جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپرسش ۱۸: منظور از قلب و رگ گردن در آیهی ۱۹ انفال و ۱۶ ق.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ ای کسانیکه ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبرش شما را به چيزی فراخوانند که زندگيتان میبخشد، دعوتشان را اجابت کنيد و بدانيد که خدا ميان آدمی و قلبش حايل است و همه به پيشگاه او گرد آورده شويد ﴾([240]) .
و نیز میفرماید: ﴿ ما آدمی را آفريدهايم و از وسوسههای نفس او آگاه هستيم؛ زيرا از رگ گردن به او نزديکتريم ﴾([241]) .
در این دو آیه، منظور از قلب و رگ گردن چیست؟
پاسخ: «مرء» یعنی انسان مؤمن به خدا و به حجّت خدا در زمینش، و «دل او» یعنی حجّت بر خلق. بنابراین قلب یا دل همان امام معصوم است و معصوم را به قلب تشبیه کرده است؛ زیرا همچون قلب که کارهای بدن انسان را به گردش درمیآورد، کارهای هستی را اداره میکند.
رگ گردن همان امام معصوم است؛ او ریسمان استوار خداوند است (حبل الله المتین)([243]) و او همان دری است که فیض الهی به سوی خلق از آن بیرون میآید. معصوم، نزدیکترین مخلوق به انسان مؤمن است و مؤمن برای برآورده شدن حوایج و نیازهایش توسط خدای سبحان به او متوسّل میشود.
این آیات برای مردم بیان میکند که خداوند از انبیا و فرستادگان و ائمه (ع) به شما نزدیکتر است و اگر شما در برآورده شدن نیازهایتان به آنها روی آورید، خدا بین شما و آنها حایل میشود زیرا شما با اینکار، آنها را به عنوان خدایانی به غیر از الله برگزیدهاید؛ درحالیکه آنها را وسیلهای به سوی خداوند به جهت رفع نیازها و شفاعت نزد خداوند، قرار داده است. آنها شفاعتی نمیکنند و سخنی نمیگویند مگر با اذن و اجازهی خداوند سبحان ﴿ به فرمان او کار میکنند ﴾([247]) . چگونه خداوند به آنها اجازهی شفاعت برای بندهای را بدهد که خدا را نمیبیند؟! «عمیت عین لاتراک» (کور شود دیدهای که تو را نبیند). خداوند متعال میفرماید: ﴿ چه کسی جز به اذن او در نزد او شفاعت کند؟﴾([248]) و همچنین ﴿ کسی سخن نمیگويد مگر کسیکه خدای رحمان به او رخصت دهد و او سخن به صواب گوید ﴾([249]) .
******
[238]- الأنفال : 24.
[239]- ق : 16.
[240]- انفال: 24.
[241]- ق: 16.
[۲۴۲]- عن عبد الله بن عباس قال : قام رسول الله فينا خطيباً فقال في آخر خطبته: (جمع الله عز وجل لنا عشر خصال لم يجمعها لأحد قبلنا ولا تكون في أحد غيرنا: فينا الحكم والحلم والعلم والنبوة والسماحة والشجاعة والقصد والصدق والطهور والعفاف، ونحن كلمة التقوى وسبيل الهدى والمثل الأعلى والحجة العظمى والعروة الوثقى والحبل المتين، ونحن الذين أمر الله لنا بالمودة، فماذا بعد الحق إلا الضلال فأنى تصرفون) بحار الأنوار : ج26 ص244.
[243]- از عبدالله بن عباس روایت شده است: رسول خدا ص برخاست و برایمان خطبهای ایراد فرمود که در انتهایش چنین بود: «خداوند عزّوجل در ما، دَه خصلت گرد آورد که پیش از ما و پس از ما برای احدی چنین نکرده است: در بین ما است حکم، حِلم (صبر)، علم، نبوّت، سماحة (عفو و بخشش)، شجاعت، قصد، صدق، پاکی و عفاف. ما کلمهی تقوی، راه هدایت، مَثَل اعلی، حجّت عظمی، عروة الوثقی (ریسمان محکم) و حبل المتین (ریسمان استوار) هستیم. ما کسانی هستیم که به دوستیمان امر شده است. پس از حق، چیزی جز گمراهی نیست؛ پس به کجا میروید؟!». بحار الانوار: ج 26 ص 244.
[244]- الأنبياء : 27.
[245]- البقرة : 255.
[246]- النبأ : 38.
[247]- انبیا: 27.
[248]- بقره: 255.
[249]- نبأ: 38.