جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپرسش ۷:چگونه سزاوار است که پیامبری از پیامبران اولو العزم همانند ابراهیم (ع)، ستاره، ماه یا خورشید را پروردگار خود بخواند؟!
پاسخ:کسیکه گمان کند این سخن در عالم شهادت یعنی در این دنیا از ابراهیم(ع) حاصل شده، دچار پندار و توهّم است، هرچند ممکن است ابراهیم (ع) آن را در زندگی این دنیا تکرار کرده باشد؛ به جهت نکوهش قومش که این ستارگان یا ارواح حرکت دهندهشان را میپرستیدند.([125])
واقعیت آن است که انوار قدسیِ محمد و آل محمد، صاحبان عقلهای کامل از انبیای بزرگوار و ملائکهی کرام را حیرتزده کرده است([128]) تا حدّی که گمان بردند ایشان (ع) خدای دانای سبحان میباشند.([129])
هنگامیکه ملکوت آسمانها برای ابراهیم(ع) گشوده شد، و نور قائم (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامیکه نور علی (ع) را دید گفت: این پروردگار من است، و هنگامیکه نور محمد (ص) را دید گفت: این پروردگار من است. ابراهیم (ع) نتوانست بفهمد که اینها بندگاناند، مگر پس از آنکه حقایق آنها برایش کشف شد([132]) و اُفول آنها و غیبتشان از ذات الهی و بازگشتشان به منیّت در لحظههایی، نمودار گشت. فقط در آن هنگام بود که به آنکه آسمانها را پدیدار ساخته است روی آورد و آنگاه دانست که ایشان(ع) «مخلوقات خداوند هستند و خلق پس از خلقت ایشان میباشد»، همانطور که در حدیث از ایشان (ع) روایت شده است. ([133])
ابراهیم (ع) را عذری است. در دعای ایام رجب از امام مهدی(ع) در توصیف محمد و آل محمد (ع) چنین وارد شده است: «میان تو و آنها جدایی نیست؛ جز اینکه آنان بنده و مخلوق تو هستند».([135]) پس منزّه است پروردگارت، پروردگارِ عزت، از هر آنچه به وصفش میگویند، و سلام بر محمد و خاندان طاهر او، و ستایش خاص پروردگار جهانیان است.
خداوند متعال میفرماید: ﴿و اینچنین ملکوت آسمانها و زمين را به ابراهیم نشان داديم تا از اهل يقين گردد * چون شب او را فرو گرفت، ستارهای ديد. گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فروشوندگان را دوست ندارم. * آنگاه ماه را ديد که طلوع میکند، گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننمايد، از گمراهان خواهم بود. * و چون خورشيد را ديد که طلوع میکند، گفت: اين است پروردگار من، اين بزرگتر است و چون فرو شد، گفت: ای قوم من، من از آنچه شريک خدايش میدانيد بيزارم﴾([138]) .
تفسیر سخن ابراهیم به اینکه در این زندگانی دنیا و در عالم شهادت و برای احتجاج بر پرستشکنندگان ستارگان یا بندگان خورشید به طور خاص بوده است، با آنچه پیشتر گفته شد منافاتی ندارد. همانطور که در روایت وارد شده در تفسیر این آیه اشاره دارد به اینکه ماجرا در همین زندگی دنیوی بوده است؛ تفسیری که از امام رضا (ع) روایت شده است برای احتجاج بر مأمون عباسی (لعنت الله علیه) بوده مبنی بر اینکه پیامبران معصوم میباشند. اگر امام(ع) دربارهی ملکوت سخن میگفت، مأمون عباسی کجا میتوانست سخن امام را بفهمد و دریابد؟! علاوه بر این، مأمونِ ستیزهجو، جدلپیشه بود و میخواست با این پرسش بر امام احتجاج کند و قصد وی فهمیدن مطلب نبود. درضمن اگر به امام رضا(ع) میگفت بیشتر بفرماید، امام رضا(ع) بیشتر سخن میفرمود.
علاوه بر این، سبْک و سیاق قرآن دلالت دارد بر اینکه دیدن ستاره، ماه و خورشید توسط ابراهیم (ع)، رؤیتی ملکوتی بوده است؛ سخن در این خصوص پس از سخن در مورد نشان دادن ملکوت آسمانها به ابراهیم(ع) آمده است.
در تفسیر قمی آمده است: گفت: از امام صادق(ع) دربارهی سخن ابراهیم که به غیر خدا گفت «هذا ربّی» پرسیدند؛ آیا او با این گفته مشرک شد؟ فرمود: «هرکس امروز چنین بگوید مشرک است ولی از ابراهیم شرکی سر نزده است؛ چرا که ابراهیم در جستوجوی پروردگارش بوده است، ولی بیان این جمله از دیگری، شرک محسوب میشود».([140])
عیاشی نیز این حدیث را روایت کرده و به نقل از یکی از آن دو(علیهما السلام) چنین افزوده است: «او فقط در طلب پروردگارش بود و به کفر نرسید و اگر هر انسانی در چنین شرایطی چنین تصوری کند در جایگاه او قرار میگیرد».([142])
اگر این گفتهی «هذا ربّی» در عالم شهادت یعنی در این حیات دنیوی میبود و از جستوجوی پروردگار ناشی میشد، به طور قطع شرک به حساب میآمد، و فرقی در صادر شدن آن از ابراهیم(ع) یا شخصی دیگر وجود نداشت. آری، صادر شدن آن از ابراهیم(ع) شرک محسوب نمیشود؛ چرا که پس از کشف شدن ملکوت آسمانها و زمین برای ابراهیم (ع)، این عمل، جستوجویی ملکوتی و روحانی بود؛ ولی اگر از غیر ابراهیم (ع) سر بزند شرک محسوب میشود؛ چرا که جستوجو در عالم شهادت در این زندگی دنیوی و اجسام موجود در آن میباشد.
سپس امام(ع) بیان میفرماید کسیکه در ملکوت به دنبال پروردگار است مشرک نیست بلکه او در جایگاه و مقام ابراهیم(ع) میباشد. «به طور قطع امر ما سخت و چالشبرانگیز است که کسی جز نبیّ مرسَل (فرستادهشده) یا مَلَک مقرّب یا مؤمنی که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است، نمیتواند تحمّلش کند».([144]) آری، چرا که او مؤمنی بود که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده بود.
******
1- عن علي بن محمد بن الجهم، قال: حضرت مجلس المأمون وعنده الرضا علي بن موسى عليهما السلام، فقال له المأمون: يا بن رسول الله، أليس من قولك أن الأنبياء معصومون؟ قال: (بلى). قال: فسأله عن آيات من القرآن في الأنبياء ، فكان فيما سأله أن قال له: فأخبرني عن قول الله عز وجل في إبراهيم (ع): (فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي)، فقال الرضا (ع): (إن إبراهيم (ع) وقع إلى ثلاثة أصناف: صنف يعبد الزهرة، وصنف يعبد القمر، وصنف يعبد الشمس، وذلك حين خرج من السرب الذي اخفي فيه، فلما جن عليه الليل فرأى الزهرة قال: هذا ربي؟! على الإنكار والاستخبار، فلما أفل الكوكب قال: لا أحب الآفلين؛ لأن الأفول من صفات المحدث لا من صفات القديم، فلما رأى القمر بازغاً قال: هذا ربي؟! على الإنكار والاستخبار، فلما أفل قال: لئن لم يهدني ربي لأكونن من القوم الضالين، فلما أصبح ورأى الشمس بازغة قال : هذا ربي؟! هذا أكبر من الزهرة والقمر، على الإنكار والاستخبار لا على الإخبار والإقرار، فلما أفلت قال للأصناف الثلاثة من عبدة الزهرة والقمر والشمس: يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفاً وَما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ). وإنما أراد إبراهيم (ع) بما قال أن يبين لهم بطلان دينهم، ويثبت عندهم أن العبادة لا تحق لما كان بصفة الزهرة والقمر والشمس، وإنما تحق العبادة لخالقها، وخالق السماوات والأرض، وكان ما احتج به على قومه مما ألهمه الله عز وجل وآتاه كما قال عز وجل: وَتِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِهِ . فقال المأمون: لله درك، يا بن رسول الله) عيون أخبار الرضا (ع): ج1 ص197 ح1.
[125]- از علی بن محمد بن جهم روایت شده است: مأمون در مجلس حاضر شد در حالی که در برابرش علی بن موسی الرضا ع قرار داشت. مأمون به او گفت: ای فرزند رسول خدا ص مگر شما نمیگویید پیامبران معصوم هستند؟ امام (ع) فرمودند: «بله». پس از او سوالاتی در خصوص آیات قرآن کریم در مورد انبیا پرسید که در بینشان سوالی بود که در آن مأمون گفت: پس مرا از مفهوم این سخن خداوند عزّوجل در مورد حضرت ابراهیم (ع) خبر بده: ﴿ چون شب او را فرو گرفت، ستارهای ديد. گفت: اين است پروردگار من ﴾ . امام رضا (ع) فرمودند: «ابراهیم (ع) در جمع سه گروه قرار داشت؛ گروهی ستارهی زهره را میپرستیدند، گروهی ماه را و گروهی دیگر خورشید را و این در زمانی بود که ابراهیم (ع) از مخفیگاهی که در آنجا پنهانش کرده بودند خارج شد. زمانیکه شب او را فرا گرفت، ستارهی زهره را دید. از روی انکار و استخبار گفت: «آیا این پروردگار من است؟!» و هنگامیکه ستارهی زهره غروب کرد گفت: «من غروب کنندهها را دوست ندارم؛ زیرا غروب کردن از صفات پدیدههای حادث است نه از صفات قدیم (ازلی)». زمانیکه ماه را در حال طلوع کردن دید از روی انکار و استخبار گفت: «آیا این پروردگار من است؟!» هنگامیکه ماه غروب کرد گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند بیشک از گروه گمراهان خواهم بود». زمانیکه صبح شد و خورشید را در حال طلوع دید باز از روی انکار و استخبار و نه از روی اقرار گفت: «آیا این پروردگار من است؟! این از زهره و ماه بزرگتر است!». زمانیکه خورشید هم غروب کرد به سه گروه پرستندگان زهره، ماه و خورشید گفت: ﴿ ای قوم من! من از آنچه شريک خدايش میدانيد بيزارم، من از روی اخلاص روی به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمين را آفريده است و من از مشرکان نيستم ﴾. ابراهیم(ع) از آنچه گفت میخواست بطلان دینشان را برایشان روشن کند و برای آنها ثابت کند عبادت برای آنچه دارای صفت زهره، ماه و خورشید باشد صحیح نیست و عبادت تنها برای خالق آنها و خالق آسمانها و زمین صحیح است و این احتجاج و استدلال بر قومش را خداوند متعال به او الهام کرد و به او داد همانطورکه خداوند عزّوجل میفرماید: ﴿ اين برهان ما بود که آن را به ابراهيم در برابر قومش دادیم ﴾ . پس مأمون گفت: ای فرزند رسول خدا ص آفرین بر شما. عیون اخبار الرضا(ع): ج 1 ص 197 ح 1.
[126]- كما في حديث المعراج وعلة الآذان ، فراجع .
[127]- وفي حديث المعرفة الذي دار بين أمير المؤمنين ورسول الله يقول فيه الرسول : (… وقد سبقناهم إلى معرفة ربنا وتسبيحه وتهليله وتقديسه، لأن أول ما خلق الله عز وجل خلق أرواحنا فأنطقنا بتوحيده وتحميده، ثم خلق الملائكة فلما شاهدوا أرواحنا نوراً واحداً استعظموا أمرنا فسبحنا لتعلم الملائكة إنا خلق مخلوقون، وانه منزه عن صفاتنا، فسبحت الملائكة بتسبيحنا ونزهته عن صفاتنا، فلما شاهدوا عظم شأننا هللنا ، لتعلم الملائكة أن لا اله إلا الله وإنا عبيد ولسنا بآلهة يجب أن نعبد معه أو دونه، فقالوا: لا إله إلا الله، فلما شاهدوا كبر محلنا كبرنا لتعلم الملائكة أن الله أكبر من أن ينال عظم المحل إلا به، فلما شاهدوا ما جعله …) علل الشرائع: ج1 ص5.
[128]- همانطور که در حدیث معراج و علت اذان گفته شده است. به آن مراجعه کنید.
[129]- در حدیث معرفت که بین امیرالمؤمنین و رسول خدا ص جریان یافت و در آن، رسول خدا ص میفرماید: «.... درحالیكه پیش از ایشان به پروردگارمان معرفت پیدا كرده و به تسبیح و تهلیل و تقدیسش پرداختهایم؛ زیرا اولین موجودی كه خداوند عزّوجل آفرید ارواح ما بود. پس از آفریدن، آن را به توحید و تحمیدش گویا ساخت سپس فرشتگان را آفرید. ایشان وقتی مشاهده كردند ارواح ما یک نور است امر ما را بزرگ شمردند و ما برای اینكه فرشتگان بدانند مخلوق هستیم و او از صفات ما مخلوقات مبرّا است حضرتش را تسبیح و تنزیه نمودیم. فرشتگان نیز با تسبیح ما به تسبیح حق پرداخته، حضرتش را از صفات ما منزه نمودند. و نیز چون شأن ما را باعظمت دیدند برای اینكه فرشتگان بدانند هیچ خداوندی جز الله نیست و ما بندگان کوچکی هستیم و ما آفریدگار نیستیم که به همراه او یا به غیر از او پرستیده شویم، به تهلیل آن حضرت پرداختیم. وقتی فرشتگان چنین دیدند آنان نیز به گفتن لا اله الا الله مبادرت ورزیدند. و نیز وقتی عظمت و موقعیت و جایگاه ما را مشاهده كردند جهت آگاه نمودن ایشان از اینكه حق تعالی بزرگتر از هر چیزی است و عظمت و جایگاه و موقعیت ما صرفاً به واسطهی او است به تكبیر پرداخته، حضرتش را به بزرگی یاد نمودیم. و چون عزّت و قوت ما را مشاهده كردند....». علل الشرایع: ج 1 ص 5.
4- لا يخفى أن معرفة إبراهيم (ع) لهم صلوات الله عليهم بحسبه هو، لا انه عرفهم معرفة حقيقية، وهل بعد قول رسول الله لعلي (ع): ( يا علي ما عرف الله إلا أنا وأنت، ولا عرفني إلا الله وأنت، ولا عرفك إلا الله وأنا) مستدرك سفينة البحار للنمازي : ج7 ص182، مجال للشك والتوهم في أن إبراهيم (ع) عرفهم بتمام حقائقهم ؟!
[131]- في اللمعة البيضاء للتبريزي الأنصاري ص64: روي عن النبي : (كنت أنا وعلي نوراً بين يدي الرحمان قبل أن يخلق عرشه بأربعة عشر ألف عام - وفي رواية العوالم : قبل آدم بأربعين ألف عام - فلم نزل نتمحض في النور حتى إذا وصلنا إلى حضرة العظمة في ثمانين ألف سنة، ثم خلق الله الخلائق من نورنا، فنحن صنائع الله والخلق كلهم صنائع لنا). وفي حديث آخر: (والخلق بعد صنائعنا) .
[132]- پوشیده نیست که شناخت ابراهیم از ایشان که صلوت پروردگارم بر آنها باد، با توجّه به ظرفیت خودش بود نه اینکه او حقیقت کامل آنها را درک کرده باشد. آیا پس از این سخن رسول خدا ص به علی (ع): «ای علی! خدا را جز من و تو نشناخت و مرا جز خدا و تو نشناخت و تو را جز من و خدا نشناخت» (مستدرک سفینة البحار نمازی: ج 7 ص 182) آیا مجالی برای شک و توهّم باقی میماند که ابراهیم(ع) تمام حقیقت آنها را شناخته باشد؟!
[133]- در لمعة البیضا تبریزی انصاری ص 64 آمده است: از پیامبر ص روایت شده است: «من و علی نوری در پیشگاه حضرت رحمن چهل هزار سال پیش از اینکه عرشش را بیافریند بودیم ـو در روایت عوالم: چهل هزار سال پیش از آدمـ و ما پیوسته در نور بودیم تا در هشتاد هزار سال به حضور عظمت رسیدیم. سپس خداوند خلایق را از نور ما آفرید. پس ما مخلوقات خداوند هستیم و تمام خلق، مخلوق ما» و در حدیثی دیگر: «و خلق پس از خلقت ما».
[134]- بحار الأنوار : ج95 ص393.
[135]- بحار الانوار: ج 95 ص 393.
2- من قبيح ما قاله البعض - ردّاً على ما أحكمه السيد أحمد الحسن (ع) في بيان هذه الآية - : كيف يقصد بالكواكب محمداً وعلياً والقائم عليهما السلام، وهل يعقل أن يقول إبراهيم (ع) عن سادة الخلق : (لا أحبهم) ؟! والجواب: أن نبي الله إبراهيم (ع) كان مرتاداً وباحثاً عن إله كامل حاضر لا يغيب وعندما رأى تلك الكواكب ولاحظ أفولها قال: لا أحب الآفلين ، أي لا أحب أن أعبد رباً يغيب؛ لأن الأفول أو الغياب من صفات المخلوقين المحتاجين.
[137]- الأنعام : 75 - 78.
[138]- انعام: 75 تا 78.
[139]- تفسير القمي : ج1 ص206.
[140]- تفسیر قمی: ج 1 ص 206.
[141]- تفسير العياشي : ج1 ص364 ح38.
[142]- تفسیر عیاشی: ج 1 ص 364 ح 38.
[143]- مختصر بصائر الدرجات : ص26.
[144]- مختصر بصائر الدرجات: ص 26.