جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
اینکه در حدیث از پیامبر خدا(ص) و از ائمه (ع) نقل شده است «دنیا زندان مؤمن است»([66]) به چه معنا میباشد؟
پاسخ: همچنین از این بزرگواران (ع) روایت شده است: «نماز معراج مؤمن است».([68]) مؤمنِ در این حدیث همان مؤمنِ در حدیث مذکور میباشد و منظور از مؤمن در اینجا، کسیکه صرفاً به اسلام و ولایت اعتقاد داشته باشد، نیست.
آن مؤمنی که دنیا برایش زندان و تنگنا و دردهایی بیانتها است؛ که فقط با خروج از دنیا به هنگام مرگ از این گرفتاریها رها میشود، مؤمنی است که در نمازش به آسمانهای هفتگانه عروج میکند. او جزو کسانی است که به جای دنیا، ذکر را برگزیدند. چنین مؤمنی با یاد روزهای خداوند، نور بیداری را در دیدگان و گوشها و دلها صبح میکند.([70]) چنین مؤمنی که به آسمانهای هفتگانه عروج کرده و سعی و تلاش نموده و آن مقامات پسندیده را به دست آورده است، همان روحی است که در آسمانهای دوم و سوم و چهارم.... با آزادی پرواز میکند. چطور ممکن است تعلّق و تقیّد او به این جسم مادی، برایش به مانند زندان نباشد؟!
این عالم جسمانی پهنهای داغ و سوزان بر بالای جهنم و حجاب جهنم و لبهی پرتگاهی است که هر لحظه ممکن است انسان را سرنگون سازد و به جهنم دراندازد. ﴿ تاریکیهایی بر فراز یکدیگر است﴾ . جهنم و این عالم جسمانی همانند ﴿ به قدر دو کمان، یا نزدیکتر ﴾ میباشند. حق تعالی میفرماید: ﴿ از تو به شتاب عذاب خدا را میطلبند، حال آنکه جهنم بر کافران احاطه دارد ﴾([72]) .
چگونه ممکن است نزدیک بودن روح مؤمن به جهنم به دلیل مقیّد بودنش در جسم، زندانی برای او و تنگنایی که بالاتر از آن تنگنایی نیست نباشد؛ آن هم پس از آنکه فهمیده است که این نزدیک بودن، در واقع نزدیک بودن به جهنم و به تاریکیهایی است که برخی بر فراز برخی دیگر میباشد. چنین مؤمنی تنگنا و اختناق بسیار شدیدی را که پایانی ندارد احساس میکند مگر با خروج روحش و دستیابی آن به آزادی، آن هم پس از موفقیت در امتحان و خروج از این دنیا با قلبی سلیم، و با اقبالی در آسمان هفتم کلی یعنی آسمان عقل و مقرّبین حاصل میگردد. خداوند متعال در وصف حال مرگ انسان میفرماید: ﴿ اما اگر از مقرّبان باشد * برای او است آسايش و روزی و بهشت پر نعمت ﴾([74]) .
یعنی حالت این عده، راحتی به هنگام مرگ است؛ آسایش و روزی و بهشت پرنعمت. هنگام مرگ نه عذابی هست و نه درد و رنجی، بلکه آسایش است و شادی و سرور، به خاطر جدا شدن از این جسمی که همواره زندانی تاریک و تنگ برای این روح پاک و مبارک بوده است.
******
[65]- الخصال للشيخ الصدوق : ص108، عن أبي عبد الله (ع) قال: (الدنيا سجن المؤمن، والقبر حصنه، والجنة مأواه. والدنيا جنة الكافر، والقبر سجنه، والنار مأواه).
[66]- خصال شیخ صدوق: ص 108. از ابوعبدالله (ع) روایت شده است که فرمود: «دنیا زندان مؤمن است و قبر دژ او و بهشت جایگاهش؛ و دنیا بهشت کافر است و قبر زندانش و آتش جایگاهش».
[67]- مستدرك سفينة البحار: ج6.
[68]- مستدرک سفینة البحار: ج 6.
[69]- أيام الله : آلاؤه ونعمه، عن أبي عبد الله (ع) في قول الله: " وذكرهم بأيام الله "، قال: (بآلاء الله يعني نعمه) بحار الأنوار : ج68 ص53. وهي : بلاؤه ومثلاته بالأمم ، قال رسول الله : (أيام الله نعماؤه وبلاؤه ومثلاته سبحانه) ج67 ص20. وهي: الأيام الثلاثة ، عن مثنى الحناط ، قال : سمعت أبا جعفر (ع) يقول: (أيام الله ثلاثة: يوم يقوم القائم، ويوم الكرة، ويوم القيامة) ج7 ص61. وهي: الأئمة ، عن أبي عبد الله (ع)، في قول الله عز وجل: " قل للذين آمنوا يغفروا للذين لا يرجون أيام الله "، قال: (قل للذين مننا عليهم بمعرفتنا، أن يعرفوا الذين لا يعلمون، فإذا عرفوهم فقد غفر لهم) تفسير القمي : ج2 ص492 .
[70]- ایام الله، برکات و نعمتهای او هستند. از ابوعبد الله(ع) دربارهی این سخن خداوند متعال «وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ الله» (و روزهای خدا را به یادشان آور) روایت شده است که فرمود: «برکات خداوند را یعنی نعمتهایش را». بحار الانوار: ج 68 ص 53. و همچنین آزمایشها و مصیبتهایش بر امّتها نیز هست. رسول خدا(ص) میفرماید: «روزهای خدا، نعمتهایش، بلاهایش و مصیبتهای خداوند سبحان میباشد». بحار الانوار: ج 67 ص 20. این ایام، ایام سه گانهاند. از مثنی الحناط نقل شده است: شنیدم ابا جعفر(ع) میفرماید: «روزهای خدا سه تا هستند: روز قیام قائم، روز رجعت و روز قیامت». بحار الانوار: ج 7 ص 61 و همان ائمه میباشند. از ابو عبدالله(ع) دربارهی این سخن خداوند عزّوجل ﴿قُل لِّلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللهِ﴾ (به کسانیکه ايمان آوردهاند، بگو: از خطای کسانیکه به روزهای خدا باور ندارند درگذريد) روایت شده است که فرمود: «به کسانیکه با شناخت ما بر ایشان منّت نهادهایم بگو که به کسانیکه نمیدانند بشناسانند که اگر به آنها بشناسانند گناهشان را بخشیدهاند». تفسیر قمی: ج 2 ص 492.
[71]- العنكبوت : 54.
[72]- عنکبوت: 54.
[73]- الواقعة : 88 – 89.
[74]- واقعه: 88 و 89.