جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممعنای سخن حق تعالی چیست؟ ﴿ و او را از جانب راست کوه طور صدا زدیم و او را برای مناجات با خود، نزدیک کردیم.﴾([837]) و ﴿ چون به آتش رسید از کنارهی راست آن وادی در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا داده شد: ای موسی! منم خدای يکتا، پروردگار جهانيان ﴾.([838])
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
درخت همان «درخت مبارک در قرآن» که درخت آل محمد (علیهم السلام) میباشد و شاخههایش ائمه و مهدیّین هستند: ﴿ آيا نديدهای خداوند چگونه مَثَلی زده است؟ سخنی پاک چون درختی پاک است که اصلش (ريشهاش) استوار و فرعش (تنه و شاخههايش) در آسمان است ﴾.([840])
والطور الأيمن، والوادي الأيمن هو: اليماني (المهدي الأول من المهديين)، والبقعة المباركة هو: الحسين (علیه السلام)، فالكلام من الطور الوادي الأيمن، أي اليماني (المهدي الأول)، والوادي الأيمن الطور الأيمن من البقعة المباركة أي من الحسين، فالمهدي الأول (اليماني) من ولد الحسين؛ لأنه من ذرية الإمام المهدي (علیه السلام)، والبقعة المباركة من الشجرة (أي محمد وعلي عليهما السلام)، فالحسين من محمد وعلي عليهما السلام.
طور اَیمن و وادی اَیمن عبارت است از یمانی (مهدی اول از مهدیّین)، جایگاه مبارک: امام حسین(علیه السلام) است. سخن از طور وادی ایمن یعنی یمانی (مهدی اول)، و وادی ایمن طور ایمن از جایگاه مبارک یعنی از حسین، که مهدی اول (یمانی) از فرزندان حسین است؛ زیرا او از ذریهی امام مهدی (علیه السلام) میباشد، و جایگاه مبارک از آن درخت یعنی از محمد و علی(علیهما السلام) ، که حسین از محمد و علی (علیهما السلام) است.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: «منظور از ﴿شاطِئِ الْوادِ الْأَيْمَنِ﴾ (از کنارهی راست آن وادی) که خداوند در قرآن از آن یادی به میان آورده، فرات است و ﴿الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ﴾ (بارگاه مبارک)، کربلا و «الشَّجَرَةِ» (درخت) محمد میباشد».([842])
فرات، نهری است از بهشت و یمانی هم نهری است از بهشت که اعمال بندگان در آن قرار میگیرد، همانطور که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «رکن یمانی درب ما است که از آن داخل بهشت شوند و در آن نهری است از بهشت که اعمال بندگان در آن افکنده میشود».([844])
کربلا، حسین (علیه السلام) است، و درخت، محمد و علی (علیهما السلام) است؛ چرا که آنها پدران عترتاند و آنکس که به طور مستقیم [با موسی (علیه السلام)] سخن گفت، مهدی اول (یمانی) بود: ﴿وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا﴾ (و او را از جانب راست کوه طور صدا زدیم و او را برای مناجات با خود، نزدیک کردیم).
پیشوای سخن گوینده، علی بن ابی طالب (علیه السلام) ﴿مِنَ الشَّجَرَةِ﴾ (از درخت) بود؛ زیرا تمامیِ درخت علی بن ابی طالب (علیه السلام) بود؛ چرا که او پدر عترت است، و اما اصل درخت، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد.
بنابراین کسیکه با موسی سخن گفت خداوند بود، و سخنگوی موسی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، و حضرت علی (علیه السلام) است، و متکلم با موسی، مهدی اول (یمانی) بود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) او را متکلم با موسی نام برده و نشانههای ظهورش را برشمرده است: «هنگامیکه ناقوس به صدا درآید و سایهی شوم کابوس بر همهجا سنگینی کند و جاموس سخن بگوید (جاموس، جامد و بیجان است و در اینجا منظور، ساکت و بیصدا میباشد[845]) در چنین زمانی، شگفتیها پدید خواهد آمد و چه شگفتیهایی! وقتی که آتش شهر بصره را روشن کند و پرچمهای عثمانی در وادی سودا ظاهر گردد، بصره آشوب شود و بعضی بر بعضی دیگر پیروز گردند و هر قومی بر قوم دیگر بتازد و لشکریان خراسان به جنبش درآیند و شعیب بن صالح تمیمی از مرکز طالقان قیام کند و در خوزستان با سعید سوسی بیعت شود و پرچمی برای استقلال کردها برافراشته گردد و عربها بر بلاد ارمنیها و سیکلوبها غالب شوند و هِرقل در قسطنطنیه در برابر فرماندهی سفیان تسلیم گردد، آنگاه منتظر ظهور کسی باشید که در طور سینا از درخت با موسی سخن گفت (و بر طور یعنی نجف؛ زیرا همانگونه که از معصومین(علیهم السلام) روایت شده، طور به وادی السلام منتقل شده است) او به گونهای نمایان و آشکار ظاهر میگردد که بیننده او را توصیف کند.... سپس امیرالمؤمنین که سلام و صلوات خداوند بر او باد گریست و فرمود: افسوس بر امّتها....».([847])
چنین معنایی در قرآن آمده است که خداوند ، و همچنین عزرائیل، و نیز لشکر عزرائیل جانها را می ستانند:
﴿ خدا جانها را به هنگام مردنشان میگيرد ﴾.([852])
﴿ خدا شما را بيافريد، سپس میميراند ﴾.([853])
﴿ بگو: فرشتهی مرگ که موکّل بر شما است، شما را میميراند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانیده میشوید ﴾.([854])
﴿ و اگر ببينی آنزمان را که فرشتگان جان کافران را میستانند، و بر صورت و پشتشان میزنند و میگويند: عذاب سوزان را بچشيد ﴾.([855])
در همهی این احوال اگر فرشتگان یا ملک الموت جانها را بستاند، ستانندهی حقیقی همان خداوند است. در اینجا نیز وضعیت به همینگونه است؛ اگرچه سخنگوی موسی حضرت علی (علیه السلام) یا مهدی اول است ولی سخنگوی حقیقی، خدای سبحان میباشد.
*****
[835]- مريم : 52.
[836]- القصص : 30.
[837]- مریم: 52.
[838]- قصص: 30.
[839]- إبراهيم : 24. عن سلام بن المستنير، قال: سئلت أبا جعفر (علیه السلام) عن قول الله تعالى: (كشجرة طيبة أصلها ثابت وفرعها في السماء تؤتي أكلها كل حين باذن ربها)، فقال: (الشجرة رسول الله نسبه ثابت في بني هاشم وفرع الشجرة على وعنصر الشجرة فاطمة وأغصانها الأئمة ورقها الشيعة وان الرجل منهم ليموت فتسقط منها ورقة وان المولد منهم ليولد فتورق ورقة. قال قلت له: جعلت فداك قوله تعالى: (تؤتى اكلها كل حين باذن ربها) قال: هو ما يخرج من الامام من الحلال والحرام في كل سنة إلى شيعته) بصائر الدرجات : ص79 ح2.
[840]- ابراهیم: 24. از سلام بن مستتیر روایت شده است: از اباجعفر (علیه السلام) دربارهی سخت خداوند عزّوجل ﴿کَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ * تُؤْتي أُکُلَها کُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها﴾ (چون درختی پاک است که اصلش (ريشهاش) استوار و فرعش (تنه و شاخههايش) در آسمان است * که به اذن پروردگارش هر زمان ميوهاش را میدهد) سوال کردم، فرمود: «درخت، رسول خدا است که نَسَبش در بنی هاشم ثابت است، که تنهاش علی، ریشهاش فاطمه و شاخههایش ائمه و برگهایش شیعیان هستند که هرگاه یکی از آنها بمیرد یکی از برگهایش میافتد و با تولد یکی از آنها بر درخت یک برگ میروید». به ایشان عرض کردم: فدایتان گردم! این سخن حق تعالی ﴿تُؤْتي أُکُلَها کُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها﴾ (که به اذن پروردگارش هر زمان ميوهاش را میدهد)؟ فرمود: «منظور آنچه در هر سال در خصوص حلال و حرام از امام صادر میشود میباشد». بصائر الدرجات: ص 79 ح 2.
[841]- بحار الأنوار : ج13 ص49.
[842]- بحار الانوار: ج 13 ص 49.
[843]- وسائل الشيعة (آل البيت) : ج13 ص339.
[844]- وسایل الشیعه (آل البیت): ج 13 ص 339.
[845]- وفي هذا المعنى ما جاء عن رسول الله (ص) مع سلمان: (.. وإن هذا لكائن يا رسول الله؟ قال(ص): إي والذي نفسي بيده ، يا سلمان عندها يتكلم الرويبضة، فقال: وما الرويبضة يا رسول الله فداك أبي وأمي؟ قال (ص): يتكلم في أمر العامة من لم يكن يتكلم، فلم يلبثوا إلا قليلا حتى تخور الأرض خورة، فلا يظن كل قوم إلا أنها خارت في ناحيتهم فيمكثون ما شاء الله ثم ينكتون في مكثهم فتلقي لهم الأرض أفلاذ كبدها - قال : ذهب وفضة - ثم أومأ بيده إلى الأساطين فقال: مثل هذا، فيومئذ لا ينفع ذهب ولا فضة، فهذا معنى قوله: فقد جاء أشراطها) بحار الأنوار : ج6 ص309.
[846]- معجم أحاديث الإمام المهدي (علیه السلام) : ج3 ص27.
[847]- معجم احادیث امام مهدی (علیه السلام): ج 3 ص 27.
[848]- الزمر : 42.
[849]- النحل : 70.
[850]- السجدة : 11.
[851]- الأنفال : 50.
[852]- زمر: 42.
[853]- نحل: 70.
[854]- سجده: 11.
[855]- انفال: 50.