جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
فصل پنجم: نماز مسافر
شروط نماز مسافر و شکستن نماز و احکام آن
شروط، که شش مورد هستند:
شرط اول: مسافت
طیکردن مسافت معتبر که حداقل مسافت ۴۴ کیلومتر رفت یا برگشت، یا ۲۲ کیلومتر رفت و ۲۲ کیلومتر برگشت (که مجموعاً ۴۴ کیلومتر میشود). اگر مسافت ۲۲ کیلومتر باشد و قصد داشته باشد در یک یا چند روز (کمتر از ده روز) به خانهاش بازگردد، باید نمازش را شکسته بخواند. اگر مسافتی کمتر از ۲۲ کیلومتر را در یک روز طی کند و بازگردد و دوباره (همان مسیر را) برود جایز نیست نمازش را شکسته بخواند، هرچند که این کار در نیتش بوده باشد. اگر برای یک شهر دو مسیر وجود داشته باشد که یکی از دیگری طولانیتر (و بیشتر از ۲۲ کیلومتر) باشد و از آن راه برود نمازش شکسته میشود، حتی اگر با هدف شکسته شدن نماز، راه طولانی را انتخاب کرده باشد.
شرط دوم: قصد مسافت
اگر نیتِ کمتر از حداقل مسافت را داشته باشد و بعد از رسیدن به آن مکان، تصمیم جدید بگیرد که به همان اندازه از محل فعلی خود منتقل شود، نمازش شکسته نمیشود، هرچند که مجموع مسافت طی شده از حداقل مسافت بیشتر باشد؛ و اگر برگردد و مقدار مسافت بازگشت او بهاندازۀ حداقل مسافت یا بیشتر از آن باشد نمازش شکسته میشود. همچنین اگر به دنبال حیوان گمشدهای برود، یا دنبال کسی رفته باشد که به او بدهی دارد و یا دنبال غلام فرارکرده برود نیز همین حکم برقرار است.
اگر فردی به قصد سفر خارج شود و به مکانی برود و منتظر گروهی باشد که در صورت امکان همراه آنان سفر کند وگرنه بازگردد، اگر فاصله این مکان ۲۲ کیلومتر یا بیش از آن باشد، در سفر و در محل توقفش باید نماز را شکسته بخواند، و اگر کمتر از آن باشد نمازش را کامل میخواند تا زمانی که کاروانی را پیدا و با آنان سفر کند.
شرط سوم: سفرش را با اقامت([324]) در بین آن قطع نکند
اگر قصد طیکردن مسافتی را داشته باشد که در راه آن خانهای دارد که حداقل شش ماه در آن سکونت داشته است، نمازش را در راه و در خانهاش کامل میخواند؛ همچنین اگر قصد اقامت در مکانی را داشته باشد که فاصلۀ آن کمتر از حداقل مسافت است نیز به همینگونه خواهد بود. اگر فاصلۀ بین او تا خانهاش یا مکانی که قصد اقامت در آن را دارد بیشتر از حداقل مسافت باشد فقط در طول راه نماز را شکسته میخواند.
حال اگر چند وطن داشته باشد فاصلۀ بین (محل آغاز سفر) او تا وطن اول، لحاظ میشود؛ که اگر کمتر از حداقل مسافت باشد و سفرش با رسیدن به وطن قطع گردد، نمازش در راه و وطن کامل است؛ سپس مسافت بین دو وطن لحاظ میشود که اگر کمتر از حداقل مسافت بود نمازش کامل است و اگر بهاندازۀ حداقل مسافت یا بیشتر از آن باشد، نمازش را در مسیر [وطن دوم] شکسته میخواند تا به وطنش برسد.
وطنی که نماز در آن کامل است: هرجایی که فرد در آن سکونت و استقرار دارد و هر مکانی که فرد در آنجا دارای ملک، یا مانند آن (مثل زمین زراعی یا انفالی که با اجازۀ امام معصوم از آن بهره میبرد) باشد([325]) و شش ماه پشت سر هم، یا بیشتر در آن مکان سکونت داشته باشد،([326]) به شرطی که در آن ملک محلی برای سکونت باشد.([327])
شرط چهارم: سفر جایز باشد
چه واجب باشد، مانند سفر حج واجب و یا مستحب باشد، مانند زیارت پیامبر(ص) و یا مباح باشد، مانند سفر برای تجارت. اگر سفر برای معصیت باشد، مانند تبعیت از حاکم ظالم، یا برای شکار از روی سرگرمی باشد، نمازش شکسته نیست. اگر شکار برای امرارمعاش خود و خانواده و یا تجارت باشد نمازش شکسته میشود.
شرط پنجم: سفرش بیش از در وطن ماندنش (کثیرالسفر) نباشد
مانند کوچنشینانی که به دنبال [نواحی] باران[ی] میروند و کسی که با کرایه، باری را حمل میکند [مثل راننده] و کشتیرانان و تاجران دورهگرد و نامهرسانان.
ضابطه و ملاک تشخیص کثیرالسفر این است که کسی که سفرش به شکل مستمر چهار روز در هفته، یا شانزده روز در ماه، یا شش ماه و یک روز در سال باشد([328]) باید نمازش را در سفر کامل بخواند و روزه بگیرد؛ و از زمانی که بفهمد وضعیتش چنین است حکم نماز و روزهاش اینگونه خواهد بود، حتی اگر اولین روز سفرش باشد.
شرط ششم:
مسافر تا زمانی که صدای اذان شهر را [از انسان و نه از بلندگو] میشنود جایز نیست نمازش را بشکند، یا روزهاش را افطار کند، هرچند که نیت سفر را از شب قبل داشته باشد؛ همچنین در زمان برگشت نیز نمازش شکسته است تا زمانی که صدای اذان را از وطنش (از انسان و نه از بلندگو) بشنود، و پسازآن که شنید نماز را کامل میخواند.
اگر مسافر قصد اقامت ده روز در مکانی را داشته باشد، نمازش را کامل میخواند و در کمتر از ده روز باید نمازش را شکسته بخواند. حال اگر در قصد اقامتش در مکانی، تا یک ماه مردد باقی بماند، نمازش را شکسته و بعدازآن باید کامل بخواند، حتی اگر (بعد از یک ماه) یک نماز باشد. اگر ابتدا قصد اقامت ده روز داشته باشد و بعدازآن نیتش تغییر کند و قصد اقامت نداشته باشد، باید نمازش را شکسته بخواند، فرقی ندارد (تا آن موقع) یک نماز یا بیشتر از آن را به نیت کامل خوانده باشد، یا هیچ نمازی نخوانده باشد، و اگر دوباره به قصد اقامت بازگردد باید برای کامل شدن نماز، قصد ماندن ده روز جدید داشته باشد.
شکسته خواندن نماز:
شکستهخواندن نماز در سفر واجب است، مگر در یکی از وطنهای چهارگانه، یعنی مکه، مدینه، مسجد جامع کوفه و حائر [حسینی] که مخیّر است نمازش را کامل، یا شکسته بخواند، گرچه کاملخواندن بهتر است. هنگامیکه باید نمازش را شکسته بخواند، اگر عمداً نماز را کامل بخواند، باید درهرصورت (در وقت و خارج از وقت) نمازش را تکرار کند؛ و اگر حکم شکستهشدن نماز را نمیدانست، لازم نیست نماز را تکرار کند، هرچند که وقت نماز باقی باشد؛ و اگر فراموش کرده باشد نیز در وقت، نیازی به تکرار و خارج از وقت نیاز به قضا ندارد. اگر مسافر بهطور اتفاقی نماز را شکسته بخواند، نمازش صحیح است؛ اگر فردی در وطنش بود و وقت نماز آغاز شد، و او سفر را شروع کرد، (و وقت نماز هم باقی باشد) به دلیل مسافر بودنش در این حال، نماز را شکسته میخواند، و اگر در زمان داخل شدن وقت نماز، مسافر باشد و در زمان ادای نماز مسافر نباشد([329]) (و وقت نماز هم باقی باشد) باید نمازش را کامل بخواند.([330])
مستحب است که بعد از هر نماز (شکستۀ) واجب برای جبران آن سی بار بگوید: «سُبحانَ الله و الحَمدُ لله ولا إله إلا اللهُ، واللهُ أکبر». لازم نیست مأمومِ مسافر از امامی که نمازش کامل است تبعیت کند و نمازش را کامل بخواند، بلکه نمازش را فرادا سلام میدهد.
هفت مسئله در احکام شکسته خواندن نماز:
اول: هنگامیکه به قصد طیکردن حداقل مسافت خارج شود و در بین سفر، مانعی از ادامۀ مسیر جلوگیری کند، اگر آنقدر رفته باشد که صدای اذان را نشنود، نمازش شکسته است -البته اگر از قصد سفر منصرف نشده باشد- اما اگر بهقدری رفته باشد که صدای اذان را بشنود و یا از ادامه سفر منصرف شده باشد نمازش را کامل میخواند؛ و مسافر خشکی و دریا در این حکم برابرند.
دوم: اگر مسافر مقداری از راه را رفت و باد او را به وطنش برگرداند [مثلاً در سفر دریایی] اگر صدای اذان را بشنود نمازش را کامل وگرنه شکسته میخواند.
سوم: اگر مسافر بخواهد در مکانی غیر از شهر خود ده روز بماند، سپس از آن مکان به میزان کمتر از حداقل مسافت خارج شود، در تمام حالتها باید نمازش را در راه و آن شهر کامل بخواند.
چهارم: اگر مسافر به نیت شکسته نماز خود را آغاز کند و امر اقامت برایش محرز شود، باید نمازش را کامل بخواند. اگر مسافر نیت ده روز اقامت کند و وارد نماز شود و امر سفر برایش محرز شود، نمازش شکسته میشود. اگر مسافر بعد از پایان نمازِ کامل تصمیم به سفر بگیرد از آن پس، نمازش را شکسته میخواند.
پنجم: در شکسته یا کاملبودن قضای نماز چگونگی قضا شدن آن ملاک است، نه واجب شدن آن؛ پس اگر موقع اتمام وقت نماز، مسافر بود، نمازش را شکسته و اگر در وطنش باشد کامل قضا میکند.
ششم: اگر فردی به نیت سفر خارج شد [و گمان کرد که دیگر] صدای اذان شهر خود را نمیشنود و نماز را شکسته خواند و بعداً فهمید که صدای اذان را میشنود، لازم نیست نماز خود را تکرار کند.
هفتم: اگر زمان نماز نافلۀ ظهر داخل شد و او نماز را نخواند و سفر را آغاز کرد، مستحب است که حتی در سفر، قضای آن را بهجا آورد.
[324]- یعنی در بین راه قصد توقف دهروزه نداشته باشد یا از وطن یا مکانی که در حکم وطنش است عبور نکند. (مترجم)
[325]- اما محلی که شخص مدت زیادی در آن زندگی کرده ولی مالک آن نبوده است مانند کسی که چندین سال در مکانی مستأجر بوده است و یا محل سکونتش را فروخته و هجرت کرده است دیگر آن مکان وطن او نیست. اگر در بین سفرش از آنجا عبور کند سفرش قطع نمیشود. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 147)
[326]- و سفر کوتاه مانند سفر برای زیارت و... دراینبین اشکالی وارد نمیکند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 147)
[327]- با وجود تمام این شرایط، آن محل وطن او محسوب میشود، هرچند که از آن مکان هجرت کند؛ البته اگر در مکانی ساکن باشد، تا زمانی که در آنجاست نمازش تمام است، گرچه مستأجر باشد و ملکی نداشته باشد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 147)
[328]- کمترین مدتی که با وجود آن نماز را باید تمام بخواند شش ماه است یعنی این وضعیت او که در هفته چهار روز یا در ماه شانزده روز را سفر میکند بیش از شش ماه ادامه یابد. از زمانی که بداند که این وضعیت اوست، کثیرالسفر محسوب میشود و نمازش تمام است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 148)
[329]- مثلاً به وطن یا مکانی که در حکم وطن است برسد. (مترجم)
[330]- اگر کسی قصد اقامت ده روز کند و در بین نماز از قصدش برگردد نمازش را شکسته میخواند و برعکس اگر در بین نماز قصد اقامت کند نمازش را تمام میخواند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 152)