جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسؤال/۴۶۵: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود بسیار بر اشرف خلق حضرت محمد و بر خاندان پاکش از ائمه و مهدیین باد.
از خداوند بلند مرتبه سلامتی شما را خواهانم، و شما را از هر شر این دنیا محافظت کند، به حق لا اله الا هو الحی القیوم. آقای من، سؤالاتی دارم که میخواهم به آن پاسخ دهید:
سؤال اول: آیا برای فرد جایز است در محلی کار کند که درآن گوشت خوک خرید و فروش میشود، و گوشت را به مسلمانان نمیفروشد، همچنین مالک آن مکان نیست و وی فقط در آنجا کار میکند؟
و سؤال دوم: اگر فردی راننده ماشینی باشد و در شرکتی که کار میکند گوشتهای غیرِحلال یا غیر آن انتقال داده میشود، آیا بر وی حرامی است؟ با توجه به اینکه این فرد فقط راننده است و ماشین در ملکیت وی نیست.
و سؤال سوم: آیا سِپُرده گذاری در بانکهای غیراسلامی و گرفتن وام از آنان جایز است، و بعد از آن اگر توانست که این مبلغ را به آنها برگرداند و اگر نتوانست آن را برنگرداند؟
سؤال چهارم: تفسیر فرموده خداوند متعال چیست که فرمودند: (گفت: پروردگارا، سینهام را گشاده گردان، و کارم را برای من آسان ساز، و از زبانم گره بگشای، (تا) سخنم را بفهمند، و برای من دستیاری از کسانم قرار ده)([96]).
وسؤال پنجم: تفسیر خطبه کوثریه چیست؟
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
فرستنده: محمد سویفی - کانادا
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
کار کردن در محل خرید و فروش گوشتهایی که خوردنش حلال نیست جایز است، مانند گوشت خوک یا گوشتهایی که به صورت شرعی تزکیه نشدهاست، همچنین کار کردن به عنوان راننده ماشینی که گوشتهایی که خوردنش حلال نیست را حمل میکند جایز است، ولی جایز نیست که در محل فروش شراب یا راننده ماشینی که شراب را حمل میکند کار کند.
و به نسبت معاملات با بانکهایی که در ملکیت غیر مسلمانان است یا در ملکیت نواصبی که با امامان یا مهدیین دشمنی دارند جایز است تا از آنان وامهایی با سود بگیرید، یا نزد آنان سپرده گذاری نمایید و از آنها سود بگیرید، چون ربایی بین مومن و غیرمسلمان نیست یا بین مومن و فردی که دشمنی دارد.
و اگر از امثال این افراد وام گرفتی و نتوانستی پَس بدهی، اشکالی ندارد، خداوند شما را موفق کند.
ج س۴: خداوند متعال میفرماید: (گفت: پروردگارا، سینهام را گشاده گردان، و کارم را برای من آسان ساز، و از زبانم گره بگشای، (تا) سخنم را بفهمند، و برای من دستیاری از کسانم قرار ده).
وخداوند متعال میفرماید: (و (یاد کن) هنگامی را که پروردگارت موسی را ندا در داد که به سوی قوم ستمکار برو: قوم فرعون؛ آیا پروا ندارند؟! گفت: پروردگارا، میترسم مرا تکذیب کنند، و سینهام تنگ میگردد، و زبانم باز نمیشود، پس به سوی هارون بفرست)([98]).
دعای موسی(ع) واضح است که وی از خداوند موارد زیر را طلب نمودهاست:
سینهام را گشاده گردان
وکارم را برای من آسان ساز
و از زبانم گِره بِگشای
سخنم را بفهمند
و برای من دستیاری از کسانم قرار ده
در این آیات موسی(ع) علت درخواستش را -گِرِه گُشایی از زبانش- بیان میکند، به اینکه آنچه میگوید را بفهمند. همچنین علت درخواستش را بیان کردهاست که سینهاش گُشاده شود، چون او میترسد که سینهاش تنگ شود و زبانش به سخن نیایَد.
نتیجه روشن است؛ نزد موسی(ع) در سخن گفتن و رساندن معلومات به دیگران مشکل وجود داشت، و با فرستادن هارون به عنوان وزیر که به وی در امر رساندن رسالت کمک کند این مشکل را بخصوص به صورت جزئی برای موسی(ع)، و به صورت کلی در رسالت موسی(ع) حل نمود.
و مستجاب شدن دعای موسی(ع) توسط خداوند در نهایت حکمت تحقق یافت، و موسی خواست که قدرت بر تبلیغ نیکو شود، و درخواست کرد تا هارون را به عنوان وزیرش مبعوث کند، و خداوند قدرت موسی(ع) را بر تبلیغ بهاندازه معین نیکو کرد، و با هارون(ع) به اتمام رساند، و خداوند هارون(ع) را به خاطر مستجاب کردن درخواست موسی(ع) مبعوث کرد، و مبعوث کردن او را در نهایت حکمت قرار داد، وایشان مشکل موسی(ع) را در تبلیغ فرعون و قومیکه برای آنها فرستاده شده را حل نمود، (فرمود: ای موسی، خواستهات به تو داده شد)([100]).
و خداوند متعال بیان میکند که در بیان موسی(ع) خِلَلی وجود دارد که مُرتفع نشده، زمانی که سخن فرعون را تعریف میکند: (مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم؟)([102]).
و خداوند متعال در مورد بیان سخن موسی(ع) میفرماید: ( و برادرم هارون زبانش از من فصیحتر است؛ او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند؛ میترسم مرا تکذیب کنند!)([104]).
بنابراین نزد خود موسی(ع) چیزی از خلل در بیان باقی ماند، و این خواست خداست که این خلل سببی باشد برای مدعیان باطل امثال فرعون و سربازان و مریدانشان وانمود کنند که از موسی حقتر هستند و اینکه آنها بر حق هستند، و موسی(ع) (حاشاه) باطل است: ( فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: «ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟** مگر نه این است که من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم؟** (اگر راست میگوید) چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند (تا گفتارش را تأیید کنند)؟!** (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند!)([106]).
به خطاب دینی فرعون دقت کن که فرق چندانی با خطاب فقهای گمراه امروز ندارد، او این سخن را میگوید ﴿ ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟﴾: یعنی او به قومش می گوید: نگاه کنید، خداوند مَرا یاری کرده و حکومت مصر را به من داده، و امور حکومت را برای من آسان کردهاست، واگر موسی(ع) برحق بود، خداوند به او تمکین میداد و کارها را برای او آسان میکرد. این همان مغالطه دینی اول نزد فرعون و فقهای گمراه در هر زمان است.
﴿ من از این مردی که از خانواده و طبقه پستی است و هرگز نمیتواند فصیح سخن بگوید برترم﴾: فرعون می گوید: موسی(ع) نمیتواند درست صحبت کند، اگر با خداوند سبحان و متعال بود، خداوند زبانش را به صورت کامل اصلاح میکرد، و دیگر خِللی در سخن گفتن نداشت، پس در نتیجه: فرعون خودش را بالاتر میداند، چون در صحبت کردن تواناست و خِللی در زبانش ندارد، و این مغالطه دوم است، و فقهای گمراه و افرادی که امروزه با آنها هم نوا شدند و سخن فرعون گرفتند و گویی فرعون پیشوا و معلم آنهاست، و دقیقاً شبیه سخنان و کارهای او انجام میدهند.
﴿ چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند﴾: فرعون این سخن را گفت و فقهای گمراه و پیروان امروز آنها در سخنش با وی مشارکت دارند (این گونه میگویند:) فردی که خداوند میفرستد و فردی که امام مهدی(ع) میفرستد باید او را بینیاز کند و همه قدرتها را برایش فراهم کند، از جمله قدرت مالی و قدرت اعجازی که ما را بر ایمان مجبور کند.
آیا آیه را به خوبی ملاحظه میکنی که چگونه فرعون قبل از هزاران سال پیش سخنی گفته که امروزه فقهای گمراه همین سخن را دوباره تکرار میکنند: ﴿چرا دستبندهای طلا به او داده نشده، یا اینکه چرا فرشتگان دوشادوش او نیامدهاند ﴾، معنی آن؛ چیزی که خارج از عادت باشد بیاورد و برای ما معجزه بیاورد، با معجزه قاهره روشن باید اثبات کند که خداوند و فرشتگان با او هستند.
آنها میخواهند که مجبور به ایمان آوردن شوند، عصایی که تبدیل به افعی میشود برایشان فایده ندارد، چون افراد زیادی به غیر از موسی(ع) هستند کهاین کار را انجام میدهند، واگر ساحرانی باشند، موسی ساحر است، و اگر برآنان غلبه کند، او بزرگترین وماهرترین آنان است، ولی اصلاً امکان ندارد که فرستادهای از سوی خداوند باشد.
دست سفیدی که اشاره به پاکی موسی(ع) دارد برایشان فایدهای ندارد، وچگونه برایشان مفید است؟! اگر برایشان فایدهای داشت، به آن نیازی نداشتند، وآیا پاکی و طهارت دل موسی(ع) بر آنان پنهان بود، درحالیکه با وی معاشرت داشتند و قبل و بعد از این که فرستاده شود او را میشناختند.
رود نیل که تبدیل به رنگ سُرخ شد برایشان سودی ندارد، و میتوانند به راحتی احتجاج کنند که این مسئله طبیعی که رود نیل بخاطر جنگهای خونین در مسیر رود، قبل از این که به آنها برسد با خون رنگی شود، و به راحتی میگویند: ارتباط موسی(ع) با این مسئله چیست؟! درنتیجه هر فردی که میخواهد تکذیب کند، به هر چیزی را به هر چیزی مُرتبط میکند، آنان کوری و گمراهی را بر بینایی و هدایت برتری دادند، به همین خاطر فرعون و فقهای گمراه به چیز زیادی نیاز ندارند، بلکه سخنان اندکی کفایت میکند، کافی است که فرعون بگوید: در نزد موسی(ع) خللی در رساندن سخن است، و موسی(ع) معجزه آشکاری که هیچ شبههای در آن نیست نیاورد، و فرعون و فقهای گمراه را مییابد که بیشتر مردم از آنها -با غبار (و پنهانی) که شبیه آن نیست- تبعیت کردهاند، همان گونه که متاسفانه همیشه اینگونه هستند.
﴿ قوم خود را سبک شمرد، در نتیجه از او اطاعت کردند؛ آنان قومی فاسق بودند ﴾. و چه استخفاف تلخی است که علی(ع) را به صورتی قرار داد که تلخیاش را این گونه احساس میکند، مانند تیری که در دهانش کاشته شدهاست )در حلق خار است)([108]).
واقعاً مسئله تلخی است، میبینی که خداوند سبحان و متعال فراعنه و فقهای گمراه را جلوی چشم همه مُفتضح میکند، و باطل آنان را به دست خودشان و کارها و تناقضات و سلوک منحرفشان و پیروی از هوا و هوس و طلب دنیا بیان میکند، ولی با همه اینها مردم از آنها دنبالهروی میکنند، و با عذرهای پوچ برای رفتار وسخنان و روش منحرف و تحریف کننده شریعت برای آنها توجیه میکنند.
شما و مومنین سفارش میکنم که با همسران و خانوادهتان نیکوکار باشید، خداوند شما را توفیق دهد، و نیکوکاری با همسر مومن، امور را به سمتی که در آن خوبیِ آخرت و دنیا سوق میدهد، و این رفتار رزق را سرازیر میکند و فقر و شر را دفع میکند، از خداوند برایتان خوبی دنیا و آخرت و اصلاح بین خودتان را میخواهم، خداوند شما را برای انجام هر کار خوبی موفق کند.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
أحمد الحسن - ربیع الأول/ ۱۴۳۱ هـ
******
[95]- طه: 25 – 29.
[96]- طه: 25 – 29.
[97]- الشعراء: 10 – 13.
[98]- شعراء: 10 – 13.
[99]- طه: 36.
[100]- طه: 36.
[101]- الزخرف: 52.
[102]- زخرف: 52.
[103]- القصص: 34.
[104]- قصص: 34.
[105]- الزخرف: 51 – 54.
[106]- زخرف: 51 – 54.
[107]- علل الشرائع: ج1 بـ 122 ح12 ص150 – 151.
[108]- علل الشرائع: ج1 بـ 122 ح12 ص150 – 151.