جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممعنای این سخن امام حسین (ع) در دعای عرفه چیست: «إِلَهِي أَخْرِجْنِي مِنْ ذُلِّ نَفْسِي وَ طَهِّرْنِي مِنْ شَكِّي وَ شِرْكِي» (خداوندا! مرا از خواری نفسم بیرون آور و از شک و شرکم پاک فرما)؟
پاسخ: شرک انواعی دارد از جمله:
۱- شرک ظاهری: این شرک نیز اقسامی دارد، از جمله: شرک آشکار در عقیده مانند پرستش بتها و پرستش علمای بیعمل گمراه؛ بتهایی که زبان دارند، همانطور که در قرآن کریم([90]) و از پیامبر(ص) و ائمه (ع) در نکوهش آن دسته از یهود که از علمای خود در معصیت خدا فرمان بردند و به این ترتیب آنها را عبادت کردند، آمده است.([91])
۲- شرک پنهان: که ریا میباشد با تمام اقسامش بخشی از آن است. البته توجّه به خلق برای برآورده شدن حاجات و نیازها بدون توجّه به خدای سبحانِ قاضیِ الحاجات جزو آن نمیباشد «الذی یعطی من سأله و من لم یسأله تحنناً منه و رحمة» (خداییکه به درخواست کنندهاش عطا میکند و به کسیکه از او نخواهد عطا میکند از روی نعمتبخشی و مهرورزی) بلکه این مورد ـیعنی توجّه به خلق بدون توجّه به خدای سبحانـ کفر به خداوند است و متأسّفانه این وضعیت بین مردم رایج است و جریان دارد. توجّه به مردم برای برآورده شدن نیازها، در کنار توجّه به خداوند، از جملهی این نوع شرک محسوب میشود. حق تعالی میفرماید: ﴿ و بيشترشان به خدا ايمان نياورند مگر با شرک ﴾([93]) . حق این است که بنده در تمام احتیاجات خود رو به سوی خدای سبحان کند و بندگان را صرفاً وسیله و ابزاری در دست خداوند به شمار آورد که خدا به هر نحو و در هر کجا که اراده فرماید برای برآورده شدن حاجتش آنها را به کار میگیرد. اگر بنده به خدا توجّه کند، تعامل با خلق زیانی به او نمیرساند.
۳- شرک نفسانی: که مخفیترین نوع شرک است و همان «منیّت» میباشد، که مخلوق را از آن گریزی نیست. این «منیّت» او را با ظلمت و عدمی که بدون وجود آن، فقط خدای سبحان و متعال میماند و لاغیر درهم میآمیزد و از همینرو به این معنا، هر بندهای از بندگان خدا مشرک میباشد. امام حسین (ع) این معنای شرک و نیز آنچه از شک به همراه دارد را قصد کرده است. امام حسین(ع) فتح المبین را درخواست مینماید و از بین رفتن شائبهی عدم و ظلمت از صفحه وجودش را؛ عدمی که بدون آن چیزی جز خدای واحد قهار باقی نمیماند؛ از همینرو آن حضرت (ع) میفرماید: «بارپروردگارا! هیچکس استحقاق وجود را ندارد جز تو، و وجود من گناهی عظیم است که راهی برای بخشودنش نیست الا با فنای من و با بقای وجود پاک تو».
این شک و شرک، بالقوّه است نه بالفعل یعنی منشأ آن موجود است نه اینکه بالفعل موجود باشد؛ یعنی قابلیت به فعلیت رسیدن در آن وجود دارد ولی در عمل محقق نگشته است؛ به این معنا که مصداق خارجی ندارد. در فطرت انسان نقطهای تاریک وجود دارد که همان شائبهی عدم و ظلمت میباشد. این نقطهی تاریک، محل اتصال پوزهی شیطان است که از طریق آن انسان را وسوسه میکند.([95])
******
[88]- مثل قوله تعالى: (اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ ...) التوبة :31.
[89]- عن أبي بصير، عن أبي عبـد الله (ع)، قال: قلت لـه: "اتخذوا أحبارهـم ورهبانهـم أرباباً من دون الله" ؟ فقـال: (أما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم، ولو دعوهم ما أجابوهم، ولكن أحلوا لهم حراماً، وحرموا عليهم حلالاً فعبدوهم من حيث لا يشعرون) الكافي : ج1 ص70 ح1 ، وكذلك ح3.
[90]- مانند این سخن خداوند متعال: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللهِ﴾ (حبرها و راهبان خويش را به جای الله به خدايی گرفتند) (توبه: 31).
[91]- از ابو بصیر از ابا عبدالله(ع) روایت شده است: به ایشان عرض کردم: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللهِ﴾ (حبرها و راهبان خويش را به جای الله به خدايی گرفتند)؟ فرمود: «به خدا سوگند آنها را به عبادت خویشتن دعوت نکردند که اگر میکردند، مردم اجابتشان نمینمودند ولی حلال را بر آنان حرام کردند و حرام را حلال و به این صورت، آنها را پرستیدند به گونهای که خود احساس نمیکردند». کافی: ج 1 ص 70 حدیث 1 و همچنین حدیث 3.
[92]- يوسف : 106.
[93]- یوسف: 106.
[94]- قال النبي : (إن الشيطان ليجثم على قلب بني آدم له خرطوم كخرطوم الكلب إذا ذكر العبد الله عز وجل خنس) بحار الأنوار : ج76 ص49.
[95]- پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «شیطان به قلب فرزند آدم میچسبد. پوزهای مانند پوزهی سگ دارد که اگر بنده ذکر خداوند عزّوجل را بگوید، به عقب برمیگردد». بحار الانوار: ج 76 ص 49.