جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسؤال/ ۴۲۲: بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و صلوات بر قائم آل محمد و یمانی موعود، اول مهدیین و اول مومنین و زینت اولین و آخرین، آقا و مولایم احمد الحسن(ع).
بسم الله الرحمن الرحیم (خداوند هیچ نفسی را بیش از تواناییاش تکلیف نکرده است آنچه به دست آورد برای اوست و برعلیه اوست، پروردگارا بر ما زنجیر مَبَند همانطور که بر کسانی که پیش از ما بودند انداختی، پروردگارا آنچه ما طاقتاش را نداریم بر ما حمل مکن و از ما درگذر و ما را ببخش و به ما رحم کن تو سرور مایی، پس ما را بر قوم کافر پیروز گردان)([58]).
آقای من، ابتدای آیه تکلیف خارج از توان را نفی میکند، و در وسطش این دعاء وارد میشود: (پروردگارا بر ما آنچه که توانَش را نداریم، تحمیل مکن) و منظور خداوند از این کلام چیست؟؟
۲- تفسیر فرموده خداوند متعال که می فرماید: (پروردگارا اگر ما فراموش کردیم یا خطاء نمودیم، ما را مواخذه مکن) ، چیست و آیا انسان به خاطر فراموشی مواخذه میشود؟
س۳: منصور ابن حازم گوید به امام صادق (ع) عرض کردم خداوند بالا و والاتر از آن است که بوسیله خلقش شناخته شود بلکه این خلق او هستند که بوسیله او شناخته میشوند! فرمودند درست گفتی!
مولای من (سید احمد الحسن ع) منظور و مفهوم این حدیث از امام صادق(ع) چیست؟
۴- آقای من به بزرگواری خودتان، مقصود این کلام امیر المؤمنین(ع) را برای ما بیان کنید: (قلبها با حقیقت ایمان او را میبینند).
در این حدیث آمده است که: أبی عبد اللّه(ع) میفرماید: (عالمی خدمت امیر المؤمنین(ع) رسید و گفت ای امیر مؤمنان: پروردگارت را هنگام پرستش او دیدهئی! فرمود: وای بر تو! من آن نیستم که پروردگاری را که ندیدهام بپرستم، عرض کرد: چگونه او را دیدهای؟ فرمود: وای بر تو دیدگان هنگام نظر افکندن او را درک نکنند ولی دلها با حقایق ایمان او را دیدهاند).
۵- (با خداوند، الهی دیگر را مَخوان، هیچ الهی غیر او نیست هر چیزی به غیر وجه او هلاک میشود، حکم برای اوست و به سوی او باز میگردند)([60]) وجه خداوند همان امام علیه السلام است، با توجه به روایاتی که از شما اهل بیت علیه السلام آمده است، آقای من، منظور از هالک در کلام خداوند متعال چیست؟ و به عبارتی دیگر منظور خداوند از هلاکت اَشیاء چیست؟
۶- (امام مهدی(ع) از روستایی به نام کرعه خارج میشود)([62]). آقای من به بزرگواریتان نظرشریفتان را در مورد این حدیث بیان کنید.
۷- دربعضی روایات واردشده که مهدی به جوانی موفق توصیف شده است، و آیا میتوانم از شما توضیح این وصف را مساَلت کنم؟
۸- آقای من، بر ایمانم باقی ماندم و یقینم یک پس ماندههای در آن مانده، امیدوارم که بر من تفضُل و منت نمایید و مرا کمک روحی کنید که ایمانم با آن کامل شود و حق و حقیقت را در نَفسم مُستقر نمایید، که با منت و بخشش شما بر من از آن دست برندارم، ای آقای من، به لطف بخشش و نیکی بر من عطا کن، و به خاطر بیادبی و جسارتم بر آقایم عذرخواهی میکنم، آقای من، آیا مینِگری به خاطر آرزوها به سمت شما آمدم، یا به اطراف ریسمانت چنگ زدم مگر هنگامیکه گناهانم مرا از سرزمین وصال دور کرده است، چه بد مَرکبی از هوای نفس است که نفسم دارد، وای بر او چون گمانها و آرزوها آن را زینت داده است، و وای بر آن به خاطر جراتش بر آقا ومولایم.
و از مولا و پدر مهربانم یمانی خواهش دارم که مرا نزد پروردگارش یاد نماید، و مرا در دعایش بیاد آورد، و ستم و جرم و اسراف بر نفسم و کوتاهی با ایشان و با پدرش امام مهدی (علیهما السلام) را ببخشد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
فرزند جاهل شما
فرستنده : شیخ حلی - عراق
جواب: بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة والمهدیین وسلم تسلیماً.
ج س۱-۲: خداوند متعال میفرماید: ( و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، برای خداوند است و اگر آنچه درونتان است را آشکار نموده و یا مخفی نمایید، خداوند به واسطه آن، شما را محاسبه میکند پس برای هر که بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد عذاب میکند و خداوند بر هر چیزی تواناست)([64]).
همانطور که از آیه روشن است، خداوند هر آن چه در نفس انسان پنهان است، محاسبه میکند، یعنی اگرانسان شَرّی را پنهان کند آن را محاسبه میکند، و خداوند معلوم نموده که این مسئله از دایره توانایی انسان خارج نیست، یعنی انسان با توجه به فطرت و توانایی که در اوست، میتواند که خیر دائمی بوده و هیچ شری را پنهان نکند، و به واسطه فطرتش میتواند از کسانی باشد که خدا برای آنها فتح نمود (همانا ما برای تو فتح و گشایشی آشکار نمودیم) ، و برای شیطان بهرهی حقیقی در وی و یا در نیات و افعالش نخواهد داشت، ولی با این که این مسئله در دایره قدرت انسان است اما ما این را خارج از توان و طاقت بیشتر مردم میبینیم، و این به خاطر نقص در فطرت آنها که خدا برایشان قرار داده نیست، بلکه به سبب تقصیر خود آنهاست، و در آخر خداوند در آیهای که آوردی -وفقک الله- میفرماید: این محاسبه که بر نیتهایی که در نفس خواهد بود از بیشتر مردم برداشته شده، و خداوند مردم را مگر بر حسب توان و طاقتی که بیشتر مردم دارند مکلف میکند هرچند که مومن باشند و این تخفیفی برای مردم است، و به این معناست که خداوند در حقیقت آنان را بر قدرتی محاسبه میکند که کمتر از قدرتی است که در وجود آنان داده است.
خداوند متعال میفرماید: ﴿عَلَیهَا مَا اکتَسَبَتْ﴾ یعنی خداوند انسان را به خاطر شری که از وی صادر شده مورد محاسبه قرار میدهد و نه فقط نیت و قصد وی، یعنی خداوند انسان را نسبت به شری محاسبه میکند که نیت آن را داشته و از او صادر شده باشد، و نسبت به کاری که نیت آن را دارد ولی توانایی انجام آن را ندارد، مورد حساب قرار نمیدهد، یا این که کاری انجام دهد ولی قبلش نیت انجام دادن آن را ندارد..
﴿ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايىاش تكليف نمىكند. آنچه [از خوبى] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى] به دست آورده به زيان اوست. پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير، پروردگارا، هيچ بار گرانى بر [دوش] ما مگذار؛ همچنانكه بر [دوش] كسانى كه پيش از ما بودند نهادى. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن.﴾.
و فرموده خداوند متعال که میفرماید: ﴿ پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير ... و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن ﴾، این روشن میکند که برای هر انسان توانایی و قدرتی است که خود انسان با عمل و سعی خودش آن را مشخص نموده است، بر اوست که از خداوند بخواهد که به خاطر کوتاهی و فراموشی او -یعنی ترک و غفلت او- نسبت به دستورات خدا درخواست بخشش نماید.
﴿ پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير ﴾ همچنین درخواست نماید که امتحانش به اندازه توانایی و قدرتش باشد، هرچند توانایی او پایینتر از از توانایی و قدرتی که در فطرتش نهاده شده باشد، و هر چند علت آن کوتاهی خود اوست، و اگر خداوند بالاتر از حدودش او را تکلیف کند، همه چیز را یعنی خارج از توانایی و قدرت او -چیزی که به خاطر کوتاهی اوست، کمتر از قدرت حقیقی که در فطرت او نهاده شده است- شکست میخورد و همه چیز را از دست میدهد، در نتیجه این دعا به نسبت فردی که مقداری زیان دیده و میخواهد بیشتر زیان نکند که آنها بیشتر فررندان آدم هستند، نهایت حکمت است، ﴿ و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛ سرور ما تويى؛ پس ما را بر گروه كافران پيروز كن﴾.
ج س۳: خداوند خودش را به وسیله آفریدگانش میشناساند(معرفی میکند)، نه اینکه خلقش او را معرفی میکنند ، این معنای حدیث است.
یعنی این که اگر گفتیم خداوند بوسیله حججش شناخته میشود و حجج الهی بوسیله خدا معرفی میشوند، مراد این است که خداوند بوسیله حججش خودش را به بقیه خلقش معرفی کرده (یعنی حجج الهی واسطه بودند برای یادآوری و معرفی خدا به خلقش) نه اینکه آنها (خودشان مستقلا) خدا را معرفی کردند (پس معرفیکننده اصلی خود خداوند میباشد که خودش را بوسیله آنها معرفی میکند)
آنان وجه الله هستند که به واسطه آنها با آفریده هایش روبر شد، یعنی خداوند است که به وسیله آنها با آفریدههایش روبه رو شد، تا شناخته شود، نه اینکه حجج الهی از پیش خودشان و بوسیله خودشان (مستقلا) خدا را معرفی کنند (یعنی آنها صرفا واسطه هستند که خداوند بوسیله آنها خودش را معرفی میکند وگرنه خود آنها هم او جلّ و علا نمیشناختند که فرمود قبل از این که وحی شود ما کنت تدری ما الکتاب و لا الایمان!).
پس در اینصورت حقیقت امر این است که چیزی از امر (معرفت پروردگار) برای حجج الهی نیست (یعنی آنها مستقلا کارهای نیستند). پس خداوند سبحان خواست که شناخته شود پس آنها را (حجج الهی را) خلق کرد و آنها را (به خلقش) معرفی کرد و خودش را بواسطه و بوسیله آنها (به خلقش) معرفی کرد.
اما حقیقت این معرفت را و این که کیفیتش چیست، ان شاءالله بتفصیل در کتاب تفسیر سوره توحید که در دست انتشار است، خواهید یافت.
ج س۴: دیدن خداوند سبحان همان شناخت است، و در مورد آن قبلاً سخن گفتم، ولی ان شاء الله این مسئله را به صورت مفصل در کتاب تفسیر سوره توحید خواهی یافت، و به این خاطر که به زودی منتشر میشود، دلیلی وجود ندارد که اینجا سخن را تکرار کنم، چون طولانی است. خداوند به تو توفیق دهد.
ج س۵: خداوند متعال میفرماید: ( و در صور دَمیده میشود، پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است بیهوش در میافتد، مگر کسی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در آن دمیده میشود و به ناگاه آنان بر پای ایستاده مینگرند)([66]).
افرادی که هلاک نمیشوند، کسانی هستند که واقعاً وجه الله هستند که با آنان با آفریدگانش رو به رو گردید، به خاطر کرامت آنان و کرامت اسم اعظمیکه آن را در قلبهای نورانیشان -به واسطه نور خداوند سبحان و متعال- حمل کردند، و آنان هستند که هلاک نمیشوند و اصلاً از بین نمیروند، چون آنان خداوند باقی سبحان را بر خودشان انتخاب نمودند، خوش به حال آنان و چه بازگشت خوبی! و آنان -خداوند شما را توفیق دهد- فقط محمد و آل محمد(ع) نیستند- قبل و بعد از آمدن آنها(ع) - درب برای هر انسانی باز است تا وجه الله شود، کوتاهی نکنید و بَهره (نصیب) خود را ضایع نکنید، و درب باز است و فرصت خوبی است، و زیان دیده فردی است که بهرهاش را از این فضل بزرگ از دست بدهد، خوشا به حال افرادی که خداوند سبحان را بر خودشان اختیار و برتری دادند، آنان پرهیزگاران حقیقی هستند.
از خداوند میخواهم که مَرا برای خدمت همه شما موفق نماید، و شما را جُزو پرهیزگارانی قرار دهد که هلاک نمیشوند و نمیمیرند، بلکه آنان با باقی ماندن افرادی که خداوند سبحان و متعال و بزرگ را انتخاب کردند باقی میمانند.
( به راستی پرهیزگاران در جایگاهی آسوده (اند)، در بوستانها و کنار چشمهسارها. پرنیانِ نازک و دیبای سِتَبر میپوشند (و) برابر هم نشستهاند. چنین (خواهد بود) و آنها را با حوریانِ درشتچشم همسر میگردانیم. در آنجا هر میوهای را (که بخواهند) آسوده خاطر میطلبند. در آنجا جز مرگِ نخستین، مرگ نخواهند چشید و (خدا) آنها را از عذاب دوزخ نگاه میدارد. (این) بخششی است از جانب پروردگار تو. این است همان کامیابی بزرگ. در حقیقت، [قرآن] را بر زبان تو آسان گردانیدیم، امید که پند پذیرند. پس مراقب باش، زیرا که آنان هم مراقبند)([68]).
أحمد الحسن ربیع الأول/ ۱۴۳۱ هـ
******
[57]- البقرة: 286.
[58]- بقرة: 286.
[59]- القصص: 88.
[60]- قصص: 88.
[61]- كتاب كشف الغمة في معرفة الأئمة - للاربلي: ج3 ص241.
[62]- کتاب کشف الغمة فی معرفة الأئمة - اربلی: ج3 ص241.
[63]- البقرة: 284.
[64]- بقرة: 284.
[65]- الزمر: 68.
[66]- زمر: 68.
[67]- الدخان: 51 – 59.
[68]- دخان: 59 – 51.