جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامسلام علیکم
برادران ارجمندم!... از شما خواهش میکنم مرا در جستوجوی حق یاری کنید. آیا این درست است که علمای شیعه همگی باطل و جعلی هستند و اینها همان کسانیاند که نمیخواهند حق ظاهر شود تا مبادا تخت و سریر آنها متزلزل و سرنگون شود؟ از شما درخواست میکنم کسی را به من معرفی کنید که مرا به دعوت سید احمد الحسن متقاعد کند. از شما ممنونم. با درود.
فرستنده: یک زن خواهان هدایت
پاسخ: بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
خواهر گرامی! هیچ فرد آگاه و خبیری همچون محمد و آل محمد (ع) نمیتواند شما را از فقهای آخرالزمان باخبر سازد. روایات زیادی وارد شده است که وضعیت آنها را توصیف میکند و من برخی از این روایات را برای شما بیان خواهم نمود؛ اما قبل از آن باید بدانی که اصل و اساسی که وجه تمایز شیعیان اهل بیت است، عبارت است از ایمان آنها به تنصیب الهی حاکم یعنی ایمان آنها به این که حاکم را نه مردم؛ بلکه فقط خدای تعالی منصوب مینماید. شما اکنون میبینی که چطور فقهای شیعه این اصل را کنار گذاشته و به پشت سر خود انداختهاند و با آمریکا سازش میکنند و در بازیچهی دموکراسی که به معنای انتخاب زمامدار از سوی مردم میباشد، همبازی شدهاند. شما ان شاء الله میدانی که مخالفت با دین خدا و شریعت الهی و به ویژه با موضوع امامت و تنصیب حاکم، از جمله قضایایی است که نمیتوان به این بهانه که شرایط چنین اقتضا میکند به آن دست یازید. امام حسین (ع) به خاطر این مرام و آرمان، جان مقدس خودش و اهل بیت و اصحابش را که برترین مردم بودند در معرض کشته شدن قرار داد و راضی نشد که یزید که لعنت خدا بر او باد، حاکم باشد و آن حضرت بر این که حاکم فقط همان کسی است که خدا او را منصوب کرده باشد، پافشاری نمود.
روایات:
حذیفة بن یمان و جابر انصاری از رسول خدا (ص) نقل کردهاند که فرمود: «ای وای بر امت من، ای وای بر امت من از شورای کبری و شورای صغری». دربارهی این دو شورا از آن حضرت سؤال شد. فرمود: «شورای کبری، شورایی است که بعد از وفات من در شهر من تشکیل میشود برای غصب خلافت برادرم و غصب حق دخترم و اما شورای صغری در زمان غیبت کبری در زورا تشکیل میشود، برای تغییر دادن سنّت و تبدیل احکام من».([349])
منظور از شورای صغری، همان انتخاباتی است که در عراق صورت گرفت و زورا نیز یکی از نامهای بغداد است.
از پیامبر خدا (ص) در حدیث معراج نقل شده است که فرمود: «گفتم: خداوندا! این امر ـیعنی فرجـ چه زمانی است؟ خداوند عزّوجلّ به من وحی فرمود: وقتی است که علم محو شود و جهل ظاهر گردد، قاریان قرآن زیاد شوند و عمل کاهش یابد، خون کمبها شود، و فقهای هدایتگر اندک و فقهای گمراه و خیانتکار زیاد شوند».([351])
پیامبر خدا (ص) فرمود: «بر امت من زمانی پیش میآید که از قرآن جز خطش و از اسلام جز نامش باقی نماند، مسلمان نامیده میشوند در حالی که بیش از همهی مردمان از آن دورند. مساجدشان آباد ولی از هدایت ویران است. فقهای آن زمان بدترین فقها در زیر آسمان خواهند بود. فتنه و آشوب از آنها شروع شده و به خودشان بازمیگردد».([353])
و در کتاب بشارت الاسلام صفحه ۲۴۶ آمده است: «.... دشمنان او عبارتند از مقلدینِ فقهای مجتهد، که میبینند او بر خلاف فتوای امامشان داوری میکند».
امام ابو جعفر (ع) میفرماید: «وقتی قائم قیام کند، به سمت کوفه حرکت میکند و چند ده هزار نفر که بتریه نامیده میشوند، از آن خارج میگردد. همهی آنها میگویند: به همان جایی که آمدهای بازگرد که ما نیازی به فرزندان فاطمه نداریم».([355]) کورانی ذیل این حدیث گفته است: به نظر میرسد این بتریه جزء شیعیان باشند.
از پیامبر خدا (ص) در حدیث معراج نقل شده است که فرمود: «گفتم: خداوندا! این امر ـیعنی فرجـ چه زمانی است؟ خداوند عزّوجلّ به من وحی فرمود: وقتی است که علم محو شود و جهل ظاهر گردد، قاریان قرآن زیاد شوند و عمل کاهش یابد، خون کمبها شود، و فقهای هدایتگر اندک و فقهای گمراه و خیانتکار زیاد شوند».([357])
اینها برخی احادیث دربارهی فقهای آخرالزمان است. همچنین احادیث فراوان دیگری در کتب حدیث و کتابهای انصار یافت میشود. اگر شما به کتابهای برادران انصار مراجعه کنی، دلایل بسیاری بر این که دعوت سید احمد الحسن (ع) دعوت حق است مییابی. شاید بدانی که عصر ما عصر ظهور است همانطور که نشانههای بسیاری بر این مطلب دلالت دارد و در این عصر باید یمانی که زمینهساز اصلی امام است ظاهر شود. ما یمانی را از طریق اموری که اهل بیت (ع) بیان کردهاند میشناسیم.
از امام صادق (ع) سؤال شد امام چگونه و با چه چیزی شناخته میشود؟ فرمود: «با وصیّت ظاهره و به فضیلت، هیچ کس نمیتواند نسبت به امام دربارهی دهان و شکم و عورت طعنی بزند، به این که بگوید او دروغگو است و مال مردم را میخورد و مانند اینها».([359])
احمد بن ابونصر میگوید: به امام ابوالحسن الرضا (ع) عرض کردم چون امام بمیرد، امام پس از وی به چه دلیل و علامتی شناخته میشود؟ فرمود: «امام را علاماتی است، از جملهی آنها این است که بزرگترین فرزند پدرش میباشد و دارای فضیلت و وصیّت است....».([361])
عبد الاعلی میگوید: «به امام صادق (ع) عرض کردم: کسی که منصب امامت را غصب کرده است و به ناحق ادعا میکند، چه دلیلی بر ردّ او وجود دارد؟ فرمود: راجع به حلال و حرام از او بپرسند. سپس به من رو کرد و فرمود: سه دلیل هست که جز در صاحب امر امامت در کس دیگری جمع نشود: سزاوارترین مردم است نسبت به امام قبل از خود، و سلاح نزد او است، و وصیّت امام سابق دربارهی او مشهور است...».([363])
احمد بن عمر نقل کرده است که به امام رضا (ع) گفتم: از ایشان دربارهی دلالت صاحب امر سؤال کردم. ایشان (ع) فرمود: «دلالت بر او: بزرگی، فضل و وصیّت....».([365])
ابوبصیر میگوید: به حضرت ابوالحسن (ع) عرض کردم: قربانت گردم! امام به چه نشانهای شناخته میشود؟ فرمود: «به چند خصلت: اول با چیزی که از پدر دربارهی او اشاره دارد تا دلیل امامتش باشد...».([367])
حارث بن مغیرهی نضری میگوید: به امام ابوعبدالله (ع) عرض کردیم: صاحب امر به چه چیزی شناخته میشود؟ حضرت فرمود: «به سکینه و وقار و علم و وصیّت».([369])
و سید احمد الحسن به وصیّت پیامبر خدا (ص) که آن را پیشتر بیان داشتم، احتجاج نموده است .....
هیأت علمی - انصار امام مهدی(ع) (خداوند در زمین تمکینش دهد)
استاد رزاق الانصاری - شعبان الخیر ۱۴۳۰ هـ.ق
*****
[348]- مناقب العترة/ ومائتان وخمسون علامة: ص130.
[349] - مناقب العترة / و مائتان و خمسون علامة: ص 130.
[350]- بحار الأنوار: ج52 ص27 – 28.
[351] - بحار الانوار: ج 52 ص 27 و 28.
[352]- بحار الأنوار: ج52 ص90.
[353] - بحار الانوار: ج 52 ص 90.
[354]- المعجم الموضوعي: ص570.
[355] - معجم موضوعی: ص 570.
[356]- بحار الأنوار: ج52 ص27 وما بعدها.
[357] - بحار الانوار: ج 52 ص 27 و پس از آن.
[358]- الكافي: ج1 ص314 – 315.
[359] - کافی: ج 1 ص 314 و 315.
[360]- الكافي: ج1 ص314.
[361] - کافی: ج 1 ص 314.
[362]- الكافي: ج1 ص314.
[363] - کافی: ج 1 ص 314.
[364]- الكافي: ج1 ص315.
[365] - کافی: ج 1 ص 315.
[366]- الكافي: ج1 ص315.
[367] - کافی: ج 1 ص 315.
[368]- بحار الأنوار: ج52 ص138.
[369] - بحار الانوار: ج 52 ص 183.