جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسوم: حاکمیت خداوند
حضرت محمد (ص) حاکمیت خداوند را طلب نمود. بلکه حتی وقتی فرصت برایش ایجاد شد، حاکمیت خداوند را در مدینهی منوره، سپس در مکه و حجاز اجرا کرد. او به روشنی بیان کرد که حق در حاکمیت خداوند است و همهی فرقههای مسلمانان که از حاکمیت خداوند بیرون بروند، فرقههای گمراه هستند. حدیث فرقهی ناجیه و صفت آن، از آتش بر فراز کوه مشهورتر است.
رسولالله (ص) فرمود: (بر سر امت من، وجب به وجب چیزهایی میآید که بر سر بنی اسرائیل آمده است؛ حتی اگر یکی از آنان آشکارا با مادرش آمیزش کرده باشد، در امت من نیز کسی این کار را انجام میدهد. بنیاسرائیل بر ۷۲ آیین تقسیم شدند و امت من بر ۷۳ آیین تقسیم میشوند که همهی آنان در آتش هستند، مگر یک آیین. عرض شد: ای رسولالله! آن چیست؟ فرمود: آنچه من و یارانم بر آن هستیم).([346])
رسولالله (ص) فرمود: (امت من بر ۷۳ فرقه تقسیم میشوند که همهی آنان در آتش هستند، مگر یکی از آنان. عرض کردند: آن فرقه چیست؟ فرمود: آنچه من و یارانم امروز بر آن هستیم).([348])
رسولالله(ص) فرمود: (بر امت من آنچه بر بنیاسرائیل آمده است، به مانند آن میآید. آنان بر ۷۲ آیین تقسیم شدند و امت من به ۷۳ آیین تقسیم میشوند که یکی از آنها بیشتر هستند و همهی آنان به جز یکی در آتش هستند. عرض شد: ای رسولالله، آن یکی چیست؟ فرمود: آنچه ما و یارانم امروز بر آن هستیم).([350])
بنابراین ویژگی فرقه ناجیه، این است که فرقهای است که در آن ارتباطی مانند ارتباط بین محمد رسول الله (ص)و یارانش میباشد. رسولالله محمد(ص) رهبری است که از سوی خداوند برگزیده شده است و یارانش به این رهبری الهی ایمان دارند.
موضوع اشکال و جدال باقی میماند. فردی میگوید: چرا محمد این کار را انجام داد و چرا اینچنین گفت. اگر او واقعاً فرستادهی خداست، چرا این را گفت و چرا آن را انجام داد. قرآن با قواعد عربی و نحو مطابقت ندارد و در آن اشتباه و ضعف در بلاغت وجود دارد. اشکالاتی که ممکن است به هر فرستاده یا کتاب یا دین الهی دیگری وارد شود و این اشکالات پاسخ داده شدهاند.
در حالیکه ما باید توجه کنیم فردی که پیش از پاسخ به دلیل و نقض آن و بیان اینکه این دلیل، دلیل نیست به اشکالتراشی روی میآورد، در حقیقت به دلیل و عقیدهای که نسبت به آن اشکال میگیرد، اقرار و آن را تأیید کرده است. این فرد با اشکال خودش در مرحلهی روشن شدن و آشکار کردن آن است؛ چون اشکالات از حد اشکال نمیگذرند و در حقیقت ارزشی ندارند؛ ولی این اشکالات ابزاری جهت سبکمغز شمردن در دست طاغوت است که علمای گمراه و طواغیت برای سبکمغز شمردن پیروانشان و نگاهداشتن آنان بر پیروی از خودشان و تقلید کورکورانه، از آن استفاده میکنند تا مقامات و دنیای خود را حفظ کنند.
آنان پس از اینکه عقیدهی باطلشان منهدم شود و همهی اشکالاتشان از بین برود، به بیاهمیتترین اشکالات بازمیگردند که هدفشان از آن، برانگیختن عواطف پیروانشان برای پدران و گذشتگانشان میباشد. اشکال آنان همان اشکال فرعون بر پیامبر خدا حضرت موسی (ع) است، که از وی پرسید: «پس حال امتهای پیشین چگونه است؟»([351]). پاسخ موسی (ع) این بود: «علم به [حال] آنان در كتابی نزد پروردگار من است، كه پروردگارم نه اشتباه میكند و نه از یاد میبرد»([352]).
پاسخ به این اشکال را در موضوع زمان فترت و وضعیت مردم در آن زمان، بیان نمودم.
[345]. سنن الترمذي: ج4 ص135.
.[346] سنن الترمذی، ج ۴، ص ۱۳۵.
[347]. مجمع الزوائد - الهيثمي: ج1 ص189.
.[348] مجمع الزوائد، الهیثمی، ج ۱، ص ۱۸۹.
[349]. معاني الأخبار - الصدوق: ص323.
[350]. معانی الأخبار، الصدوق: ص ۳۲۳.
[351]. قرآن کریم، سورهی طه، آیهی ۵۱.
.[352] قرآن کریم، سورهی طه، آیهی ۵۲.