جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامالسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.... اللهم صل على محمد وآل محمد.
سید بزرگوارم، جوابتان را برای سوالی که به سید احمد الحسن ارسال کرده بودم با سرور و شادی دریافت نمودم و از لطفتان بر ما برای پاسخگوییتان سپاسگزارم و خدا میداند که در انتظار ظهور شریف هستیم و قلبهایمان مالامال از عشق ائمهی آل محمد(ع) است.
آقای بزرگوارم، اگر ممکن است سوال مرا سید احمد یمانی پاسخ بگوید صرفاً برای اطمینان قلبم و قلب برادران مومنی که فطرتشان بر دوستی محمد و آل محمد قرار دارد. اگر پاسخ از سوی یمانی آل محمد باشد انتظار دارم که حتی یکی از آنها نادیده گرفته نشود حتی اگر جواب با اشاره باشد؛ اگر فهمیدیم، که کشفی از طرف خدا است و اگر نفهمیدیم، از خداوند هدایت و بخشایش گناهان بسیارمان را خواستاریم. از سید بزرگوارم انتظار دارم که لطف نمایند و پاسخ سوالات را ولو با اشاره به این بندهی حقیر و گنهکار که بار گناهش سنگین است، عنایت فرمایند.
آقای بزرگوارم، جواب شما بزرگوارانه بود که روزه با فرا رسیدن شب کامل شود حتی اگر هلال را قبل از پنهان شدن ببینیم و ما با اجازهی خدا چنین میکنیم. آیا از این بفهمیم که این اشاره به چیزی است همان طور که از شما میفهمیم؟
آقای من، امیدواریم آنچه را طالبیم از ما بپذیری و خدا میداند که ما طالب حقیم. ما برحسب شناختی که از ائمهی اطهارمان(ع) داریم، میدانیم که آنها غیب میدانستند، آیا چیزی از جانب حضرتتان وجود دارد که من بشناسم و به من اختصاص داشته باشد و برایم واضح باشد؟
و در پایان، امیدواریم که بر ما مهربانی کنید تا بدانیم که باب امام حسن عسکری(ع) و امام مهدی(ع) چه کسی بود. والحمد لله رب العالمین و از خدا میخواهیم که به حق محمد و آل محمد از ائمه و مهدیین(ع) ما را بر راه راست توفیق عنایت فرماید.
فرستنده: Hadi
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
در بیش از یک جا در کتابها بیان کردم خدا حجتهایی بین مردم و آل محمد(ع) قرار میدهد که آنها همان «قریههای ظاهره» (شهرهای آشکار) در قرآن میباشند([76])، و همینطور دروازههای حجتها هستند. مثلا وجود مقداد که حواری رسول خدا محمد(ص) و حجتی برای حضرت محمد(ص) و از شهرهای آشکار (قریهی ظاهره) بود، مانع از آن نمیشود که مقداد، حجتی بر مردم از طرف علی(ع) باشد و همین مطلب در مورد سلمان نیز صحیح است.
یعنی: اگر یکی از افراد امت که از «قریههای ظاهره» (شهرهای آشکار) همراه با امامی از آل محمد(ع) باشد، مانع از آن نمیشود که از شهرهای آشکار (قُرای ظاهرهی) همراه با امام پس از او نیز باشد. همچنین اگر یکی از افراد امت از شهرهای آشکار (قرای ظاهره) همراه با امامی از آل محمد(ع)، باشد به آن معنی نیست که این شخص یگانه است. آری، او در آنجا برترین آنها است و نیز ممکن است پس از مرگش، شخص دیگری جانشین او شود.
به عنوان مثال، سفیر اول از شهرهای آشکار (قرای ظاهره) همراه با امام حسن عسکری و محمد المهدی(ع) بود.
در پایان نصیحت من به شما این است که کوشش و همّتت را در دروازهای قرار دهی که امروز با آن آزموده میشوی و فردا در مورد آن از تو پرسیده خواهد شد.
امام صادق(ع) میفرماید: « رکن یمانی دروازهای از دروازههای بهشت است که خدا از روزی که آن را گشود، نبست »([78]).
همچنین امام صادق(ع) فرمود: « رکن یمانی دروازهی ما است که از آن وارد بهشت میشویم و در آن رودی از بهشت است که اعمال بندگان در آن ریخته میشود »([80]).
احمد الحسن
******
[75]- روى الصدوق،قال: حدثنا أبي، ومحمد بن الحسن بن أحمد بن الوليد (رضي الله عنهما) قالا: حدثنا عبد الله بن جعفر الحميري، قال: حدثني محمد بن صالح الهمداني، قال: كتبت إلى صاحب الزمان(ع): إنّ أهل بيتي يؤذونني ويقرعونني بالحديث الذي روي عن آبائك(ع) أنهم قالوا: قوامنا وخدّامنا شرار خلق الله، فكتب: (ويحكم، أما تقرؤون ما قال عزوجل: "وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً"، ونحن والله القرى التي بارك الله فيها وأنتم القرى الظاهرة) كمال الدين وتمام النعمة: ص483.
[76] - صدوق روایت میکند: .... محمد بن صالح همدانی میگوید: به صاحب الزمان(ع) نوشتم که اهل بیت من، مرا با حدیثی که از پدرانت(ع) نقل میکنند، آزار میدهند مبنی بر این که آنها میگویند: قوّام ما و خادمان ما شریرترین خلق خدا هستند. در پاسخ نوشت: «وای بر شما! آیا نخواندهاید که خداوند میفرماید: «وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَي الَّتي بارَکْنا فيها قُريً ظاهِرَةً» (و بین آنها و بین قریههایی که برکت دادیم، قریههایی آشکار قرار دادیم) و به خدا سوگند، ما همان قریههایی هستیم که خداوند برکتشان داده است و شما قریههای آشکار هستید». کمال الدین و تمام النعمه: ص 483.
[77]- الكافي: ج4 ص409.
[78] - کافی: ج 4 ص 409.
[79]- من لا يحضره الفقيه: ج2 ص208.
[80] - من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 208.