دوم: علم و حکمت
در کتاب مقدس، حکمت و علم و دعوت به حاکمیت خداوند وجود دارد و بیان اینکه دعوتکنندگان به شیطان با بیخردی سخن میگویند، در حالیکه دعوتکنندگان به خداوند، به حکمت سخن میگویند و محمد (ص) با حکمت و علم آمده است.
سخنان عیسی (ع):
(... عیسی، شیطانی لال را از کسی بیرون میکرد. چون شیطان بیرون رفت، مردِ لال توانست سخن بگوید و مردم در شگفت شدند. اما برخی گفتند: او شیطانها را به یاری بَعَلزِبول، رئیس شیاطین، بیرون میکند. دیگران نیز به قصد آزمودن او، خواستار آیتی آسمانی شدند. او افکار آنان را درک کرد و به ایشان گفت: هر کشوری که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو خواهد ریخت. اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا بماند؟...).([337])
فردی که به انجیل ایمان دارد، باید متونی از قرآن را بخواند و با انصاف در آن تدبّر نماید. بر اساس متن پیشین انجیل، آیا امکان دارد که این متون را شیطانی بدانند، همانطور که افرادی که از محمد (ص) کینه به دل دارند، این کار را انجام میدهند؟
و این مثالهایی از متون قرآنی است:
«با حكمت و اندرز نیكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن [شیوه ای] كه نیكوتر است مجادله نمای. در حقیقت پروردگار تو به [حال] كسیكه از راه او منحرف شده است، داناتر و او به [حال] راهیافتگان [نیز] داناتر است»([338]).
«و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریك مگردانید و به پدر و مادر احسان كنید و دربارهی خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایهی خویش و همسایهی بیگانه و همنشین و در راهمانده و بردگان خود [نیكی كنید] كه خدا كسی را كه متكبر و فخرفروش است، دوست نمیدارد»([339]).
«و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو كه خدا خودپسند لافزن را دوست نمیدارد»([340]).
«تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگین نشوید و به [سبب] آنچه به شما داده است شادمانی نكنید و خدا هیچ خودپسند فخرفروشی را دوست ندارد»([341]).
این آیات را از سورهی اسراء بخوانند و از خودشان بپرسند:
آیا شیطان به پرستشِ خداوند به تنهایی دعوت میکند؟ آیا شیطان به اخلاق نیکو و نیکی به پدر و مادر و فقرا و انفاق مال و کمک به فرد نیازمند دعوت میکند؟ و از کشتار و زنا و تجاوز به مال یتیم باز میدارد و به وفای به عهد و کاملکردن پیمانه دستور میدهد؟
اگر شیطان به این اخلاق پاک دعوت میکند، پس به نظر آنان، خداوند سبحان و متعال به چه چیزی دعوت میکند؟
آیا این وصیتهای همهی پیامبران و حکمت آنان نبود که از سوی خداوند آن را بیاورند:
«معبود دیگری با خدا قرار مده تا نكوهیده و وامانده بنشینی. و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را نپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان كنید. اگر یكی از آن دو یا هر دو در كنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها [حتی] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنی شایسته بگوی؛ و از سر مهربانی بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خُردی پروردند. پروردگار شما به آنچه در دلهای خود دارید، آگاهتر است. اگر شایسته باشید، قطعاً او آمرزندهی توبهكنندگان است؛ و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگیری كن] و ولخرجی و اسراف مكن. چراكه اسرافكاران، برادران شیاطیناند؛ و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است؛ و اگر به امید رحمتی كه از پروردگارت جویای آنی، از ایشان روی میگردانی، پس با آنان سخنی نرم بگوی؛ و دستت را به گردنت زنجیر مكن و بسیار [هم] گشادهدستی منما، تا ملامتشده و حسرتزده بر جای مانی. بیگمان پروردگار تو برای هركه بخواهد روزی را گشاده یا تنگ میگرداند؛ در حقیقت او به [حال] بندگانش آگاه بیناست؛ و از بیم تنگدستی فرزندان خود را مكشید. ماییم كه به آنها و شما روزی میبخشیم. آری كشتن آنان همواره خطایی بزرگ است. و به زنا نزدیك نشوید؛ چراكه آن همواره زشت و بد راهی است. و نفسی را كه خداوند حرام كرده است جز به حق نكشید و هركس مظلوم كشته شود، به سرپرست وی قدرتی دادهایم. پس [او] نباید در قتل زیادهروی كند؛ زیرا او [از طرف شرع] یاری شده است؛ و به مال یتیم جز به بهترین وجه نزدیك نشوید تا به رشد برسد و به پیمان [خود] وفا كنید؛ زیراكه از پیمان پرسش خواهد شد. و چون پیمانه میكنید پیمانه را تمام دهید و با ترازوی درست بسنجید كه این بهتر و خوشفرجامتر است؛ و چیزی را كه به آن علم نداری، دنبال مكن؛ زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد. و در [روی] زمین به نخوت گام بر مدار؛ چراكه هرگز زمین را نمیتوانی شكافت و در بلندی به كوهها نمیتوانی رسید. همهی این كارهای بد نزد پروردگار تو ناپسند است. این [سفارشها] از حكمتهایی است كه پروردگارت به تو وحی كرده است و با خدای یگانه، معبودی دیگر قرار مده و گرنه حسرتزده و مطرود در جهنم افكنده خواهی شد»([342]).
حضرت عیسی(ع) میفرماید:
(هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو خواهد ریخت. اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا بماند؟)
آیا لازم نیست که مسیحیان این سخن را ملاک قرار دهند و مطالب قرآن را مقایسه کنند تا دانسته شود که قرآن از سوی خداوند است؟
آیا این همان مقایسهی حضرت عیسی (ع) نیست؟ پس چرا از آن رویگردان هستند؟ جز آنکه به قسمتی از کتاب، ایمان داشته باشند و به قسمتی دیگر کفر ورزند؟
قرآن سرشار از حکمت و دعوت به خوبی و زینت به اخلاق پاک کریمه است. چگونه چنین چیزی میتواند از شیطان بیخرد باشد که همیشه به بدی و اخلاق مذموم دعوت میکند؟ آیا شیطان بر ضد خودش تجزیه میشود؟ آیا حکومت شیطان، بر ضد خودش تقسیم میشود؟
آیا جز این است که شیطان با این خصوصیت شناخته میشود که دعوت به برپاداشتن حکومت خود میکند، نه مُنهدم کردن آن؟
فکر میکنم مردم اگر بخواهند، این توانایی را دارند که بین حکمت و بیخردی تمایز قائل شوند؛ بین خوبی و بدی؛ بین اخلاق خوب و اخلاق مذموم.
حکومت شیطان بر ضد خودش تجزیه نمیشود. او به خوبی دعوت نمیکند؛ بلکه به بدی دعوت میکند. به اخلاق کریمه دعوت نمیکند؛ بلکه به اخلاق نکوهیده دعوت میکند.
حضرت عیسی(ع) میفرماید:
(هر حکومتی که بر ضد خود تجزیه شود، نابود خواهد شد و هر خانهای که بر ضد خود تجزیه شود، فرو خواهد ریخت. اگر شیطان نیز بر ضد خود تجزیه شود، چگونه حکومتش پابرجا بماند؟).
علاوه بر این به تصحیح عقیدتی و بازگشت به توحید و از بین بردن عقیدهی تثلیث که محمد (ص) و اوصیای مابعدش آوردند، دقت کنیم. از خود انجیل، بیان نمودم که چگونه این عقیده باطل و اشتباه است. فردی که حق را میآورد، شایستگی بیشتری دارد که از او تبعیت شود. فردی که عقیدهی کلیسا را از کتاب مقدس به شکل شفاف و بدون شک و شبههای، باطل کرده است، شایستگی بیشتری دارد که از او تبعیت شود.
هر فرد منصفی که قرآن را بخواند، میبیند که علم و حکمتی که محمد (ص) در قرآن آورده است، حکمت رسایی است که فقط میتواند از سوی خداوند سبحان باشد.([344])
[336]. الأصحاح الحادي عشر - إنجيل لوقا.
[337]. انجیل لوقا، باب ۱۱.
[338]. قرآن کریم، سورهی نحل، آیهی ۱۲۵.
.[339] قرآن کریم، سورهی نساء، آیهی ۳۶.
.[340] قرآن کریم، سورهی لقمان، آیهی ۱۸.
.[341] قرآن کریم، سورهی حدید، آیهی ۲۳.
.[342] قرآن کریم، سورهی اسراء، آیات ۲۲ تا ۳۹.
[343]. بيّنت بطلان عقيدة ألوهية عيسى المطلقة عقلاً، وكذا بيّنت بطلانها في كتاب التوحيد من نفس نصوص الإنجيل (فصل الخطاب من الإنجيل: عيسى سلام الله عليه يجهل الساعة: عيسى يقول عن نفسه إنه يجهل الساعة التي تكون فيها القيامة الصغرى: "وأما ذلك اليوم وتلك الساعة فلا يعلم بهما أحد ولا الملائكة الذين في السماء ولا الابن إلا الآب" [مرقس 13]، والجهل نقص بينما اللاهوت المطلق كامل مطلق لا يعتريه نقص أو جهل؛ لأنه نور لا ظلمة فيه فالجهل يعتري المخلوق لوجود الظلمة في صفحة وجوده.
إذن، عيسى (عليه السلام) نور وظلمة وهذا يثبت المطلوب أن عيسى ليس لاهوتاً مطلقاً، بل عبد مخلوق من ظلمة ونور، وليس نوراً لا ظلمة فيه، تعالى الله علواً كبيراً.
وفي هذا فصل الخطاب وبيان وموعظة لأولي الألباب، وهذا نص كلام عيسى (عليه السلام) كما جاء في إنجيل مرقس: "وأما ذلك اليوم وتلك الساعة فلا يعلم بهما أحد ولا الملائكة الذين في السماء ولا الابن إلا الآب. 33 أنظروا. إسهروا وصلوا لأنكم لا تعلمون متى يكون الوقت. 34 كأنما إنسان مسافر ترك بيته وأعطى عبيده السلطان ولكل واحد عمله وأوصى البواب أن يسهر. 35 اسهروا إذاً. لأنكم لا تعلمون متى يأتي رب البيت أمساء أم نصف الليل أم صياح الديك أم صباحاً. 36 لئلا يأتي بغتة فيجدكم نياماً. 37 وما أقوله لكم أقوله للجميع اسهروا" [مرقس 13]) كتاب التوحيد، ومن يطلب تفصيلاً أكثر يمكنه الرجوع إلى كتاب التوحيد.
[344]. عقیدهی الوهیت مطلق عیسی را به صورت عقلی باطل نمودم. همچنین بطلان آن را در کتاب توحید، از متون انجیل بیان نمودم (سخن نهایی از انجیل: عیسی (ع) نسبت به ساعت نادانی دارد. عیسی در مورد خودش میگوید: نسبت به ساعتی که قیامت صغری در آن است، نادانی دارد. «ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم» (مرقس، باب ۱۳) نادانی نوعی کمبود است، در حالیکه لاهوت مطلق، کامل مطلق است که کمبود و نادانی در آن راه ندارد؛ به این خاطر که نوری است که ظلمتی در آن نیست. نادانی به این خاطر به مخلوق می رسد که در صفحه وجودش، ظلمتی وجود دارد.
بنابراین عیسی (ع) ترکیبی از نور و ظلمت است؛ و این ثابت میکند که عیسی لاهوت مطلق نیست؛ بلکه بندهی مخلوقی مرکب از ظلمت و نور است و نوری که ظلمتی در آن نیست، نمیباشد و خداوند بسیار از این بالاتر است.
در این سخن نهایی، بیان و پند برای صاحبان خرد است و این متن سخن عیسی (ع) است، همانطور که در انجیل مرقس میباشد: «ولی از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچکس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس برحذر و بیدار شوید و دعا کنید، زیرا نمیدانید که آن وقت کی میرسد. مثل کسی که عازم سفر شود، خانهی خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت دهد، هر یکی را به شغلی خاص مقرر نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند. پس بیدار باشید؛ زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحب خانه میآید، در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان بیاید و شمارا خفته یابد. اما آنچه به شما میگویم، به همه میگویم، بیدار باشید!» (مرقس، باب ۱۲)
نقل شده از کتاب توحید. برای تفصیل بیشتر در این مورد میتوانید به کتاب «توحید» مراجعه کنید.