بسم الله الرحمن الرحيم، والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين وسلم تسليمًا.
سلام بر باقیماندهی آل محمد.... سلام بر سیّد و مولا و امامم سید احمد الحسن(ع).
آقای من، دوست داشتنیِ قلب!.... پنجاه سال از عمرم در مخالفت با آل محمد تلف شد تا آنکه خدا با انتساب من به اهلش از طریق شما، مرا گرامی داشت. از سنگینی بار میراث گذشته به شما شکایت میکنم و دوست دارم از شما طلب بخشش کنم ولی کوتاه میکنم تا باعث زحمت شما نشوم و سلام علیکم.
خودم و خانوادهام در کانادا ساکن هستیم و برادری در شهری نزدیک دارم. چند سالی در محلهی او صرف کردم و قبل از آنکه پروردگارم مرا به شما اهل بیت که سلام او بر شما باد، هدایت نماید، به مسجد آنها رفت و آمد میکردم. دعوت را بر برادرم عرضه کردم و جواب مثبتی به آن نداد، که این خود مسألهی دیگری است. امروز شکایتم از داخل خانهام میباشد: همسرم به استخارهای که شما به آن وسیله بر او منّت نهادید، رسید و رویایی دید که بسیار غمگینش کرد. کوشیدم تا دعوت را برای او باز کنم ولی او گوش نمیکرد. همهی اینها طی یک سال گذشته رخ داد و من از آن موقع نتوانستم موضوع را برایش باز کنم زیرا او ظرفیت شنیدن و قبول کردن دلایل را ندارد که درنتیجه طی یک سال گذشته مشکل او با من اصلاً حل نشد. علاقهی ما سرد شده است و حرفی به جز در مواقع ضرورت با هم نداریم. هیچ مشاجرهای بین ما نیست و گویا هر کدام بر دین خود هستیم و ادامهی زندگیمان فقط به خاطر دو فرزند کوچکمان است. گاهی به او نزدیک میشوم ولی به دلیل سردی و مخالفتی که وجود دارد، طاقت دیدن چهرهاش را ندارم. دختر هفت سالهام به پیروی از معلمش درست وضو نمیگیرد و بسیاری چیزهای دیگر.
دختر خالهام، که پیوسته با من بود و با من صبر کرد و کابوسم را تحمل نمود و به خدا سوگند کابوس از زمانی شروع شد که ترسش آشکار شد و سستی شدید او را دیدم. از خدا میخواهم که او و برادر کوچکم را هدایت کند و از شما میخواهم که برای آنها و برای رحمی که برای انذار پدران آنها نیامد، درحالی که در غفلت به سر میبرند، دعا کنید. شما برای رحمت، به سوی همهی جهانیان آمدهاید. سلام خدا بر شما. چه کنم ای مولایم؟
والسلام علی بقیة آل محمد، والسلام علی حجة الله بقیة الله و رحمة الله و برکاته.
فرستنده: سلمانی ذری
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
صبر در برابر ایمان، مانند سر در برابر جسم است([60])؛ پس صبری نیکو نما، صبری که در آن هیچ شکایتی جز به نزد خدا نبری. به درگاه آن معبود سبحان تضرّع نما تا هر که را بخواهد هدایت کند و کار تو را بر خیر آخرت و دنیا آسان فرماید.
بدان که تو موظف به هدایت خانوادهات هستی و بر تو واجب است که آنها را با دعوت مواجه سازی. اگر آنها در آتش دنیا گرفتار شوند، آیا چیزی به آنها نمیدهی که رهایشان گرداند؟ در حالی که عذاب دنیا به پایان میرسد و شفای آنکه آن را تحمل میکند، ممکن میباشد. حال در برابر آتش آخرت چه باید کرد؟ پس بر تو است که از هیچ راهی برای نجات دادن آنها از آتش اخرت و هدایت آنها به حق، کوتاهی نکنی. به دشمن خودت و دشمن اهل حق، شیطان رجیم، ابلیس که لعنت خدا بر او باد بنگر که چه میگوید: « آنگاه از پيش و از پس و از چپ و از راست بر آنها میتازم و بيشترشان را ناسپاس خواهی يافت »([62]). آیا متوجه هستی که او فقط به یک راه برای گمراه کردن مردم، اکتفا نمیکند؟ پس اگر از روبهرو به سمت آنها آمد و سودی عایدش نشد، آنان را رها نمیکند و نمیرود بلکه از راهی دیگر و از جهتی متفاوت یعنی از پشت سر به سمتشان میآید. اگر این راه هم سود نبخشید، از راست و اگر باز سودمند نبود از چپ بر آنان وارد میشود. پس به پروردگارت سوگند، متوجه این قضیه باشید که او دشمن ما و شما است و برای گمراه کردن مردم از هدایت، خواهان کشته شدن و حتی مردن است وشب و روز، آشکارا و نهان، از هر راه و جهتی عمل مینماید. آیا ما، اهل حق و کسانی که میخواهند تا مردم را به سوی حق بخوانند، شایستهتر نیستند که برای هدایت مردم و رهانیدن آنها از جهنّمی که آن را به وضوح در انتهای مسیر گمراهی و حرکت آنان میبینند، خواهان کشته شدن و مردن باشند؟
باید عملکرد درست را اتخاذ کنیم؛ خسته و فرسوده نشویم و از هیچ راهی برای هدایت مردم کوتاهی نکنیم و هیچ جهتی را برای هدایت آنان، فرونگذاریم. از خدا برای تو خواهان توفیق و تسدید هستم و منِ گنهکار تقصیرکار در حق شما را از دعایتان محروم نسازید.
احمد الحسن
******
[59]- يشير(ع) لما روي عن آل محمد(ع)، فقد روى الكليني بسنده عن الإمام الصادق (ع)، قال: (الصبر من الإيمان بمنزلة الرأس من الجسد، فإذا ذهب الرأس ذهب الجسد، كذلك إذا ذهب الصبر ذهب الإيمان) الكافي: ج2 ص87.
[60] - ایشان(ع)به آنچه از آل محمد(ع) روایت شده است، اشاره میفرمایند. کلینی با سند خودش از امام صادق (ع)روایت میکند که فرمود: «صبر برای ایمان به منزلهی سر برای جسم است. اگر سر نباشد، جسم نیست به همین ترتیب اگر صبر برود، ایمان نیز میرود». کافی: ج 2 ص 87.
-[61] الأعراف: 17.
[62] - اعراف: 17.