جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامhttp://www.geocities.com/almahdion2022
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله و الصلاة و السلام على سیدنا محمّد و آله الطیبین الطاهرین.سید احمد الحسنى ... السلام علیكم و رحمة الله و بركاته.
من مؤلّف تحقیقی دربارهی امام زمان(ع) هستم با عنوان «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع). میتوانید این كتاب را در سایت زیر ببینید....
http://www.geocities.com/almahdion2022
یكی از برادران، ادعای شما را به من اطلاع داد و آدرس سایت شما را به من داد تا بتوانم بیشتر از نظریات و ايدههاى شما آگاهی یابم. از این سخنم معذرت میخواهم ولی من چنین میپندارم كه سخن شما به هیچ دردی نمیخورد و این ادعایی است كه بسیاری از مردم در طول تاریخ بارها آن را ادعا كردهاند و برای من ثابت نشده است كه امام زمان(ع) فرستادهای از جانب خود برای مردم خواهد فرستاد. من چیزهایی فهمیدهام كه آنها را در كتابم ذكر نكردهام. اگر آنچه را كه میگویید واقعیت داشته باشد باید به آن احاطهی كامل داشته باشید؛ چرا که شما ادعا میكنید عالمترین مردم به كتاب خداوند سبحان و متعال میباشید. سؤال من این است.... دو اسم كه در سورهی فاتحه پنهاناند و از آن قابل استخراج میباشند و آن دو اسم به شكلی نامألوف نوشته شده ، یكی از آنها از راست به چپ و دیگری از چپ به راست نوشته شده است؛ این دو اسم كداماند و چطور آنها استخراج میشوند؟ اگر من جوابی از شما دریافت كنم انشاء الله با شما بیعت خواهم كرد اما اگر پاسخی قانعکننده از شما دریافت نکردم، دلیلی بر باطل بودن ادعای شما خواهد بود.
و الحمد لله رب العالمين الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله و صلی الله على سيدنا محمّد و على آله الطيبين الطاهرين.
ماجد المهدی - ۲۴ ربیع الثانی ۱۴۲۶ هـ ق
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمين، وصلی الله على محمّد وآل محمّد الأئمة والمهديين
(در اينها برای کسانی که از عذاب آخرت بيمناکاند عبرتی است. در آن روز که مردم گرد آورده شوند و آن روز که مردم را در آن حاضر آورند * و جز تا اندک مدتی به تأخيرش نمیاندازيم)([155]).
۱ - اگر تو اندک اطلاعی (و نه اطلاعاتی وسیع) از كتابهای «متشابهات، تفسیر سورهی فاتحه و روشنگریهایی از دعوتهای فرستادگان و فتنهی گوساله» كه در سایت وجود دارد، داشتی كه به نظر تو به هیج دردی نمیخورند، میفهمیدی كه در آنجا بیان نمودم كه تمامى اسامى خداوند سبحان و متعال و همچنين اسم پیامبر اكرم(ص) و علی(ع) و فاطمه(ع) و ائمه(ع) و مهديين(ع) در سورهی فاتحه وجود دارد.
۲ - اگر كلام من به هیچ دردی نمیخورد، جایی برای عذرخواهی وجود ندارد؛ ولی اگر بر عكس باشد، هیچ عذرخواهی جایز نخواهد بود مگر استغفار و طلب توبه از خداوند واحد قهار.
۳ - اگر برایت ثابت نشده است كه امام مهدی(ع) فرستادهای را برای مردم خواهد فرستاد، آیا محمّد دارای نفس زكیه، فرستاده نيست؟! آیا یمانی فرستاده نيست؟ آیا خروجکننده از مشرق، فرستاده نیست؟ روايتهايى كه از آل محمّد(ع) وارد شده است را بخوان و روایتهایی را که شیخ ناظم عقيلی (که خداوند حفظش کند) در كتاب خود «پاسخ کوبنده» به آنها استدلال کرده را نیز بخوان؛ این کتاب عبارت است از مناظرهای بين شيخ ناظم عقيلى و سيد علی سيستانی و دفتر و مرکز تحقیقات عقایدی وابسته به او. شاید خداوند قلبت را نورانى و به حق هدایت كند. این هم گوهری از دریای امیر مؤمنان علی(ع) كه در آن مرا ذکر فرموده است:
از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت: خدمت امیرالمومنین(ع) آمدم، دیدم ایشان چوبی در دست گرفته بود و به زمین میزند. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمومنین! چه شده است که شما را میبینم متفکرانه سر چوب را به زمین میزنید؟ آیا به این زمین علاقهای دارید؟ حضرت فرمود: «خیر، به خدا قسم که هیچ وقت رغبتی به زمین و دنیا نداشتهام، لکن در مورد مولودی فکر میکنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم میباشد، او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد میکند چنان که از ظلم و جور پر شده است. حیرت و غیبتی برای او پیش میآید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت میشوند». عرض کردم: ای امیرالمومنین! حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال». عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت میگیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است، ولی ای اصبغ تو را با این امر چه کار است؟ آنها نیکان این امّتند همراه با نیکان این عترت». عرض کردم: بعد از آن چه میشود؟ فرمود: «پس از آن، هر چه خدا خواهد میشود زیرا برای خدا بداءها و ارادهها و غایات و پایانها است (هر طور که خدای تعالی بخواهد عمل میکند)([157]).
يازدهمین فرزند امیرالمؤمنین(ع)، امام مهدی(ع) است و کسی که از نسل او است، مهدی اول از مهدیون دوازدهگانه که وصی و فرستادهی امام مهدی(ع) میباشد.
در دعای امام رضا(ع) برای امام مهدی(ع) آمده است: «.... خدایا! به وی و خانوادهاش و پسرش و اولادش و امّتش و همگی پیروانش چیزی را عطا فرما كه با آن شادمان شود....»([159]). این فرزندی كه امام رضا(ع) در دعایش ذکر فرموده همان مهدی اوّل، وصی و فرستادهی امام مهدی(ع) میباشد. پس خدا را حمد و سپاس میگویم كه مرا نزد خودش و پدرانم، رسول اكرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و ائمه(ع) ياد كرد و آنها(ع) مرا فراموش نكردند.
به علاوه تو خود در كتابت فرستاده شدن فرستادهای از جانب امام مهدی(ع) را واجب دانستهای؛ در فصل سوم كتابت گفتهای:
«امیدوارم خوانندهی این كتاب مانند كسانی نباشد كه به موسی(ع) گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. اکنون اگر فرض كنیم خداوند سبحان و متعال بخواهد به مردم بگوید كه ظهور امام مهدی(ع) نزدیک (ان شاء الله) و بر آنها واجب است که او را یاری نمایند و پرچم لا اله الا الله و محمّد رسول الله را بالا ببرند، چگونه برای مردم واضح و به ایشان تبليغ خواهد شد؟ بنابراین، خداوند متعال باید یكی از بندگان خود را انتخاب فرماید تا در وقت مناسب آنچه اراده میفرماید را به دست او اجرا کند، تا این امر ضروری در وقتش اعلام و حجّت بالغه بر بندگان اقامه گردد».
آیا آنچه در كتابت نوشتهای را فراموش كردی یا خود را به فراموشی میزنی؟!
۴ - چطور چنین تصور میکنی که اگر من به چیزهایی كه تو از محاسبات خودت (با برعكس كردن كلمات) به دست میآورى و تصور میكنی كه درست است، وارد نشوم، ادعاهای من باطل است. ای سعد، شترها را اینچنین آب نمیدهند([160])!
۵ - اگر به روش خودت در حساب اعداد پایبند هستی و به درست و حق بودنش یقین داری، به همان روش خودت و به روشى كه حساب اعداد برای تو ثابت شده است و میخواهی آن را به مردم ثابت كنی، با من حساب کن:
من هو احمد = هو رسول المهدی؛ همان طور كه در فصل سوم کتابت حساب كردی: من هو محمّد = هو نبی الله. المهدی با جمع بزرگ با عدد ۹۰ حساب و با جمع كوچک به ۹ تبدیل میگردد؛ همان گونه كه در كتابت «محمّد» را اینچنین حساب كردی.
م+ ن + هـ + و + ا + ح + م + د = 4 + 5 + 5 + 6 + 1 + 8 + 4 + 4 = 37
هـ + و+ ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) = 37
همچنین حساب کن: «ما هو كتاب الله» را برابر مىيابى با «هو رسول المهدی» همان طور كه در كتابت حساب كردی: ما هو كتاب الله، هو القرآن الكريم.
م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ = 4 + 1 + 5 + 6 + 2 + 4 + 1 + 2 + 1 + 3 + 3 + 5 = 37
هـ + و + ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + 2 + 6 + 6 + 3 + (9) =37
هـ + و + ا + ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل+ ک + ر + ی + م = 5+ 6 + 1+ 3 + 1 + 2 + 1+ 5 + 1 + 3 + 2+ 2 + 1 + 4 = 37
پس برای تو آشكار شد كه احمد، فرستادهی مهدی است و همچنین كتاب خدا و قرآن ناطق است، با همان روشی كه تو آن را در كتابت «شروع جنگ آمریکا علیه امام مهدی» دلیلی برای درست بودن علم حروف قرار دادی. از خداوند بترس و به سخن امیرمؤمنان علی(ع) در حق خاندان محمّد(ع) پایبند باش كه فرمود: (به آنان آموزش ندهید كه از شما عالمتراند)([162]).
به این ترتیب، با همان روشی که خودت در کتابت اقرار نمودی، حجّت بر تو تمام شد؛ پس روى برگرداندن و پاسخ نگفتن شما مورد قبول نخواهد بود.
حال از اسرار عدد ۳۷ برایت چیزهایی روشن میكنم.
خداوند متعال میفرماید: (سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و اين حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد)([164]).
ده، همان آسمانهای هفتگانه (عرش عظيم) + كرسى + عرش اعظم + سرادق عرش اعظم است و این سه مورد یعنی خانهی خدا، شهر كمالات الهی در مخلوقات و شهر علم حضرت محمّد(ص). پس هر كس از خاندان محمّد(ع) باشد، دهگانهی ایمان او در حج یعنی در خانهی خدا یعنی در مدینهی علم یعنی در خانهی نبوت و معدن رسالت میباشد؛ برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب متشابهات جلد ۳، سؤال دربارهی راز عدد چهل و سؤال دربارهی عرش و كرسی، مراجعه نما.
۱ - عدد ۳۷ از دو عدد ۳ و ۷ تشكیل شده است که جمعشان ۱۰ میشود که همان مراتب دهگانهی توحید است. پس هر كس آن را انجام دهد و به حج خانهی خدا برود و شهر علم را زیارت كند و عقلش كامل گردد و جزو سيصد و سيزده نفر شود، از ما اهل بیت به شمار میرود. این مضمون از پدرانم(ع) روایت شده است: «ایمان ده درجه دارد([167]) و سلمان همهی این ده درجه را به پایان رسانید، درود خدا بر سلمان باد. پس سلمان از ما اهل بیت است»([168]). ما اهل بِیتیم و درجات دهگانه در حج و در خانهی خدا.
۲ - عدد ۳۷ از ۱۰ + ۲۷ تشكیل شده است؛ ۱۰ همان دهگانهی حج و ۲۷ علمی است كه انتشارش بین مردم اجازه داده شده است، همان طور که در روایات اهل بيت(ع) آمده است. پس هر كس دهگانهی حج (درجات دهگانهی ایمان) را تمام کند میتواند حامل ۲۷ حرف توحید كه امام مهدی(ع) منتشر میسازد، باشد.
خداوند متعال میفرماید: (و ما بر آن هستيم که بر کسانی که روی زمين به استضعاف کشیده شدند منّت گذاریم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم)([170]).
کسانی که خداوند اراده میفرماید تا ائمه قرار دهد، خاندان محمّد(ع) ائمه و مهدیون(ع) و نیز سیصد و سیزده یار امام مهدی(ع) میباشند و این سرّ و راز آغاز سورهی قصص یعنی «طسم» است؛ اگر عدد این حروف مقطعه را با جمع بزرگ حساب كنی:
ط + س + م = 9 + 60 + 40 = 109
پس نتیجه ۹ + ۱۰۰ میباشد و اگر آن را به جمع كوچک تبدیل كنی ۹ + ۱ نتیجه ۱۰ میشود و این همان دهگانهی حج مربوط به ائمه (سیصد و سیزده) است كه در آیه ذكر شده است و همان دهگانهی توحید میباشد. هر كس به حج خانهی خدا برود، به آن آراسته و عقلش كامل میگردد و یقین پیدا میكند و همه چیز برایش ثابت میگردد و خداوند سبحان (هو) را به یگانگی میپرستد. اگر حروف «هو» را جمع كنی، میبینی:
هـ + و = 5 + 6 = 11
که ۱ +۱۰ میباشد. حال دهگانه را شناختی كه همان دهگانهی حج و ایمان است و عدد یک همان خداوند سبحان و متعال میباشد؛ پس هر كس به این دهگانه آراسته باشد به وحدانیت خداوند یقین پیدا میكند.
برای تو به اختصار بیان کردم كه در این عدد (۳۷) دهگانهی حج و توحید و نیز ۲۷ حرف از علم توحید وجود دارد. پس هر كس به حج برود و به این دهگانه آراسته گردد، امكان تحمل و شناخت ۲۷ حرف را وقتى بين مردم منتشر میشود، دارا میباشد، و این، سرّی است كه هيچ کس تحملش را ندارد مگر پیامبر فرستاده شده يا فرشتهی مقرّب یا مؤمنی كه خداوند قلبش را با ایمان آزموده باشد؛ درنتیجه، بنده به يقين میرسد و به وحدانيت خداوند سبحان و متعال (هو) یقین پيدا میکند.
براى اينكه بيشتر بدانی، اگر «طسم» را با جمع كوچک حساب كنی:
ط + س + م = 9 + 6 + 4 = 19
و تعداد حروف «بسملة» (بسم الله الرحمن الرحیم) ۱۹ و بسمله، آیهی توحید میباشد.
خداوند متعال میفرماید: (و بر دلهاشان پرده افکنيم تا آن را درنيابند و گوشهاشان سنگين کنيم، و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمیگردند و میرمند)([173]) ؛ یعنی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، همان طور كه از ائمه(ع) روایت شده است([174]). پس دانستی كه «طسم» اشاره به اهل توحید دارد که آنها ۳۱۳ نفرند و از همین رو، عدد حروف آیهی توحید (بسم الله الرحمن الرحیم) با عدد آیهی موحّدین (طسم) برابر و مساوی است؛ و همچنین با عدد مشرکین اهل آتش؛ از همین رو خداوند تعدادشان را با عدد آیهی موحّدین برابر قرار داده است.
خداوند متعال میفرماید: (نوزده فرشته بر آن گماشتهاند * موکلان دوزخ را جز از ملائکه قرار نداديم و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دلهاشان مرضی است و کافران نگويند: خدا از اين مثل چه میخواسته است؟ خدا اينچنين هر کس را که بخواهد گمراه و هر کس را که بخواهد راه مینمايد و شمارِ سپاهيان پروردگارت را جز او نداند و اين سخن جز اندرزی از برای مردمان نيست)([176]) ، و موحّدین، همان اصحاب يمين در سورهی مدثر هستند كه بدون حساب وارد بهشت میشوند و آنها یاران يمانی، وصی و فرستادهی امام مهدی(ع) میباشند.
خداوند سبحان میفرماید: (هر کس در گرو عملی است که کرده است * مگر اصحاب یمین)([178]).
برای اینکه بیشتر بدانی و به یقینت افزوده گردد ـاگر در جستوجوی حقیقت هستی و از کسانی باشی که کتاب به آنها داده شده است یا کسانی که به کتاب ایمان دارندـ بیانیهی اخیر یمانی را مطالعه کن. خداوند متعال میفرماید: (و شمار آنها جز برای امتحان کافران نيست تا اهل کتاب يقين کنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد).
با من حساب كن: كلمهی «وصی»، «الیمانی»، «من هو اليمانى»، «هو وصى» ، «هو وصی المهدی»، «اصحاب الیمین».
ولی قبل از اینكه حساب را شروع كنیم سری به چیزهایی که خودت در کتابت به نگارش درآوردی میزنیم؛ «آغاز جنگ آمریكا عليه امام مهدی(ع) در فصل دوّم كتابت گفتهای:قرن ششم - پیشگویی سی و سوم:
«در آخر دستش را به سمت آلوس خونی دراز میكند، از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بین النهرین خواهد ترسید و شخصی سیاه و خشمگین او را از كردهاش پشیمان خواهد كرد»
سپس در ادامه كتابت گفتهای:
این از عجیبترین پیشگوییهای نوستراداموس میباشد که در آن به وضوح و نه به طور ضمنی امام مهدی(ع) را نام برده است. مترجمان در معنی نام وارد شده در این پیشگوییها در حیرت ماندهاند و بیشترشان آن را همان طور که وارد شده است یعنی «الوس» ذکر کردهاند. برخی از مترجمان از جمله در ترجمهی انگلیسی، اقدام به حذف آن نمودند امّا در اصل فرانسوی، این اسم موجود است و مترجم كلمه «ALUS» را به الآلوس ترجمه كرده یعنی یک «ال» معرفهی زبان عربی به آن اضافه كرده است، در حالی كه معنایش را نمیداند و آن را به تاریخ واگذارده است یعنی تا زمانی كه آن واقعه رخ دهد و معما حل شود؛ ولی من هدف و قصد نوستراداموس را از این كلمه کشف کردهام. در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصحیفی (يعنى انتخاب كلمهی غلط مشابه با كلمهی اصلى) یا ترخیم (يعنى حذف حرفى از كلمه) استفاده كرده است. او هنگامی کلمهای مربوط به اسامی یا القاب میباشد اقدام به حذف حرف «I» از انتهای آن کلمه مینمود؛ حال اگر ما این حرف را به انتهای کلمه اضافه کنیم کلمهی ALUSI (الوصی) را خواهیم داشت و معنی بسیار واضح و آشكار خواهد شد چرا كه ما میدانیم لقب اوصیا به ائمهی دوازدهگانه از اهل بیت(ع) اطلاق میگردد و امام مهدی(ع) نیز یکی از اوصيا میباشد و درنتیجه میتواند کلمهی «الوصی» بر وی اطلاق گردد. در اینجا نوشتهی نوستراداموس با عقاید شیعه موافق و سازگار است.
به علاوه نوستراداموس در اینجا شخص معينی را توصیف میكند كه فرمانده نظامی یا رئیس كشوری است كه سعی میكند امام مهدی(ع) را به قتل برساند و نیروهای وی را از بین ببرد ولی از سپاه (ارتش امام مهدی(ع)) كه در بین النهرین (عراق) موجود هستند میترسد؛ و یا مردی از سپاه امام مهدی(ع) كه مردی سیاه توصیف شده یعنی او شیعه است؛ چرا که لباس سیاه اشاره به شیعه بودن دارد. یا شاید یک مرد عرب مسلمان آفریقایی (سياهپوست) باشد، او و نیروهایش را در حالی كه در دریا هستند از بین میبرد (چه بسا در یكی از ناوگانهای جنگی یا در یكی از هواپیمابرها).
قبل از اینكه حساب را شروع كنم، شرحی به سخنان پیشین تو میدهم؛ وصیّ یاد شده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی(ع) نیست بلكه وصیّ امام مهدی(ع) و اوّلین مهدی از مهدیون دوزادهگانه از اوصیای امام مهدی است. او فرستادهی امام مهدی(ع) و جانشین او است که امرش را برعهده دارد، همان گونه که در روایات آمده است. او یمانی آل محمد، همان وعده داده شدهای است که به حق دعوت می کند و همان طور که در روایات ائمه(ع) وارد شده است، رویگردان از او از اهل آتش میباشد.
در وصیت رسول خدا(ص) آمده است: از ابو عبدالله(ع) از پدرانش(ع) از امیر المومنین(ع) نقل شده است که فرمود: «پيامبر خدا(ص)در شبی كه وفاتش بود به علي(ع) فرمود: يا اباالحسن، صحيفه و دواتی حاضر كن. پيامبر خدا(ص) وصيّتش را املا فرمود تا به اين جا رسيد كه فرمود: يا علی پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدی، و تو ای علی، نخستينِ دوازده امامی و حدیث را ادامه میدهد تا اینکه میفرماید: حسن(ع) خلافت را به پسرش م ح م د که حافظ دین آل محمد(ع) است بسپارد. اینان، دوازده امامند و پس از آنان دوازده مهدی هستند. پس هرگاه وفات مهدی(ع) رسد، باید امر خلافت را به پسرش، اولین مقربین (اولین مهدیین) بسپارد که برای او سه نام است: اسمی مانند اسم من و اسم پدرم عبد الله و احمد و اسم سوم مهدی است که او، اولین مؤمنان است»([180]).
از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»([182]).
از امام صادق(ع) روایت شده است كه فرمود: «از نسل ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین(ع) خواهند بود»([184]).
در این روایت قائم همان مهدی اوّل است نه امام مهدی(ع) چون بعد از امام مهدی(ع) دوازده مهدی خواهند بود.
امام باقر(ع) در وصف مهدی اول فرموده است: «.... داراى قرمزى صورت، چشمهاى گود، ابروهاى برجسته، فراخ و پهنى ميان دو شانه، در سرش شوره و درصورتش اثرى است، رحمت خدا بر موسی باد»([186]).
و از امیرمؤمنان(ع) در خبری طولانی روایت شده است: «.... فرمود: آگاه باش كه اوّلین آنها از بصره و آخرینشان از ابدال است....»([188]).
و از امام صادق(ع) در خبری طولانی كه اصحاب قائم(ع) را نام برده است، روایت شده است: «.... و از بصره.... احمد....»([190]).
و از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « دو اسم دارد ـیعنی قائمـ اسمی مخفی و اسمی آشكار؛ اما اسمی كه پنهان میماند احمد و اسمی كه آشكار میشود محمّد است»([192])، و احمد، اسم مهدی اوّل و محمّد اسم امام مهدی(ع) است، همان طور كه از وصیت رسول خدا(ص) آشكار شده است.
از امام باقر(ع) روایت شده است كه فرمود: « خداوند متعال گنجی در طالقان دارد كه نه از طلا است و نه از نقره؛ دوازه هزار در خراسان که شعارشان «احمد احمد» است و رهبرى آنها را جوانى از بنى هاشم که سوار بر قاطرى خاکستری است و پيشانىبند قرمز رنگ دارد، بر عهده دارد. گویی به او مىنگرم كه فرات را مىگذرد و اگر شنيديد، به سوى او بشتابيد حتى اگر سینه خيز بر يخ و برف باشد»([195]).
احمد، اسم مهدی اوّل و وصیّ امام مهدی(ع) و اوّلین ایمانآورنده به امام مهدی(ع) در آغاز ظهورش است و او فرستادهی امام مهدی(ع) به سوی همهی مردم میباشد. در دعای روز سوم شعبان (روز ولادت امام حسین(ع)) که از امام مهدی(ع) نقل شده، آمده است:
(بارخدایا! از تو درخواست مىکنم به حق مولود در این روز.... در عوض شهادتش، امامان و پیشوایان دین از نسل پاک او هستند و شفاى هر مرض در تربت او و هر که را محبت او است در رجعتش پس از قائم آل محمد(ع) و طول غیبت رستگار خواهد بود تا آنکه به خونخواهى او برخیزند و خدا را خوشنود سازند و بهترین یاران دین خدا باشند. درود خدا بر آنان تا زمانی که آمد و شد روز و شب در جهان برقرار است. بارالها! به حق آنها به درگاه تو توسّل مىجویم....)([196]).
اگر در این دعا تدبّر کنی به یقیین میرسی كه منظور از اوصيا، اوصیا و جانشینان امام مهدی(ع) میباشند و از بین ایشان، پدرشان، اوّلین مهدیین(ع) میباشد كه در روایت ذكر شده است. کسی که پیشگویی نوستراداموس یهودی گفته است كه وی حجّت قطعی بر تمام یهود و مسیحیان و جهان غرب خواهد بود؛ همان کسانی که به این پیشگویی ایمان دارند چرا که درستی آن را در بسیاری از رخدادها دیدهاند و از آنجا که بر زبان یک یهودی فرانسوی از خودشان جاری شده است.
حال بعد از اینكه برايت روشن شد كه وصی ذكر شده در پیشگویی همان وصی مهدی(ع) میباشد به حساب برمیگرديم:
كلمهی «وصی»:
۱ - و ص ی = 6 + 90 + 10 = 106 با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک :
6 + 100 بعد از حساب کردن با جمع كوچک: 6 + 1 = 7.
۲ - و ص ی = 6 + 9 + 1 = 16 با جمع کوچک.
کلمهی «الیمانی»:
۱ - ا ل ی م ا ن ی = 1+ 30 + 10 + 40 + 1 + 50 + 10 = 142
با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 2 + 40 + 100
و بعد از حساب کردن با جمع کوچک: 2+ 4 + 1 = 7.
۲ - ا ل ی م ا ن ی = 1+ 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 16 با جمع کوچک.
و از حسابهای گذشته روشن شد كه:
وصی = الیمانی = ۷ ، بعد از حساب کردن با جمع بزرگ و تبدیلشان به جمع كوچک.
وصی = الیمانی = ۱۶ ، بعد ازحساب کردن آن دو با جمع كوچک.
دوّم: هنگام سؤال كردن از شخصیت یمانی میگوییم «من هو اليمانى» (یمانی کیست) و اگر یمانی، وصیّ امام مهدی(ع) (یعنی مهدی اوّل كه در وصیت رسول خدا(ص) ذكر شده است) باشد، جواب «هو وصى المهدى» (او وصی مهدی است) يا «هو وصى» (او وصی است) میباشد. عدد المهدى به صورت زیر است:
ا ل م هـ د ی = 1 + 30 + 40 + 5 + 4 + 10 = 90
با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: 90 = 9
حالا محاسبه کن:
من هو اليمانی: م ن هـ و + (ا ل ی م ا ن ی) = 4 + 5 + 5 + 6 + (7) = 27.
هو وصی المهدی: هـ و + (وصی) + (ا ل م هـ د ی) = 5 + 6 + (7) + (9) = 27.
هو وصی = هـ و + (و ص ی) = 5 + 6 + (16) = 27.
پس روشن شد كه از نظر عدد: من هو الیمانی = هو وصی المهدی = هو وصی.
با جمع کوچک، عدد «هو الیمانی» را حساب کن خواهی دید برابر با 27 حرفی که قائم(ع) بین مردم منتشر خواهد ساخت، میشود.
از ابو عبد الله(ع) روایت شده است كه فرمود: «علم بیست و هفت حرف دارد و همهی آن چیزی كه انبیا آوردهاند دو حرف است، مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمیدانند. پس اگر قائم، ظهور كند بیست و پنج حرف دیگر علم را نیز خارج و آن را بین مردم منتشر میكند و این دو حرف را نیز به آن میپیوندد تا بیست و هفت حرف علم بین مردم منشتر شود»([198]).
هـ و ا ل ی م ا ن ی = 5 + 6 + 1 + 3 + 1 + 4 + 1 + 5 + 1 = 27
سپس عدد «اصحاب الیمین» را در این آیه، حساب كن: (هر نفسی در گروه عملی است كه انجام داده است * مگر اصحاب یمین)([200]). «الیمین» با جمع بزرگ محاسبه و بعد به جمع كوچک تبدیل و نتیجه حاصل میشود:
ا ص ح ا ب + (ا ل ی م ی ن) = 1 + 9 + 8 + 1 + 2 + (1 + 4 + 1) = 27.
و دانستی كه عدد ۲۷ بیانگر بیست و هفت حرف از علم (شناخت خدا و توحيد او سبحان) است كه امام مهدی(ع) در بین مردم منتشر میكند.
از محاسبات گذشته متوجّه شدی كه یمانی، وصی مهدی(ع)، و اوّلین مهدی، ظرف بیست و هفت حرف از علم میباشد؛ او ظرفی است كه این فیضها را از امام مهدی(ع) دریافت میكند و به یارانش میبخشد؛ پس یمانی نسبت به امام مهدی(ع) نون و نقطهی نون میباشد.
خداوند متعال میفرماید: (نون. سوگند به قلم و آنچه مینويسند * که تو، به فضل پروردگارت، ديوانه نيستی * و تو را پاداشی پايانناپذير است * و تو بر خُلقی عظيم هستی * زودا که تو ببينی و آنها نيز ببينند * که ديوانگی در کدام يک از شما است * هر آينه پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از طريق او گمراه گشته است، که او به رهيافتگان داناتر است)([203]) و یمانی نسبت به سیصد و سیزده تن از یاران امام مهدی(ع) حرف باء و نقطهی حرف باء در بسم الله الرحمن الرحیم است. پس او داراى دو مقام رسالت وولایت میباشد. بنابراین او در این زمان شخصيت محمّد(ص) و علی(ع) را تمثيل مىكند. او شهر علم است، او دربِ شهر است؛ پس به کجا میروید؟ (و آن سخن، سخن شيطان رجيم نيست * پس به کجا میرويد؟ * اين کتاب چیزی نیست جز پندی برای جهانيان * برای هر کس از شما که بخواهد به راه راست افتد * و شما نمیخواهيد مگر آنچه را که پروردگار جهانيان خواسته باشد)([204]).
از محاسبات گذشته متوجّه شدی که اصحاب الیمین که همان اصحاب یمانی هستند، ظرف بیست و هفت حرف علم میباشند. آنها ظرفهایی هستند که علم را از یمانی وصی و فرستادهی امام مهدی(ع) به سوی همهی مردم، دریافت میکنند و سپس به همهی مردم میرسانند و ایشان، سیصد و سیزده تن میباشند.
ای برادر، اضافه مینمایم که:
دلایل دعوت، بسیار است و دلایلی كه انبیا و فرستادگان(ع) و محمّد(ص) و ائمه(ع) آورده بودند من هم آوردهام. یكی از برادران انصار امام مهدی(ع) به نام استاد ضیاء الزیدی، دهها دلیل را در كتاب خود «نور المبین» به نگارش درآورده است؛ این كتاب چاپ شده است و میتوانید آن را مطالعه نمایید، و همچنین كتاب «بلاغ المبین جلد ۱» نوشتهی شیخ ناظم عُقیلی که خدا حفظش کند. از جمله دلایل این دعوت:
۱ - روایات رسول خدا محمّد(ص) و ائمه(ع) كه به اسم و شهرو ویژگىها تصریح دارند.
۲ - علم به محكمات و متشابهات و راههای آسمان كه از ویژگیها و اسرار ائمه(ع) میباشد.
۳ - مباهله، قسم برائت، دعوت به سوی حق و.... و.... و....
۴ - مکاشفه در عالم بیداری و در رؤیاهای صادقه كه تعداد بسیار زیادی از مردم به وسیلهی حضرت محمّد(ص)، علی(ع)، زهرا(ع) و ائمه(ع) دیدهاند که ایشان بر حقانیت این دعوت تاکید کردهاند و صحت رؤیاهای آنها(ع) ثابت شده و از طریق قرآن و روایات ائمه(ع) ثابت شده است که حق میباشند.
به اضافهی آنچه از پیشگوییهای نوستراداموس که تو خودت اقرار نمودی و خودت را به آنها ملزم نمودی؛ آنجا که در فصل دوم کتابت چنین متنی آوردهای:
«قرن سوم، پیشگویی نود و چهارم: تا مدت پانصد سال دیگر او را درخواهید يافت. پس او زینت زمان خودش خواهد بود. پس به ناگاه وحی بزرگ فرستاده خواهد شد كه مردم آن قرن را مسرور و خوشحال خواهد نمود».
آن وحی بزرگ چیست؟ جز رویاهایی كه تعداد زیادی از مردم آنها را میبینید و حق و صاحبش را بیان خواهند كرد؟
ای برادر با تأمل و اندیشیه بخوان، و همواره طلب حق را نصب العین خود بگردان (فقط در جستوجوی حق باش) و با دقت به بحث و بررسی بپرداز و با خودت به انصاف رفتار کن و خود را از عذاب جهنم نجات بده. از خداوند برای تو هدایت طلب میکنم و اینكه حقیقت را آن گونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزیت گرداند و باطل را آن گونه که هست به تو نشان دهد و دوری از ان را روزیات گرداند.
والحمد لله وحده.
احمد الحسن - جمادی الأول ۱۴۲۶ هـ ق
******
[154]- هود: 103 – 104.
[155] - هود: 103 و 104.
[156]- الغيبة للشيخ الطوسي: ص164 – 166 ح 127، وص336 ح282، دلائل الإمامة للطبري (الشيعي): ص529 – 530 ح504، الاختصاص للشيخ المفيد: ص209، الهداية الكبرى للحسين بن حمدان الخصيبي: ص362 باختلاف يسير.
[157] - غیبت طوسی: ص 164 تا 166 ح 127 و ص 336 ح 282 ؛ دلایل الائمه طبری (شیعه): ص 529 و 530 ح 504 ؛ اختصاص شیخ مفید: ص 209 ؛ هدایت الکبری حسین بن حمدان خصیبی: ص 362 با کمی اختلاف.
[158]- غيبة الشيخ الطوسي: ص279، جمال الأسبوع: ص306، مصباح الكفعمي: ص547، مفاتيح الجنان: 618.
[159] - غیبت طوسی: ص 279 ؛ جمال الاسبوع: ص 306 ؛ مصباح کفعمی: ص 547 ؛ مفاتیح الجنان: ص 618.
[160] - ضرب المثلی عربی (مترجم).
[161]- قال أمير المؤمنين (ع) في إحدى خطبه: (... ولقد علمتم وعلم المستحفظون من أصحاب رسول الله (ص) إني وأهل بيتي مطهرون من الفواحش، وقد قال (ص) لا تسبقوهم فتضلوا ولا تخالفوهم فتجهلوا ولا تخلفوا عنهم فتهلكوا، لا تعلموهم فإنهم أعلم منكم كباراً وأحكمكم صغاراً... ) مصباح البلاغة، مستدرك نهج البلاغة: ج1 ص142.
[162] - امیر مومنان(ع) در یکی از خطبههایش فرمود: «.... و قطعا دانستید و مستحفظان از اصحاب رسول خدا ص را شناختید. من و اهل بیتم از گناهان مبرّا هستیم. ایشان ع فرمود: از آنها پیشی نگیرید که گمراه میشوید و با آنها مخالفت نکنید که در جهل میمانید و از ایشان عقب نمانید که هلاک میگردید. به آنها نیاموزید که ایشان از شما عالمتراند و کوچکهایشان از شما حکیمتر....». مصباح البلاغه، مستدرک نهج البلاغه: ج 1 ص 142.
[163]- البقرة: 196.
[164] - بقره: 196.
[165]- عن عبد العزيز القراطيسي، قال: قال لي أبو عبد الله (ع): (يا عبد العزيز، إنّ الإيمان عشر درجات بمنزلة السلم يصعد منه مرقاة بعد مرقاة، فلا يقولن صاحب الاثنين لصاحب الواحد لست علي شيء حتى ينتهي إلى العاشر، فلا تسقط من هو دونك فيسقطك من هو فوقك، وإذا رأيت من هو أسفل منك بدرجة فارفعه إليك برفق ولا تحملن عليه ما لا يطيق فتكسره، فإن من كسر مؤمناً فعليه جبره) الكافي: ج2 ص45.
[166]- قال النبي (ص): (سلمان منا أهل البيت) عيون أخبار الرضا (ع): ج1 ص70.
وعن أبي عبد الله (ع): (الإيمان عشر درجات، فالمقداد في الثامنة، وأبو ذر في التاسعة، وسلمان في العاشرة) بحار الأنوار: ج22 ص341.
[167] - از عبد العزیز قراطیسی نقل شده است که گفت: ابو عبدالله(ع) به من فرمود: «ای عبد العزیز، ایمان ده درجه دارد که مانند نردبان است که پله پله باید از آن بالا رفت. فردی که دو پله بالا رفته نباید به کسی که در پلهی اول است بگوید که تو بهرهای نداری، تا اینکه به دهمین پله برسد. کسی که پایینتر از خودت است را ساقط نکن تا بالاتر از تو، تو را ساقط نکند و اگر کسی را در درجهای پایینتر از خودت دیدی، او را با محبت بالا بکش و بر او بیش از توانش تحمیل مکن که میشکند و اگر کسی مومنی را بشکند، شکستهبندیاش بر او واجب میگردد». کافی: ج 2 ص 45.
[168] - پیامبر ص فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است». عیون اخبار رضا(ع): ج 1 ص 70.
از ابو عبد الله(ع) نقل شده است که فرمود: «ایمان ده درجه دارد؛ مقداد در درجهی هشتم، ابوذر در درجهی نهم و سلمان در درجهی دهم بود». بحار الانوار: ج 22 ص 341.
[169]- القصص: 5.
[170] - قصص: 5.
[171]- الإسراء: 46.
[172]- عن هارون، عن أبي عبد الله (ع)، قال: قال لي: (كتموا بسم الله الرحمن الرحيم فنعم والله الأسماء كتموها: كان رسول الله (ص) إذا دخل إلى منزله واجتمعت عليه قريش يجهر ببسم الله الرحمن الرحيم ويرفع بها صوته، فتولى قريش فراراً فأنزل الله عز وجل في ذلك: ﴿ وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً﴾) الكافي: ج8 ص266.
[173] - إسراء: 46.
[174] - از هارون از ابو عبدالله(ع) روایت شده است که به من فرمود: «بسم الله الرحمن الرحیم را کتمان کنید که به خدا سوگند اسماء بسیاری در آن مخفی است: هر وقت رسول خدا ص به منزلش وارد میشد و قریش دورش جمع میشدند، بسم الله الرحمن رحیم را آشکار و با صدای بلند میگفت. قریش پشت کرده، فرار میکردند. پس خداوند عزوجلّ در این خصوص نازل فرمود: (و چون پروردگارت را در قرآن به يکتايی ياد کنی، بازمیگردند و میرمند)» ». کافی: ج 8 ص 266.
[175]- المدثر: 30 – 31.
[176] - مدثر: 30 و 31.
[177]- المدثر: 38 – 39.
[178] - مدثر: 38 و 39.
[179]- الغيبة للطوسي: ص150، غاية المرام: ج2 ص241، بحار الأنوار: ج53 ص147.
[180] - غیبت طوسی: ص 150 ؛ غایة المرام: ج 2 ص 241 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 147.
[181]- الغيبة للطوسي: ص385، البرهان: ج3 ص310، بحار الأنوار: ج53 ص148.
[182] - غیبت طوسی: ص 385 ؛ برهان: ج 3 ص 310 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 148.
[183]- مختصر بصائر الدرجات: ص38، الغيبة الطوسي: ص478، بحار الأنوار: ج53 ص145.
[184] - مختصر بصائر الدرجات: ص 38 ؛ غیبت طوسی: ص 478 ؛ بحار الانوار: ج 53 ص 145.
[185]- غيبة النعماني: ص223، بحار الأنوار:ج51 ص40، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص237.
[186] - غیبت نعمانی: ص 223 ؛ بحار الانوار: ج 51 ص 40 ؛ معجم احادیث امام مهدی(ع): ج 3 ص 237.
[187]- بشارة الإسلام: ص148، مجمع النورين: ص331، إلزام الناصب:ج2 ص174.
[188] - بشارت الاسلام: ص 148 ؛ مجمع النورین: ص 331 ؛ الزام الناصب: ج 2 ص 174.
[189]- بشارة الإسلام: ص181.
[190] - بشارت الاسلام: ص 181.
[191]- كمال الدين: ص653، جامع أحاديث الشيعة: ج14 ص568، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص41.
[192] - کمال الدین: ص 653 ؛ جامع الاحادیث شیعه: ج 14 ص 568 ؛ معجم احادیث امام مهدی(ع): ج 3 ص 41.
[193]- منتخب الأنوار المضيئة: ص343.
[194]- مصباح المتهجد: ص826، مصبح الكفعمي: ص543، مختصر بصائر الدرجات: ص35، مفاتيح الجنان : ص215.
[195] - منتخب الانوار المضیئه: ص 343.
[196] - مصباح المجتهد: ص 826 ؛ مصباح کفعمی: ص 543 ؛ مختصر بصائر الدرجات: ص 35 ؛ مفاتیح الجنان: ص 215.
[197]- مختصر بصائر الدرجات: ص117، بحار الأنوار: ج52 ص336.
[198] - مختصر بصائر الدرجات: ص 117 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 336.
[199]- المدثر: 38 – 39.
[200] - مدثر: 38 و 39.
[201]- القلم: 1 – 7.
[202]- التكوير: 25 – 29.
[203] - قلم: 1 تا 7.
[204] - تکویر: 25 تا 29.