جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسؤال/ ۴۷۹: بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، اللهم صلِّ علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مدتی پیش از یکی از انصار (خدا ایشان را موفق بگرداند) شنیدم که سید احمد الحسن(ع) فرمودند که: خوابهای خودمان را نزد ایشان بفرستیم. و این رؤیایی است که خداوند متعال در صبح روز (۱۲/۱۰/۲۰۰۹) به من نشان داد:
در منطقه ام القیوین که منطقهای در امارات است دو درخت منفجر شدند و به صورت آتشفشانی در آمدند که انفجارشان پیدایش باغی بسیار زیبا به همراه داشت که تعجب همه را بر انگیخت پس با خود گفتم: اینجا فقط دو درخت هست که اینقدر مزارع قشنگ با رنگهای مختلف ثمره دادند چه برسد به کشور عراق که در آن ۱۲ یا ۱۶ (عدد را به یاد ندارم) درختی به صورت آتشفشان درآمدند؟ حتما از آنها باغ و مزارعی با انواع و اشکال مختلف به وجود میآید...
پس در آن هنگام دیدم که انگار سید احمد الحسن(ع) گروهی را به آنجا ارسال کردند که گویا آنجا گنجی بود که باید پیدا کنند! آنجا شبیه به غاری تاریک و در زیر زمین بود و جسدهای زیادی در آنجا بودند. رفتن به آنجا برای من مقدور نبود زیرا رفتن به آنجا همت و تلاش زیادی میخواست که در خواب به دلیل داشتن بیماری قلبی توانایی رسیدن به آنجا را نداشتم پس من و دوستم لاوی نمیتوانستیم به آنجا برویم (من در حقیقت بیماری قلبی نداشتم و لاوی، اسم مستعار یکی از انصار امام(ع) در پالتاک میباشد) پس ما از رفتن ممنوع شده بودیم. از بین آن گروهی که سید احمد الحسن(ع) برای جستجو فرستاده بودند دو دختر بنام بشری و یسری بودند که از همکلاسیهای من هستند و از پیروان امام(ع) نیستند. بشری تلاش بسیار زیادی برای حل معما میکرد و بین آن جسدها به جستجو میپرداخت. (آنجا اجساد بسیار زیادی بود که روی هم افتاده بود) گویا یک معادلهای وجود داشت که بر اساس آن باید پیش رفت، پس بشری خانم تلاش بسیار زیاد میکرد ولی انگار در نتیجهگیری این معادله مشکل داشت و توانایی تکمیل حل معما را نداشت و بالاخره هیچ کس نتوانست آن معما را حل کند،
سپس امام احمد الحسن(ع) با بشری حرفی زد و به او فهماند که در حل معما یک چیز ساده را از یاد برده که اگر آن را میدانست براحتی میتوانست معما را حل کند، سپس امام(ع) سر مبارکشان را به سمت پایین تکانی داد و برای او چگونگی تکمیل حل مسئله را شرح دادند.
سپس آن دختر خانم دیگر که یسری نام داشت پیش من آمد و گفت اجساد زیادی در آنجا بودند که از آنها بوی متعفن و نا مطبوعی خارج میشود، به طور کلی منظرهای شگفتانگیز بود ولی بهرحال (منظورش مسئولین آنجا) در حمل اجساد به ما کمک میکردند، همچنین گفت گویا یکی از بستگانش که اسم او علی بود و مدتی قبل فوت کرده، در بین آن اجساد است. و گفت که آن جسد، بسیار شبیه او بود و گمان میکنم که خود او باشد. رؤیا تمام شد.
المرسل: .........
اللهم صل علی محمد وآل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً. والحمد لله وحده وحده وحده.. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
فرستنده: .........
الجواب: بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
درختان مثال بعضی از مومنان است خداوند آنها را توفیق دهد، و شکفتن درختان و روییدن میوهها یعنی علمی که از بعضی انصار ظاهر میشود، علم و معرفتی که خداوند روزی آنها نموده است و مردم میدانند.
اما نسبت به غار و معما و بشری و یسری، پس این رؤیا برای شما روشن میکند که تعجیل فرج در دستان شماست و بستگی به عمل شما و اخلاص شما در عمل و صبرتان دارد، و منظور از نامهای بشری و یسری معنای آن نامهاست، که از بشارت و مژده و آسانی میآیند. و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
أحمد الحسن - ذو الحجة/ ۱۴۳۰ هـ
******