جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین، والسلام من اتبع الهدی و عرف الیقین، اما بعد....
ای مدعی رسالت و وصایت! بدان، هر امری دو وجه دارد: وجه معلوم و وجه مجهول؛ كه این قاعده همهی امور این دنیای فانی را شامل میشود. ولی سخن تو دربارهی جانشینی و سفارت، دروغ محض است و با روایاتی كه از زبان معصومین(ع) وارد شده، منافات دارد. اما دربارهی این سخن تو كه نمایندهی امام هستی: برای آن حضرت(ع) شایستهتر است خودش ظهور كند نه به واسطهی احمد الحسن كه قصدش از نوشتن كتابهایش جمعآوری درهم و دینار و تخریب شئونات حوزه میباشد!
ای مدعی متوهّم! برتر از آنچه ادعا میکنی، اصلاح نمودن است، اما به نام خودت و نه به نام امامت، که این به تقوی و راستگویی نزدیکتر است ولی تو حتی گِل را از خشت تشخیص نمیدهی! حتی وضعیت را بدتر كردی و خودت را پنجمین سفیر قرار دادی و باعث شدی مورد تمسخر دیگران قرار گیری.
جایگاه امام(ع) والاتر و برتر از آن است كه كسی مثل تو که نمیتواند حق را از باطل تشخیص دهد نمایندهی وی باشد. سفارت جز بحث بین طلبههای حوزه نیست؛ كسانی كه از فهم و ادراک حق بهرهای ندارند مگر احکام مُتعه و خمس و نفاس و به هم بافتن آيات قرآن و حفظ کردن برخی روایات منسوب به ائمه(ع). اگر در ادعایت صادق هستی كه هرگز چنین نیست، من تو را به مناقشه از طریق اینترنت دعوت میكنم تا کوتاهیِ فکر تو آشکار شود؛ کوتاهی از شناخت و معرفت امام(ع) و اینکه چرا ایشان غایب و از نظر مردم پنهان شدند تا چون تویی فرستادهی انتخاب شدهی او و همچنین وصىّ مؤید به جبرئيل و ميكائيل همانند محمّد ابن عبد الله(ص) باشی تا مردم سادهدل را با اين اسمها بترسانى.
تو را به مناظره میطلبم تا حقيقت جبرئيل و تمثیل رسول اعظم را بدانی؛ فرشته و فرستادهای كه امروز به خاطر مقام مسخرهاش تو را تأیيد مىكند و بالهايش را روى كتفهای تو میگذارد! سپاس خداوندی را که نابینا را با بصیرت هدایت کرد و اراده فرمود و تقدیر کرد و حمد و سپاس بسیار خداوند را برای همهی نعمتهایش!
اما بدبختهایی كه از تو پیروی میكنند، به واقع، شیطان بصیرت را از آنها گرفته و آنها را كوركرده است. پس از خداوند برای ایشان طلب هدایت میکنم. اگر ذرّهای عقل در وجودشان بود از تو پیروی نمیكردند تا طریقت امام را با پیروی از قصابِ دزدِ دروغگویی که به اسم امام عمل میکند، سلاخی کنند!
بدان ای فلانی، تو اوّلین كسی نیستی كه ادعا میكنی و آخرین هم نخواهی بود. این طور نیست كه هر كس شام زیادی بخورد و بخوابد و در خوابش یک رؤیا ببیند، باید از او پيروى نمود. نصیحت میكنم شبها دیگر شام نخوری تا با شكم خالی و راحت بخوابی، و دیگر این چرندیات را نبافی و از خداوند به خاطر عقلهایی كه فاسد كردی طلب مغفرت نمایی.
خداوندا! من بسیار نصیحت كردم و آنان را به راه صواب دعوت كردم. خدایا، خودت گواه باش!
بندهی فقیر خداوند علی القیسی
فرستادهی انسانیت معذب - وصیّ بیچارگان - ۲۴ ربیع الثانی ۱۴۲۶ هـ ق
بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علی من اتبع الهدی.... اما بعد....
من به خدا سوگند به خاطر چیزهایی كه صبح امروز در حق شما نوشتم، متأسفم. به طور کلی از خداوند طلب مغفرت میکنم؛ چرا که من از حدّ یک مریض روانی و دیوانه پا را فراتر گذاشتم! از خداوند میخواهم كه به شما عافیت دهد و شما را شفا بخشد و راه تیمارستان را به خانوادهات نشان دهد تا تو از این بیماریت رها شوی. گاهی كسانی را مییابی كه به حرفهایت گوش و تو را باور میكنند؛ از خداوند برای همهی مریضها طلب شفا میكنم!!
دعا کننده برای عافیت.... علی قیسی.... هموطن نیکوکار
این خارج از موضوع است ولی هدیهای از طرف من میباشد:
موضوع موسی و دریا آن گونه كه تو تصوّر میكنی نیست؛ بلكه عبارت از یک جزر و مدّ میباشد و این یک رخداد طبیعی است كه اتفاق میافتد و از همین رو بود که فرعون، موسی را تعقیب نمود! ولی اگر آن طور بود كه تو تصوّر میكنی هرگز به آن دریا وارد نمیشد؛ مگر دیوانهای مثل تو و سپاهیانش!
علی قیسی - بغداد
http://home.ripway.com/2005-3/268344/kh_s/kh_s01.htm
پاسخ:
بسم الله الرحمان الرحیم
منتظر جواب سید احمد الحسن ـیمانی موعودـ باش. به خطبهی وی در آدرس زیر گوش بده:
http://home.ripway.com/2005-3/268344/kh_s/kh_s01.htm
ما به خاطر این سخنانت از تو تشكر میكنیم؛ چرا که تو یكی از دلایلی كه حقانیت دعوت سید احمد الحسن و کسانی که پیرویاش میکنند را ثابت میكند را اثبات نمودی؛ این دلیل، یکی از دلایلی است که ما علیه تکذیبکنندگان استفاده میکنیم و آن:
متهم نمودن سید احمد الحسن به دیوانگی و بیماری است؛ تهمتی كه تقریباً هیچ نبیای از انبیا و هیچ وصیای از اوصیا از آن برکنار نبوده است. آیا اهل مكه هنگام ورود حضرت محمّد(ص) به مكه از وی استقبال كردند یا بر او بانگ فریاد برآوردند؟
و با کلمات عامیانه او را «... مخبل» یعنی مجنون و دیوانه خواندند، و به طرف وی سنگ پرتاب كردند و دندههای حضرت زهرا(ع) را شكستند. قرآن دهها آیه ذكر كرده كه مردم انبیا را با کلماتی مانند دیوانه، ساحر و نظایر آن و یارانشان را نیز ارازل و فرومایه توصیف نمودند؛ که هرگز چنین نبودهاند([141])!
آیا هیچ شنیدهاید که به ابولهب، فرعون، معاویه يا صدام مجرم، لقب دیوانه بدهند؟ آنها همگی مورد احترام و تكریم بودند! لعنت خدا بر همهی آنها باد!
در مقایسه با آن زمان، ما در بدترین زمان بهسر میبریم. پیروزی حتماً اتفاق خواهد افتاد. لعنت خدا به دجّال یکچشم كه از سیستان بلند خروج میکند([143])؛ طبق روایات اهل بیت(ع) که در تعدادی از منابع بزرگ حدیث بیان نمودهاند. لعنت خدا بر دجال بزرگ، لعنت بر سفيانی.
این بود جواب ما انصار؛ انصار خدا، انبيا، فرستادگان، امام حسين(ع) و مهدى(ع). بعد از این، منتظر پاسخ سید احمد الحسن باش. هر چند ما میخواستيم كه تو قسم برائت ياد كنى و بگویى: (از حول و قوهی الهی خودم را خارج میکنم و به حول و قوهی خودم پناه میبرم اگر که سید احمد الحسن فرستاده و وصی امام مهدی باشد) ؛ ولی تو را نصيحت مىكنيم كه اين کلمات را ادا نکنی مگر بعد از پاسخ سيد احمد الحسن؛ شايد كه به دست او هدايت شوى!
برادر دیوانهی من و در عین حال با صدها تفسیر؟!
سلام بر يمانی، سلام بر يمانی.
انصار امام مهدی - ربیع الثانی ۱۴۲۶ هـ ق
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین
خداوند متعال میفرماید: (پس به موسی وحی کرديم که: عصايت را بر دريا بزن. دريا بشکافت و هر پاره، چون کوهی عظيم گشت)([145]). در این آیه: «فَانْفَلَقَ ، كُلُّ فِرْقٍ.... كَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ»: فانفلق (شكافت)، كل فرق (هر پاره) كالطود العظیم (مانند كوهی بزرگ). بعضی از جاهلان به حقیقت، تمام اینها را به جزر و مد تأویل میکنند. در جزر، آب فقط به یک طرف حركت میكند و نمیشكافد تا دو پاره شود و هر قسمت ارتفاعی به اندازهی کوهی عظیم از زمین پیدا کند!
به كسانی كه از حقیقت بیخبرند میگویم كه این آیه و نشانه دربارهی یوشع بن نون(ع) وصیّ موسی(ع) و سپاهیانش نيز اتفاق افتاده است؛ رود میشكافد و آنها به ساحل میرسند. چنین حادثهای برای ایلیا(ع) (الیاس) و وصیّ وی یشع(ع) نیز اتفاق افتاده و داستانش در تورات آمده است كه رودخانه برای وی میشكافد. آیا پدیدهی جزر و مد به رودخانهها انتقال یافته است؟!!
اما در مورد سایر سخنان قیسی.... پاسخشان در كتاب خدا وجود دارد: (نون. سوگند به قلم و آنچه مینويسند * که تو، به فضل پروردگارت، ديوانه نيستی * و تو را پاداشی پايانناپذير است * و تو بر خُلقی عظيم هستی * زودا که تو ببينی و آنها نيز ببينند * که ديوانگی در کدام يک از شما است)([147]).
و پاسخ وی از كتاب خداوند: (روز حساب مردم نزديک شد و آنان همچنان در غفلت رويگردانند * از سوی پروردگارشان برايشان هيچ اندرز تازهای نيامد، جز آنکه آن را شنيدند و سرگرم بازيچه بودند * دلهایشان به لهو خو گرفته است و آن ستمگران سر در گوش يکديگر نهادند و گفتند: آيا اين مرد جز اين است که انسانی همانند شما میباشد؟ آيا با آنکه به چشم خود میبينيد، همچنان از پی جادو میرويد؟ * گفت: پروردگار من از هر سخنی در آسمان و زمين آگاه است و او شنوا و دانا است * گفتند: نه، خوابهای پريشان است، يا دروغی است که به هم میبافد يا شاعری است؛ پس برای ما از آن گونه که به پيامبران پيشين داده شده بود، معجزهای بياورد)([149]) .
و پاسخ او در این سخن خداوند متعال: (محمد پدر هيچ يک از مردان شما نيست. او رسول خدا و خاتم پيامبران است، و خداوند به هر چيزی دانا است)([152]) ، «.... (ای پيامبر، ما تو را فرستاديم تا شاهد و مژدهدهنده و بيمدهنده باشی * و مردم را به فرمان خدا به سوی او بخوانی و چراغی تابناک باشی * و مؤمنان را بشارت ده که از سوی خدا برايشان فضيلتی بزرگ آمده است * از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن،که کارسازی را خدا بسنده است)([153]).
احمد الحسن - جمادی الاول ۱۴۲۶
******
[140]- لمعرفة طبيعة الاعتراضات التي تعرّض لها حجج الله سبحانه راجع كتاب المعترضون على خلفاء الله أحد إصدارات أنصار الإمام المهدي (ع).
[141] - برای شناخت کیفیّت اعتراضهای معترضین به حجّتهای خداوند سبحان به کتاب «اعتراضکنندگان به جانشینان خداوند» از انتشارات انصار مهدی(ع) مراجعه نمایید.
[142]- سيستان: هي محافظة من محافظات إيران الشرقية. قال الشيخ عباس القمي في الكنى والألقاب: سجستان معرب سيستان ناحية كبيرة واسعة واقعة على جنوب هراة أرضها كلها سبخة رملة ينسب إليها رستم الشديد. الكنى والألقاب: ج1 ص 45.
[143] - سیستان: استانی از استانهای شرقی ایران است. شیخ عباس قمی در الکنی و الاقاب میگوید: سجستان معرب سیستان، ناحیهی بزرگ وسیعی واقع در جنوب هرات است که زمینش رملهزار (شنزار) و رستم نیرومند منسوب به آنجا میباشد. الکنی و الالقاب: ج 1 ص 45.
[144]- الشعراء: 63.
[145] - شعرا: 63.
[146]- القلم: 1 – 6.
[147] - قلم: 1 تا 6.
[148]- الأنبياء: 1 – 5.
[149] - انبیا: 1 تا 5.
[150]- الأحزاب: 40.
[151]- الأحزاب: 45 – 48.
[152] - احزاب: 40.
[153] - احزاب: 45 تا 48.