جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپرسش۵۲: بسم الله الرحمن الرحیم. ﴿ اما ستمکاران آن سخن را به گونهای ديگر کردند و بر آنان به جزای عصيانی که کرده بودند عذابی آسمانی فرود آورديم ﴾([273]) و خداوند میفرماید: ﴿ از ميان آنان، آن گروه که بر خود ستم کرده بودند سخنی را که به آنها گفته شده بود، به گونهای ديگر کردند. پس به کيفر ستمی که میکردند بر ايشان از آسمان عذاب فرستاديم ﴾([274]) .
چرا خداوند در آیهی اول میفرماید ﴿فَأَنزَلْنَا﴾ و در دومی ﴿فَأَرْسَلْنَا﴾؟ فرق میان این دو چیست؟ و نیز حق تعالی در آیهی اول ﴿يَفْسُقُونَ﴾ میگوید و در دومی ﴿يَظْلِمُونَ﴾. بین این دو چه تفاوتی وجود دارد؟
پاسخ: خداوند متعال میفرماید: ﴿و چون موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، نعمتی را که خدا بر شما ارزانی داشته است ياد کنيد، که از ميان شما پيامبران برگزید و شما را پادشاهانی قرار داد و به شما چيزهايی عنايت کرد که به هيچ يک از مردم جهان عنايت نکرده است * ای قوم من، به زمين مقدسی که خدا برايتان مقرّر کرده است داخل شويد و باز پس مگرديد که زيانديده بازمیگرديد * گفتند: ای موسی، در آنجا مردمی جبارند و ما به آن سرزمين درنياييم تا آنگاه که آن جباران بيرون شوند، اگر آنان از آن سرزمين بيرون شوند به آن داخل شويم * دو مرد از آنان که پرهيزگاری پيشه داشتند و خدا نعمتشان عطا کرده بود گفتند: از اين دروازه بر آنان داخل شويد، و چون به شهر درآمديد شما پيروز خواهيد شد و بر خدا توکل کنيد، اگر از مؤمنان هستيد * گفتند: ای موسی، تا وقتی که جباران در آنجايند هرگز به آن شهر داخل نخواهيم شد. ما اينجا مینشينيم، تو و پروردگارت برويد و با آنها نبرد کنيد * گفت: ای پروردگار من، من تنها مالک نفس خويش و برادرم هستم. ميان من و اين مردم نافرمان جدايی بينداز. * خدا گفت: ورود به آن سرزمين به مدت چهل سال بر ايشان حرام شد و در آن بيابان سرگردان خواهند ماند، پس برای اين نافرمانان اندوهگين مباش﴾([276]) .
این آیات دلیل این ابتلا یا عذاب میباشد را فسوق قوم و عدم پیروی آنها از اوامر الهی است که موسی (ع) آنها را به آنها امر مینمود بیان می کند. حقیقت آن است که منشأ این نافرمانی فقط از شک و تردیدی ناشی میشد که در وجودشان به پیامبر بودن حضرت موسی (ع) داشتند و نیز تردید به اینکه وی جانشین خدا بر زمینش است و فرمانبرداری از او واجب این شک و تردید در سرگردانی آنها بارها نمود پیدا کرد، آنگاه که به موسی(ع) اعتراض کردند و به رهبری او یا به رهبری برادرش هارون (ع) بر آنها، کفر ورزیدند. این کفر به جانشین خدا بر زمینش، ظلم محسوب میشود و ظلم بر خودشان میباشد؛ چرا که وقتی آنها اقرار نمیکنند که زمامداری از آنِ خداوند است، و این خداوند است که جانشینش در زمین را تعیین میکند و اطاعت آنها از خلیفهاش (ع) واجب میباشد چرا که اطاعت از او اطاعت از خداوند استـ و پادشاهی او (ع) را قبول نمیکنند ـچرا که پادشاهی او همان پادشاهی خداوند سبحان و متعال استـ زیانکار اول و آخر در دنیا و آخرت، خود آنهایند و درنتیجه، ظلم به جانشین خدا در زمین همان عدم پذیرش ولایت الهی او میباشد.
اما (فسق) (نافرمانی): عبارت است از عصیان بر خلیفهی خدا در زمینش و نپذیرفتن فرمانهای الهی.
(اِنزال عذاب): یعنی افکندن و قرار دادن عذاب بر قوم.
اما (ارسال عذاب): یعنی فرستادن آن به دست ملائکه و هنگامی که امر الهی میرسد عذاب را نازل میکنند و بر قوم فرود میآورند. پس عذاب ارسال شده عذابی سایهافکنده بر مردم است که هر لحظه ممکن است بر آنان واقع گردد و ممکن است زمانی یا در زمان دیگری بر آنها جاری شود. همان گونه که در زمان سرگردانی برای بنی اسرائیل حاصل شد و هرگاه موسی (ع) را آزار میدادند و ولایت او بر خودشان و جانشین خداوند بودنش در زمینش را رد میکردند، عذاب و هلاکت بر آنها واقع میشد. معانی دیگری نیز برای انزال عذاب و ارسال عذاب وجود دارد که به این دو آیه مربوط نمیشود و نیازی به مطرح کردن آنها نمیباشد؛ اما در خصوص معنی این دو آیه:
﴿ و بر آنان به جزای عصيانی که کرده بودند عذابی آسمانی فرود آورديم ﴾: یعنی آنها را عذاب کردیم. (اَنزلنا) یعنی عذاب را بر آنها فرود آوردیم، و اینها کسانی بودند که به اولیای خداوند موسی و هارون (ع) و در اصل به محمد و آل محمد (ع) که اصل ولایت الهیاند، ستم روا داشته بودند.([278])
علت نازل شدن این عذاب، نافرمانی و تمرّد آنها بر اوامر الهی خدا در زمینش همراه با شک یا کفرِ بسیاری از آنها به نبوّت و خلافت موسی (ع) بود.
۲-﴿ پس به کيفر ستمی که میکردند بر ايشان از آسمان عذاب فرستاديم ﴾: یعنی به جهت نفاق آنها و عدم ایمان راستین، فرشتگانی را فرستادیم که عذاب را بر بالای سرهایشان حمل میکردند. آنها به اولیای الهی و جانشین او بر زمینش (ع) ستم روا داشتند وگرنه با توجّه به سنّتهای خداوند سبحان و متعال، فسقِ (نافرمانی) تنها و معصیتِ تنها در کنار پذیرفتن اولیای خدا و جانشینان او بر زمینش موجب ارسال عذاب نمیشود، چه برسد به نازل شدن آن. بر امّتهای متمرد از فرمان خداوند سبحان و منحرف از صراط مستقیم عذابی واقع نمیشود مگر پس از فرستاده شدن فرستاده([281]) و تکذیب و مسخره کردن او. ولایت ولیّ خداوند سبحان، حسنهای است که هیچ سیئهای به همراه آن آسیب نمیرساند و دشمنی با ولیّ خداوند سبحان و جانشینش در زمینش، گناهی است که هیچ حسنهای به همراه آن سودمند نمیباشد.([282])
از این دو آیه میفهمیم که اگر امّت از ولیّ خدا و خلیفهی او در زمینش روی برگرداند، خدای سبحان عذاب را میفرستد. سپس اگر آنها بر نافرمانی و تمردشان بر اوامر الهی که به آنها ابلاغ میشود اصرار ورزند، این عذاب بر آنها فرود میآید، و چه بسا پس از آنکه به ولیّ خدا ستم روا داشتند و از پیروی امر خداوند سبحان سربرتافتند، اگر سخن خداوند بر آنان محقق شود، عذاب ارسال شود و بلافاصله بر آنها فرود آید. والحمد لله وحده.
******
[271]- البقرة : 59.
[272]- الأعراف : 162.
[273]- بقره: 59.
[274]- اعراف: 162.
[275]- المائدة : 20 – 26.
[276]- مائده: 20 تا 26.
[277]- عن داود الرقي، قال: سألت أبا عبد الله (ع) ... إلى أن يقول (ع): (... فلما أراد الله أن يخلق الخلق نثرهم بين يديه فقال لهم: من ربكم؟ فأول من نطق: رسول الله وأمير المؤمنين (ع) والأئمة صلوات الله عليهم فقالوا: أنت ربنا فحملهم العلم والدين، ثم قال للملائكة: هؤلاء حملة ديني وعلمي وأمنائي في خلقي وهم المسؤولون، ثم قال لبني آدم أقروا لله بالربوبية ولهؤلاء النفر بالولاية والطاعة، فقالوا: نعم ربنا أقررنا، فقال الله للملائكة: أشهدوا. فقالت الملائكة شهدنا على أن لا يقولوا غداً إنا كنا عن هذا غافلين أو يقولوا إنما أشرك آباؤنا من قبل وكنا ذرية من بعدهم أفتهلكنا بما فعل المبطلون، يا داود ولايتنا مؤكدة عليهم في الميثاق) الكافي: ج1 ص133 – 134 ، ح7.
[278]- داوود رقی میگوید: از ابو عبدالله(ع) پرسیدم ... تا اینکه فرمود: (....هنگامیکه خداوند عزّوجل اراده فرمود خلق را خلق نماید، آنها را خلق کرد و در پیشگاهش منتشر نمود. سپس به آنها فرمود: پروردگارتان کیست؟ اولین کسی که زبان گشود رسول خدا بود(ص) و امیرالمؤمنین و ائمه که صلوات خداوند بر همهشان باد، بودند که گفتند: تو پروردگار ما هستی. پس علم و دین را بر ایشان حمل نمود. سپس به ملائکه فرمود: اینان حاملان دین من و علم من و امینانم در خلقم هستند و آنها مسؤول میباشند. سپس به بنی آدم فرمود: به ربوبیت خداوند و همچنین به این افراد به جهت اطاعت و ولایت اقرار کنید. گفتند: آری پروردگار ما، اقرار و اعتراف نمودیم. سپس خداوند جل جلاله به ملائکه فرمود: گواه باشید. ملائکه گفتند: ما شاهدیم که فردا نگویند ما از این موضوع بیخبر بودیم یا بگویند جز این نیست که پدران ما پیش از این مشرک بودند و ما نسل بعد از آنها هستیم؛ آیا ما را به خاطر آنچه باطلین انجام دادهاند، هلاک میکنی؟! ای داوود! انبیا در میثاق بر آنها تاکید شده است). کافی: ج 1 ص 133 و 134 ح 7.
[279]- قال تعالى : (وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً) الاسراء : 15.
[280]- ولهذا ورد عن عبد الله بن مسعود قال: قال رسول الله : (يا علي – كمثال لسادة أولياء الله وخلفائه في أرضه، وإلا فما قاله فيه جارٍ في الأوصياء من بعده وخلفاء الله في أرضه جميعاً - لو أن عبداً عبد الله مثل ما قام نوح في قومه، وكان له مثل أحد ذهباً فأنفقه في سبيل الله ، ومد في عمره حتى حج ألف حجة ثم قتل بين الصفا والمروة، ثم لم يوالك يا علي لم يشم رائحة الجنة ولم يدخلها، أما علمت يا علي أن حبك حسنة لا تضر معها سيئة، وبغضك سيئة لا تنفع معها طاعة، يا علي لو نثرت الدر على المنافق ما أحبك، ولو ضربت خيشوم المؤمن ما أبغضك، لان حبك إيمان وبغضك نفاق، لا يحبك إلا مؤمن تقي، ولا يبغضك إلا منافق شقي) بحار الأنوار: ج39 ص280، نقلاً عن بشارة المصطفى : ص114.
[281]- خداوند متعال میفرماید: ﴿و ما هيچ قومی را عذاب نمیکنيم تا آنگاه که برايشان فرستادهای بفرستيم ﴾) (اسراء: 15).
[282]- از همینرو از ابن مسعود روایت شده است که رسول خدا(ص) فرمود: (ای علی ـبه عنوان سرور اولیای خداوند و جانشینانش در زمینش، وگرنه آنچه ایشان(ص) فرموده است در تمام اوصیا پس از او و تمام جانشینان خدا در زمینش، جریان داردـ اگر بندهای خدا را به مدت عمر نوح که در میان قومش قیام کرد به عبادت خدا بپردازد، و به مقدار کوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق کند، و بر فرض به قدری عمر کند تا بتواند با پای پیاده هزار سال حج به جا آورد، و بعد بین صفا و مروه کشته شود، اما ولایت تو را قبول نداشته باشد بوی بهشت به مشامش نمیرسد و داخل آن نمیشود. ای علی! آیا نمیدانی که محبت تو حسنهای است که هیچ گناهی به همراه آن ضرر نمیرساند و کینه و دشمنی با تو گناهی است که هیچ طاعتی همراه با آن نفع نمیرساند. ای علی! اگر بر منافق دُر و مروارید بخشش کنی، تو را دوست نخواهد داشت و اگر بینی مؤمن را بشکنی هرگز با تو دشمن نشود؛ چرا که محبت تو ایمان و دشمنی با تو نفاق است، و تو را دوست ندارد مگر مؤمن پرهیزگار و تو را دشمن نخواهد داشت مگر منافق بدبخت). بحار الانوار: ج 39 ص 280 ؛ روایت شده از بشارت المصطفی: ص 114.