جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبسم الله الرحمن الرحيم. سيد احمد الحسن(ع)، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
دوستی سنّی دارم و برخی اشكالات را برای من مطرح میکند که من حیران میمانم؛ در خصوص این سخن خداوند متعال که « ای اهل بيت، خدا میخواهد پليدی را از شما دور کند و شما را چنان که بايد، پاک گرداند ».
آيا در اينجا ارادهی تكوينى وجود دارد؟ و اگر چنين باشد، آیا ملزم شدن به مقولهی جبر پیش میآید؟ در این خصوص امام باقر(ع) يا امام صادق(ع) «رجس» را به شک تفسیر فرمودهاند؛ آيا پاک شدن از شک، به معنی عصمت میباشد؟
فرستنده: شيما حسن على
پاسخ:بسم الله الرحمن الرحیم،والحمدلله رب العالمین،وصلی الله علی محمد و آل محمد الائمة والمهدیین وسلّمتسلیماً.
آری، این اراده و خواست خداوند سبحان و متعال است كه در موردش میفرماید: « چون بخواهد چيزی را بيافريند، فرمانش اين است که میگويد: موجود شو، پس موجود میشود »([240]) ؛ اما تحقق اين خواست الهى در اين آيه « ای اهل بيت، خدا میخواهد پليدی را از شما دور کند و شما را چنان که بايد، پاک گرداند »([241]) به وسیلهی قهر و اجبار بر اطاعت و ترک معصيت نيست بلكه با كشف حقايق بر آنها پس از خالص شدنشان براى خداوند سبحان و متعال میباشد؛ با عصمت آنها پس از تمسّک جستن به خداوند سبحان و متعال؛ که اگر خداوند حقيقت دنيا را براى انسانى كشف كند و انسان دنيا را همانند لاشهاى ببیند که گلهای از سگان برایش به رقابت برمیخیزند و آن را همچون استخوان بدون گوشت خوکی در دست یک فرد جزامی ببیند([242]) چگونه میتواند به آن روى آورد؟!! اين هم مثالى دیگر تا شاید بتواند عصمت و معنای آن را برای شما توضیخ دهد: «اگر فرد نابينایی بخواهد به سلامت از لغزشهای راهى عبور كند، بايد از فرد بينايى كمک بگيرد. لاجرم باید این فرد نابینا تسلیم فرد بینا و به او معتصم شود، تا از عصمت بینا کمک گیرد و فرد بینا او را کمک کند تا به سلامت از راه، عبور کند. در این مثال، نابینا، معتصم به بینا میشود؛ پس نابینا معصوم میشود و بینا عصمتدهنده به نابینا میگردد». انبیا و اوصیا کسانی(ع) هستند که از خداوند یاری و کمک میطلبند تا دست آنها را بگیرد و به سرای امن رهنمون سازد؛ آنها کسانی هستند که دستان خود را به سوی خداوند دراز میکنند تا آنان را معصوم بدارد([243]) و اگر بندهای در مشرق يا مغرب زمين آنچه آنها انجام دادهاند را انجام دهد و به خداوند معتصم گردد، خداوند او را نگاه خواهد داشت (معصوم خواهد نمود)؛ ولى بيشتر مردم در پناه جستن به خداوند متعال و دراز کردن دستهایشان به سوی او كوتاهى میکنند و حتی ادعا میکنند که راه را به طور واضح و آشکار میشناسند و میبینند! در حالی که دست خداوند متعال همیشه و به سوی همهی مردم کشیده شده است و بین او و هیچ یک از مردم، هیچ گونه قرابت و خویشاوندی وجود ندارد بلکه او خالق ایشان است ولی دست مردم با ارادهی خودشان از درگاه الهی بسته شده است([244]).
******
[235]- يـس: 82.
[236]- الأحزاب: من الآية 33.
[237]- قال الإمام علي (ع): (والله لدنياكم هذه أهون في عيني من عراق خنزير في يد مجذوم) نهج البلاغة: ج4 ص52. والظاهر أن العراق هو العظم الذي نزع عنه اللحم. (المعلق).
[238]- عن علي بن الحسين (ع) قال: (الإمام منا لا يكون إلا معصوماً، وليست العصمة في ظاهر الخلقة فيعرف بها، فلذلك لا يكون إلا منصوصاً. فقيل له: يابن رسول الله فما معنى المعصوم ؟ فقال: هو المعتصم بحبل الله، وحبل الله هو القرآن لا يفترقان إلى يوم القيامة، والإمام يهدي إلى القرآن والقرآن يهدي إلى الإمام، وذلك قول الله عز وجل: (إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ) ) بحار الأنوار: ج52 ص194.
وعن الحسين الأشقر، قال: قلت لهشام بن الحكم: ما معنى قولكم: إن الإمام لا يكون إلا معصوماً، قال: سألت أبا عبد الله (ع) عن ذلك فقال: (المعصوم هو الممتنع بالله من جميع محارم الله، وقد قال الله تبارك وتعالى: (وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ) ) بحار الأنوار: ج52 ص194. (المعلق).
[239]- عن (ص)، أنه قال: (إذا ادني العبد من الله، يدني الله إليه، ومن تقرب إليه شبراً، تقرب إليه ذراعاً، ومن تقرب إليه ذراعاً، تقرب إليه باعاً، ومن أتاه مشياً، جاءه هرولة، ومن ذكره في ملا، ذكره في ملا أشرف، ومن شكره شكره في مقام أسنى، وإذا أراد بعبد خيراً، فتح عيني قلبه، فيشاهد بها ما كان غائباً عنه) مستدرك الوسائل - للميرزا النوري: ج5 ص297. (المعلق).
[240] - یس: 82.
[241] - احزاب: بخشی از آیهی 33.
[242] - امام على(ع) میفرماید: «به خدا سوگند که اين دنياى شما در نظر من از استخوان خوکی که در دست یک جذامی قرار گرفته باشد، بىارزشتر است». نهج البلاغه: ج 4 ص 52.
[243] - از على بن حسين(ع) روایت شده است که فرمود: «امام از ما بايد معصوم باشد و عصمت در ظاهر خلقت نيست كه شناخته شود؛ از همین رو معصوم باید وصیّت داشته باشد». به ایشان گفته شد: اى فرزند رسول خدا(ع) معناى معصوم چيست؟ فرمود: «کسی كه به ريسمان خدا چنگ زده و است، ريسمان خداوند همان قرآن است و آن دو تا قیامت از هم جدا نخواهند شد؛ امام به سوى قرآن هدايت مىكند و قرآن به سوى امام، و این سخن خداوند عزوجل است که میفرماید: «إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (به درستی که اين قرآن به درستترين آيينها راه مینمايد)». بحار الانوار: ج 52 ص 194.
از حسین بن اشقر روایت شده است: به هشام بن حکم گفتم: این سخن شما که «امام باید معصوم باشد» چه معنایی میدهد؟ گفت: این موضوع را از ابا عبد الله(ع) پرسش نمودم. فرمود: «معصوم کسی است که توسط خداوند از تمامی حرامها منع شده باشد، که خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» (به درستی که اين قرآن به درستترين آيينها راه مینمايد)». بحار الانوار: ج 52 ص 194.
[244] - رسول خدا(ص) میفرماید: «اگر بنده به خدا نزديک شود، خداوند به او نزديک خواهد شد. هر كس وجبى به او نزديک شود خداوند یک ذراع به او نزديک مىشود و هر كس ذراعى به او نزديک شود، خداوند به اندازهی قامت دو دست به او نزديک مىشود و هر كس قدمزنان به سوى خدا برود، خداوند به صورت هَروله به سوى او خواهد آمد و هر كس خدا را در جمعى ياد كند، خداوند در جمعى شريفتر او را ياد خواهد كرد و هر كس او را شكر گويد، خداوند او را در مقامی بلندتر شكر خواهد كرد، که اگر خداوند براى بندهاى خيرى اراده فرماید، چشمان قلبش را مىگشايد تا آنچه از چشمانش به دور بود است را مشاهده كند». مستدرک الوسایل ميرزاى نورى: ج 5 ص 297.