جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامهدف از آفرینش انسان چیست؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
خداوند سبحان و متعال آدم(علیه السلام) را به عنوان خلیفه و جانشین خود بر زمین آفرید و این مقولهای است که تمام ادیان الهی بر آن صحّه گذاشتهاند. همانطور که خداوند سبحان و متعال تمام فرشتگانش را به سجده گزاردن بر حضرت آدم(علیه السلام) فرمان داد، و سجود نشانهی خضوع و تذلّل و گردن نهادن به فرمان کسی است که بر او سجده گزارده شده است. این فرمان فقط تبعیّت از فرمان خداوند سبحان و متعال نبوده است؛ چراکه در این صورت سجده گزاردن بر آدم(علیه السلام) کاری عبث میبود در حالیکه ساحت خداوند سبحان و متعال از بیهودهکاری بسی به دور است! اینکه آدم (علیه السلام) مورد سجدهگزاری بوده است، ویژگی خاصّی دارد که باید به آن دقت نمود؛ مانند برتر بودن حضرت آدم (علیه السلام) بر فرشتگان، و علّت برتر بودن او (علیه السلام) نیز موضوعی است که باید دقت شود تا بتوان هدف از خلقت انسان را درک کرد.
مسئلهی نخست، موضوع خلافت و جانشینی خداوند در زمین میباشد. در اینجا نکتهای وجود دارد که باید بدانیم و آن را محور قرار دهیم: اینکه کسی که به جانشینی گمارده میشود (مستخلَف) باید شایستگی آن را داشته باشد که غرض از به جانشینی گمارده شدنش را برآورده نماید. حال، پرسشی مطرح میشود: این غرض چیست؟
و پاسخ: غرض و هدف ،قائم مقامیِ خداوند سبحان و متعال در مدیریت زمین و آنچه از بندگان خداوند سبحان و متعال در آن است از انس و فرشتگان و جن، و آنچه از جسمانیت و ملکوت عُلوی (بالایی) و سُفلی (پایینی) در آن است. اگر غرض این باشد، شرایط و شایستگیهای مورد نیاز آن کدام است؟
برای درک کردن این شایستگیها مثالی میزنم: اگر شما کارگاهی داشته باشید و بخواهید کسی را بیابی که از هر حیث و نظر آن را اداره نماید، این شخص باید چگونگی اداره کردن، از کار افتادنها و رفع ایرادها را بداند، همچنین باید شخصیتی داشته باشد که او را قادر به تعامل با کارگران در کارگاه نماید. اکنون اگر شما بخواهید شخصی را به جانشینی خودتان درکارگاه بگمارید شما کسی که دارای چنین شایستگی و شخصیتی که او را شایستهی تعامل با کارگران کارگاه نماید، اختیار میکنید، و اگر شما دارای خصوصیت خاصی باشی شخصی را انتخاب میکنی که همان خصوصیت یا نزدیک به آن را نیز داشته باشد تا وضعیت اداره کردن کارگاه توسط خود شما همانند وضعیت آن در حالت اداره کردن آنجا توسط جانشین شما باشد.
به این ترتیب خداوند سبحان و متعال هنگامیکه خلیفه و جانشینی را از جانب خود بر زمین برمیگمارد، او را متّصف و آراسته به صفات خودش سبحان و متعال مینماید؛ چراکه او بر هر چیزی توانا است. پس خلیفه و جانشین او وجه او در میان خلقش و نیز اسمهای حُسنای او میشود. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: ﴿ خداوند آدم را بر صورت خود آفرید ﴾([761]) .
برای اینکه خلیفه و جانشین اینگونه باشد، باید در اسما و صفات خداوند سبحان و متعال فنا گردد تا فرمان او فرمان خدا و عملکرد او، عملکرد خدا و ارادهی او، ارادهی خداوند سبحان و متعال باشد، همانطور که در حدیث قدسی آمده است: «بندهام همچنان با انجام واجبات به من نزدیک میشود ـیعنی با ولایت منـ تا آنجا که دست من، چشم من و گوش من میشود»؛([763]) یعنی تا آنجا که «من» در میان خلق شود.
همانطور که در حدیث آمده است: «روح مقرّب به سوی خداوند بالا میرود. خداوند سبحان و متعال او را خطاب قرار میدهد و میفرماید: من زندهای هستم که نمیمیرم و تو را زندهای گردانیدم که نمیمیری، من به چیزی میگویم باش، میشود و تو را به گونهای گردانیدم که به چیزی بگویی باش، میشود».([765])
اکنون به هدف اصلی از جانشینی بازمیگردیم و میگویم: اگر خلیفه و جانشین بازتاب کسی باشد که او را به جانشینی گمارده است و قائم به مقام او در زمینش باشد و اگر صاحب زمین، غایب باشد یعنی غیبت از درک شدن و در دسترس بودن، وگرنه او شاهد غایب میباشد و اگر خلیفه و جانشین او وجهی برای او باشد، بنابراین شناخت و معرفت جانشین تنها راه امکانپذیر برای شناخت و معرفت گمارندهی او میباشد؛ چرا که او وجهی برای او است و این همان غرض حقیقی از جانشینی میباشد که در پس غرض نخستین نهفته است و آن، قائم شدن خلیفه و جانشین به مقام گمارنده (مستخلِف) است و این، همان شناخت و معرفت و علم حقیقی میباشد. به وسیلهی پیامبران و فرستادگان، خداوند شناخته شد. حق تعالی میفرماید: ﴿ جن و انس را جز برای پرستش خود نيافريدهام ﴾([767]) ؛ یعنی تا مرا بشناسند.
و نیز میفرماید: ﴿ گفت: ای آدم! آنها را از نامهایشان آگاه کن﴾([770]) . بنابراین آدمِ خلیفهی خداوند به فرشتگان آموخت و نامهای الهی را به آنها شناساند، و فرشتگان از نامهای خدای سبحان آفریده شدهاند. در زیارت جامعه آمده است: «(سلام بر جایگاههای شناخت و معرفت خداوند)»([771]).
******
[760]- أصول الكافي : ج1 : ص134.
[761]- اصول کافی: ج 1 ص 134.
[762]- سبقت الإشارة منه (علیه السلام) إلى هذا الحديث القدسي والتفصيل في المتشابهات : ج3 / سؤال رقم (100) ، وغيره أيضاً.
[763]- پیشتر اشارهای از ایشان ع به این حدیث قدسی و تفصیل آن در متشابهات: ج 3 پرسش شمارهی ۱۰۰ و همچنین سایر موارد، ارایه گردید.
[764]- بحار الأنوار : ج90 ص376، وقد تقدمت الإشارة إلى هذا الحديث القدسي في إجابة سؤال رقم (127) .
[765]- بحار الانوار: ج 90 ص 376، و همچنین اشارهای به این حدیث قدسی در پاسخ پرسش شمارهی ۱۲۷ گردید.
[766]- الذريات : 56.
[767]- ذاریات: 56.
[768]- البقرة : 33.
[769]- الزيارة الجامعة / مفاتيح الجنان.
[770]- بقره: 33.
[771]- زیارت جامعه ـ مفاتیح الجنان.