جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامنفس
در آغاز، روحالقدس و روح ایمان با گِل مرفوع ترکیب شدند و نفس انسانی اول آفریده شد. سپس نفسهای انسانی دیگر، از این نفس اول به وجود آمدند. نفسهای دیگر، عبارتند از صورت و تصویری از نفس اول انسانی. در نفس گِل، شهوات و نیروهای مادی که در آن است، آشکار میشود و در نفس، روح ایمان و روحالقدس نیز آشکار میشود. «سوگند به نفس و آنكس كه آن را درست كرد، سپس پلیدكاری و پرهیزگاریش را به آن الهام كرد، كه هر كس آن را پاك گردانید، قطعاً رستگار شد. و هركه آلودهاش ساخت، قطعاً باخت»([806]).
هر انسانی، نفس دارد و این نفس در این عالم مادی عبارت است از آینهای که روح ایمان و روحالقدس در آن مُنعکس میشوند. این نفس، سه روح دارد که عبارتند از: روح حیات، روح قوت و روح شهوت. همهی سه روح، بهایندلیل که در این جهت قرار گرفتهاند و عامل این انعکاس هستند، نفس انسانی هستند. اگر نفس انسانی را به عنوان کارخانهای تصور کنیم، هریک از این روحها قسمتی از این کارخانه هستند و بعضی از آنها، کار بعضی دیگر را کامل میکنند و با همهی این اجزا، نتیجه حاصل میشود. به عنوان مثال روح حیات، انرژی الکتریکی کارخانه است و روح قوت، موتورهایی هستند که با استفاده از انرژی الکتریکی یا روح حیات به حرکت در میآیند. اما روح شهوت دستگاههایی هستند که به وسیلهی این موتورها میچرخند.
وجود نفس به خودی خود به این معنا نیست که انسان روح حقیقی دارد. روح حقیقی از آسمان دوم آغاز میشود. یعنی نفس باید به آسمان دوم ارتقاء پیدا کند تا دارای روح حقیقی شود. نفس حتی در آسمان اول هم میتواند روح نامیده شود؛ به این دلیل که از ملکوت اعلی یا روح حقیقی تجلی پیدا میکند و نیز به این دلیل که نفس و ارواح سهگانهی آن (روح حیات، روح قوت و روح شهوت) محرک جسد هستند.([807]) همانطور که هر چقدر نفس انسان ارتقاء یابد و مقامش بالا برود، همچنان محرک جسم او خواهد بود، نام «نفس» از آن سلب نخواهد شد. بنابراین حتی اگر انسان در آسمانهای ملکوتی و از جمله مانند پیامبران و اوصیاء و اولیاء(ع) از آسمان کلی هفتم، یا آسمان عقل بهره داشته باشد، باز هم میتوان گفت که محرک جسم، نفس انسانی است؛ چرا که این نفس از گِل مرفوع و روح آفریده شده است.
نفس انسانی مانند آینهای است که روح ایمان و روحالقدس در آن مُنعکس میشود؛ حقیقتی که انسان باید به سوی آن برگردد و این فطرت انسانی است که او را تشویق میکند که ارتقاء پیدا کند، تا به بالاترین مقام انسانی برسد. اگر در راهش بلغزد، در حالی که با اخلاص درخواست ارتقاء میکند، به مقامی دست پیدا میکند که خداوند توفیقش را به او داده است و بر اساس حال خود، پروردگارش را میشناسد. موضوعی که از انسان انتظار میرود این است که خودش را تا مقام روح حقیقی و عقل ارتقاء دهد. هرکس به آسمان دوم ارتقاء پیدا نکند، آنچه نزد اوست، سایهای از روح است. در مورد عقل نیز همینطور است. تا زمانی که انسان به آسمان هفتم کلی ارتقاء پیدا نکند، آنچه نزد اوست، سایهی عقل است و عقل نیست. اما نامیدن آن به «روح» و «عقل» در برخی اوقات، به این دلیل است که روح و عقل حقیقی را مُنعکس میکند.
جابر جعفی گوید: امام صادق (ع) فرمود: (ای جابر! خداوند تبارک و تعالی مخلوقات را سه دسته آفرید؛ و این سخن خداوند عزوجل است: «و شما سه دسته شوید: یاران دست راست، كدامند یاران دست راست؟ و یاران چپ، كدامند یاران چپ؟ و سبقتگیرندگانِ مقدماند. آناناند همان مقربان [خدا]»([810]) پیشیگیرندگان همان فرستادگان خداوند (ع) و افراد خاص خدا از خلقش هستند. در آنان پنج روح قرار داد.([811]) آنان را با روحالقدس تأیید کرد، پس با آن چیزها را میشناسند. آنان را با روح ایمان تأیید نمود، پس با آن از خداوند عزوجل میترسند. آنان را با روح قوت تأیید نمود، پس با آن قادر به اطاعت از خداوند شدند. آنان را با روح شهوت تأیید نمود، پس با آن میل به اطاعت خداوند عزوجل پیدا کردند و معصیتش برایشان ناپسند گردید. روح مَدرَج را در آنان قرار داد که مردم با آن میروند و میآیند و در مؤمنان و یاران دست راست، روح ایمان را قرار داد. پس با آن از خداوند میترسند. روح قوت را در آنان قرار داد، پس با آن قادر به اطاعت از خداوند شدند. روح شهوت را در آنان قرار داد. با آن میل به اطاعت از خداوند پیدا کردند و روح مدرج را در آنان قرار داد که مردم با آن میروند و میآیند).([812])
جابر گوید: از امام باقر (ع) در مورد علم عالم پرسیدم. به من فرمود: (ای جابر، در پیامبران و اوصیا پنج روح وجود دارد. روحالقدس و روح ایمان و روح حیات و روح قوت و روح شهوت. ای جابر، با روحالقدس است که آنچه زیر عرش تا آنچه زیر خاک است را میدانند. سپس فرمود: ای جابر، این چهار روح، دچار دو حَدَث میشوند؛ مگر روحالقدس که نه دچار لهو میشود و نه بازی).([814])
مفضل بن عمر گوید: از امام صادق (ع) در مورد علم امام نسبت به آنچه در مناطق زمین واقع میشود، در حالی که امام در خانهاش در زیر پوشش قرار دارد، پرسیدم. ایشان فرمود: (ای مفضل! خداوند تبارک و تعالی در پیامبر (ص) پنج روح قرار داد. روح حیات که با آن حرکت میکند و بالا میرود. روح قوت که با آن برمیخیزد و تلاش میکند. روح شهوت که با آن میخورد و مینوشد و با زنان حلال آمیزش میکند. روح ایمان که با آن ایمان میآورد و عدالت میورزد. و روحالقدس که با آن پیامبری را حمل میکند. وقتی پیامبر (ص) جانش گرفته شود، روحالقدس منتقل میشود و به امام میرود. روحالقدس نمیخوابد و غافل نمیشود و سرگرم نمیشود و تکبر نمیورزد، در حالی که چهار روح دیگر میخوابند و غافل میشوند و تکبر میورزند و سرگرم میشوند و روحالقدس آن را میبیند).([816])
[806]. قرآن کریم، سورهی شمس، آیات ۷ تا ۱۰.
[807]. از آنجا که کلمهی «روح» با کلمهی «ریح» به معنی باد نزدیکی لغوی و معنایی دارد، چیزی را که باعث حرکت جسم میشود، روح مینامند. (مترجم)
[808]. أيضاً هذه الرواية والروايات التي تليها تبين إن روح القدس فيهم.
[809]. الكافي - الكليني: ج1 ص271.
[810]. قرآن کریم، سورهی واقعه، آیات ۷ تا ۱۱.
[811]. این روایت و روایات بعدی، بیان میکند که روحالقدس در این گروه است.
[812]. کافی، کلینی، ج ۱، ص ۲۷۱.
[813]. الكافي - الكليني: ج1 ص272.
[814]. کافی، کلینی، ج ۱، ص ۲۷۲.
[815]. الكافي - الكليني: ج1 ص272.
[816]. کافی، کلینی، ج ۱، ص ۲۷۲.