جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپیوست سوم: شمعون، یا سمعان، وصی عیسی(ع)
باب وصیت از آدم (ع):
امام صادق (ع) فرمود: رسولالله (ص) فرمود: (من سرور انبیا هستم و وصی من، سرور انبیاست و اوصیای او، سرور اوصیا هستند. آدم (ع) از خداوند عزوجل درخواست نمود که برای او، وصی شایستهای قرار دهد. خداوند عزوجل به او وحی نمود: من پیامبران را با پیامبری کِرامت بخشیدم. سپس از میان مخلوقات خودم، مخلوقاتی را برگزیدم و بهترین آنان را اوصیا قرار دادم. خداوند تعالی به او وحی نمود: ای آدم، به شیث وصیت کن. آدم (ع) به شیث وصیت نمود و ایشان هبة الله فرزند آدم بود؛ و شیث به فرزندش شبان وصیت نمود و او فرزند نزلة الحورایی بود که خداوند عزوجل آن را برای آدم از بهشت فرو فرستاد و آدم او را به ازدواج فرزندش شیث درآورد؛ و شبان به محلث وصیت نمود و محلث به محوق وصیت نمود و محوق به غثمیشا وصیت نمود و غثمیشا به اخنوخ وصیت نمود و او ادریس نبی (ع) بود؛ و ادریس به ناحور وصیت نمود و ناحور آن را به نوح (ع) تحویل داد. و نوح به سام وصیت نمود و سام به عثامر وصیت نمود و عثامر به برغیثاشا وصیت نمود و برغیثاشا به یافث وصیت نمود و یافث به بره وصیت نمود و بره به جفسیه وصیت نمود و جفسیه به عمران وصیت نمود و عمران آن را به ابراهیم خلیل(ع) تحویل داد؛ و ابراهیم به فرزندش اسماعیل وصیت نمود و اسماعیل به اسحاق وصیت نمود و اسحاق به یعقوب وصیت نمود و یعقوب به یوسف وصیت نمود و یوسف به بثریا وصیت نمود و بثریا به شعیب وصیت نمود و شعیب به موسی بن عمران(ع) وصیت نمود و موسی بن عمران به یوشع بن نون وصیت نمود و یوشع بن نون به داوود وصیت نمود و داوود به سلیمان وصیت نمود و سلیمان به آصف بن برخیا وصیت نمود و آصف بن برخیا به زکریا وصیت نمود و زکریا آن را به عیسی بن مریم(ع) تحویل داد؛ و عیسی بن مریم به شمعون بن حمون صفا وصیت نمود. و شمعون به یحیی بن زکریا وصیت نمود و یحیی بن زکریا به منذر وصیت نمود و منذر به سلیمه وصیت نمود و سلیمه به برده وصیت نمود. سپس رسولالله (ص) فرمود: و برده آن را به من تحویل داد. و ای علی! من آن را به تو تحویل میدهم و تو به وصی خودت تحویل بده و وصی تو به اوصیا از فرزندانت، یکی پس از دیگری تحویل دهد تا اینکه به بهترین مردم زمین پس از تو برسد و امت به تو کافر میشوند و در مورد تو اختلاف شدیدی پیدا میکنند. فردی که بر تو ثابت بماند، مانند فردی است که با من بوده است؛ و فردی که از تو جدا شود، در آتش است و آتش جایگاه کافران است).([839])
رسولالله (ص) فرمود: (... خداوند عیسی بن مریم را برانگیخت و نور و علم و حکمت و همهی علوم پیامبران پیشین او را به او داد و انجیل را به آن افزود و او را به سوی بیتالمقدس و به سوی بنیاسرائیل برانگیخت و آنان را به کتاب خود و حکمتش و به ایمان به خداوند و رسولش دعوت میکرد؛ و بیشتر آنان سر باز زدند و سرکشی و کفر ورزیدند. ... وقتی خداوند خواست تا ایشان را مرفوع کند و به سوی خود بالا ببرد، به ایشان وحی نمود که نور خداوند و حکمت و علم کتابش را نزد شمعون بن حمون صفا که خلیفه بر مؤمنین است، بگذارد. او این کار را انجام داد. شمعون همیشه به دستور خداوند عزوجل بود و بر اساس همهی سخنان عیسی(ع) در قوم بنیاسرائیل حرکت میکرد و با کافران میجنگید. هرکس از او اطاعت کرد و به او و آنچه آورده بود، ایمان آورد، مؤمن است و هر کس او را انکار کرد و از او سرپیچی کرد، کافر است. تا اینکه خداوند تبارک و تعالی فردی را برگزید و در میان بندگانش، پیامبری از شایستگان را برانگیخت و او یحیی بن زکریا بود. سپس شمعون از دنیا رفت...).([841])
علی (ع) میگوید: (نزد پیامبر (ص) در خانه امسلمه بودیم که گروهی از یاران ایشان وارد شدند. از جمله: سلمان و ابوذر و مقداد و عبدالرحمان بن عوف. سلمان عرض کرد: یا رسولالله! برای هر پیامبری وصی و نسلی است. وصی شما و نسل شما کیست؟ ایشان لحظهای صبر کرد. سپس فرمود: ای سلمان! خداوند چهارهزار پیامبر برانگیخت و آنان چهارهزار وصی و هشتهزار سبط و نسل داشتند. قسم به کسی که جانم در دستان اوست، من بهترین پیامبران هستم و اوصیای من بهترین اوصیا هستند و دو پسرم بهترین پسران و نسلها هستند. سپس فرمود: ای سلمان! آیا میدانی که وصی آدم چه کسی بود؟ عرض کرد: خداوند و رسولش آگاهتر هستند. ایشان (ص) فرمود: ای اباعبدالله! من تو را میشناسم و تو از ما اهل بیت هستی. آدم به شیث وصیت نمود و شیث به فرزندش شبان وصیت نمود و شبان به مخلب وصیت نمود و مخلب به نحوق وصیت نمود و نحوق به عثمثا وصیت نمود و عثمثا به اخنوخ وصیت نمود که همان ادریس نبی (ع) است؛ و ادریس به ناخورا وصیت نمود و ناخورا به نوح (ع) وصیت نمود و نوح به سام وصیت نمود و سام به عثام وصیت نمود و عثام به ترعشاثا وصیت نمود و ترعشاثا به یافث وصیت نمود و یافث به بره وصیت نمود و بره به خفسیه وصیت نمود و خفسیه به عمران وصیت نمود و عمران به ابراهیم وصیت نمود و ابراهیم به فرزندش اسماعیل وصیت نمود و اسماعیل به اسحاق وصیت نمود و اسحاق به یعقوب وصیت نمود و یعقوب به یوسف وصیت نمود و یوسف به برثیا وصیت نمود و برثیا به شعیب وصیت نمود و شعیب به موسی وصیت نمود و موسی به یوشع بن نون وصیت نمود و یوشع به داود وصیت نمود و داود به سلیمان وصیت نمود و سلیمان به آصف بن برخیا وصیت نمود و آصف به زکریا وصیت نمود و زکریا به عیسی بن مریم وصیت نمود و عیسی بن مریم به شمعون بن حمون صفا وصیت نمود و شمعون به یحیی بن زکریا وصیت نمود و یحیی به منذر وصیت نمود و منذر به سلمه وصیت نمود و سلمه به برده وصیت نمود و برده به من وصیت نمود و من آن را به علی تحویل میدهم. سلمان گفت: یا رسولالله، آیا بین آنان پیامبران و اوصیای دیگری بودند؟ فرمود: بله، بیشتر از اینکه به شمارش آیند...)([843])
مفضل بن عمر میگوید: (امام صادق (ع) با من صحبت میفرمود. سپس حدیثی در فضیلت روز غدیر ذکر کرد، تا اینکه عرض کردم: سرورم، آیا مرا به روزه گرفتن آن روز دستور میدهید؟ فرمود: بله، بهخدا. بله، بهخدا. بله، بهخدا. این روزی است که خداوند در آن، توبهی آدم (ع) را پذیرفت و در آن روز به خاطر شکرِ خداوند روزه گرفت. این روزی است که خداوند متعال در آن، ابراهیم (ع) را از آتش نجات داد و برای شکر خداوند متعال نسبت به این موضوع روزه گرفت. این روزی است که موسی، هارون (ع) را پرچم قرار داد و برای شکر خداوند متعال در آن روز روزه گرفت. این روزی است که عیسی، وصی خود شمعون صفا را معرفی نمود و در آن روز برای شکر خداوند عزوجل روزه گرفت. این روزی است که رسولالله (ص) علی (ع) را برای مردم پرچم قرار داد و فضیلت و وصی بودن ایشان را در آن آشکار نمود و آن روز را برای شکر خداوند عزوجل روزه گرفت. این روزی است که روزه و شب زندهداری و غذا دادن و صله با برادران و خشنودی خداوند رحمان در آن است و باعث به خاک مالیدنِ بینی شیطان میشود).([845])
فضل بن ربیع میگوید: منصور پیش از دولت، مانند فردی بود که فقط نزد جعفر بن محمد (ع) میرفت. میگوید: از جعفر بن محمد بن علی (ع) در زمان مروان حمار، در مورد سجدهی شکر پرسیدم که امیرالمؤمنین (ع) آن را انجام داد و پرسیدم که علت آن چیست؟ ایشان از پدرش محمد بن علی مرا حدیث نمود که فرمود: (پدرم علی بن حسین مرا حدیث نمود، از پدرش حسین، از پدرش علی بن ابی طالب(ع): اینکه رسولالله (ص) ایشان را برای کاری از کارها فرستاده بود که امتحانش نیکو بود و سختیش بزرگ بود. وقتی این موضوع در چهرهاش مشخص شد، به مسجد رو نمود و رسولالله (ص) بیرون رفته بود تا نماز بخواند و با ایشان نماز خواندند. وقتی از نماز دست کشیدند، به رسولالله (ص) رو نمود و رسولالله (ص) با ایشان روبوسی نمود. سپس در مورد راه و کاری که در آن مسیر انجام داد، پرسید. علی(ع) با ایشان سخن میگفت و در اثر سخن با ایشان، صورتش درخشان شد. وقتی ایشان سخن گفت، رسولالله (ص) به ایشان فرمود: ای ابوالحسن! آیا به تو بشارت ندهم؟ عرض کرد: پدر و مادرم به فدایتان. چه بسیار خیر که تاکنون به آن بشارت دادهای. فرمود: جبرئیل(ع) در زمان ظهر بر من فرود آمد و به من عرض کرد: ای محمد، این پسر عموی تو علی است که بر تو وارد شده است و خداوند عزوجل مسلمانان را با او آزمایشی نیکو مینماید؛ و کارش اینچنین و آنچنان است. مرا از آنچه خبر دادی، حدیث نما. به من عرض کرد: ای محمد، از فرزندان آدم کسی رهایی مییابد که ولایت شیث بن آدم را دارد. آدم به شیث وصیت نمود و شیث با پدرش آدم رهایی یافت و آدم به واسطهی خداوند رهایی یافت.
ای محمد، فردی که از سام بن نوح، وصی پدرش نوح دنبالهروی میکند، با سام رهایی مییابد؛ و سام با نوح رهایی مییابد و نوح به واسطهی خداوند رهایی مییابد.
ای محمد، فردی که از اسماعیل بن ابراهیم خلیل خداوند رحمان، وصی پدرش ابراهیم پیروی میکند، با اسماعیل رهایی مییابد و اسماعیل با ابراهیم رهایی مییابد و ابراهیم به واسطهی خداوند رهایی مییابد.
ای محمد، فردی که از یوشع بن نون، وصی موسی پیروی میکند، با یوشع رهایی مییابد؛ و یوشع با موسی رهایی مییابد و موسی به واسطهی خداوند رهایی مییابد.
ای محمد، فردی که از شمعون صفا، وصی عیسی پیروی میکند، با شمعون رهایی مییابد. و شمعون با عیسی رهایی مییابد و عیسی به واسطه خداوند رهایی مییابد.
ای محمد، فردی که از علی، وزیر تو در زندگیت و وصی تو هنگام وفات تو پیروی میکند، با علی رهایی مییابد؛ و علی با تو رهایی مییابد و تو با خداوند عزوجل رهایی مییابی...).([847])
حدیث «هام» که از فرزندان ابلیس است.
حسن (ع) از پدرش (ع) از جدش رسولالله (ص) نقل کرد: ... فرمود: (ای هام، راست گفتی. پیامبران و اوصیا راست گفتند. فرمود: وصی یعقوب کیست؟ عرض کرد: یوسف. فرمود: وصی یوسف کیست؟ فرمود: یوشع بن نون و وصی یوشع، شمعون است. فرمود: وصی شمعون کیست؟ عرض کرد: داوود و وصی داود، سلیمان است و وصی سلیمان، آصف بن برخیا است و وصی عیسی، شمعون صفا است. پیامبر به او فرمود: آیا نام وصی مرا میدانی و در کتابی دیدهای؟ عرض کرد: بله. قسم به خدایی که تو را به عنوان پیامبر برگزید...).([849])
[838]. من لا يحضره الفقيه - الصدوق: ج4 ص174.
[839]. من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۴، ص ۱۷۴.
[840]. كمال الدين وتمام النعمة - الصدوق: ص225.
[841]. کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ص ۲۲۵.
[842]. كفاية الأثر - الخزاز القمي: ص151.
[843]. کفایة الاثر، خزاز قمی، ص ۱۵۱.
[844]. وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي: ج10 ص445.
[845]. وسائل الشیعة، حر عاملی، ج ۱۰، ص۴۴۵.
[846]. دلائل الإمامة - الطبري: ص57.
[847]. دلائل الامامة، طبری، ص ۵۷.
[848]. الروضة في فضائل أمير المؤمنين (عليه السلام) - ابن شاذان: ص321.
[849]. الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، ابن شاذان، ص ۳۲۱.