جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برادر گرامیام!... یکی از برادران انصار دربارهی قَسمِ برائت سؤالات زیر را مطرح نموده:
روشن است که یکی از ادلّهی موضوع دعوت یمانی قسم برائت میباشد. سؤال:
شرایط آن چیست؟
آیا به اجازهی سید نیاز دارد یا خیر؟
اگر دشمن خواست قسم بخورد، با آن موافقت کنیم؟
آیا وی در همان لحظه هلاک میشود یا ممکن است این واقعه بعداً رخ دهد؟
آیا امکان دارد پس از قسم خوردنش، اتفاقی برای طرف مقابل پیش نیاید؟
سپس میگوید: من به این جهت این سؤال را مطرح کردم که دیدم برخی برادران انصار هنگام سخن گفتن در مجلسی، از پاسخگویی باز میایستند در حالی که دشمن بر قسم خوردن اصرار دارد و سکوت ما را دلیل بر درستی کلامش در روگردانی از حق قلمداد میکند.
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
ابوحسن - ([14])۶ ماه مبارک رمضان ۱۴۲۹
پاسخ: قسم برائت که به آنها عرضه کردهام به این صورت است که اگر بزرگانشان (مراجعشان) از من قسم بخواهند، من برای آنها قسم میخورم، به شرط تصدیق دعوت. اگر آنها به قسم برائت و نزول عذاب بر فرد دروغگو ایمان داشته باشند، این واقعه به طور قطع و یقین محقق میگردد، به ویژه اگر موضوع دربارهی ادعای امامت باشد؛ زیرا در حدیث وارد شده کسی که به دروغ مدعی امامت شود، نصیبش هلاکت است ولو پس از گذشت مدتی، حتی بدون این که طرف قسم یاد کرده باشد؛ چرا که در مهلت دادن به او، فریب و فتنهی مردمان وجود خواهد داشت به ویژه اگر وی دلایل و برهانهایی هم ایراد کند. از این رو حق تعالی در تأکید بر این مطلب فرموده است: (اگر پارهای سخنان را به افترا بر ما ببندد * با قدرت او را فرو میگيريم * سپس شاهرگ قلبش را پاره میکنيم)([16]).
حال اگر کسی که به دروغ مدعی تنصیب الهی باشد خداوند او را هلاک میکند، پس چطور با قسم خوردن او (طرف مقابل) قسم برائت موضوعیت مییابد؟! این همان مطلبی است که ما به عنوان دلیلی بر حق و صاحب حق میکوشیم به آنها بفهمانیم. با وجود درخواست فراوان آنها و فراوانی تعداد کسانی که کمک کار اینهایند و روشن است که حتی آمریکا هم با اینها است، خداوند خوار و رسوایشان سازدـ خداوند به فضل خودش ما را از گروه ستمکاران نجات داد. و به خدا من به عزت و جلال پروردگارم سوگند میخورم که محبوبترین چیزها در قلبم، لقای پروردگارم است و مرگ از نظر من مانند نوشیدن آب سرد در شدت گرما و تشنگی است.
آنچه گفتم منظورم از قسم یا قسم برائت بود به خصوص قسمی که برای آنها یاد نمودم.
قسم معمولاً از سوی کسی مطرح میشود که مدعی امری است که مردم او را دروغ میشمارند. وی سوگند یاد میکند که راستگو است؛ از همین رو است که خداوند سبحان برای مردم بر صدق رسالت حضرت محمد (ص) قسم یاد کرده است. حق تعالی میفرماید: (پس سوگند به پروردگار آسمانها و زمين که اين سخن، حق و حتمی است، آنچنان که سخن میگوييد)([18]).
این عین سفاهت و بیخردی است که اگر کسی میخواهد دعوت را انکار و تکذیب کند، بیاید و قسم را دلیلی بر بطلان دعوت عنوان کند؛ چرا که درست آن است که وی در دلایل دعوت جستجو کند و بنگرد که آیا این ادلّه، تام و برهان رسا است یا خیر. اگر در صدد انکار آن برآید، بر او است که دلیل قاطعی بر انکار و تکذیب خود عرضه نماید زیرا او به نقض دلیل نیازمند است، وگرنه نزد مردم عاقل و نزد خدای سبحان، حجت بر وی تمام گشته زیرا با وجود این که حجت بر وی تمام گشته است، او چیزی را تکذیب میکند که علمی به آن ندارد و چه بسا برخی از آنها حتی بدون این که حجت را به طور کامل بشنوند، آن را تکذیب مینمایند.
خدای تعالی میفرماید: (چيزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نيافته و هنوز از تأويل آن بیخبر بودند. کسانی که پيش از آنان بودند نيز (پيامبران را) چنين به دروغ نسبت دادند پس بنگر عاقبت کار ستمکاران چگونه بوده است)([20]).
ما با آنچه در کتابهای ایشان ـعلمای شیعهی بیعملـ درج شده است به سراغشان آمدیم ولی آنها به وصیّت پیامبر خدا حضرت محمد (ص) و به روایات ائمه (ع) کفر ورزیدند و از همین رو این گفتار خداوند متعال بر آنها مصداق یافت که: (و آن هنگام که فرستادهای از جانب خداوند بر آنها مبعوث شد که آنچه نزدشان بود تصدیقش میکرد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خداوند را آنچنان پشت سر خویش افکندند که گویی از آن اطلاعی ندارند)([23]). و من خطاب به آنها میگویم: اگر مؤمن به این دعوت جز به واسطهی وصیّت رسول خدا (ص) علم نیابد، این خود حجتی رسا و بالغ برای وی در پیشگاه خدای سبحان و متعال است و کافی است که آن را بر کفن خویش بنویسد تا حجتی در برابر خداوند باشد. آیا حجت کسی که با وصیّت حضرت محمد (ص) احتجاج میکند را انکار میکنید؟ شما را چه میشود، حال آن که دلایل این دعوت از روایات پیامبر(ص) و ائمه (ع) از کتب تمام فرقههای مسلمین به حدی زیاد است که حتی شیعه و سنّی، وهابی، اسماعیلی، علوی و دیگران به آن ایمان آوردهاند. بر تکذیبکنندگان ـاگر بنا به ادعای خودشان عقیدهای مورد رضای حق دارندـ شایسته است ادلّهای که دعوت حق آورده را رد کنند و صحت اعتقادشان که این دعوت ریشهکنش نموده و با روشنی هر چه تمامتر بیان نمودم که آنها در گمراهی آشکار هستند ـکه حتی برای چهارپایان نیز آشکار استـ ثابت نمایند؛ ولی ما با کسانی که خدای متعال آنها را چنین وصف کرده است چه میتوانیم بکنیم: (يا گمان کردهای که بيشترشان میشنوند یا میفهمند؟ اينان چون چهارپايانی بيش نيستند، بلکه از چهارپايان هم گمراهترند)([24]).
به هر حال، اگر به عذاب و به هلاکت کسی که قسم بخورد یا مباهله کند ایمان دارند، به هلاکت حیدر مشتت ایمان بیاورند، ولی آنها کجا از این مطلب پند میگیرند، حال آن که آنها شیاطینی هستند که شیاطین ایشان را از جای برانگیخته و تحریک نمودهاند و هرگاه این دعوت به گوششان بخورد، همچون میمون حمله میآورند تا به این ترتیب خداوند مسخ شدن آنها به صورت میمون را بر هر فرد عاقلی که آیات الهی را به گوش جان میشنود آشکار سازد: (و چون از ترک کردن چيزی که از آن منعشان کرده بودند سرپيچی کردند، گفتيم: بوزينگانی مطرود شويد)([26]).
احمد الحسن - ۷ ماه مبارک رمضان ۱۴۲۹
******
[14] - 17 شهریور 1387 (مترجم).
[15]- الحاقة: 44 – 46.
[16] - حاقه: 44 تا 46.
[17]- الذاريات: 23.
[18] - ذاریات: 23.
[19]- يونس: 39.
[20] - یونس: 39.
[21]- البقرة: 101.
[22]- الفرقان: 44.
[23] - البقره: 101.
[24] - الفرقان: 44.
[25]- الأعراف: 166.
[26] - الاعراف: 166.