جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامزکات غلّات
شامل مباحث مربوط به جنس، شروط و ملحقات آن میباشد.
اول: در آنچه از زمين میرويد زکات واجب نمیشود، مگر در جنسهای چهارگانه: گندم، جو، خرما، کشمش؛ و [در] سایر حبوباتی که با کِيل يا ترازو اندازهگیری میشوند، مثل ذرت، برنج، عدس، ماش، ارزن و لوبيا [واجب است].
شرایط وجوب زکات:رسیدن به حدنصاب (۸۵۰ کيلوگرم) و بر مقدار کمتر از آن زکات واجب نمیشود و بر آنچه بیش از حدنصاب باشد زکات تعلق میگیرد، حتی اگر مقدار کمی باشد.
زمان واجب شدن زکات در این اجناس وقت رسیدن محصول است. وقت خارجکردن زکات از غلات هنگام پاکشدن و در خرما بعد از بريدن آن و در کشمش بعد از چيدن آن است.
زکات در غلات تنها در شرایطی واجب میشود که شخص از طریق کشاورزی مالک آن شده باشد نه از راه دیگری مانند خرید، هدیه یا مبادله.
وقتی زکات محصول کشاورزی پرداخت شود، دیگر زکاتی بر آن واجب نمیشود حتی اگر چند سال باقی بماند.
زکات تنها پس از کسر همۀ هزينهها واجب میشود.
پیوستها
که شامل چند مسئله است:
اول: هر آنچه توسط آب جاری یا دِیم (آب باران) آبیاری میشود و یا از طریق ریشه آب را دریافت میکند زکاتش یکدهم است و محصولی که بهصورت آبی([32]) آبياری شود زکاتش نیم عُشر (نصف یکدهم) است و اگر از هر دو نوع آبیاری استفاده شود باید مطابق هر شیوهای که بیشتر آبیاری کرده است زکات بدهد،([33]) و اگر مساوی بودند از نصف آن یکدهم و از نصف ديگر نیمی از یکدهم (یکبیستم) بهعنوان زکات برداشته میشود.
دوم: در مورد نخلستان یا کشتزارهايی که در مکانهای دور از هم باشند و میوۀ بعضی از آنها زودتر از دیگری میرسد، همه را با هم جمع میکنیم و حکم آنها مانند محصولی است که در يک مکان قرار دارد؛ پس آنچه به دست میآيد اگر به حدنصاب برسد زکاتش برداشته میشود و از بقيۀ محصول بعد از رسیدن آن زکات دریافت میگردد چه کم باشد و چه زياد؛ و اگر بخشی از مالش که مقدار آن کمتر از نصاب است برسد، برای وجوب زکات صبر میکند تا با رسیدن محصول بقیۀ کشتزارها، ثمره به حدنصاب برسد، فرقی نمیکند که همۀ نخلستان و زراعت یکجا شکوفه زده باشد یا همگی با هم به بار نشسته باشد و یا همزمان نباشند.
سوم: اگر دو نوع نخل داشته باشد که یکی از این دو نخل یک بار در سال محصول بدهد و دیگری دو بار، دومین بار به اولی ضميمه میشود.([34])
چهارم: دریافت رطب بهجای خرما کفايت نمیکند و همچنین پرداخت انگور بهجای کشمش و اگر کسی که مسئول جمعآوری زکات است آن را دریافت کند و بعداً خشک شود و مقدار آن کاهش یابد باید آن مقدار کم شده را (دوباره) دریافت کند.
پنجم: اگر مالک فوت کند و دِينی به گردنش باشد، سپس محصولاتش برسد و بهاندازۀ حدنصاب باشد پرداخت زکات آن بر وارث واجب نیست و اگر دِين میت پرداخت شود و بعد بهاندازۀ حدنصاب از ثمره باقی بماند، باز هم زکات در آن واجب نمیشود زیرا در حکم مال ميت است و اگر محصولاتش تبدیل به خرما شود و خود مالک هنوز زنده باشد و بعدازآن فوت کند، پرداخت زکات واجب میشود حتی اگر دِينش به میزان همۀ اموال باقیماندهاش باشد و اگر اموال باقیماندۀ میت از دِين کمتر باشد، زکات مقدّم میشود.
ششم: اگر پیش از آنکه ثمرۀ نخلستانی به بار بنشیند (شخصی) مالکِ آن نخلستان شود زکاتش بر عهدۀ اوست و همچنين اگر ثمره را قبل از به بار نشستن بِخَرد (باز هم زکاتش بر عهدۀ اوست)؛ اما اگر ثمره را بعد از به بار نشستنش صاحب شود زکات بر عهدۀ کسی است که محصول را از او خریده([35]) است.
هفتم: حکم آنچه از زمين میرويد و زکاتش مستحب است از نظر مقدار حدنصاب([36]) و مقدار زکات و چگونگی آبياری در آن، همانند غلات چهارگانه و حبوبات است.
[32]- یعنی حالتی که انسان در آبیاری آن نقش داشته باشد. (مترجم)
[33]- مثلاً زمینی که بیشتر اوقات از آبیاری قنات یا چاه استفاده میکند و مقداری هم بارش باران در رویش محصولات تأثیرگذار بوده است باید فقط یکبیستم از محصولات را بهعنوان زکات پرداخت کند. (مترجم)
[34]- یعنی تمام محصولات را با هم جمع میبندیم. (مترجم)
[35]- یعنی زکات بر عهدۀ کسی است که محصول در حال تملک او به بار بنشیند. (مترجم)
[36]- 850 کیلوگرم. (مترجم)