وهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص١١٣ -١٢٠ ) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص١٢١-١٢٩)
بسیاری از منکرانِ نظریهء تکامل بر این گمانند که تاریخ سنگواره ای نشان میدهد انسان از انسانواره ها که امروزه برای ما شناخته شده اند یا از اورانگوتان و یا به ویژه از شامپانزه تکامل یافته است. این در حالی است که میلیونها سال پیش سایر افراد گونهء انسانواره های کنونی، از انسان جدا شده اند. اورانگوتان در زمانی دورتر از شامپانزه از آدمی جدا گشته، چرا که شامپانزه به انسان نزدیکتر تلقی میشود؛ با این حال شامپانزه نیز میلیونها سال پیش از انسان جدا شده است. تاریخ سنگواره ای، موجودی را که تقریباً ٤.٤ میلیون سال پیش میزیسته ثبت کرده است که نام علمی آن (آردی پیتیکوس)(#) میباشد و به اختصار «آردی» خوانده میشود. این موجود در جنگلهای آفریقا بر روی دو پا راه می رفته و دندانهای نیشِ کوچکی همانند دندانهای انسان (نه همچون دندانهای نیشِ شامپانزه) داشته است. از لحاظ علمی آردی را در درختِ تکاملیِ انسان درج میکنند. یعنی به اختصار علم سنگواره شناسی زنجیره ای از حیوان راه رونده بر روی دو پا - مثل انسان امروزی - را که تاریخ آن به ٤.٤ میلیون سال پیش و چه بسا دورتر از این مقدار میرسد، به ثبت رسانده است. تاریخ جدا شدن انسان از بقیهء گونه های انسانواره ها تقریباً به ٧ میلیون سال میرسد. سنگواره های بسیاری که به میلیونها سال پیش بازمیگردد، دلیلی است بر وجود انسان-تباران و اینکه انسان امروزی و انسان نئاندرتال(##) از یکی از اینها تکامل یافته اند. برخی از این سنگواره ها به بیش از سه میلیون سال پیش بازمیگردد؛ مانند لوسی(*#) و انسان کنیایی(**).
——————-
(#)- آردیپیتیکوس (Ardipithecus) نام سرده ای منقرض شده از دودمان انسـان اسـت. معروفتـرین گونـهء ایـن سـرده «آردی پیتیکوس رامیدوس» است که در حدود ٤.٤ میلیون سال پیش میزیسته است. (مترجم)
(##)- انسان نئاندِرتال (با نام علمی Homo neanderthalensis) گونه ای از سردهء انسان بوده اند که اولـین نشـانه هـای آنها در حدود ٤٠٠ هزار سال پیش در اروپا بدست آمده و در حدود ١٥٠ هزار سال قبل در آسیای غربـی ظـاهر گشـته انـد و حدود ٢٤ هزار سال پیش منقرض شدهاند. (مترجم، با استناد به مقاله علمی نیچر DOI:10.1038/nature06193 قابل دسترس در نشانی:
(https://www.nature.com/articles/nature06193) )
(*#)- بقایای سنگواره ای استرالوپیتیکوس آفارانزیز با قدمتی بین ٣-٣.٤ میلیون سال نخستین بـار در دهـه ١٩٧٠ مـیلادی در لایه های رسوبی در کشور اتیوپی کشف شده، مشهورترین نمونه این گونه لوسی نام دارد که بیش از ٤٠ درصـد از اسـکلت آن بدست آمده است. اگر چه آنها را روی زمین کاملا بر روی دوپا راه می رفته اما این دوپا راه رفتن با آنچـه انسـان مـدرن انجام میدهد متفاوت بوده است. (مترجم، با استناد به کتاب دیرین انسان شناسی در نیم سدهء اخیر، ترجمه حامد وحـدتی نسب ص ٣٩)
(**)- «مرد کنیایی» نام سنگواره ای است متعلق به حدود ٣.٥ میلیون سال قبل که در سال ١٩٩٩ در کشـور کنیـا کشـف شـده است و متعلق به سردهء «کنیاتروپوس» میباشد. پهن صورت کنیایی (کنیامردم پخترخ) با نام علمی Kenyanthropus platyops گونه ای انسانواره بود که حـدود ٣.٥ تـا ٣.٢ میلیون سال پیش در شرق آفریقا میزیست. سنگواره آن در کنیا به دست آمده است و از همین روی نـام «کنیـامردم» را بر آن نهاده اند. ویژگی ممتاز کنیامردم پخترخ چنان که از نام آن بر میآید پَختی چهرهء وی است. تا پیش از کشـف ایـن انسانواره، پَختی چهرهء انسان (در قیاس با خویشاوندان نزدیک وی چون شامپانزه) تحولی متأخر در فراینـد تکامـل انسـان دانسته میشد. از همین روی، پَختـیرخِ کنیـامردم بـا در نظـر گـرفتن قـدمت سـنگواره وی چشـمگیر اسـت.عـده ای از دیرین-مردم شناسان، سردهء انسان را مستقیماً برخاسته از کنیامردم میدانند. (مترجم)
——————
تاریخ سنگوارهای ویژهء انسان، پیدایش انسانتباران و یا انسان راست قامت(*) (هومواِ ِرکتوس) را به تقریباً دومیلیون سال پیش ارجاع میدهد. انسان راست قامت غالباً توانایی استفاده از آتش را داشته، ابزارهای ساده ای همچون تبرهای سنگی را به کار میبرده و دارای زندگی اجتماعی بوده است. تاریخ سنگواره ای در قفقاز گرجستان، بقایای یک پیرمرد راست قامت (هومو اِرِکتوس) را که دو سال پس از ریختن دندانهایش زنده مانده، ثبت کرده است. این شاید به آن معنا باشد که دیگران به این فرد غذا میداده یا برایش غذا تهیه میکرده اند. به احتمال بسیار قوی انسانهای راست قامتی که از آفریقا مهاجرت کرده اند، دارای زندگی اجتماعی- هرچند به طور ساده و اولیه - بوده اند.
————-
(*)- انسان راست قامت با نام علمی Homo erectus یکی از گونه های سردهء انسان بـود. ایـن انسـان در آفریقـا تکامـل یافت و سپس به بیرون آفریقا مهاجرت کرد. سنگواره های او در شرق آسیا (مثل جاوه) به دست آمده است. (مترجم)
——————
“Family Ties
Our ancestors had already ventured out of Africa 1.8 million years ago—and settled in the republic of Georgia.
The skull of this old man is humanlike but small, but the remarkable feature is the mouth. Not only are there no teeth, but nearly all the sockets are smooth, filled in by bone that grew over the spaces.
The jaws look like two crescent moons. Although it's hard to be sure of his age, 'it looks like he was maybe about 40, and the bone regrowth shows he lived for a couple of years after his teeth fell out,' says Professor Lordkipanidze. 'This is really incredible.' How did the toothless old man survive, unable to chew his food? Maybe his companions helped him, says Lordkipanidze. If so, those toothless jaws might
testify to something like compassion, stunningly early in human evolution.”
«روابط خانوادگی
نیاکان ما یک میلیون و هشتصد هزار سال پیش از آفریقا مهاجرت کردند و در گرجستان ساکن شدند.
پروفسور لُردکیپانیدزه (١) میگوید جمجمه ای که در منطقهء دمانیسی در جمهوری گرجستان یافته شده است، به یک مرد مسن تعلق دارد و مشابه جمجمهء انسان -ولی کوچکتر- میباشد. ویژگی بسیار جالب جمجمه در دهان آن است، چرا که نه تنها در جمجمه هیچ دندانی وجود ندارد بلکه تقریباً تمام حفره های جای دندانها صاف است و با استخوانهایی که بر روی جاهای خالی روییده پر شده است.
دو فک به صورت دو هلال به نظر میرسد. هرچند تعیین عمر دقیق فرد کار دشواری است ولی به نظر میرسد حدوداً ٤٠ ساله باشد. رشد استخوانها به گونه ای که جاهای خالی را پر کرده، نشان میدهد صاحب جمجمه پس از افتادن دندانهایش چند سالی زندگی کرده است. این موضوع واقعاً باورنکردنی است که چگونه یک مرد بیدندان توانسته به زندگی خود ادامه دهد، در حالی که وی حتی از جویدن غذایش هم ناتوان بوده است؟! لُردکیپانیدزه میگوید شاید دوستانش او را کمک میکرده اند. اگر چنین باشد، آن فکهای بیدندان شاید شاهد چیزی همچون دلسوزی بوده باشد؛ موضوعی شگفتآور، آن هم در ابتدای تکامل بشری»(٢).
——————-
(١)- پروفسور دیوید لردکیپانیدزه (David Lordkipanidze) متولد ٥/٨/١٩٦٣ باستان شناس و انسان شناس اهل گرجسـتان است. وی کاشف سنگوارهء پیرمرد بدون دندان موسوم به هومو گورجیکوس (Homo georgicus) است.
(٢)- فیشمن (٢٠٠٥ م)، روابط خانوادگی، مجلهء نشنال ژئوگرافیک، قابل دسترس از طریق:
http://ngm.nationalgeographic.com/print/2005/dmanisi-find/fischman-text
شبکهء ویدیویی کتاب وهم الإلحاد ، روابط خانوادگی انسانهای باستانی، پروفسور لردکیپانیدزه. قابل دسترس در نشانی:
http://www.youtube.com/watch?v=dUnPO2Pqcag
——————-
تاریخ سنگواره ای همچنین از پیدایش گونه ای از انسانهای راست قامت (هومو ارکتوس) به نام انسان هایدلبرگی(*)، در بیش از ٦٠٠ تا ٨٠٠ هزار سال قبل خبر میدهد. این انسان (یا شبه انسان) می توانسته است نیزه بسازد و شکارهای بزرگی را صید کند. وی مغز بزرگی داشته، از آفریقا مهاجرت نموده، به انسان نئاندرتال که در اروپا منتشر شد، تکامل یافته ، و تا زمان انقراضش (یعنی بیش از ٢٤ هزار سال پیش) باقی بوده است.
(*)- انسان هایدلبرگ با نام علمی Homo heidelbergensis گونه ای از سردهء انسان است که در افریقـا تکامـل یافـت. (مترجم)
سنگواره ها همچنین از ظهور انسان خردمند(**) (هومو ساپینس) تقریباً در ٢٠٠ هزار سال پیش، که از هومو ارکتوس یا انسان هایدلبرگی جدا شده است، حکایت دارد. در نهایت انسان خردمند یا هومو ساپینس تقریباً در ١٠٠ هزار سال پیش به شکل نهاییِ امروزی خود تکامل یافت.
(**)-انسان خردمند با نام علمی Homo sapiens یا به زبان عامه انسان (یا بشر)، یـک پسـتانداری از تیـرهء انسـانواره ها است. مدارک بدست آمده از سنگواره ها نشاندهندهء ظهور آنها در حدود ٢٠٠٠٠٠ سال پیش در آفریقـا اسـت، در حـدود ١٠٠ هزار سال پیش انسان خردمند به شکل نهایی امروزی خود کـه دارای هـوش تکامـل یافتـهء بـالا، توانـا در تجزیـه و تحلیل، زبان، درونگرایی و احساسات بود تکامل یافت. این استعداد روحی همراه با یک بدنِ راست قامت با توانایی راه رفتن و بازوان آزاد برای گرفتن اشیا، انسانها را قادر به رفتن به سفرهای طولانی و استفاده از ابزار می داد. (مترجم)
علم باستانشناسی به بررسی پیدایش ابزار مهارت های مورد استفادهء انسانهای خردمند یا هومو ساپینس و مهاجرت او در حدود ٧٠ هزار سال پیش پرداخته است. این مهاجرت موفقیت آمیز بود و به گسترش بشر در تمام زمین منجر شد. گروه منتخب(١)، از طریق تنگهء باب المندب در دریای سرخ از آفریقا به شبه جزیرهء عربستان مهاجرت کردند. در آن زمان سطح آب دریاها پایین بوده است و این گروه توانستند از آن عبور کنند. این گروه منتخب از انسانهای خردمند آفریقا، در جنوب شبه جزیرهء عربستان به پیش رفتند، زیرا در آن زمان چشمه های آب زیادی در ساحل جنوبی شبه جزیره (٢) در جریان بود (پیش از آنکه آب دریاها بالا بیاید و آنجا را بپوشاند). آنها با این چشمه ها توانستند بیابان را ترک گویند و در خط ساحلی، با گذشتن از یمن و عمان فعلی، شبه جزیرهء عربستان را بپیمایند تا به منطقهء خلیج که در حال حاضر پوشیده از آب است برسند. در آن دوران، خلیج، سرشار از آب شور نبود، بلکه درهء گرمی بود که رودخانه هایی که از شمال (یعنی جنوب عراق فعلی و جنوب غرب ایران فعلی) به آن وارد می شد، در آنجا جریان داشت. آن دره یا خلیج کنونی مکان بسیار مناسبی برای زندگی بوده است؛ چرا که پر از رودخانه ها، دریاچه ها، تالاب ها و جنگل ها بوده و در عین حال گرم نیز بوده است. در آن زمان این موضوع اهمیت بسیاری داشته؛ چرا که زمین در حال طی کردن آخرین عصر یخبندان و به شدت سرد بوده است.(٣) این دره که مملو از آبهای گوارا، انواع میوه ها و غذاهای گوناگون بوده، مکانی عالی برای رشد انسان اولیه محسوب می شده؛ بنابراین میتوانیم بگوییم درهء مزبور مکان بسیار مناسبی برای رشد انسان خردمند در آن دوره به شمار می رفته است. در آنجا تعداد این افراد رو به فزونی نهاد. برخی از آنها به دیگر نقاط دنیا مهاجرت کردند و گروهی نیز در همان دره ماندند، تا زمانی که دره به دلیل ورود آب دریا پر شد. از لحاظ علمی زمان پر شدن خلیج با آب(٤)، بین ٨ تا ١٥ هزار سال پیش از میلاد برآورد شده است. گروه منتخب یا نجات-یافتگان از سیل با دنبال کردن رودخانه هایی که به درهء حاصلخیز آنها جریان می یافت، (که در حال حاضر به خلیجی مملو از آبهای شور تبدیل شده است) به سمت بالا، جنوب عراق فعلی و جنوب ایران فعلی نقل مکان کردند(٥) .
————————
(١). مسألة الهجرة يمكن للعلم أن يقطع بها؛ لوجود أدلة كثيرة عليها، ولكن ما لا يمكن تفسيره بدقة هو تمكن هؤلاء من عبور باب المندب، فحتى لو كان الماء منحسراً فستكون هناك بضعة كيلومترات من مياه البحر لابد من اجتيازها، وهذا يضع عدة تساؤلات يصعب الإجابة عليها دون القول إن عملية العبور حصلت بصورة غير طبيعية، فكيف تمكنوا من السباحة لعدة كيلومترات وهم لا يملكون أي تقنية أو أداة للطفو والتحرك باتجاه محدد ؟! لماذا عبر هؤلاء، وما الذي اضطرهم لهذه المجازفة والعبور الى المجهول ؟! لماذا لم يحصل عبور أعداد كبيرة لو كان الأمر متيسراً أو سهلاً أو حتى فيه فائدة كبيرة مغرية للغريزة الحيوانية للجميع ؟! فلا يمكن إذن أن نتصور هذا العبور على أنه عبثي وليس فيه أي انتقائية أو اصطفاء، وإذا لم نقل إنه اصطفاء غيبي هيأ ظروف العبور الملائمة لهذه المجموعة المصطفاة، فعلى الأقل هو اصطفاء طبيعي بحسب نظرية التطور، فالعابرون من باب المندب هم مجموعة متميزة عن الآخرين، وأقل ما يميزها هو قدرتها على عبور عدة كيلومترات من ماء البحر دون الآخرين.
(١)- از لحاظ علمی میتوان موضوع مهاجرت را به طور قطعی اثبات نمود؛ زیرا دلایل عدیده ای بـرای آن اقامـه شـده اسـت. ولی موضوعی که نمیتوان تفسیر دقیقی از آن ارائه کرد، توانایی این افراد در عبور از باب المندب میباشـد؛ زیـرا حتـی اگـر سطح آب دریا پایین بوده باشد، باز هم چندین کیلومتر آب وجود داشته که این افراد میبایست از آن عبور میکرده اند. همین قضیه باعث بروز پرسشهایی میشود که پاسخ دادن به آنها دشوار است؛ مگر اینکـه گفتـه شـود فرآینـد عبـور بـه صـورت غیرطبیعی روی داده است. این عده چگونه توانسته اند چندین کیلومتر را شنا کنند، در حالی که هیچ فنآوری یا ابزاری برای شناور ماندن بر روی آب و حرکت در مسیر مشخص در اختیار نداشته اند؟! اصولاً چرا اینها دسـت بـه ایـن کـار زدنـد و چـه عاملی آنها را به انجام این خطر و حرکت به سوی مقصدی نامعلوم مجبور ساخت؟! اگر این کار سهل الوصول بوده، به آسانی صورت گرفته، یا حتی فایده زیادی به همراه داشته، و یا غریزهء حیوانی همهء این افراد را وسوسه و اغوا کرده، پـس چـرا عدهء زیادی این کار را انجام ندادند و از آب دریا عبور نکردند؟! با این حساب نمی توانیم تصور کنـیم کـه ایـن گـذر از آب، کاری پوچ و عبث بوده و در انجام آن هیچ انتخاب یا گزینشی در کار نبوده است. اگر نگوییم که ایـن فرآینـد یـک گـزینش غیبی بوده که شرایط عبور آرام این مجموعهء برگزیده را باعث شده، حداقل میتوانیم اظهار کنیم که انتخاب طبیعی طبـق ـ نظریهء تکامل دست اندرکار اصلی این جریان بوده است. عبورکنندگان از باب المندب گروهی ممتاز و متفاوت با دیگران بوده اند و حداقل چیزی که آنها را از دیگران جدا میسازد، توانایی آنها در گذشـتن از مسـیر چنـدین کیلـومتری در آب دریـا است؛ کاری که دیگران از انجام آن ناتوان بوده اند.
(٢)- ویدیو برای توضیح وجود آبهای شیرین:
شبکهء ویدیویی کتاب وهم الإلحاد (2013/09/04)، مهاجرت انسان از آفریقا، دکتر آلیس رابرتسون، قابل دسترس در نشانی:
http://www.youtube.com/watch?v=1QEzv5OE5na
(٣)- به ویژه در آن دوران که زمین در حال طی کردن آخرین عصر یخبندان بوده، درجه حرارت ایـن دشـت بـالا بـوده اسـت. آخرین عصر یخبندان تقریباً ١٠ هزار سال پیش به پایان رسید. گرم بودن این بیابان و وفور غذا در آن، شرایط مناسبی برای رشد و نمو هومو ساپینس ها در آن بیابان و سپس پراکنده شدن آنها در سراسر جهان پدید آورده است.
(٤)- یعنی تقریباً در پایان عصر یخبندان؛ زمانی که برف ها آب شد و سطح آب دریا بالا آمد.
(٥)- معقول نیست که آنها ـ به عنوان مثال ـ در حالی که با منطقه آشنا بوده اند و میدانستند منبع آبهـای گـوارا در شـمال درهء حاصلخیز یا خلیج فعلی قرار دارد، به سمت بیابان عزیمت کرده باشند.
———————
پس از این سیل، آبهای شور بخش هایی از دورترین نواحی جنوب عراق فعلی را فرا گرفت. این منطقه هزاران سال دستخوش نتایج ناشی از این سیل شد، تا اینکه آب شیرین و سیل رودخانه ها توانست این شوری را بشوید و آن را پر از رسوباتی سازد که عامل پیدایش زمین های کشاورزی و مناطق نزدیک به هورهای پر از ماهی شد. این موضوع ساکنان را یک بار دیگر به حرکت به سمت خلیج و استقرار در زمین هایی که پس از سیل کشف می کردند، راغب ساخت. این روند هزاران سال ادامه یافت.
به طور کلی میتوانیم ساکنان این دره (خلیج کنونی) را صاحبان اولین تمدن انسانی بر روی زمین بشمار آوریم. این عده روستاهای سومری و اکدی را در جنوب عراق بنا نهادند؛ روستاهایی که پیشینهء سومر و اکدی که امروزه به ما رسیده است، بوده اند. از همین رو میتوانیم بگوییم اینها سومریان نخستین، یا اجداد کسانی هستند که ما نوشته هایشان را در لوح های گلی می خوانیم و سومریان به تمدن آنها و ارزشهای والای اخلاقیشان افتخار میکرده اند.
به علاوه این سومریان ـ یا همان نیاکان سومریان ـ در دیگر نقاط جهان پراکنده و منتشر شدند. آنها به مصر رفتند و پایه های تمدن مصر باستان را بنا نهادند، که این پیش از تمدن کنونی مصر که به ما رسیده می باشد. بنابر پژوهش های جدید ژنتیکی، هر انسانی که اکنون بر روی کرهء زمین زندگی میکند، اگر از کسانی که در آفریقا ماندند، نباشد، اصلش به این گروه کوچک منتخب بازمیگردد که از آفریقا به جنوب شبه جزیرهء عربستان (یمن، عمان و امارات کنونی) مهاجرت کردند؛ سپس به این آبگیر حاصلخیز (خلیج فعلی) و به برخی نقاط جهان، سپس به جنوب عراق و از آنجا نیز به دیگر نقاط جهان عزیمت نمودند. شرایط طبیعی آفریقا، اکثریت بازماندگان را بر خلاف گروه کم-تعدادی که از آنجا مهاجرت کرده بودند، یاری نکرد. به این ترتیب این گروه منتخب به طور قابل ملاحظه ای زاد و ولد کردند و زمین را فراگرفتند(١)؛ حتی کار به جایی رسید که به مهاجرت معکوس از درهء حاصلخیز و جنوب عراق به شمال آفریقا مبادرت ورزیدند. براساس برخی تحقیقات ژنتیکی، ساکنان شمال آفریقا ـ از مصر و مغرب عربی تا سودان ـ کسانی هستند که از این دره و از جنوب عراق قدیم مهاجرت نموده اند. به این ترتیب این گروه منتخب غلبه و تسلط یافت؛ ابتدا از شرایط آفریقا و سپس از غرق شدگی در خلیج رهایی یافت و به شمال آفریقا بازگشت و به عمران آنجا مبادرت نمود.
بنا بر شواهد سنگواره ای، انسان امروزی (انسان خردمند یا هومو ساپینس) پس از مهاجرت به سمت اروپا، برای حدود ١٥ هزار سال، با انسان دیگری به نام انسان نئاندرتال که همانطور که پیشتر بیان نمودم، از همان نیاکان وی یعنی هومو اِرِکتوس یا انسان هایدلبرگی در آفریقا ظهور یافته بودند، برخورد ، و همزمانی داشته است؛ ولی مهاجرت هوموارکتوس از آفریقا، از نواحی شمال بوده و وی به بیشتر مناطق آسیا رسیده است. حتی بقایای انسانتباران تکامل-یافته از هومو ارکتوس، در اندونزی و چین نیز کشف شده است. نئاندرتال تکامل-یافتهء انسان هایدلبرگی، از آتش استفاده میکرده و گاهی اوقات مردگان خود را نیز دفن می نموده است. نئاندرتال تقریباً ٢٤ هزار سال پیش منقرض شد، تا فقط انسان خردمند امروزی به تنهایی بر روی زمین باقی بماند.
————————
(Asian DNA Enters Human Origin Fray)
http://www.sciencenews.org/pages/sn_arc98/10_3_98/fob1.htm
قناة فيديو كتاب وهم الإلحاد (2013/09/10). البروفسور جن لي جميع الصينين أصلهم من أفريقيا. متاح على: ( http://www.youtube.com/watch?v=1BNyZR6ohtQ )
(١)- شایان ذکر است که چینی ها معتقدند نژاد آنها با دیگر افراد بشر متفاوت است، زیـرا بـر ایـن باورنـد کـه نسـل آنهـا بـه هومو ارکتوس هایی که از دوره های آغازین از آفریقا مهاجرت کرده اند باز میگردد. این نظریه بر پایهء برخـی سـنگواره هـایی که در آن منطقه یافت شده است، در چین تدریس میگردد. ولی به تازگی «چین لی» یکی از بزرگترین مردم شناسان چین، با گرفتن DNA بیش از ١٦٠ نژاد از شـرق آسـیا، گفتـه کـه از هـزاران نمونـه حتـی یـک مـورد کـه بتـوان آنرا از نسـل هومو ارکتوس قدیم بشمار آورد، پیدا نکرده است. وی در گفتگو با شبکهء BBC تأکید کرد که تمام مردم چین و شرق آسیا، از نوادگان هومو ساپینس های مهاجر از آفریقا هستند که ایشان خود از هومو ارکتوس هـا انشـقاق یافتـه انـد. وی اذعـان داشت که اگر چه خودش چینی است و بر این باور بوده که چینی ها متفاوتند و از نژاد دیگری هستند و هرچند خودش تمایل داشته چیز متفاوتی بیابد، ولی نتایج و شواهد علمی که به آنها دست یافته به روشنی هر چه تمامتـر حـاکی از آن اسـت کـه انسانها در هر نقطه از جهان که باشند، با هم تفاوتی ندارند، و ما همگی با یکدیگر خویشـاوندیم و همـهء مـا بایـد شـاد و خوشبخت باشیم. این پژوهش در تاریخ ٣ اکتبر ١٩٩٨ در شمارهء ١٥٤/١٤ مجلهء آمریکایی اخبار علوم تحت عنـوان
(Asian DNA Enters Human Origins Fray)
به چاپ رسیده است. قابل دسترس از نشانی:
http://www.sciencenews.org/pages/sn_arc98/10_3_98/fob1.htm
شبکهء ویدیویی کتاب وهم الإلحاد ، پروفسور چین لی: اصل همهء چینی ها از آفریقا است. قابل دسترس در نشانی:
http://www.youtube.com/watch?v=1BNyZR6ohtQ
———————
شکل ۴: تصاویر توضیحی که نشاندهندهء پر شدن دره از آب است. دوره های زمانی مندرج در تصاویر، تقریبی است.(۱)
(١)- منبع تصویر: گراهام هانکوک، جهان زیرین: منشأ اسرارآمیز تمدن
Hancook, Underworld: The Mysterious Origins of Civilization.
ادامهء شکل ۴
*****