جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسؤال/ ۴۹۰: رؤیایی که دوستم دیده است:
من و وصاحب رؤیا در یک جایی بودیم که مشغول گفتگو درباره یک موضوع مهمی بودیم، در این حین برکهی آبی در کنار ما بود که از آن یک شخصی که فلج بود خارج شد و در مقابل ما قرار گرفت. یک شباهتی به شکل ماهی داشت که در پشت او شکافی بود که روی آن لفظ جلاله (الله) نوشته شده بود که این امر تعجب و شگفتی ما را بر انگیخت و معتقد شدیم که این شخص از اولیای خداست پس خود شروع به سخن کرد و گفت که من نیز چنین اعتقادی دارم پس ما یک خوش آمد گویی با او کردیم و با اشتیاق با او همصحبت شدیم و به تمام حرفهایش خوب گوش میدادیم. پس او شروع به سؤال کردن نمود که چند نفر و چه کسانی را میشناسیم؟ در مرحلهی اول بینندهی خواب هیچ شکی به او نداشت اما کمی بعد به او شک کرده بود که نیرنگی در کار او میباشد و میخواهد ما را فریب دهد. صاحب رؤیا من را به جایی دورتر برد و گفت: چیزی به او نگو. چون من احساس میکنم که یک حیلهای در کار است و او دارد ما را گول میزند و گمان کنم که از اولیا نیست! سپس گفت اسرار قلبت را برای او بازگو نکن و من با اشاره به او گفتم: چشم. من با خوشحالی و شوق با آن شخصی که از برکه خارج شده بود صحبت میکردم و در حالی که صاحب رؤیا من را هشدار میداد و من همچنان با اشارهی سر، حرف او را تأیید میکردم که فرزندان یک پیرمردی که با هم در یک قطار بودیم در قسمت پایین بودند، دوستم بیننده رؤیا را مشغول خود کردند که به آنها کمک کند و مرا به حال خودم گذاشت که در این لحظه خواب به پایان میرسد.
فرستنده: أبو محمد - فلسطین
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، وصلی الله علی محمد وآل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً.
خداوند تو را موفق بگرداند. خواب دوستت از جانب خداوند متعال است و یک هشداری واضح برای شما نسبت به شخصی که زیاد به آن اهمیت میدهید، اما فرزندان شیخی که دوستت سعی در کمک و نجات آنها داشت بعضی از پیروان آن شیخ و تابع کلام او هستند.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
أحمد الحسن - صفر/ ۱۴۳۱ هـ
******