جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامدر روایات اهل بیت(علیه السلام) آمده است که بهترین اعمال(ولایت و برائت) است؛ یعنی پیروی و دوست داشتن اولیای الهی که همان انبیا و اوصیا میباشند و دشمنی با دشمنان خدا که دشمنان اولیای الهی و شیعیان آنها میباشند. حال، کدام عمل مقدّم است: ولایت یا برائت؟
پاسخ: برائت بر ولایت تقدّم دارد؛ بلکه ولایت جز با برائت محقق نمیشود. حق تعالی میفرماید:(هدايت از گمراهی مشخص شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدای ايمان آورد، به چنان رشتهی استواری چنگ زده که گسستنش نباشد).([331]) بنابراین خداوند سبحان و متعال، کفر به طاغوت را بر ایمان به خداوند مقدّم داشته است، و کفر به طاغوت یعنی برائت از دشمنان خدا و ایمان به خدا یعنی تولّی و دوست داشتن اولیای الله میباشد.
پس ایمان به خداوند سبحان و متعال و تولّی و دوست داشتن اولیای الله به واقع محقق نمیشود مگر پس از برائت جستن از دشمنان خدا و دشمنان اولیای الله. در انتهای سورهی مجادله خداوند سبحان و متعال بر این معنا تاکید مینماید و به این مضمون میفرماید: آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند را نمیبینی که با کسانی که با خدا و پیامبرش و ائمه سر دشمنی و عناد دارند، دوستی کنند؛ حتی اگر این معاند از نظر خویشاوندی، از نزدیکترین افراد به آنها باشد. حق تعالی میفرماید:(نمیيابی مردمی را که به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، ولی با کسانی که با خدا و پيامبرش مخالفت میورزند دوستی کنند، هر چند آن مخالفان، پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيلهی آنها باشند خدا بر دلشان ايمان رقم زده و با روحی از خود، ياريشان کرده و آنها را به بهشتهايی که در آن نهرها جاری است درآوَرَد و در آنجا جاودانه باشند. خدا از آنها خوشنود است و آنان نيز از خدا خوشنودند. اينان حزب خدايند، آگاه باش که حزب خدا، رستگارانند).([333])
این همان راه و رسم خودِ اولیای الهی است. آنها ابتدا از طاغوت تبرّی میجویند تا نشان دهند که برائت از طاغوت بر ایمان و تسلیم به خداوند سبحان و متعال متقدّم است و پیش از آن میآید، وگرنه چطور ممکن است انسان به خداوند سبحان و متعال ایمان داشته باشد و در عین حال با طواغیت مداهنه و سازش کند یا آنها را دوست بدارد، یا با کسی که مخالف خدا و رسولش است، مداهنه و سازش نمایند و با آنها باب دوستی گشاید؛ حتی اگر این مخالف از نزدیکان و عشیرهاش باشد.
این حضرت یوسف(علیه السلام) است که بر این معنا تاکید میورزد و برائت را بر ولایت مقدّم میشمارد:(من کیش و آیین مردمی را که به خدای يکتا ايمان ندارند و به روز قيامت کافرند، ترک کردهام * من پيرو کيش پدرانم، ابراهيم و اسحاق و يعقوب هستم و ما را نَسِزد که هيچ چيز را شريک خدا قرار دهيم. اين فضيلتی است که خدا بر ما و بر مردم ديگر ارزانی داشته است ولی بيشتر مردم ناسپاساند)([335]).
******
[330]- البقرة : 256.
[331]- بقره: 256.
[332]- المجادلة : 22.
[333]- مجادله: 22.
[334]- يوسف : 37 – 38.
[335]- یوسف: 37 و 38.