جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامعمل برای تعجیل فرج امام مهدی (ع)
حق تعالى میفرماید: (ما اين امانت را بر آسمانها، زمين و کوهها عرضه داشتيم، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسيدند. انسان آن را بر دوش گرفت؛ به راستی او ستمکاری نادان بود)[761].
از فضل بن قرّه از ابا عبد الله (ع) روایت شده است که فرمود: «خداوند به ابراهیم (ع) وحی فرمود که او برایت به دنیا خواهد آمد. ابراهیم این را به ساره خبر داد. ساره گفت: من بزایم در حالی که پیر زنی هستم!؟ پس خداوند به او وحی فرمود که او (ساره) خواهد زایید و به خاطر رد کردن این سخن من، فرزندانش چهار صد سال عذاب خواهند شد». حضرت ادامه داد: «هنگامی که عذاب بر بنی اسرائیل طولانی شد چهل روز به درگاه خداوند متعال ضجّه زدند و گریه کردند. پس خداوند به موسی و هارون وحی فرمود تا آنها را از فرعون رهایی بخشند و صد و هفتاد سال از آنها فرو کاست». راوی گفت: ابو عبد الله (ع) فرمود: «شما هم اگر اینچنین عمل کنید، خداوند فرج ما را میآورد و اگر چنین نکنید، امر به پایان و سرانجام خود خواهد رسید».
انجام این عمل، مسؤولیتی برعهدهی همگان است، هم علمای دین و هم ملتهای مستضعف اسلامی. اما علمای دین که خود را در جایگاه رهبری امّت قرار دادهاند چه به این موضوع تصریح کنند یا نکنند، تفاوتی نمیکند، چرا که آنها در پیشگاه خداوند سبحان متعال قبول مسؤولیت کرده و در برابر درب ملکوتش به عنوان تمثیلی از انبیا و فرستادگان ایستادهاند، بر آنها واجب است که در مسیر پیامبران طی طریق و همانند آنها عمل کنند، و اگر در میان آنها کسی باشد که شایستگی چنین عملی را نداشته باشد، بر او است که خود را در چنین جایگاه خطیری قرار ندهد، که در این صورت از راهزنان طریق خداوند سبحان و متعال محسوب خواهد شد، و این وضعیت، او را به سوی از دست دادن دنیا و آخرت که همان زیان آشکار است، سوق خواهد داد. بنابراین عالِم دین، پیشوا و اصلاحگری برای امّت میباشد (تا مردم خود را هشدار دهند)[764] و او سِیر کنندهای در مسیر خداوند سبحان و دعوت کنندهای به سوی خداوند با اذن و اجازهی او میباشد، پس راحتی و آسایش را درخواست نمینماید، و اگر روزی روزگاری راحتی و آسایش را پیش از دولت حق بیابد، باید خود را متهم نماید و سِیر حرکت خویش نیک بنگرد.
امام علی (ع) میفرماید: «لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»[766] (اگر کوهی مرا دوست بدارد ویران خواهد شد)؛ پس بر عالِم دین واجب است تفکر نماید و شب و روز برای زمینهسازی برپایی دولت حق و برای صلاح رهبری این دولت، دولت آخرین وصی (ع)، تلاش کند.
و اما ملتهای مستضعف اسلامی، پس از آنکه اسلام و قرآن آن تهی گشتند و در بینشان از اسلام جز اسمی و از قرآن جز نوشتاری باقی نماند، بر آنها واجب است که به اسلام و قرآن بازگردند. ملتهای مستضعف اسلامی مکلّف به زمینهسازی برای دولت حق میباشند؛ چه به صورت انفرادی و چه به صورت گروهی، علی الخصوص نخبگان مؤمن روشنفکری که در میان آنها قرار دارند؛ چرا که بخش بزرگی از عملیات اصلاح امّت و زمینهسازی برای یاری دادن حق و اهلش و مقابله با باطل و سران شیطانی از انس و جن، بر عهدهی آنها نهاده شده است.
حمد و سپاس تنها از آنِ خداوندی است که به واسطهی محمد و آل محمد (ص) بر ما منّت نهاد تا به عنوان پیشوایانی راه آنها را دنبال کنیم. آنان (علیهم السلام) حق را یاری کردند و در مقابل باطل ایستادند، و شب و روز برای نشر کلمهی لا اله الا الله عمل میکردند؛ یک بار با آگاهی دادن و با شمشیری از کلام، که اثری واضح و آشکار در پایان دادن حکومتهای بنی امیه و بنی عباس داشت و پیوسته تا امروز اثر خود را در جانها به عنوان سلاحی قدرتمند برای نابود کردن حکومت طاغوت و یکسره کردن کارش باقی گذارده؛ همان گونه که امام حسین (ع) عمل نمود.
و بار دیگر هنگامی که ظرفیتهای مناسب آن ایجاد شود، آل محمد (ص) انقلابی مسلحانه و با شمشیر و با تقدیم خونها در راه دین، خواهد نمود، همان طور که امام حسین (ع) انجام داد. به این ترتیب آنها (علیهم السلام) پرچمهایی برای جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بودهاند که انقلابیون به آنها اقتدا میکنند. آنها در مقابله با طاغوت سستی نورزیدند و کوتاهی نکردند تا آنجا که کارشان با مسموم شدن یا قطعه قطعه شدن با شمشیر، به پایان رسید. امروز بر ما واجب است که راه آنان (علیهم السلام) را در نشر دین، مقابله با ظالمان و یکسره کردن کارشان، زمینهسازی برای حکومت حق و برافراشتن کلمهی لا اله الا الله در زمین، انتشار آیین عبادت بندگان برای خالقشان، و پایان دادن به عبادت بندگان برای بندگان، و هرآنچه از فساد به بار آمده است، بپیماییم.
همان طور که رسوا کردن رهبران فاسدی که خود را علما مینامند، واجب میباشد؛ همان کسانی که سعی میکنند حسن را از حسین (علیهما السلام) جدا کنند و میگویند امام حسن (ع) سکوت کرد، و ادعا میکنند که آنها از سیره و روش او پیروی میکنند؛ بدا به حالشان! اگر آل محمد (ص) ساکت و صامت میبودند، سَم جگرشان را تکه تکه نمیکرد!! آل محمد (ص) قومی هستند که کشته شدن برای آنها عادت، و شهادت، برایشان کرامتی از جانب خداوند است، و همان طور که از آنها (علیهم السلام) روایت شده است کسی از آنها نیست مگر اینکه به قتل برسد[768]، و هیچ پست و فرومایهای که ترسش را در سینه پنهان دارد، عذر و بهانهای در برابر آنان برای یاری ندادن حق، نمیتواند بیاورد؛ و به خدا سوگند که من توبیخ کردن این ترسوها را عظیم میدانم.
* * *
الأحزاب : 72.
[761] - احزاب: 72.
[762]- تفسير العياشي: ج2 ص154، بحار الأنوار: ج4 ص118، مستدرك الوسائل: ج5 ص239.
[763]- قال تعالى: ﴿وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ التوبة :122.
[764] - حق تعالی میفرماید: «(و نتوانند مؤمنان که همگی به سفر روند. چرا از هر گروهی دستهای به سفر نروند تا دانش دين خويش را بياموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند؛ باشد که حذر کنند؟)». توبه: 122.
[765]- نهج البلاغة بشرح محمد عبده: ج4 ص26، بحار الأنوار: ج4 ص284، ميزان الحكمة: ج1 ص520.
[766] - نهج البلاغه با شرح محمد عبده: ج 4 ص 26 ؛ بحار الانوار: ج 4 ص 284 ؛ میزان الحکمت: ج 1 ص 520.
[767]- روي عن رسول الله : (ما منّا إلاّ مقتول أو مسموم) كفاية الأثر: ص163، بحار الأنوار: ج27 ص217، ميزان الحكمة: ج2 ص1518.
[768] - از رسول خدا (ص) روایت شده است: «هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مقتول یا مسموم باشد». کفایت الاثر: ص 163 ؛ بحار الانوار: ج 27 ص 217 ؛ میزان الحکمت: ج 2 ص 1518.