جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسؤال/۵۱۰: تمام سخنان شما صحیح نیست و نزد ما ثابت نشده است، ما میدانیم که پیامبر(ص)متعه را در روز خیبر حرام کرده است، هم چنین میدانیم و یقین داریم که ائمة سلام الله علیهم متعه را حرام میکنند، همانطور به شما می گویم: برای شما زشت است، از خداوند حیاکنید، چرا بر صَحابه -ابوبکر وعمر- دروغ می بندید؟ در دین بدعت ایجاد کردند و سنت را سوزاندند، این سخنی است که عقل آن را قبول نمیکند، اما این دلیلی بر کینه توزی شما بر آنان است، از خداوند برای شما سلامت و هدایت را خواستاریم. ولی از شما می پرسم: اگر خانمی مثلاً در مدت یک ماه بیشتر از یک ازدواج موقت کند و باردار شود، این فرزند برای کیست؟
پاسخ قبلی هیئت علمی:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً.
ازدواج متعه "ازدواج موقت" به نص کتاب و سنت ازدواج شرعی است، و این در منابع مسلمانان -اهل سنت و شیعه- ثابت است و فقط فرد لجوج آن را انکار میکند، اما تحریم متعه نه از سوی خداوند سبحان و نه از نزد رسولش(ص)نیامده است، ورسول الله(ص) از این جهان رحلت کردند در حالی که این تشریع پا برجا بود، و ابوبکر آمد و این تشریع پا برجا بود و در مورد آن یک کلمه هم نگفت، وقتی عمر آمد دو متعه حج وخانم ها را حرام کرد، آیا عمر در شریعت محمد(ص) خِلَلی دید که آن را تکمیل کرد؟؟
اگر بگویی بله، به سخن خداوند متعال در قرآن که فرموده: ﴿ امروز دین شما را کامل کردم...﴾([144]) دروغ بستی، و اگر بگویی خیر، این بدین معناست که عمر در دین بدعتی ایجاد کرد و هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است، و این حدیث نزد شما از مطالب ثابت است، و این سؤال که ائمة(ع) متعه میکردند یا خیر و نام فرزندان متعهای آنان چیست؟ این سؤال دلیلی بر سفاهت سؤال کننده است، و ازدواج ائمة(ع) مسئلهای است که مختص آنان است، آیا از ادب است که درمورد مسائل خصوصی سؤال کنیم؟
اما این که ازدواج شرعی است، این ازدواج به نص کتاب و سنت شرعی است، و حرام کردن ازدواج موقت توسط عمر، جزء بدعت هایی است که عمر به وجود آورده و بدعت های او قابل شمارش نیست، او اولین فردی بود که صفوف مسلمانان را به واسطه تازیانه به هم متصل کرد، او اولین فردی بود که بدعت آتش زدن خانه پیامبر(ص)در حالی که خانوادهاش در آن بودند را ایجاد نمود و او ودوستش ابوبکر اولین افرادی بودند که آتش زدن سنت پاک نبوی را بدعت نَهادند، و ابوبکر بر اساس آن چه دخترش عایشه می گوید: نزدیک ۵۰۰ حدیث از احادیث پیامبر(ص) را به ادعای شک در آن که آن مایه تعجب است به آتش کشید، چگونه به حدیث پیامب(ص) شک میکند کسی که ادعا میکنید که وی از نزدیک ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) بود؟
اما عمر بیشتر از دوستش عمل کرد، و تمام آن چه که رسول الله(ص)روایت شده را جمع نمود و آن را به صورت تپهای از کاغذها در آورد و آن را به آتش کشید و اعلام کرد که: هر فردی که بگوید: رسول الله(ص)فرمود، مورد عِقاب قرار میدهد، و بدعت هایی هستند که عمر آنها را ابداع نمود که کسی نمیتواند آنها را بشمارد، و میتوانی به کتاب ها صحاح و مصادر خودتان مراجعه کنید، تا با چشم خودت صدق آن چه که می گوییم را ببینید، این در صورتی است که بدنبال حق باشی، و جُزو افرادی نیستی که بازی جهالت در تنازع و بغض و دشمنی او را فریب داده است.
از خداوند سبحان هدایت را برای همه خواستاریم، والحمد لله وحده وحده وحده..
هیئت علمی - انصار امام المهدی (مکن الله له فی الأرض)
استاد دکتر زکی انصاری، جمادی الآخرة/1431هـ
فرستنده: ریماس الخطیب - یمن
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً کثیراً.
تقوای الهی پیشه کن و بر رسول(ص) چیزی که نمیدانی نگو، به کتاب های خودتان مراجعه کنید و قبل از سخن گفتن تحقیق کن، و این احادیث از صحیح ترین کتاب های شماست، همانطور که گمان میکنید، تاحقیقت را بشناسی:
در بخاری آمده است: عمران بن حصین می گوید: (آیه متعه در کتاب خداوند فرستاده شد، و به همراه رسول الله(ص) انجام میدادیم و در قرآن نیامده که آن را حرام کند، و از آن تا این که فوت کند نهی نکرده بود، مردی با نظرش آنچه خواست گفت، محمد بخاری می گوید: گفته شد عمر رض بود([146])).
این حدیثی است که بخاری در صحیحش آورده است، و علمای اهل سنت به اجماع آن را بعد از قرآن صحیح ترین کتاب میدانند، و با عبارت صریح که قابل تاویل نیست، بیان میکند که متعه مُباح است و این مباح بودن تا روز قیامت ادامه دارد، همانطور کهاین حدیث تصریح به این دارد که قرآن برحرمت آن فرستاده نشده است، و آن تصریح میکند که پیامبر(ص) از آن نهی نکرده است تا اینکه به ملکوت اعلی رفت، همانطور که آن تصریح میکند که فردی که آن را حرام کرده است خلیفه عمربن خطاب بود.
اما پیشوای حدیث در نزد اهل سنت امام مسلم، وی در صحیح خودش در باب نکاح متعه حدیثی آوردهاست: إسماعیل از قیس روایت میکند که می گوید: (از عبدالله شنیدم که میگفت: "با رسول الله(ص)به جنگ می رفتیم و خانم ها با ما نبودند، عرض کردیم: آیا استمناء کنیم؟ ایشان ما را از این کار باز داشتند، و به ما اجازه داد تاخانم را تا مدت معلوم با لباس نکاح کنیم، بعد عبدالله این آیه را خواند: ﴿ ای کسانی که ایمان آوردهاید، چیزهای پاکیزهای را که خدا برای (استفاده) شما حلال کرده، حرام مَشمارید و از حدّ مگذرید، که خدا از حدّ گذرندگان را دوست نمیدارد ﴾([148]).
روایت دیگری که نیز در صحیح مسلم آمده است: أبی نضرة می گوید: (نزد جابر بن عبدالله بودیم، فردی نزد او آمد، گفت: ابن عباس و ابن زبیر در مورد دو متعه اختلاف کردند، جابر گفت: به همراه رسول الله(ص)انجام میدادیم، سپس عمر ما را نهی نمود و دیگر بدنبال آنها نرفتیم ([150])).
هم چنین امام مسلم حدیثی آوردهاست: (... ابن عباس به متعه دستور میداد و ابن زبیر از آن نهی میکرد، گفت: این مطلب را به جابر بن عبدالله گفتند، گفت: حدیث را من میدانم، با رسول الله(ص)متعه میکردیم، و وقتی عمر بلند شد گفت: خداوند برای رسولش آنچه را خواست حلال کرد، و قرآن منازلش را فرستاد، حج و عمره را همانطور که خداوند به شما دستور داد به اتمام برسانید، و با این خانم ها ازدواج نکنید، و اگر مردی نزد شما آوردند که با خانمی ازدواج موقت کرد، او را با سنگ رَجم کنید ([152])).
اما در مورد منع عمر و ابوبکر از نوشتن سنت و به آتش کشیدن آنها، این احادیث را از کتابهایتان برایت میآوریم:
عمر بن الخطاب به أبی هریرة می گوید: (حدیث از رسول الله(ص)را ترک میکنی یا اینکه تو را به سرزمین دوس (قبیلهای که ابوهریره از آن بود) می فرستم ([154]) ).
وهم چنین باو گفت: (حدیث از رسول الله(ع) را ترک میکنی یا اینکه تو را به سرزمین فیح می فرستم، یعنی سرزمین قومش ([156])).
و یحیی بن جعدة می گوید: (عمربن خطاب خواست که سنت را بنویسد، بعد تصمیم گرفت که نباید آن را بنویسد، سپس به شهرها نوشت که هر فردی نزدش چیزی از احادیث است، آن را از بین ببرد ([158])).
و قاسم بن محمد بن أبی بکرمی گوید: (به عمر بن خطاب خبری رسید که در دستان مردم کتاب هایی است، و منکر آنها شد و از آنها بَدش آمد، و گفت: ای مردم، به من خبر رسید که به دستان شما کتاب هایی رسیده است، به خاطر خدا دوست دارم آنها را درست و استوار گردانم، فردی نزدش کتابی نباشد، مگر اینکه ان را برایَم بیاورد، تا نظرم را در موردش را بدهم، و آنان گمان کردند که میخواهد در آن نگاه کند و آنان را به صورتی قرار دهد که اختلافی در آنها نباشد، و کتاب هایشان را برایش آوردند و او آنها را در آتش سوزاند، سپس گفت: آرزوی همانند آرزوی اهل کتاب" ([161])، در بعضی از سخنان این گونه آمده است: "کجی همانند کجی اهل کتاب" ([162])؛).
عایشه دختر حالت خلیفه را با سخنش توصیف نموده است: (... پدرم از رسول الله(ص)حدیث جمع کرد و۵۰۰ حدیث بود، یک شب بسیار مُنقلب بود و عایشه گفت: مرا در آغوش کشید، به وی گفتم: آیا به خاطر شکایتی پریشان هستی یا به خاطر مطلبی که به تو رسیده است؟ وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست بیاور، آنها را نزد او آوردم، آتشی خواست و آنها را در آتش سوزاند! گفتم: چرا آن را سوزاندی؟ گفت: ترسیدم که بمیرم و آن احادیث نزد من باشد و در آن احادیثی از فردی باشد که مورد اعتماد و وثوق من است ولی آن طور که حدیث کردم نباشد و من آنها را نقل کرده باشم)([164]) متن پیان یافت ).
ذهبی می گوید: (ابوبکر احادیث پیامبر(ص) را در کتابی جمع کرد، و تعداد آن به ۵۰۰ حدیث رسید، بعد آتشی خواست و آن را سوزانید ([166])).
حاکم از عایشه نقل میکند که گفت: ("پدرم حدیث از رسول الله(ص)را جمع کرد، و۵۰۰ حدیث شد و در یک شب منقلب شد، وقتی شب را به صبح رساند گفت: دخترم، احادیثی که نزد توست را بیاور، آن را آورد و آتشی خواست تا آن را به آتش بکشد ([168])؛).
اما سؤالت: اگر خانمی در مدت مثلا یک ماه ازدواج موقت کند و باردار شود، فرزند برای کیست؟
پاسخش این است: اگر حقیقت ازدواج متعه و شروط آن را میدانستی این سؤال را نمی پرسیدی، و یکی از شروط متعه این است که عده اش دو حیض بعد از اتمام آمیزش است، و اما اگر حائض نمیشود ویائسه نیست، عدهاش ۴۵ روز است. وعده وفات اگر آمیزش نکرده باشد و باردار نباشد چهار ماه و ده روز است، و اگر باردار باشد دورترین مدت است.
هیئت علمی - أنصار امام مهدی (مکن الله له فی الأرض)
استاد أبو محمد انصاری - ۲۰/ رجب/ ۱۴۳۱
******
[143]- المائدة: 3.
[144]- مائدة: 3.
[145]- صحيح البخاري، باب قوله تعالى: (وأنفقوا في سبيل الله ولا تلقوا بأيديكم إلى التهلكة) من كتاب التفسير من جزئه الثالث ص71.
[146]- صحیح بخاری، باب فرموده خداوند: (وأنفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بأیدیکم إلی التهلکة) از کتاب تفسیر از جزءسوم ص71.
[147]- المائدة: 87.
[148]- مائدة: 87.
[149]- صحيح مسلم ج4 باب إهلال النبي صلى الله عليه وسلم وهديه.
[150]- صحیح مسلم ج4 باب إهلال النبی صلی الله علیه وسلم وهدیه.
[151]- صحيح مسلم ج4 باب حجة النبي صلى الله عليه وسلم.
[152]- صحیح مسلم ج4 باب حجة النبی صلی الله علیه وسلم.
[153]- المحدث الفاضل: ص554 رقم 746، والبداية والنهاية - لابن كثير: ج8 ص160، وتدوين السنة الشريفة: ص431.
[154]- محدث لفاضل: ص554 رقم 746، والبدایة والنهایة - ابن کثیر: ج8 ص160، وتدوین السنة الشریفة: ص431.
[155]- أخبار المدينة المنورة - لابن شيبة: ج3 ص800.
[156]- أخبار المدینة المنورة - ابن شیبة: ج3 ص800.
[157]- كنز العمال ج10 باب في آداب العلماء – فصل في رواية الحديث رقم (29476).
[158]- کنز العمال ج10 باب درآداب علماء – فصل در روایت حدیث رقم (29476).
[159]- تقييد العلم: ص52.
[160]- الطبقات الكبرى - لابن سعد: ج1 ص140 طبعة ليدن.
[161]- تقیید العلم: ص52.
[162]- طبقات کبری - ابن سعد: ج1 ص140 چاپ لیدن.
[163]- تذكرة الحفاظ: ج1 ص5، وكنز العمال: ج10 ص285، وتدوين القرآن: ص370.
[164]- تذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج10 ص285، وتدوین القرآن: ص370.
[165]- تذكرة الحفاظ - للذهبي: ج1 ص5، وعلوم الحديث: ص39.
[166]- تذکرة الحفاظ - ذهبی: ج1 ص5، وعلوم الحدیث: ص39.
[167]- الاعتصام بحبل الله المتين: ج1 ص30، وتدوين السنة الشريفة: ص264، وتذكرة الحفاظ: ج1 ص5، وكنز العمال: ج1 ص285.
[168]- الاعتصام بحبل الله المتین: ج1 ص30، وتدوین السنة الشریفة: ص264، وتذکرة الحفاظ: ج1 ص5، وکنز العمال: ج1 ص285.