معنی(که در آن روز شما را از نعمتها بازخواست میکنند)([163]) چیست؟
پاسخ: همان گونه که از اهل بیت روایت شده است، منظور از نعمتها محمد و آل محمد (علیه السلام) میباشند([165]).
بازخواست در مورد آنها (علیه السلام) در روز قیامت به خاطر شأن و منزلت عظیم آنها نسبت به انبیا و فرستادگان پیش از خودشان میباشد. انبیا و فرستادگان و محمد و آل محمد (علیه السلام) انواری هستند که راه را برای امّتهای خویش روشن ساختند و به وسیلهی آنها راه خداوند سبحان و متعال شناخته میشود و با سیره و اسلوب و حکمت و سخنان و کِردار آنها، حق از باطل بازشناخته میشود، و محمد و آل محمد نور خداوند سبحان و متعال میباشند([167]).
آنها چون خورشیدهایی هستند که راه را برای این امّت اسلامی روشن کردند ولی با کمال تأسّف امّت از آنها روی برگردانید و به سیره و روش آنها اقتدا ننمود؛ اما بقیهی انبیا و فرستادگان (علیه السلام)، همانند شمعهایی بودند که راه را برای امّتهای خود روشن ساختند و از همین رو خداوند سبحان و متعال هشدار میدهد که از این امّت دربارهی محمد و آل محمد (علیه السلام) بازخواست خواهد کرد.
راهی که با شمعهایی روشن میشود همانند راهی که با خورشیدها روشن میگردد، نمیباشد، و آن کس که سرگردان میشود و راهش را گم میکند، در حالی که این راه با خورشیدهای روشن و تابان روشن گشته، سزاوارتر است به اینکه مورد حساب و عتاب قرار گیرد، و سپس عقوبت گردد. از امیر المؤمنین (علیه السلام) دربارهی کسانی که نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند پرسیده شد. آن حضرت (علیه السلام) فرمود:(آنها را در بدی هایشان واگذارید؛ آنها قریش هستند).([169])
در زمان رسول خدا قریش کسانی بودند که پیرامون کعبه در ام القرای مکه زندگی میکردند و در زمان قائم، قریش کسانی هستند که پیرامون ضریح امام علی (علیه السلام) در ام القرای این زمان یعنی نجف، زندگی میکنند. از جمله قریشیان در این زمان، برخی علمای دین هستند؛ همانهایی که قائم (علیه السلام) پانصد تَن از آنها را پیش میآورد و گردن میزند و این کار را شش مرتبه تکرار میکند؛ همان طور که در روایت از اهل بیت آمده است.([171])
در روایت آمده است که قائم شهر نجف را فتح میکند، همانطور که شهر مکه با قهر و شمشیر فتح شد و جنگجویانش را به قتل میرساند، و قائم در نجف آنقدر میکشد تا خداوند راضی و خشنود گردد؛([173]) همان گونه که در روایت اهل بیت (علیه السلام) آمده است.
******
[162]- التكاثر : 8.
[163]- تکاثر: 8.
[164]- ورد ذلك في أحاديث كثيرة، هذا نموذج منها:(عن جميل، عن أبي عبد الله(علیه السلام)(علیه السلام) قال: قلت: قول الله: "لتسئلن يومئذ عن النعيم "، قال: تسأل هذه الأمة عما أنعم الله عليهم برسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)، ثم بأهل بيته(علیه السلام)) بحار الأنوار : ج7 ص272.
[165]- چنین مضمونی در احادیث بسیاری آمده است؛ به عنوان نمونه: از جمیل از ابو عبد الله (علیه السلام) روایت شده است: روای گوید: عرض کردم: این سخن خداوند متعال: ﴿لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾(که در آن روز شما را از نعمتها بازخواست میکنند). فرمود:(این امّت از آنچه خداوند به وسیلهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و سپس با اهل بیتش (علیهم السلام) بر آنها نعمت ارزانی داشته است، بازخواست خواهند شد). بحار الانوار: ج 7 ص 272.
[166]- عن أبي خالد الكابلي قال: سألت أبا جعفر(علیه السلام) عن قول الله عز وجل: " فآمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا " فقال:(يا أبا خالد النور والله الأئمة من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) إلى يوم القيامة، وهم والله نور الله الذي أنزل ، وهم والله نور الله في السماوات وفي الأرض، والله يا أبا خالد لنور الإمام في قلوب المؤمنين أنور من الشمس المضيئة بالنهار، وهم والله ينورون قلوب المؤمنين ...) الكافي : ج1 ص194 ح1.
[167]- از ابا خالد کابلی روایت شده است: از ابا جعفر (علیه السلام)در مورد این سخن خداوند متعال ﴿فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا﴾(پس به خدا و پيامبرش و نوری که نازل کردهايم، ايمان آوريد) سوال کردم؛ ایشان فرمود:(ای ابا خالد! به خدا سوگند، نور، امامان از آل محمد (علیهم السلام) تا روز قیامت میباشد. به خدا سوگند آنها نور خداوند هستند که نازل فرمود. به خدا سوگند آنها نور خداوند در آسمانها و در زمین هستند. و به خدا سوگند ای ابا خالد که نور امام در قلبهای مؤمنان درخشانتر از خورشید تابناک روز میباشد و به خدا سوگند آنها قلبهای مؤمنان را نورانی میکنند....). کافی: ج 1 ص 194 ح 1.
[168]- بحار الأنوار : ج10 ص124.
[169]- بحار الانوار: ج 10 ص 124.
[170]- عبد الله بن المغيرة، عن أبي عبد الله(علیه السلام) قال:(إذا قام القائم من آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) أقام خمسمائة من قريش فضرب أعناقهم، ثم أقام خمسمائة أخرى حتى يفعل ذلك ست مرات. قلت: ويبلغ عدد هؤلاء هذا؟ قال: نعم، منهم ومن مواليهم) بحار الأنوار ج52 ص338.
[171]- عبد الله بن مغیره از ابا عبد الله (علیه السلام) روایت میکند که فرمود:(هنگامی که قائم از آل محمد(علیه السلام) به پا خیزد، پانصد قریشی را پیش میآورد و گردن میزند، سپس پانصد تای دیگر را چنین میکند تا آنجا که این عمل را شش مرتبه تکرار میکند). عرض کردم: آیا تعداد ایشان این مقدار میشود؟ فرمود:(آری، از آنها و از پیروانشان). بحار الانوار: ج 52 ص 338.
[172]- عن أبي جعفر(علیه السلام) في حديث طويل أنه قال:(إذا قام القائم(علیه السلام) سار إلى الكوفة، فيخرج منها بضعة عشر آلاف أنفس يدعون البترية عليهم السلاح فيقولون له: ارجع من حيث جئت فلا حاجة لنا في بني فاطمة، فيضع فيهم السيف حتى يأتي على آخرهم، ثم يدخل الكوفة ، فيقتل بها كل منافق مرتاب، ويهدم قصورها، ويقتل مقاتليها حتى يرضى الله عز وعلا) بحار الأنوار : ج52 ص338.
[173]- از ابو جعفر (علیه السلام) در حدیثی طولانی روایت شده است که فرمود:(هنگامی که قائم (علیه السلام) به پا خیزد به سوی کوفه میرود. چند ده هزار نفر از بتریه که با خود سلاح دارند به او میگویند: به همان جا که آمدهای برگرد، ما به فرزندان فاطمه نیازی نداریم. پس شمشیر را در میانشان قرار میدهد و تا آخرینشان را میکشد. سپس به کوفه داخل شده، تمام منافقین شکاک را از بین میبرد، کاخهایشان را ویران میکند و مبارزینشان را میکشد تا خداوند عزّوجل راضی گردد). بحار الانوار: ج 52 ص 338.