جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامفرد تجدیدکنندهای که دين را از تحريف باز ميدارد([439])
برای اینکه فردی دین را تجدید نماید و حق دین را به جایگاهش بازگرداند و تحریف را از آن برطرف نماید، باید به خداوند متصل باشد تا خداوند به او، جایگاههای تصحیح و تجدید را بفهماند؛ وگرنه او تحریفکنندهای است مانند دیگر تحریفکنندگان دین، نه بیشتر.
از جملهی احادیث مشهور نزد اهل سنت، روایتی است که ابوهریره از رسولالله صلی الله علیه و سلم روایت میکند که فرمود:
(خداوند برای این امت در سر هر صد سالی، فردی را میفرستد که دینش را تجدید نماید).([441])
[438]. روي في تفسير العياشي: (عن جابر عن أبي جعفر )عليه السلام( قال سألته عن تفسير هذه الآية: "لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ" قال: تفسيرها بالباطن أن لكل قرن من هذه الأمة رسولاً من آل محمد يخرج إلى القرن الذي هو إليهم رسول، وهم الأولياء وهم الرسل، وأما قوله: "فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ" قال: معناه إن الرسل يقضون بالقسط وهم لا يظلمون كما قال الله).
[439]. در تفسیر عیاشی روایت شده است که جابر گوید: از امام باقر(ع) در مورد تفسیر این آیه: ﴿(و هر امتی را فرستادهای است. پس چون فرستادهشان بیاید، میانشان به عدالت داوری شود و بر آنان ستم نرود» (یونس، ۴۷). پرسیدم. ایشان فرمود: تفسیر باطنی آن این است که هر قرنی از این امت، فرستادهای از آل محمد دارد که به سوی مردم آن قرن فرستاده شده است. آنان اولیاء هستند و آنان فرستادگان هستند. اما سخن خداوند: ﴿(پس چون فرستادهشان بیاید، میانشان به عدالت داوری شود» معنای آن این است که فرستادگان با عدل قضاوت میکنند و همانطور که خداوند فرمود، ستم نمی کنند.
[440]. سنن أبي داود: ج2 ص311؛ المستدرك - الحاكم: ج4 ص522؛ المعجم الأوسط - الطبراني: ج6 ص324؛ الجامع الصغير - السيوطي: ج1 ص282 برقم 1845؛ كنز العمال - المتقي الهندي: ج12 ص193 برقم 34623؛ كشف الخفاء - العجلوني: ج1 ص243 برقم 740، وقال عنه: "رواه أبو داود عن أبي هريرة عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، وأخرجه الطبراني في الأوسط عنه أيضاً بسند رجاله ثقات، وأخرجه الحاكم من حديث ابن وهب وصححه، وقد اعتمد الأئمة هذا الحديث"؛ المقاصد الحسنة - السخاوي، تصحيح وتعليق عبد الله محمد الصديق، دار الكتب العلمية - بيروت - لبنان، ط1، 1979م، ص121 - 122 برقم 238، وقال عنه: "وقد أخرجه الطبراني في الأوسط كالأول وسنده صحيح، ورجاله كلهم ثقات"؛ مختصر المقاصد - الزرقاني، تحقيق محمد بن لطفي الصباغ، بيروت، ط4، المكتب الإسلامي، 1989م، ص87 برقم 215، وقال عنه: "صحيح"؛ السلسلة الصحيحة - الألباني: ج2 ص148 برقم 599، وقال عنه: "والسند صحيح؛ رجاله ثقات رجال مسلم".
.[441] سنن ابیداود، ج ۲، ص ۳۱۱؛ مستدرک، حاکم: ج ۴، ص ۵۵۲؛ معجم الاوسط، طبرانی، ج ۶، ص ۳۲۴؛ جامع الصغیر، سیوطی، ج ص ۲۸۲، ح ۱۸۴۵؛ کنزالعمال، متقی هندی، ج۱۲، ص ۱۹۳، ح ۳۴۶۲۳؛ کشف الخفا، عجلونی، ج ۱ ص ۲۴۳، ح ۷۴۰ و در مورد آن میگوید: «ابوداود آن را از ابوهریره از رسولالله صلی الله علیه و سلم روایت کرده است و طبرانی آن را از او با سندش از ثقهها آورده است و حاکم آن را از حدیث ابن وهب آورده است و آن را تصحیح کرده است و امامان به این حدیث اعتماد کردند». مقاصد الحسنه، سخاوی، تصحیح و تعلیق عبدالله محمد صدیق، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ط ۱، ۱۹۷۹م، ص ۱۲۱ تا ۱۲۲، ح ۲۳۸ و در مورد آن می گوید: «طبرانی آن را در اوسط مانند اولی آورده است و سندش صحیح است و همهی رجالش ثقه هستند». مختصرالمقاصد، زرقانی، تحقیق محمد بن لطفی صباغ، بیروت، ط ۴، مکتب اسلامی، ۱۹۸۹م، ص ۸۷، ح ۲۱۵ و در مورد آن میگوید: «صحیح است». سلسلة الصحیحة، آلبانی، ج ۲، ص ۱۴۸، ح ۵۹۹ و در مورد آن گفته است: «سندش صحیح است و رجالش ثقه هستند و رجال مسلم هستند».