگار تو بصير و بينا بوده و می باشد. و آنها که اميدی به ديدار ما نداشته )و رستاخيز را انكار می کنند( می گويند چرا فرشتگان بر ما نازل نمی شوند و يا پروردگارمان را با چشم خود نمی بينيم ، آنها درباره ی خود تکبر ورزيدند و طغيان بزرگی مرتکب  شدند اما روزی که فرشتگان را می بينند روز بشارت مجرمان نخواهد بود (بلکه روز مجازات و کيفر آنان است ) و می گويند ما را امان دهيد ما را معاف داريد پس ما به سراغ اعمالى که آنها انجام دادند رفته و همه را همچون ذرات غبار در هوا پراکنده می کنيم .

 

متأسفانه، اين نتيجه ی عمل بسياری از علمای گمراه در آخرت خواهد بود، که نتيجه ی عملى را که انجام داده اند را همچون ذرات غبار، در هوا پراکنده می يابند. به علت اينکه عمل آنها خالى از اخلاص بوده ، انباشتهای خود را بى ثمر و خوشه های خود را خالى و تهی خواهند يافت. چونکه آفت افكارشان آن را از داخل ويران کرده است ، همان افكار پليدی که بوسيله ی آنها با انبياء و اوصياء مقابله کردند . خداوند شما را از اين عاقبت تلخ نجات دهد.

و آنان در اين آيات، همان علمای دين گمراه شده هستند، و گرنه چه کسى طلب رؤيت فرشتگان را می کند و بر فرستادگان خدا با طلب معجزه قهری (اجباری) که برای ايمان به غيب هيچ جايى باقى نمی گذارد، اعتراض می کند . و جز رجال دين چه کسى بر مقابله (و اعتراض) با دعوتهای دينى و الهی انبياء و اوصياء ع بر مردم پيشی می گيرد؟؟

 

آیا عاقلى يافت نمی شود، که به عقل خود احترام بگذارد و اعتقاد داشته باشد، کسانى که در جامعه با رسالت های جديد دينى مقابله می کنند گروهی غير از رجال دين باشند؟!!!

همان کسانى که خداوند در قران کريم آنها را به اشراف و سادات وصف می کند، و جامعه گمراه شده، آنان را متخصص يا دارای قدرت تشخيص شناخته و در نهايت در شناخت حقانيت يا بطلان رسالت دينى جديد، در جامعه ای که پيامبر يا وصى با آن مى آيد بطور كامل به آنها اعتماد می كنند و متأسفانه مردم حكم آنها را بدون تدّبر و تفکر و تحقيق قبول مى كنند و حتى بدون توجه به اينکه اين اشراف و سادات و فقهاى گمراه، بزرگ ترين زيانديده از رسالت ها و دعوتهای اصلاحى وانقلابهای بزرگ فرستادگان و اوصياء هستند. پس چگونه مردم به آنها اعتماد کرده و خود را در کنار علمای دين در امان مى بينند و بر حقانيت يا بطلان قضيه ای قاضى(و حَکم) مى گذارند، در حالى که آنان يکی از دشمنان اين قضيه هستند ، و چگونه مردم خود را در کنارشان در امان می بينند، در حالى که آنها هميشه همان برخورد با دعوتهای انبياء و اوصيای خدا را تکرار می کنند .

﴿قَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴾سوره اعراف:60

گروهی از علمای قومش گفتند که ما تو را سخت در گمراهی می بينيم.

 

﴿قَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وِإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴾ سوره اعراف، 66

گروهی از علمای قومش كه كافر شدند گفتند ما تو را سفيه و بى خرد می يابيم و گمان می کنيم که تو سخت از دروغگويان باشى.

 

﴿فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَراً مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتبَّعَكَ إِلا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ  الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴾ سوره هود،27

بزرگان قوم در پاسخ گفتند که ما تو را مانند خود بشری بيشتر نمی دانيم و پيروان تو اشخاصى پست و بى قدر بيش نيستند و ما هيچگونه مزيتى بر شما نسبت به خود نمی بينيم بلکه شما را دروغگو می پنداريم.

 

﴿فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاء الَّلهُ لَأَنزَلَ  مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴾ سوره مومنون، 24

بزرگان قوم که كافر شدند در پاسخ چنين گفتند که اين شخص جز آنکه بشريست مانند شما که می خواهد بر شما برتری يابد فضيلت ديگری ندارد و اگر خدا می خواست فرستاده ای را بر بشر بفرستد همانا از فرشتگان می فرستاد ما اين سخنانى که اين شخص می گويد از پدران پيشين خود هيچ نشنيده ايم.

 

 ﴿وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ ﴾سوره ص، 6

و گروهی از بزرگان قوم چنين رأی دادند که بر پرستش خدايان خود ثابت قدم باشيد اين كاريست که مراد همه است.

 

مردم را چه شده، که ملتفت نمی شوند و متوجه نيستند، و به جای اينکه بدنبال تقليد کورکورانه فقهای گمراه رفته حداقل به بحث و جستجو روی آورند، و آنها را چه شده که هميشه دقیقا در همان اشتباه خود قرار می گیرند و دقیقا همان نتيجه را دائماً تکرار می کنند؟.

 

﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَ ﴾ سوره أحزاب:66

و گويند خدايا ما اطاعت امر بزرگان و پيشوايان خود را کرديم پس آنها ما را به راه ضلالت کشيدند.

 

فقهای گمراه يا همانگونه که قران، آنها را به سادات يا اشراف و بزرگان وصف می کند. حتى عباراتى را که با آن به مقابله با پيامبران و اوصياء نموده را تغيير نمی دهند تا اينکه خداوند متعال فرمود:

 

أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ  سوره ذاريات: 53

آيا به يکديگر سفارش کرده اند (که بر گمراهی خویش استوار بمانند) بلکه اين گروه از مردم سرکش و نافرمانند.

 

مردم را چه شده است که به اقوام و ملتهای قبل از خود توجه و التفات نمی کنند و يا عبرت نمی گيرند تا خود را از آنان دور کرده و از دام آنها نجات يابند . در اين آيه خداوند می خواهد تا مردم را به اين حقيقت ملتفت سازد و آن يکی بودن راه و روش فقهای گمراه، در مواجهه با دعوتهای پيامبران و اوصياء است.

از آنها کورکورانه تقليد و پيروی نکنيد، صفحات اقوام و ملت های پيشين را ورق بزنيد و ببينيد که چگونه بوسيله ی علمای گمراه بى عمل منحرف شده و باعث شدند که با پيامبران و اوصياء، به خيال انجام فعل نيک مبارزه کنند.

 

فقط يک سؤال به عنوان مثالى از سنت الهی، که قابل تغيير و تحول نبوده، برای ياد آوری کسانى که دارای قلبهايى که با آن تفقه می کنند كافى است، و آن اين است : فرق بين آن کسى که به امام على ع گفت : چند مو در ريش دارم و از امام معجزه می خواست و بين آنکه  به وصى و فرستاده ی امام مهدی ع گفت ريش سفيدم را سياه کن و از او نيز معجزه طلب می کند، در چيست؟؟ چه فرقى بين اين و آن است !!

 

﴿وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْعُتُوّاً كَبِيرا* يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَّحْجُوراً* وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورا﴾ سوره فرقان: 21-23

و آنان که برای ديدار ما اميد نداشته اند ، گفتند چرا فرشتگان بر ما نازل نشده اند و يا چرا ما خدا را به چشم نمی بينيم ، همانا آنان در حق خويش راه تکبر و نخوت در پيش گرفتند و به سرکشی و طغيان شديد شتافتند * روزی که فرشتگان را ببينند برای مجرمان آن روز بشارتى نخواهد بود بلکه به آنها گويند ای سرکشان ، محروم و ممنوع باشيد * و ما توجه به اعمال فاسد بى خلوص و حقيقت آنها کرده و همه را باطل و نابود ميگردانيم.

 

و به خاطر اين که عمل آنها بدون اخلاص بوده، به باد فنا رفته و آنها متکبر و دچار درد و بلای ابليس گشتند. و اما از کجا به وضوح دانستيم و امروز متوجه شديم که آنها به مرض ابليس گرفتار شده اند. و بعد از مطابقت دو روش يعنى اعتراض بر پيامبران و اوصياء ع آشكار می شود؛ قول ابليس را می بينيم که گفت : ﴿أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ ﴾ )من از او بهترم( و صحبت آنها را بنگريم که می گویند

﴿وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً﴾ سوره فرقان، 7

 و باز كافران گفتند چرا اين فرستاده غذا تناول می کند و در بازار راه می رود و چرا فرشته بر او نازل نمی شود تا گواه صدق دعوت او باشد.

در طول مسير، خواسته ی آنها را می بينيم که طلب معجزه ای قاهر می کنند تا آنها را به ايمان مــــجبور کند و برتری فرستاده را بر آنها واجب گرداند و گزينه ی سجود يا عدم سجود )اطاعت( برای او )فرستاده( را برای خود باقى نگذاشته اند همانطور که برای فرشتگان و ابليس نبوده:

﴿لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّواْ النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنتم تُبْصِرُونَ ﴾ سوره أنبياء: ٣

با اينکه خبر قيامت را شنيده اند باز هم دلها يشان به دنيا وابسته است و مردم ستمكار با يکديگر بصورت مخفيانه می گويند آيا اين شخص جز آن که بشری مانند شماست، چرا شما سحرهای او را معجزه شمرده و سخنش را می پذيريد؟

 

آنها با اين درخواست بيهوده ی خود، خواستار لغو امتحان در دنيای امتحان هستند و اين نهايت نادانى و ضعف ادراک آنان است، آنها هميشه اينگونه هستند، فقهای گمراه و علمای بى عمل قبول ندارند که پيامبران و اوصياء بشری همانند آنها باشند و خداوند متعال آنها را به خاطر اخلاص برگزيد و با فضل و احسان خود با آنها تكلم کرده و به آنها عصمت داده است:

﴿قُلْ إِنمَّا أَنَا بشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنمَّا إلَهُكُمْ إِله وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾  سوره کهف، 110

ای رسول به امت بگو که من مانند شما بشری هستم تنها فرق من با شما اينست که به من وحى می رسد و خدای شما خدای يکتاست و هر کس به لقای )رحمت( او اميدوار است بايد نيکوكار شود و هرگز در پرستش خدا احدی را شريک نگرداند.

 

و على رغم بيان آشكار خداوند در قرآن کريم، می بينيم که آنها )علمای بى عمل( به پيامبران و اوصيای قبلى، صفات لاهوت مطلق می دهند، مانند عدم سهو و فراموشى صــــد در صـــد و توانايى انجام هـــــــر كاری و دانستن هـــــــر چيزی و ديگر صفات لاهوت مطلق ، و اين بدين جهت است که حال امروز اينها، مانند حال ديروز آنها است. و راضى نيستند از بشری هـــــمانند خود اطاعت کنند که با عمل و اخلاص خود برای خداوند پاک و مقدس گشته ، و به همين دليل او صاحب برتری و مستحق گزينش از جانب خداوند است.

 

آنهايى که مدعی هستند که به گذشتگان عليهم السلام ايمان دارند تصور می کنند که آنها بشری مانند خود آنها نیستند، بلکه به صفات و بخشش های ربانى متمايز شده اند و در ابتدا بدون اينکه ملتفت شوند، با اين قول سفيهانه و بى خردانه، فضل و برتری معصوم را منکر شده و خداوند را درعدلش متهم می سازند. و بر اين است که حقيقت برای هر عاقلى واضح و آشكار است که امروزه آنها هرگز به على عليه السلام و حسين عليه السلام ايمان ندارند بلکه اين بى خردان، شرط آمدن معصوم را با معجزات گذاشته اند تا آنها را مـــــــجبور به ايمان کنند و اگر اينگونه نبود، به لشکر امام حسين ع در کربلا ملحق می شدند. لشکر شکسته امام حسين ع و شکست خورده، کشته شده و پرچم پايين آمده ، خيمه های به غنيمت رفته و زنهای به اسارت رفته.

 

به خدا قسم مبالغه نمی کنم اگر بگويم که اين جاهلان ، که معصوم را با قدرتى خارق العاده، که توانايى انجام هر كاری را دارد، معرفى می کنند ، (اگر در کربلا بودند) اولين نفراتى بودند که برای کشتن امام حسين ع اقدام می کردند، نه به جهت اطاعت از يزيد بلکه فرمان برداری از هواهای خود و برای ارضای نفوس متکبر و حسود خود نسبت به اوليای خدا که هيچگاه حاضر به اقرار به تقصير نبوده بلکه دائما تقصير را به گردن معصوم می اندازند تا فضل و برتری او را انكار کنند و اشاره ی صادره از اين انسان پاک و مقدس، به واسطه ی عملش که از نجاست و خباثت مبراء بوده را لغو کنند و طبيعتاً اين اتفاق بسيار دردناک است و آن هم از کسانى که ادعا می کنند که نواب معصوم يا وكلای ايشان هستند در حالى که وسيله ای برای رهايى (از دام خود تنیده ) نداشته مگر با اين دو مقوله(راه):

 

 يا اينکه ايشان )معصوم( عليه السلام را دقيقاً مثل خود قلمداد کرده و اعمال بى خردانه همانند اعمال خودشان را به او نسبت دهند که اينها در تورات و صحيح بخاری و مسلم آمده و يهوديان و بعضى از سنى ها يا بخصوص وهابى ها به آن ايمان دارند،

 

 و يا اينکه به تميز دادن وی بپردازند که در ابتداء حتى مقارنه و اشاره را لغو می کنند ، و اين را مسيحيان و بعضى از شيعيان انجام داده اند . پس مسيحيان در مورد حضرت عيسى ع گفتند که او خداست *خداوند بزرگتر و با عظمت تر از آنچه که او را توصيف می کنند است* و بعضى از شيعيان به معصوم، صفات لاهوت مطلق می دهند که غير ممکن است جز خداوند متعال با اين صفات خوانده شود.

 

و آنها بنا به عقيده ای که به معصوم دارند، امام حسين حقيقی که در کربلا به قتل رسيده را ، يک مدعی دروغين دانسته و حاشاه درود خداوند بر او باد. و به همين خاطر است که می گويم که اينان برادران قاتلين امام حسين ع هستند، با اينکه ادعا می کنند که برای امام حسين ع گريه می کنند. به خدا قسم که آنها دروغگو و منافق اند و بر حسين ابن على ع که در کربلا به قتل رسيد و خانواده اش را اسير کرده و هتک حرمت او را کردند گريه نمی کنند بلکه به يک حسينى که آنرا نمی شناسيم گريه می کنند. حسين ديگری که زائيده اوهام و نفوس مريضشان که ايمان به امام حسين ع ندارد، امام حقيقی که از جانب خداوند منصوب شده ، ضعيفی که برای خود هيچ ضرر و منفعتى نداشته مگر اينکه خدا بخواهد. آنها برای حسينى گريه می کنند که در سر زمين واقع وجود ندارد، حسينى که به آن صفات لاهوت مطلق می دهند*خداوند بزرگتر و با عظمت تراز آنچه که او را توصيف می کنند است* و اگر او در سر زمين واقعيت می بود ، ابليس از ايشان سرپيچی نمی کرد. حسينى که ادعا می کنند برای او گريه می کنند توهمی در افكارشان است ، دقيقاً مانند آدمی که در ذهن ابليس بود و ابليس می گويد اين آدمی که مرا به سجده برای او امر کرده اند بر حسب ظاهر، من مثل او بلکه بهتر از او هستم و بر حسب نظرم برای کسى که مانند من يا كمتر از من است سجده نمی کنم ، اما آدمی که سجود را برای او می پذيرم بايد از من برتر باشد .

 

ای برادران و خواهران مومن به اين شبهه خوب توجه کنيد که ابليس دلیل عدم قبول سجده برای آدم و خضوع و اطاعت از او را اینگونه بيان کرد و گفت : که من بهتر از او هستم.

 

﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴾ سوره أعراف: 12

خدای متعال بدو فرمود چه چيز تو را مانع از سجده برای آدم کرد که چون تو را امر کردم نا فرمانى کردی، پاسخ داد که من از او بهترم مرا از آتش و او را از خاک آفريده ای.

 

و اگر به حسب ظاهر، از من برتر بود اشكالى ندارد که برای او سجده کنم. و در آنجا آدم ديـــــگری در افكار و توهم ابليس بود، تا سجده برای او را قبول کند و او همان آدمی است که در نظر ابليس، برحسب ظـــــــاهر بهتر از خودش است، يا به عبارت ديگر بايد آدم ظــــــــاهراً دارای قدرتى خــــــــارق العاده باشد که در نتيجه ابليس، مـــــــجبور به اطاعت از او شود زيرا که بـــــــرتر از او می باشد. آنها راه و روششان ديروز با رسول الله ص همانطوری که می بينيد دقـــــــــيقاً همان راه و روش امـــــــروز ابليس به جهت نقد و ارزش نهادن بر پيامبران و اوصياء ع است. اين راه و روش ابليسى قديمی است که به وضوح می گويد که مــــــعصوم يا حجت خدا بر خلق بايد بر حسب ظـــــــاهر، بــــــــــهتر از ديگران باشد يا اينکه قـــــــدرتى خارق العاده داشته باشد و مثلاً برای هر کس که بخواهد مـــــعجزه تقديم کند و قادر به انجام هـــــــمه كارهايى باشد که آنها از آن عاجزند و به همين خاطر است هنگامی که بگويند مثلاً ما بر امام حسين ع گريه کرديم و گريه کردن بر او، ما را وارد بهشت می کند، خداوند در نهايت به سادگی به آنها می گويد ای علمای گمراه، عمل شما همچون ذرات غبار بر باد فنا رفت.

﴿وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُوراً﴾ سوره فرقان: 23

 و ما به سراغ اعمالى که آنها انجام داده اند می رويم وهمه را همچون ذرات غبار در هوا پراکنده می کنيم.

زيرا که شما بر حسين حقيقی عليه السلام گريه نمی کرديد بلکه بر حسينى که در وهم شما بوده وهيچ ارتباط و پيوندی، نه از دور و نه نزديک به حسين بن على عليه السلام ندارد گريه می کرديد که در نتيجه عمل شما به باد فناء رفته است. دقيقاً همانند شخصى که قطعه ای از آهن را آورده و در صحرا بكارد و بر روی آن نفت ريخته می گويد که من نخلى را در باغی كاشته و آنرا آبياری

کردم که در نهايت می بيند عمل و زحمتش، بدون ارزش و به باد فناء رفته است. و شما همانند آنهايى که در گذشته بودند هستيد و می خواهيد صاحب حق، شما را بر ايمان مجبور سازد و قبول نمی کنيد که صاحب حق مثل شما باشد. وليکن ايشان بخاطر طهارت نفس و اخلاص، خداوند او را بر شما برتری داده و شما را به اطاعت از او امر کرده است در حالى که خداوند اين راه و روش

واژگون ابليسى را به سادگی جواب می دهد و آن را بفهمد هر کس که می خواهد با قول تعالى بفهمد :

 

وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيراً﴾ سوره فرقان: ٢٠

 ما هيچ يک از رسولان را پيش از تو نفرستاديم مگر اينکه غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم که آيا صبر و شکيبايى می کنيد )و از عهده امتحانات بر می آ ييد( و پروردگار تو بصير و بينا بوده و هست.

و بعضى از شما را وسيله ی امتحان بعضى ديگر قرار داديم آيا صبر و شکيبايى می کنيد ولى هيهات اگر اقوام و امم سابق صبر می کردند امروز آنها هم صبر می کردند.

﴿أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴾ سوره ذاريات:53

 آيا به يکديگر (به عدم تبعیت از فرستاده الهی) سفارش کرده اند بلکه اين مردم گروهی سرکش و نافرمانند.

اينک خداوند امر را آسان و واضح و روشن می کند و آن اين است که فرستادگان از جانب خدا برای شما امتحان هستند و قبولى در امتحان در پاره کردن ورقه های امتحانى، بصورت لهو ولعب نيست همانگونه که شما اين كار را انجام می دهيد، بلکه برای دانستن جواب صحيح بايد ماده امتحان خوانده شود. پس حداقل به احوال ملل و اقوام سابق نگاهی بيندازيد که با چه چيزی با فرستادگان روبرو شدند. به حال گذشتگان نگاه کنيد که با چه چيزی با رسول خدا محمد و ائمه - درود خداوند بر آنها باد - روبرو شدند و دلايل رسول خدا محمد صلى لله عليه و آله و أئمه عليهم السلام چه بوده است.

﴿وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيراً﴾  سوره فرقان: ٢٠

و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم تا اينکه مشخص شده که آيا صبر و شکيبايى می کنيد )و از عهده امتحانات برمی آييد( و پروردگار تو بصير و بينا بوده و هست.

 

امام حسين ع در روز عاشوراء چه کاری انجام داد تا ثابت کند که او امام معصوم است و بر مردم واجب الاطاعة است تا از او اطاعت کنند و مبارزه با ايشان حرام گردد ؟

 

 يا اينگونه سؤال شود اگر امام حسين ع ريش شمر بن ذی الجوشن را در روز عاشوراء سياه می کرد چه می شد؟  

 

آيا شمر در آن وقت در سپاه يزيد باقى می ماند يا اينکه خود را مجبور به ملحق شدن به امام حسين ع می ديد و سر ابن سعد را جدا می کرد؟

 

 بخدا قسم اين حقيقت زشتى است که در تاريخ دوباره تکرار می شود قدم به قدم و چشم به چشم، سپس مردم حقيقت را درک نمی کنند و توانايى تشخيص بين محمد ص و ابى سفيان و بين على عليه السلام و معاويه و بين حسين عليه السلام و يزيد را ندارند . اين مصيبت است که مردم تا اين حد واژگون شده اند، انگار که با جسدهای مرده که نه می شنوند و نه درک می کنند و نه می فهمند صحبت می کنيم .

امام حسين ع در کربلا چه چيزی را تقديم کرد، تا ثابت کند او خليفه ی خدا بر روی زمين است؟

ای مردم آيا هيچ از خود اين سؤال را کرده ايد، قبل از اينکه از علمای گمراه، بدون تدبر و تفکر کورکورانه پيروی کنيد؟

 

امام حسين ع چه چيزی را در کربلا تقديم کرد ؟

وصيت رسول خدا صلى لله عليه و آله را به  پدر و برادر و خود و پسرانش ع را تقديم کرد،

 

علم و معرفت خود را عرضه کرد

 

و پرچم البيعة لله)حاكميت خدا( که تنها ايشان حامل آن پرچم در برابر پرچم حاكميت مردم بود را تقديم نمود، پرچم حاكميت مردم ، همان خط مخالف و دشمن، که با جدش و پدرش و برادرش عليهم السلام قبل از او رو در رو شدند.

 

امام حسين ع در کربلا چه چيزی را تقديم کرد؟

 رؤياها )خواب های صادقه( و مكاشفات اهل بيت ع و اصحابش را تقديم کرد، رؤيای وهب نصرانى هنگامی که حضرت عيسى ع را در خواب ديد که او را به پيروی و ياری امام حسين ع تشويق می کرد را تقديم نمود.  مكاشفه حر رياحى، آن هنگام که از کوفه خارج می گشت ندايى شنيد که او را به بهشت بشارت می دهد را تقديم نمودند.

 

و امروز ای مردم با چه چيزی برای شما آمديم ؟ آيا با بدعت(و چیز جدیدی) برای شما آمده ايم که پيامبران و اوصياء و رسول خدا حضرت محمد ص و على ع و حسين ع و حسن ع و ائمه ع از  فرزندان حسين ع با آنها نيامده اند؟

 

﴿قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ ﴾ سوره أحقاف:9.

 بگو من اولين فرستاده نيستم که آوازه ی رسالت بلند کرده باشم.

 

يا اينکه با هر چه که فرستادگان آمده اند ما نيز آمده ايم؟ همانا برای هر کس که طالب حق باشد ما با دلايل ائمه ع و با دلايلى واضح همانند نور خورشيد آمده ايم.

 

آيا وصيت رسول خدا که ذخيره ی به جا مانده از حضرت محمد و آل محمد عليهم السلام برای صاحب حق يمانى و قائم آل محمد كافى نيست؟ و آيا علم و معرفت كافى نيست ؟ و آيا تنهایی (و انفراد و انحصار) از بين همه اهل زمين در بر پا داشتن پرچم حاكميت خداوند كافى نيست؟ آيا اين يگانگی، آيه ای از آيات خدا که همانند خورشيد روشن بوده نيست ؟ و آن هم بعد از اينکه علمای گمراه، به حاكميت مردم اعتراف کرده اند و از حاكميت خدا دور گشتند، و کسى باقى نماند تا پرچم بيعت با خدا را بالا ببرد مگر صاحب حق و اين شاخصه هر شبهه ای را از طالب حق دور می سازد، زيرا که زمين از حق خالى نمی شود و هميشه حق با حاكميت خداست.

 

 آيا ما آنچه که بر امام حسين ع در کربلا اعم از رؤيا و مكاشفه که دليلى بر تشخیص صاحب حق بوده را تقديم نکرديم ؟ آيا تواتر رؤياهای مردم از کشورهای مختلف به پيامبران و اوصياء و به محمد و آل محمد ع که آنها را به ياری صاحب حق يمانى و قائم آل محمد امر می کنند كافى نيست؟ آيا تواتر رؤياهای مؤمنين و مؤمنات به خدا و روز آخر كافى نيست؟ ای مردم آيا عاقلانه است که شما همه چيز را به دگرگون شده ها و حزب شيطان تسليم کرده ايد که تا درجه ای رسيدند که رؤياها و مكاشفات را مسخره کرده و به رؤياهای صادقه ، خوابهای آشفته گويند و ملکوت را بى خردانه بدانند و شما از آنها بدون اينکه ملتفت شويد که رؤياها و مكاشفات كلام خداوند است و وحى او برای بندگانش بوده پيروی می کنيد !!

 آيا قرآن را نخوانده ايد و در داستان يوسف ع تفکر نکرده ايد که چگونه حضرت يعقوب ع در حاليکه او پيامبر خداست و در قرآن و آن کتاب خداست، رؤيای يوسف را دليل تشخيص مصداق خليفه خدا که آن يوسف ع بود معتبر دانست و يوسف را بر حذر

داشت که اين رؤيا را به برادران خود نگويد زيرا که با اين رؤيا او را شناخته و در نهايت ممکن است اين اتفاق همانند ها بيل بر او تکرار شود :

﴿قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴾ سوره يوسف:5

 يعقوب گفت ای فرزند عزيز خواب خود را بر برادران حكايت مکن که به غوای شيطان بر تو مکر و حسد خواهند ورزيد زيرا دشمنى شيطان با آدميان بسيار آشكار است.

آيا اين اقرار واضح قرآنى به حجيت رؤيا در تشخيص مصداق خليفه خدا در زمينش نيست، آيا يوسف بر اساس رؤيای فرعون، اقتصاد دولت مصر را پايه گذاری نکرده و برای مردم غذای فراوان فراهم نکرد، آيا خداوند خود را شاهد قرار نداد که خليفه خود را در زمينش با رؤيا و مكاشفه که آنها راه وحى الهی بوده آشكار کند ؟

﴿قُلْ كَفَى بِالّلهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنهَّ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيراً بَصِيراً﴾ سوره إسراء: ٩٦

 ای رسول بگو ميان من و شما شهادت خدا وند كافى است که او به احوال بندگانش آگاه و بصير است

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِالَّلهِ شَهِيداً﴾ سوره فتح: ۲۸

او خدائيست که رسول خود را با قرآن و دين حق به عالم فرستاد تا او را بر همه اديان دنيا غالب گرداند و بر حقيقت اين سخن گواهی خدا كافيست.

 

و گرنه چگونه خداوند خود شهادت می دهد و چگونه خدا با بندگانش چه كافر و يا مؤمن سخن گفته و برای آنها شهادت می دهد؟ آيا برای حواريين که به ياری حضرت عيسى ع شتافته شهادت نداد؟

﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُوَاْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَننَّا مُسْلِمُون﴾ سوره مائدة: ۱۱۱

 و ياد کن هنگامی که به حواريين وحى کرديم که به من و رسول من ايمان آريد گفتند)ما با مقام علم يقين( ايمان آورديم خدايا گواه باش که ما تسليم امر توايم.

آيا در اينجا خداوند و فرشتگان و اوليائش در رؤيا و مكاشفه برای صاحب حق و خليفه خدا در زمين شهادت ندادند؟

﴿لَّكِنِ الّلهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلآئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِالّلهِ شَهِيداً﴾ سوره  نساء:166

 ليکن خدا به آنچه برای تو فرستاد گواهی دهد که به علم ازلى خود فرستاده و فرشتگان نيز گواهی دهند و گواهی خود تو را كافى است.

﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِالّلهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴾ سوره رعد: ٤

 و كافران بر تو اعتراض کنند که تو رسول خدا نيستى بگو تنها گواه بين من و شما خدا و عالمان حقيقی به کتاب خدا كافى خواهد بود.

پس ای مردم عاقل باشيد و قبول نکنيد که کسى شما را سبک شمارد تا اينکه شما را در مقام كسانى كه فرستادگان و خلفای خدا در زمين تكذيب كرده بودند، بگذارند و به وحى خدا رؤيا ومكاشفه، خوابهاى آشفته گويند و خداوند سخن خبيث آنها را که تا امروز تکرار می شود در قرآن را ذکر نمود.

 ﴿بَلْ قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَماَ أُرْسِلَ الأَوَّلُونَ ﴾  سوره أنبياء:7

وليکن گفتند که اين سخنان خواب و خيالى است بلکه اين فرستاده شاعر بزرگی است که اين كلمات را فرا بافته و گرنه برای ما مانند پيغمبران گذشته آيت و معجزه ای بياورد

ای مردم، علمای گمراه و پيروانشان شما را فريب ندهند. بخوانيد، جستجو کنيد، دقيق باشيد وبياموزيد و خود حقيقت را بيابيد و بر هیچ احدی توكل نکنيد تا برای آخرت شما تصميم گيری کند چونکه فردا پشيمان خواهيد شد و فردا پشيمانى سودی نخواهد داشت.

﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴾ .  سوره أحزاب:67

 و گويند ای خدا ما اطاعت امر بزرگان و پيشوايان )فاسد( خود را کرديم و ما را به راه گمراهی کشيدند

اين نصحيت من برای شماست و به خدا قسم که اين نصحيت دلسوز و مهربان بر شماهاست. پس در آن تدبير کنيد و چوپان را از گرگها تشخيص دهيد،

 تفکر کنيد ، و ببينيد که خط و مشی امام حسين عليه السلام چه بوده و دشمنان امام حسين عليه السلام که با او مبارزه کردند بر چه خط و مشی بودند. آنها بر خط و مشی حاكميت مردم بودند، اما امام حسين عليه السلام بر خط ومشی الهی که حاكميت خدا بوده قرار داشت عليرغم اينکه رهروان آن راه بسيار اندک اند و متأسفانه امروزه، خيلى از مردم گمراه شده را می بينيم تا حدی که بر خط و مشی قاتلان امام حسين ع پيش می روند و آن را تأييد می کنند، سپس مدعی می شوند که شيعه ی امام  حسين ع هستند و به زيارت امام حسين ع می روند و به ظاهر، سنت هايى را احياء می کنند که هيچ ارزشى ندارد اگر از هدف (اصلی) دور باشد و آن احيای امری است که امام حسين عليه السلام بخاطر آن قيام نموده و آن حاكميت خداست . پس چگونه ممکن است که آنها شعائر حسينى را بر پا می دارند در حالیکه پرچم دشمنانش را برافراشته اند و آن حاكميت مردم است و پس از آن، نتيجه، تحريف هدف اين انقلاب حسينى می شود و امام حسين ع را در مقام دروغ و بهتان، تأييد کننده و ياری دهنده حاكميت مردم يا خط شورا و انتخابات قرار می دهند که نتيجه اين خط باطل، هدف امثال يزيد است .

اين امر بسيار دردناک است که فقهای گمراه ، بيداری و هوشياری مردم را تسخير کردند تا درجه ای که مقلدين نادان و گمراه ، حامل پرچم حاكميت مردم شوند و سپس به زيارت امام حسين عليه السلام می روند، امامی که بخاطر ابطال و نقض حاكميت مردم و برپا کردن حاكميت خدا قيام کرد و سرش از تن جدا شد.  آيا تا اين حد انسان می تواند متناقض باشد که پرچم مقتول را به زمين بياندازد و آنرا زير پا قرار دهد و پرچم قاتل را بالا ببرد و سپس بر سر قبر مقتول رفته بر آن ترحم کند و قاتل را لعنت کند؟ پس اگر خواستيم چنين انسانى را توصيف کنيم بر چه کسى حسابش کنيم؟ آيا خواهيم گفت که او با قاتل و بر ضد مقتول است زيرا که با حمل پرچم قاتل به پرچم مقتول اهانت می کند، يا بگوييم با مقتول است و ضد قاتل زيرا که بر مقتول ترحم کرده و قاتل را لعنت می کند؟

 

ای خردمندان، ای عاقلان تدبير کنيد ...حاكميت مردم و يزيد دقیقا يکی است....حاكميت مردم و يزيد دقیقا يکی است ، و همچنين حاكميت خدا و حسين ع دقیقا يکی است، پس هر کس که پرچم حاكميت مردم را حمل کند و به آن ايمان آورده و به آن عمل کند او حتماً و قطعاً همراه يزيد است و او تا حد نخاع يزيدی است حتى اگر امام حسين ع را هر روز زيارت کند و حتى اگر همه عمرش را بر مصيبت های امام حسين ع با گريه وناله بگذراند.

 

به هر حال غير ممکن است امام حسين عليه السلام را از قيام و هدف مبارکش جدا کنيم که آن برپا کردن حاكميت خدا بر روی زمين است. وقتى که امروز فقهای گمراه، فتوای واجب بودن شورا و انتخابات را، به عنوان راه شـــــرعی برای حکومت صادر کردند و هنگامی که فتوای شرعی بودن حکومتها و كانديدای شورا و انتخابات را داده اند، بطور حتم آنها تا حد نخاع، يــــــــزيدی هستند و اگر غافل شدن از توصيف آنها به عنوان يزيدی، جرم است لذا توصیف آنها به عنوان حـــــسينى نيز بزرگترين جرم در حق امام حسين عليه السلام و در حق قيام مبارکش و هدف ايشان که همان نقض حاكميت مردم و اثبات حاكميت خدا بر زمين است، می باشد. چون اين توصيف ظلم وستمی است که مخالف ساده ترين معيارهای قابل درک انسان است ، قتل امام حسين ع را که يزيد ) لعنت خدا بر او باد( در آن شکست خورد هدف قرار می دهد. بلکه امام حسين ع در اولين رويارويى که در آن شهيد شد توانست موارد زيادی را برای حاكميت خدا به ثمر برساند و خون امام حسين عليه السلام توانست امت اسلام حقيقی، امت حسينى، امت محمدی که به حاكميت خدا ايمان دارد و به حاكميت مردم کفر می ورزد را پايدار و ماندگار سازد.

 

و در طول تاريخ آنها را به رافضه ناميدند زيرا که در طول بيش از هزار سال، حــــــاكميت مردم را رد کرده اند و اين امت مبارک، بسياری از درد و رنج ها را در راه حاكميت خدا از طاغوت ها و ستمگران تحمل کردند وليکن متأسفانه امروزه ابليس توانست به واسطه ی فقهای گمراه، نسلهای امروزی را بر خلاف نسلهای پيشين که به حاكميت خدا اقرار می کردند به انحراف بکشاند.

﴿فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتبَّعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّاً﴾ سوره مریم:59

سپس جانشينآن مردم خدا پرست، قومی شدند که نماز را از بين برده و شهوت نفس را پيروی کردند و اينها به زودی کيفر گمراهی را خواهند يافت.

امروزه ابليس* خدا رسوايش کند* توانست به صفوف اين امت حسينى محمدی به واسطه ی سربازان خود از فقهای گمراه که رهبری را به دست گرفته اند، در امت شكاف ايجاد کرده و اهداف خود را با گمراهی امتى که بيش از هزار سال به حاكميت خدا اقرار می کردند محقق سازد و باعث شدند آنها به حاكميت مردم اقرار کرده و حاكميت خدا را نقض کنند.

 

مصيبتى که امروزه گرفتار آن هستيم اين است که برافراشتگان پرچم قاتلان امام حسين ع قضيه ی او را بدست گرفتند و امروزه قاتلان امام حسين ع سخنگويان قضيه امام حسين ع گشتند و پرچمی را برافراشتند که بيش از هزار سال پيش با امام حسين عليه السلام مبارزه کرد. امام حسين عليه السلام کشته شد در حالى که با آن پرچم مبارزه می کرد و باطل بودن آن و بنيانگذاران آن را آشكار نمود بلکه آن همان پرچمی است که امام على عليه السلام با آن جنگ کرد. پرچمی که امام على ع را دور ساخته و نزديک به بيست وپنج سال در خانه اش او را خانه نشين کرد و آن پرچم، همان پرچمی است که حضرت محمد صلى لله عليه و آله و همه ی پيامبران و اوصياء قبل از او با آن روبرو شده و جنگ کردند و آن پرچم حاكميت مردم است. پرچم خودبينى و خودخواهی يا سقيفه يا انتخابات يا آنچه که مردم بخواهند، همان پرچمی است که دائماً در مقابل آنچه که خدا و پرچم او سبحانه و تعالى بخواهد، یعنی پرچم حاكميت خدا (يا بيعت از آن خداست) و يا پرچمی که پيامبران و اوصياء آن را حمل کرده و تا روز قيامت برافراشته خواهد ماند، ايستادگی می کند .

مصيبتى که امروزه ما در آن گرفتار هستيم تغيير مسير قيام حسينى از طرف دشمنان و تکرار شروع جنگ حسينى در کربلای جدید  در کنار حدود الهی را حتمی ساخته تا خون های حسينى طاهر و پاک ريخته شود تا سببى برای احيای دوباره هدف قيام حسينى شود که همان حاكميت خدا است تا نقشه ی ابليس ملعون و سربازان او از فقهای گمراه- خدا رسوايشان سازد- شکست بخورد و آن اتفاقات ماه محرم الحرام تقدير خدا برای همین هدف بود و اين حقيقت بصورت آشكار ظاهر شده و همچنان على رغم تمام حملات گمراه کننده و مخفی نگهداشتن حقيقت از طرف فقهای گمراهی و پيروان آنها روز به روز آشكارتر می شود تا همه ی مردم آن را ببينند. سپاس خداوندی را که ابليس و سربازان او از فقهای گمراه را توسط انسانهای پاکدامنى که به دين خود و دين گذشتگانشان از شيعه ی محمد و آل محمد عليهم السلام با وجود مشقت حمل پيام الهی و كمبود يار و ياور و زيادی دشمنان و هجوم بر آنها مانند کسى که يک زغال گداخته بدست گرفته چنگ زده و افعال آنها را نقش بر آب کردند.

درود بر انصار امام مهدی الذین صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الَّلهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً ﴾  کسانی كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در )همين( انتظارند و )هرگز عقيده خود را( تبديل نكردند.

درود بر اسيران مظلوم و ماندگار در سلولهای زندان نظيران بنى العباس در اين زمان *خداوند رسوايشان سازد* ، درود بر شما که بهترين صبر، صبر شماست. خود و شما را متذکر می سازم ، که اولياء گذشته *خدا رحمتشان کند* را بعنوان نمونه و سرمشق و اسوه ی خود قرار دهيم ، پس اگر زندان بر شما تنگ شد پيامبر خدا حضرت يوسف را بياد آوريد و امام موسى بن جعفرعليه السلام که بنى العباس او را در سلولى تنگ و تاريک که سالها در آن با مشقت و بدون شکوه و شكايت بلکه با حمد و سپاس و عبادت تا جايى که عمرش به پايان رسيد و به سوی خدا درحال صبر و شکيبايى رفت را به ياد آوريد.

ای عزيزان هميشه به ياد آريد که اين دنيا، دنيای امتحان است، آن خانه امتحانى است که در آن به دنبال پاداش وآسايش نباشيد وسعی و تلاش خود را برای پيروزی و موفقيت و بدست آوردن بهترين نتيجه که توانايى آنرا داريد بيشتر کنيد، سعی و تلاش کنيد که خاتمه ی عمل شما بخير شود.

 

درود بر شهدای حق اين زمان ، درود بر شما ای پاکدامنان که به سوی نور عبور کرديد، غم و اندوه ما هيچ وقت برای شما قطع نمی شود نه به خدا سوگند، و غم و اندوهم برای از دست دادن شما همانگونه که در مرثيه ی اميرمؤمنان گفته شد: مانند او که تنها يادگارش در آغوشش ذبح شد.

درود بر شما که دنيا و زينت آن را در زمانى که غير شما به آن چنگ زده اند را طلاق داديد، درود بر شما که حق را در زمانى که ياوران آن اندک اند نصرت و ياری داديد، درود بر شما و خونتان که جاری شد و علتى برای احيای هدف قيام حسينى از نو شد.

سلام بر حسين و بر على فرزند حسين و بر خاندان حسين و بر ياران حسين که ارواح خودشان را مانند حسين عليه السلام فناء نمودند.

السلام عليک يا ابا عبدلله، سلام کسى که حرمتت را ميداند و در ولايتت مخلص است، متقرب به خدا با محبتت و مبرا از دشمنانت، درود کسى که با مصيبتهايت زخمی، و اشکهايش در ذکر تو جاری، سلام سوگوار غمگين، مشتاق مسکين ، درود از کسى که اگر در طف می بود جان خود را با تيغ شمشيرها قربانى تو می نمود ، و نفسهای آخر را قبل تو می بخشيد و در بين دستانت جهاد

می کرد و تو را بر دشمنانت ياری می داد و تو را با روح و جسم و مال و فرزندانش فدا می نمود، و جانش فدای جانت و اهلش سپر خاندانت ، پس چون روزگار مرا به تأخير انداخت و تقدير مرا برای ياری تو معطل نمود و برای کسى که با تو جنگ کرده جنگجو نشدم و برای کسى که با تو دشمنى گزيد دشمن نشدم تو را روز و شب ندا می دهم و به جای اشک بر تو خون گريه می کنم

حسرت و تأسف بر تو و بر آنچه رخ داد تا اينکه با عذاب درد و غم و غصه بميرم ، ما از خداييم و بسوی او باز می گرديم و ستايش مخصوص خداوند جهانيان است .

 

يا الله يا رحمن يا رحيم، يا من إذا تضايقت الأمور فتح لها باباً لم تذهب إليه الأوهام ، يا من إذا تضايقت الأمور فتح لها باباً لم تذهب إليه الأوهام، يا من إذا تضايقت الأمور فتح لها باباً لم تذهب إليه الأوهام، صل على محمد وآل محمد وافتح لأمورنا المتضايقة بابا لم يذهب إليه وهم ، والحمد وحده أولاً وآخرا وظاهر اً وباطنا و السلام على المؤمنين والمؤمنات في مشارق الأرض و مغاربها و

رحمة لله وبركاته.

يا الله يا رحمن يا رحيم، ای کسى که اگر امورش در تنگنا بود دربى را باز می کند که حتى اوهام آنرا درک نمی کند، ای کسى که اگر امورش در تنگنا بود دربى را باز می کند که حتى اوهام آنرا درک نمی کند، ای کسى که اگر امورش در تنگنا بود دربى را باز می کند که حتى اوهام آنرا درک نمی کند، بر محمد و آل محمد درود فرست و برای امور تنگ ما دربى را باز کن که وهم آنرا درک نکند، و تنها سپاس خداوند، اول و آخر، ظاهر و باطن و درود بر مؤمنين و مؤمنات در مشرق و مغرب زمين و رحمت خدا و بركاتش.

أحمد الحسن