جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممهمترین اعمال برای تعجيل فرج امام (ع)
مهمترین اعمال برای تعجیل فرج امام (ع) عبارتند از:
۱ - تفقُّه در دین:
که شامل:
الف - خواندن و تفسیر قرآن:
رسول خدا (ص) فرمود: «ای مردم! شما در هنگامهی صلح و آرامش کمدوام هستید و در انتظار سیر و سفری که به زودی خواهید داشت. میبینید که شب و روز و چرخش آفتاب و ماه هر تازهای را کهنه میکند و هر دوری را نزدیک میسازد و هر وعدهای را وفا مینماید. پس توشه و زاد را آماده سازید که راه بس طولانی است. در این هنگام مقداد بن اسود برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! دوران آرامش و کمدوام (هُدنَة) چیست؟ پس آن حضرت فرمود: خانهی آزمونها و دلبریدنها. پس اگر فتنهها همانند پارههای شب تار شما را فرا گرفت، بر شما باد که به قرآن پناه برید که شفاعت آن پذیرفته شده است و شکایتش مورد قبول واقع میگردد. کسی که آن را رهبرش قرار دهد، به بهشتش خواهد برد و آن که جلوتر از قرآن حرکت کند و آن را پشت سر خود قرار دهد، به دوزخش اندازد. قرآن، راهنمایی است که به بهترین راه رهبری میکند و کتابی است که تفصیل معارف و بیان حقایق و تحصیل امور را باید از آن جست. قرآن جدا کنندهی حق و باطل است و کلامی از روی لغو مزاح نیست. ظاهر و باطن دارد، ظاهرش حُکم و درونش دانش ژرف است، برونش زیبا و شگفتانگیز و درونش عمیق است. قرآن کرانههایی دارد و کرانههایش خود دارای کرانههایی میباشند. مسایل اعجابانگیزش به شماره درنیاید و غرایب و عجایبش فرسوده نگردد. چراغهای هدایت و مشعلهای فروزان حکمت در آن است و برای آن کس که با حقایقش آشنا باشد، هدایت به سوی معرفت وجود دارد»[772].
و از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که فرمود: «شنیدم رسول خدا (ص) میفرماید: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! در امّت تو فتنهای واقع خواهد شد. گفتم: راه خروج از آن چیست؟ گفت: کتاب خدا که در آن بیان کسانی که پیش از شما بودند و خبر کسانی که پس از شما می آیند و حکم بین شما میباشد. قرآن جدا کنندهی حق و باطل است و کلامی از روی لغو و مزاح نیست. هر کس دوستی غیر از جبّار برگزیند و به غیر آن عمل کند، خداوند او را در هم میشکند و هر کس که از غیر آن هدایت جوید، خداوند گمراهش کند. قرآن همان ریسمان استوار الهی و ذکر حکیم است، و همان صراط مستقیم. با خواستهای نفسانی منحرف نمیشود، و زبانها آن را نپوشانند و پاسخهایش پوسیده نگردد، عجایبش پایانی ندارد و علما از آن اشباع نگردند. قرآن همانی است که اگر جنیان آن را بشنوند تحملش نکنند و گویند ما قرآنی عجیب شنیدیم که به رشد و تعالی، هدایت میکند. هر کس براساس قرآن بگوید تصدیق شود و هر کس به آن عمل کند اجر گیرد و هر کس به آن چنگ زند به صراط مستقیم هدایت شود. کتاب عزیزی است که نه از پیش روی و نه از پشت سرش باطل به آن راه ندارد. فرستادهای است از سوی حکیم ستوده»[777].
در حدیث آمده است که در روز برپا شدن حساب، سه چیز به درگاه خداوند شکایت میکنند. از پیامبر (ص) روایت است که فرمود: «سه چیز روز قیامت میآیند و شکایت میکنند: مُصحف، مسجد و عترت. مصحف (قرآن) میگوید: پروردگارا! مرا تحریف کردند و پاره پاره نمودند. مسجد میگوید: پروردگارا! مرا تعطیل و ضایع کردند، و عترت میگوید: پروردگارا! ما را کشتند، آوره کردند و تار و مار نمودند پس برای ریشهکن کردن ما در دشمنی پای فشردند. خداوند جل جلاله به من میفرماید: من به خوار شدن سزاوارترم»[779].
قرآن، عترت و مسجد. ای برادران! آیا شما آمادهی رو در رو شدن با این سه دشمن در پیشگاه خداوند متعال در روز قیامت هستید؟
اولی، کتاب خدا است که شکایتش پذیرفته است؛ و دومی، خلیفه و جانشین خداوند بر زمینش، و سومی، خانهی خداوند است.
در حقیقت هیچ یک از اهل زمین، توانایی چنین مواجههای را ندارد؛ حال که چنین است، پس همگی باید برای صلاح این سه، عمل کنیم، تا در روز قیامت در حالی با آنها ملاقات کنیم که از ما راضی باشند. پس باید به مسجد جایگاه حقیقیاش را برگردانیم، و در آن و از آن، علوم قرآن و حدیث اهل بیت (علیهم السلام) را منتشرکنیم. باید امام صاحب زمان (علیهم السلام) را در همه حال یاد کنیم؛ چرا که امروز او تمثیل عترت میباشد، و باید موضوع امام را بر همهی قضایا مقدّم بدانیم. باید قرآن بخوانیم، و منظورم فقط در لفظ نیست، بلکه تدبر معانیاش، مستقر کردن آثارش و عمل به آن میباشد. باید خود را به اخلاق قرآن بیاراییم و پس از عمل به آن، آن را در جامعه نشر دهیم، چرا که کسی که مردم را به مکارم اخلاق دعوت میکند در حالی که خود بر آنها منطبق نباشد، هیچ تاثیری بر دیگران نخواهد داشت، و حتی چه بسا نتیجهی عکس حاصل کند. از اهل بیت (علیهم السلام) به این معنا روایت شده است: «برای ما دعوت کنندگانی خاموش باشید»[782]؛ یعنی با علم، عمل و سیرهی حسنه در بین مردم، و نه فقط با گفتار؛ که بهترین ادای تعبیر و دعوت اساسی، همان عمل به آن میباشد. در کتاب کریم آمده است: (ای کسانی که ايمان آوردهايد، چرا سخنانی بر زبان میرانید که به کارشان نمیبنديد؟ * بر خداوند سخت ناپسند است، که بگوييد و به جای نياوريد!)[783].
اخلاق قرآن، از قرآن و اهل قرآن ـمحمد و آل محمد (ص)ـ برگرفته میشود، و به شکر خداوند که از آنها در قالب حدیث، دعا و تفسیر در این باب بسیار آمده است، و این ثروت، اخلاقی عظیمی است که پایانی ندارد. ولی با کمال تأسف امروز قرآن در حوزهی علمیهی نجف اشرف مهجور و مرده است، چه رسد به سایر جاها، و در مساجدی که قرآن آنها بنیان نهاد، بحث بر سر منطق، فلسفه، کلام و نحو جریان دارد؛ موادی که آنها ادعای خواندن و تدریسش را به قصد فهمیدن قرآن و سنت میکنند، در حالی که شما کسی را نمییابی که به تدریس کتاب خدا و تفسیرش اهتمام ورزد و اگر چنین اهتمامی را از سوی برخی مؤمنان ببینی، آنها به قدری اندک هستند که قابل ذکر نمیباشند!
حق تعالى میفرماید: (و فرستاده گفت: ای پروردگار من! قوم من این قرآن را ترک گفتند)[786] و رسول خدا (ص) در وصف وضعیت امروز ما میفرماید: «مسجدهاشان آباد ولی از هدایت، تهی است»[787]؛ یعنی با حضور مردم آباد است ولی بر طریقی که قرآن و محمد وآل محمد (ص) ترسیم نمودهاند، نمیباشند.
امیر المؤمنین (ع) در توصیف بیشتر اهل علم در این زمانهی ما میفرماید: «حاملان کتاب (قرآن) آن را به کناری افکنده و حافظانش، فراموشش میکنند»[789]؛ یعنی از آنها خواسته شده که حملش کنند و حفظش نمایند، و منظور از اینان، طلبههای علوم دینی و علما میباشد.
آنها حتی کنکاش و تحقیق در کتاب کریم را اینگونه یافتند که گِرد آرا و نظرات مفسرینی که بسیاری از آنها سعی دارند آیات قرآنی را در ضمن عرصههای قواعد نحوی، فلسفی و غیره بیامیزند، با وجود اینکه بیشتر قواعد استقرائی است و احتمال خطا در آنها وجود دارد و همچنین در بیشتر آنها ناسازگاریهایی وجود دارد که نزاع در موردشان هرگز پایان نیافته است. اما اگر آنها کتاب را بر اساس آنچه در روایات اهل بیت عصمت (علیهم السلام) وارد شده تفسیر میکردند، و از آن صراط مستقیمی که اهل بیت (علیهم السلام) برای تدبّر در قرآن و تفسیر آیاتش ترسیم نمودهاند، عدول نمیکردند، برای آنها بهتر و به تقوی نزدیکتر بود؛ اما آنها را چه به این کارها!
امیر المؤمنین (علیهم السلام) در وصف حال اهل این زمان با قرآن میفرماید: «و در نزد مردم آن زمان چیزی بیارزشتر از كتاب خدا نخواهد بود، اگر آن طور كه باید و شاید خوانده شود، و هیچ متاعی پرمشتریتر و گرانقیمتتر از آن نخواهد بود، اگر از جایگاه خود تحریف گردد»[791].
باید توجه داشت که شناخت تفسیر کتاب خداوند فقط مختص به طلبههای حوزهی علمیه نیست، بلکه بر هر مسلمانی واجب است در حدّ امکانش تفسیر کتاب خدا را بشناسد. وظیفهی طلبهی حوزهی علمیه فراگرفتن تفسیر صحیح و تعلیم دادن آن به مردم در مساجد و سایر مکانها می باشد، و باید مجالسی برای تعلیم تفسیر کتاب خدا در هر مکانی گشایش یابد.
تمامی عقاید اسلامی صحیح در کتاب خدا وجود دارد، و با شناخت آن و تفسیر و تأویل صحیح و با مباحثهی مستمر در کتاب خدا و درک معانی و واژگانش، تمامی مغالطهگریهای پیشوایان گمراهی، امثال ابن تیمیه و عبد الوهاب و اتهامزنیهای باطل آنها به مسلمانان بر شرک، آشکار میگردد؛ همان طور که طاغوتها و اعوان و انصارشان و برنامههای شیطانیشان که هدف از آنها پس پرده، به گمراهی کشانیدن جامعهی اسلامی میباشد، آشکار خواهد شد.
ب - تعلیم و تعلّم عقاید صحیح اسلامی:
که عقاید برگرفته شده از آیات محکم قرآنی و سنت میباشد؛ اما در مورد آیات متشابه باید محکم کردن و شناخت تفسیر و تأویلشان از طريق روایاتی که از پیامبر و آل اطهارش (علیهم السلام) وارد شده است، صورت پذیرد، نه اینکه هر کس طبق خواستهای نفسانی خود و آچه خود اعتقاد دارد، آنها را تأويل نمايد.
و نصیحتی برای برادران مؤمنم:
به دست آوردن عقاید از قرآن تفسیر شده با روایات اهل بیت (علیهم السلام) و انتشار آن در جامعهی اسلامی؛ تا اینکه تبدیل به جامعهی دینی عقیدتی گردد، که اگر کوهها فرو ریزند، جامعه از عقاید قرآنی صحیحش کوتاه نیاید؛ تا به این ترتیب این جامعهی اسلامی برای استقبال و یاری دادن امام مهدی (ع) آماده گردد.
ج - احکام شرعی:
یادگیری احکام بر هر مسلمانی واجب است؛ زیرا در زندگی به آنها مبتلا ـنظیر معاملاتـ و مکلّف به ادای آنها ـهمچون عباداتـ میباشد، و حتی بر هر مؤمنی واجب است که آنها یا برخی از آنها را به برادران مؤمن مسلمانش بیاموزاند.
در حقیقت آنچه در بیشتر کتابهای فقهی امروزی وجود دارد، فتواها و احکام شرعی کلی است، که بر موارد بسیاری در خارج ـیعنی در جامعهی اسلامی ماـ منطبق میگرددو تطبیق دادن آنها بر مصادیقشان دارای اهمیت کمتری از خود آنها نیست، و حتی بدون تطبیق دادن آنها بر مصادیقشان هیچ فایدهی عملی دربر نخواهند داشت. پس بر طلبههای عامِل حوزهی علمیه که خداوند از هر شرّی حفظشان کند، واجب است این احکام کلی را بر مصادیقشان در جامعهی اسلامیشان انطباق دهند و مردم را از محرّمات و گناهان بسیاری که آنها کوچکشان میشمارند برحذر دارند؛ حتی بر برخی طلبههای عامل حوزهی علمیه واجب است که اقدام به تدوین و نوشتن تطبیق احکام شرعی بر مصادیق آن در جامعهی اسلامی نمایند، و این یک واجب کفایی است؛ شاید با ترک گفتن آن همهی جامعه در گناه گرفتار شوند.
.
[769]- يقال : محل به إلى السلطان محلاً، أي : كاده بسعاية إليه. فالقرآن ماحل مصدَّق إذا سعى برجل إلى الله صدَّقه عزّ وجل.
[770]- الأنيق: هو الحسن. والتخوم جمع تخم بالفتح، وهو : منتهى الشيء.
[771]- تفسير العياشي: ج1 ص3، بحار الأنوار: ج89 ص17.
[772] - تفسیر عیاشی: ج 1 ص 3 ؛ بحار الانوار: ج 89 ص 17.
[773]- في بعض نسخ تفسير العياشي: لا تذيقه.
[774]- في بعض نسخ تفسير العياشي: عن كثرة الرد.
[775]- في بعض نسخ تفسير العياشي: تلبث . وفي بعضها : تناه.
[776]- تفسير العياشي: ج1 ص3، بحار الأنوار: ج89 ص24.
[777] - تفسیر عیاشی: ج 1 ص 3 ؛ بحار الانوار: ج 89 ص 24.
[778]- الخصال للشيخ الصدوق: ص175، بحار الأنوار: ج7 ص223، وسائل الشيعة (طبعة آل البيت): ج5 ص202 وفيه: أولى بذلك منك.
[779] - خصال شیخ صدوق: ص 175 ؛ بحار الانوار: ج 7 ص 223 ؛ وسایل الشیعه (چاپ آل البیت): ج 5 ص 202 که در آن آمده است: «از شما به اینها سزاوارترم».
[780]- دعائم الإسلام: ج1 ص57، شرح الأخبار: ج3 ص506، مستدرك الوسائل: ج1 ص116. والحديث عن الإمام الصادق (ع).
[781]- الصف : 2 - 3.
[782] - دعائم اسلام: ج 1 ص 57 ؛ شرح الاخبار: ج 3 ص 506 ؛ مستدرک الوسایل: ج 1 ص 116؛ و حدیث از امام صادق (ع) میباشد.
[783] - صف: 2 و 3.
[784]- الفرقان : 30.
[785]- الكافي: ج8 ص308، ثواب الأعمال: ص253، بحار الأنوار: ج2 ص109.
[786] - فرقان: 30.
[787] - کافی: ج 8 ص 308 ؛ ثواب الاعمال: ص 253 ؛ بحار الانوار: ج 2 ص 109.
[788]- نهج البلاغة بشرح محمد عبده: ج2 ص31، الكافي: ج8 ص387، بحار الأنوار: ج34 ص233.
[789] - نهج البلاغه با شرح محمد عبده: ج 2 ص 31 ؛ کافی: ج 8 ص 387 ؛ بحار الانوار: ج 34 ص 233.
[790]- نهج البلاغة بشرح محمد عبده: ج2 ص30، الكافي: ج8 ص378 باختلاف يسير، بحار الأنوار: ج34 ص233.
[791] - نهج البلاغه با شرح محمد عبده: ج 2 ص 30 ؛ کافی: ج 8 ص 378 با اختلافی اندک ؛ بحار الانوار: ج 34 ص 233.