روزۀ ماه رمضان
شامل علامتها، شروط و احکام آن است.
اول: علامات
شروع ماه رمضان توسط دیدن هلال ماه مشخص میشود، یعنی هرکس هلال ماه را دید روزه بر او واجب است، حتی اگر خودش بهتنهایی ماه را دیده باشد. اگر هلال را دید و [برای دیگران] شهادت داد ولی شهادتش را نپذیرفتند [خودش باید روزه بگیرد]؛ و همینطور اگر حتی بهتنهایی هلال ماه شوال را دید نباید روزه بگیرد.
کسی که هلال ماه را ندیده باشد روزهگرفتن بر او واجب نیست، مگر اینکه سی روز از ماه شعبان گذشته باشد، یا اینکه (هلال) بهصورت شایع دیده شود،([349]) ولی اگر چنین چیزی اتفاق نیفتاد و فقط دو نفر شاهد آن را دیدند و شهادت دادند، شهادت آنها پذیرفته میشود، فرقی نمیکند که اهل شهر باشند یا نباشند.
اگر هلال ماه در یکی از شهرهای نزدیک به هم مانند بغداد و کوفه([350]) دیده شود روزهگرفتن بر ساکنین هر دو شهر واجب است، و [مناطق] دوردست مثل عراق و خراسان [ایران] نیز به همین شکل میباشد. اگر هلال در یک منطقه دیده شود در تمام مناطق دیگر که ازلحاظ ساعت باهم بیشتر از یکچهارم شبانهروز یعنی شش ساعت فاصله ندارند ثابت میشود.
اولِ ماه با شهادت زنان نیز ثابت میشود،([351]) ولی با شهادت یک نفر ثابت نمیشود. برای ثابت شدن شروع ماه نمیتوان به این موارد اعتماد کرد: تقویم، شمردن،([352]) پنهان شدن هلال بعد از شفق، رؤیت هلال در روز سیام قبل از زوال [اذان ظهر]، بلند بودن هلال یا گذشت پنج روز از اول هلال گذشته.([353])
مستحب است که روز سیام از ماه شعبان را به نیت استحباب روزه بگیرد، اگر بعداً فهمید که آن روز جزو ماه رمضان بوده است، روزۀ ماه رمضان محسوب میشود؛ ولی اگر آن روز را بهعنوان ماه رمضان روزه گرفت، صحیح است؛ اما اگر آن روز را افطار کرد و بعداً ماه رمضان بیستوهشت روز شد، باید روزۀ آن روز را قضا کند. همچنین است اگر دو شاهد بر فرارسیدن شب سیام ماه شعبان شهادت دهند.
هر ماهی که مشتبه شود، ماه قبلش را سی روزی حساب کند.([354]) اگر ماههای سال بر او مشتبه شد (و حساب ماه و سال از دستش در رفت) ماه رمضان، ذیقعده، ذیحجه و رجب را برای خود سی روز حساب کند و سایر ماهها را بین سی روز و بیستونه روز حساب کند.
کسی که اصلاً از ماه اطلاع ندارد (مانند اسیر و زندانی) یک ماه را که گمان دارد ماه رمضان است روزه بگیرد، و اگر به همین ترتیب برایش غیر واضح ماند، چیزی به گردن او نیست، اگر (این ماه که روزه گرفته) همزمان با ماه رمضان و یا بعد از رمضان بود، کفایت میکند، ولی اگر قبل از ماه رمضان بود، باید قضای آن را بهجا آورد.
وقت روزه از زمان فجر دوم (اذان صبح) شروع میشود و وقت افطار غروب آفتاب است، و تعریف غروب آفتاب، پایین رفتن قرص خورشید است، ولی اگر صبر کند تا حمرۀ مشرقیه برود و مطمئن شود که خورشید کاملاً غروب کرده، بهتر است. مستحب است که افطار کردن را تا بعد از نماز مغرب به تأخیر بیندازد. بهترین دعاها، دعای روزهدار در نماز مغرب است قبل از اینکه افطار کند، مگر زمانی که دیگر تاب نداشته باشد و یا اینکه کسی برای افطار منتظرش باشد.
دوم: شروط روزه
شروط روزه شامل دو بخش است:
بخش اول: چیزهایی که باوجود آن، روزه بر انسان واجب میشود، که هفت مورد است:
۱ و ۲- بلوغ و کمال عقل: روزه بر کودک و دیوانه واجب نیست، مگر اینکه قبل از طلوع فجر این دو فرد کامل شوند؛ ولی اگر بعد از طلوع فجر کامل شدند روزه [آن روز] بر آنها واجب نیست. این حکم برای کسی که از هوشرفته است نیز برقرار میباشد.
.
۳- سلامتی از مرض: اگر قبل از زوال [اذان ظهر] مریضیاش خوب شد و تا آن موقع چیزی نخورده بود روزه بر او واجب است، ولی اگر چیزی خورده بود یا اینکه بعد از زوال خوب شد مستحب است تا غروب امساک کند [یعنی مبطلات روزه را انجام ندهد] ولی قضای [آن روز] بر او واجب است.
.
۴ و ۵- اقامت داشتن یا آنچه در حکم اقامت است: روزه بر مسافر واجب نیست و از او قبول هم نمیشود، بلکه باید روزه را قضا کند، اگر با علم [به مسئله] روزه گرفت، از روزۀ اصلیاش کفایت نمیکند و اگر از روی جهل باشد کفایت میکند. اگر (مسافر) به شهر خود رسید یا بهجایی رسید که قصد دارد در آنجا ده روز اقامت کند حکم روزهگرفتن یا نگرفتنش مانند حکم خوبشدن مریض است.([355]) زیاد سفرکردن در حکم اقامت است، مانند مکاری([356]) یا ملوان و یا هرکسی شبیه آنها.
.
۶ و ۷- حیض و یا نفاس نبودن: بر آنها روزه واجب نیست و روزۀ آنها صحیح هم نمیباشد ولی قضا بر آنها واجب است.
بخش دوم: چیزهایی که باوجود آن، قضا واجب میشود
که سه مورد است: بلوغ، کمال عقل و ایمان.
قضای روزه بر کودک واجب نیست، مگر آن روزی که قبل از طلوع فجر به بلوغ رسیده باشد؛ همینطور برای دیوانه و کافر، هرچند بر کافر واجب است. ولی قضای آن بر او واجب نیست، مگر همان روزی که قبل از طلوع فجر مسلمان شده است؛ ولی اگر بعد از فجر مسلمان شد، مستحب است امساک کند و روزۀ روزهای آینده، بر او واجب است.
سوم: ملحقاتی از احکام روزه
کسی که به دلیل کودکی، دیوانگی یا کفر اصلی، ماه رمضان را از دست بدهد قضای روزه بر گردنش نیست، اگر به دلیل بیهوشی، ماه را از دست بدهد نیز به همین صورت است.
قضا بر این افراد واجب است: مرتد (چه فطری باشد و چه از کفر)، حائض و نُفَسا، و هرکس روزهای که بر او واجب شده است را ترک کرده باشد، اگر چیزی جایگزین آن نشود.([357]) مستحب است که در قضا کردن، پیدرپی بودن را لحاظ کند ولی میتواند فاصله بیندازد.
چند مسئله:
.
۱- کسی که به خاطر بیماری، تمام ماه رمضان یا قسمتی از آن را از دست بدهد، اگر در آن بیماری بمیرد واجب نیست از سوی او قضا شود ولی مستحب است. اگر تا رمضان سال بعد بیماریاش ادامه پیدا کند قضا از او ساقط میشود و واجب است بهجای هرروز روزۀ ازدسترفته یک مد طعام ( کیلوگرم = 750 گرم) کفاره بدهد، و اگر بین دو ماه رمضان بهبودی یابد و قضای روزه را به تأخیر اندازد درحالیکه قصد قضا کردن داشته باشد، باید قضا کند و هیچ کفارهای بر گردنش نیست، ولی اگر از روی بیاهمیتی قضای روزه را ترک کند باید علاوه بر بهجا آوردن قضا، به ازای هرروز از روزههای تلفشده، یک مد طعام، کفاره بدهد.
.
۲- بر ولیّ (پسر بزرگتر) واجب است آنچه از میّت فوتشده است را قضا کند، خواه قضای روزۀ ماه رمضان باشد یا هرروزۀ واجب دیگر، فرقی نمیکند که به دلیل بیماری روزهاش فوتشده باشد یا چیز دیگر. فقط قضای روزهای که میّت میتوانسته قضای آن را بهجا آورد و اهمال کرده است بر ولیّ او واجب است، مگر آنکه میّت در سفر بمیرد و روزۀ آن سفر بر وی قضا شده باشد، که قضایش بر ولیّ واجب است. ولیِ میّت بزرگترین فرزند پسر اوست درصورتیکه پسر باشد. اگر بزرگترین فرزند میّت دختر باشد، قضا بر او واجب نیست. اگر میّت دو یا چند ولیّ داشته باشد که ازنظر سنّی باهم برابر باشند (حتی ازنظر لحظۀ تولد) قضای اعمال میّت را بهصورت مساوی انجام میدهند؛ و اگر کسی داوطلبانه آنها را انجام دهد از بقیه ساقط میشود. آنچه از زن (مادر) قضا شده است را پسر بزرگ باید قضا کند. مستحب است که پسران و دختران قضای آنچه بر ذمۀ والدین است را بهجا آورند که این عمل مصداق نکویی به والدین است؛ بلکه از بهترین مصادیق نیکویی است و اِهمال و کوتاهی در آن از مصادیق عاق حرام میباشد.
.
۳- اگر میّت ولیّ نداشته باشد یا بزرگترین فرزند وی دختر باشد، قضا ساقط و بهجای او برای هرروز روزه نگرفتن یک مُد طعام از ماتَرَک او صدقه داده میشود. اگر روزۀ دو ماه متوالی بر عهدۀ میّت باشد، ولیِ میّت میتواند یک ماه آن را بهجای آورد و بهجای یک ماه دیگر از مال میّت صدقه دهد.
.
۴- شخصی که روزۀ ماه رمضان را قضا میکند، اگر قبل از اذان ظهر روزهاش را (با عذر یا بدون عذر) بشکند حرام نیست؛ ولی بعد از اذان ظهر حرام است و کفاره بر او واجب میشود؛ و کفارهاش اطعام ده فقیر است که برای هر فقیر یک مد طعام میدهد؛ و اگر برایش ممکن نبود سه روز روزه بگیرد.
.
۵- چنانچه غسل جنابت را فراموش کند و چند روز و یا تمام ماه از آن رد شود روزهاش صحیح است؛ اما باید نمازها را قضا نماید.
.
۶- اگر روز سیام ماه رمضان را همچنان روزه بود و رؤیت هلال در روز گذشته ثابتشده باشد، باید روزه را بشکند و نماز عید را بخواند و چنانچه بعد از اذان ظهر فهمید، دیگر نماز عید ازدسترفته است.
[349]- پخش خبر دیدن ماه در میان مردم به اینگونه است که چندین نفر (چه مؤمن و چه غیر مؤمن) خودشان ببینند و شهادت دهند، بهگونهای که اطمینان حاصل شود که تبانی بر کذب نکردهاند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 37)
[350]- یا در ایران مثل قم و تهران. (مترجم)
[351]- البته به این صورت که یک مرد و دو زن شهادت دهند، نه اینکه دو زن بهتنهایی و یا چهار زن شهادت دهند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 36)
[352]- به این صورت که همیشه ماه شعبان را ناقص و ماه رمضان را کامل بدانیم. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 37)
[353]- در زمان حضور امام عادل و حکم کردن ایشان به اول ماه قمری، اول ماه در تمام کشورهای دنیا ثابت میگردد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 38)
[354]- البته اگر ماه رؤیت شود ممکن است دو ماه بیستونه روزی پشت سر هم بیاید. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 39)
[355]- یعنی اگر قبل از اذان ظهر رسید و چیزی نخورده بود باید روزه بگیرد ولی اگر چیزی خورده بود و یا بعد از اذان ظهر رسید، روزه بر او واجب نیست ولی مستحب است تا غروب امساک کند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 42)
[356]- کسی که وسیلۀ نقلیهاش را کرایه میدهد و خود نیز بهعنوان راننده، همراه آن است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 42)
[357]- مانند کسی که ماه رمضان مریض شده و تا رمضان سال آینده بیماریاش ادامه یافته است که در این صورت به ازای هر روز، یک مد طعام میدهد و قضا از او برداشته میشود. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء سوم، صوم: ص 44)