جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامخدای رحیم مطلق، چرا با آتش عذاب میکند؟
پیش از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که امکان ندارد مالک حقیقی به سبب تصرّف در ملک و داراییهای خویش، ظالم شمرده شود؛ و در نتیجه عذاب یا آتش جهنم هیچ تعارضی با مفهوم عدل ندارد. بله، ممکن است به سبب فهم غلط از معنای عذاب یا آتش، کسی اشکال بگیرد که این امر با رحمت خداوند تعارض دارد، یا اشکال بگیرد که این امر، پوچ و بیفایده و نوعی بازی است، چون هیچ حکمت و رحمتی در این نیست که خداوند نخست بندگانش را بیافریند و سپس آنها را عذاب دهد؛ پس مقتضای حکمت و رحمتش این بود که اساساً آنها را از اول نیافریند.
عذاب یا آتش جهنم، چیزی جز پردهبرداری از حقایق دنیوی برای کسانی که این زندگی دنیا را انتخاب کرده و دلبسته آن شدند، نیست. پس این امر (عذاب و جهنم) چیزی فراتر از این نیست که به شخص همان چیزی را که برای خودش خواسته (ماندن و جاودانگی در این زندگی دنیا) اعطا کنیم، ولی با پرده برداشتن از حقیقت انتخابش؛ در نتیجه این همان عدل و رحمت و احسان است، چون او زندگی دنیا را اختیار کرد و خداوند نیز آنچه که خواسته و اختیار کرده را به او اعطا کرد. کجای این کار ظلم یا قساوت در حق کسی است؟
خدای متعال فرمود:
«فرار نکنید و به ناز و تنعم و خانههاى خويش بازگرديد تا بازخواست گرديد»([49]).
«از تو طلب شتاب در عذاب میکنند، در حالي که جهنم هماکنون به کافران احاطه دارد»([50]).
«بگو آيا شما را از كسانى كه كيفرشان نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ كسانى هستند كه خدا لعنتشان كرده و بر آنان خشم گرفته و برخى از آنان را بهصورت بوزينه و خوك درآورده و طاغوت را پرستيدند؛ ایشان هستند كه جايگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراهترند»([52]).
این همان حقیقت است؛ خداوند به هر انسانی شاهکلیدی عطا کرده که همه درها را باز و انسانیتش را ثابت میکند؛ لذا با همین شاهکلید میتواند همه درها را یکی پس از دیگری باز کند تا از نوری به نوری عظیمتر منتقل شود تا به مواجهه با نور مطلقی که هیچ ظلمتی در آن نیست برسد؛ و همچنین میتواند بهآسانی همان کلید را به زمین بیندازد و به حیوانیت خود برگردد و به چیزی برگردد که همسان میمون و بوزینه شود، همچنان که در آیه قرآن تصریحشده: ﴿وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ﴾
هیچ ظلمی در ساحت خداوند نیست؛ پس آتش، همان دنیایی است که انتخابش کردند و طالب ماندن در آن شدند. فقط بهزودی پرده از چشمشان برداشته میشود تا حقیقت آنرا بیابند، که با اعمال و ظلم و فسادشان روشن و گداخته شده است؛ و عقربهای حسدشان و اندیشههای وحشی و جرائم و حقایق حیوانیِ بَهیمانهشان، آن را پر کرده است که به روشنی برایشان آشکار میشود، و زمانی که پرده کنار رود برخی از آنان به واسطه برخی دیگر و به واسطه این حقایق خبیث، مورد عذاب قرار میگیرند. ظلم و ستمی در ساحت خداوند راه ندارد؛ هرکه طالب ماندن در دنیا شود بهزودی به آرزویش میرسد و همانجا که دوست دارد میماند؛ فقط پرده از جلوی چشمانش برداشته میشود تا حقایق را آنگونه که هستند، ببیند:
«فرار نکنید و به ناز و تنعم و خانههاى خويش بازگرديد تا بازخواست گرديد»([54]).
خداوند در همهچیز عادل است؛ بلکه او اهل احسان و کرامت است تا حدّی که نمیتوانیم کرامت و احسانش را بفهمیم و اینگونه نیست که فقط عادل باشد. برای همین او هیچکس را آزار و عذاب نمیدهد، بلکه شدیدترین عقوبتش این است که اختیار و انتخاب خود انسان را به او بدهد، که البته معمولاً هلاکت ابدی انسان در همان است. بنابراین، معنای آیه: ﴿وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ ﴾ ([58]) و همچنین فرموده خداوند: ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبيلِ﴾([59]) و همچنین ﴿فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئينَ﴾([60])
یعنی اینکه آنها خودشان شاهکلیدها را از دستشان انداختند و روح انسانی خود را که خداوند در پدرشان آدم (ع) دمیده و آنها را تشویق به تحصیل آن کرده بود به زمین انداختند و چیزی برایشان جز روح حیوانی باقی نماند؛ پس به همان اصل طبیعی خودشان، یعنی حیوانات و بهائمی که هرگز هیچ سخنی را نمیفهمند، برگشتند.([62])
و چهبسا در اینجا اشکالی به این شرح مطرح شود: این انسان نسبت بهحقیقت انتخابش جاهل است و در نتیجه در معرض فریب قرار میگیرد، یعنی نمیداند که حقیقتی پنهان، پشت این صورت ظاهری که انسان در دنیا میبیند وجود دارد و نمیداند که این حقایق بسیار زشتاند و زندگی در آن همراه با دیدن و احساس آنها بهصورت عذابی بزرگ خواهد بود که قابل تحمل نیست. لذا اگر این نتیجه را میدانست، هرگز چنین انتخابی نمیکرد.
این اشکال، مبتنی بر این پایه است که انسان هیچ علمی به نتیجه انتخاب و اختیارش ندارد؛ بههمیندلیل این اشکال درستی نیست. بله اگر خداوند او را به حقیقت انتخاب و اختیارش خبر نداده بود، شاید این اشکال وارد میشد، اما خداوند او را خبر و هشدار داده بود.