حق تعالی میفرماید: ﴿بگو: آيا این شما هستید که به آن کس که زمين را در دو روز آفريده است کفر میورزید و برای او همتايانی قرار میدهيد؟ او پروردگار جهانيان است * و در زمين از فراز آن، کوهها پديد آورد و آن را پر برکت ساخت و رزق و روزیهایش را در چهار روز معين نمود، درست و متناسب برای همهی خواهندگان * سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن، دودی بود. پس به آسمان و زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. گفتند: فرمانبردار آمديم * آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد و در هر آسمانی، کارش را به آن وحی نمود و آسمان این دنیا را با چراغها بياراستيم و محفوظش بداشتيم. اين است تدبير آن پيروزمند دانا﴾([727]) . چرا مدت زمان آفرینش زمین و تعیین رزقهای آن، چهار روز به طول انجامید ولی آفرینش آسمانها دو روز با اینکه آسمانها بزرگتر و عظیمتر میباشند؟!
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
حق تعالی میفرماید: ﴿ بگو: آيا این شما هستید که به آن کس که زمين را در دو روز آفريده است کفر میورزید و برای او همتايانی قرار میدهيد؟ او پروردگار جهانيان است ﴾ :
زمین را در یک روز آفرید و روزیهایش را در یک روز؛ زمین با آنچه از جمادات در آن وجود دارد را در یک روز و آنچه از موجودات زنده (گیاهان و حیوانات) بر روی زمین است را نیز در یک روز خلق نمود.
و حق تعالی میفرماید: ﴿ و در زمين از فراز آن، کوهها پديد آورد و آن را پر برکت ساخت و رزق و روزیهایش را در چهار روز معين نمود، درست و متناسب برای همهی خواهندگان).
﴿ و در آن کوهها قرار داد ﴾ : منظور، کوهها است و آنها ضمن روز اول در این عامل جسمانی میباشند؛ یعنی اینها (کوهها) از بالای آن (یعنی از آسمان) در آن (در زمین) متجلّی گشت. وگرنه آنچه که از کوهها بر سطح زمین ظاهر است یعنی قسمت بالای کوهها، بسیار کمتر از آن چیزی است که در درون زمین فرو رفته است. بیش از دو سوم کوه، در دل زمین فرو رفته است و از همین رو از آنها به «رواسی» (لنگرها) تعبیر کرده است؛ یعنی باعث استوار شدن زمین میگردد و گویی میخهایی برای زمین است که آن را تثبیت مینماید: ﴿ و کوهها را همچون ميخهايی؟﴾([730]) ؛ یعنی سطح زمین را ثابت نگه داشته و آن را از اینکه با حرکت مستمر و دایمی درون زمین در جنبش باشد، بازمیدارد. حق تعالی میفرماید: ﴿ و کوهها را بينی؛ پنداری که جامدند، حال آنکه چون ابر میروند. کار خداوند است که هر چيزی را به کمال پديد آورده است. هر آينه او به هر چه میکنید آگاه است ﴾ ؛ یعنی کوهها در حرکتاند ولی همراه با حرکت زمین، و درنتیجه مانع از آن میشوند که سطح زمین دچار اختلال شود و از درونِ آن جدا گردد؛ از همین رو حرکت زمین موزون و متعادل است.
﴿ و آن را پُربرکت ساخت): منظور، آب است: برکت نازل شده از آسمان، که ضمنِ روز اول در این عالم جسمانی بوده است. ﴿ اگر مردم شهرها ايمان آورده و پرهيزگاری پيشه کرده بودند، برکاتی از آسمان و زمين را به رويشان میگشوديم، ولی(فرستادگان) را تکذیب کردند؛ ما نيز به کيفر کردارشان مؤاخذهشان کرديم.﴾([732])
﴿ و رزق و روزیهایش را در چهار روز معين نمود، درست و متناسب برای همهی خواهندگان): به این عالم جسمانی فقط دو روز اختصاص داشته است: روز زمین و آب، و روز جانداران (گیاه و حیوان).
و این سخن حق تعالی ﴿ چهار روز ﴾ از آن جهت است که کوهها در عالم جسمانی، صرفاً ظهوری برای آسمان کلی است، که آنها کوهها و لنگرهای هستی میباشند.
و این سخن حق تعالی ﴿ از بالایش ﴾ یعنی آسمان که (زمین) در آن تجلّی یافت.
﴿ و آن را پُربرکت ساخت): برکت در عالم جسمانی، آب است، و ظهوری برای برکت آسمانهای شش گانه میباشد؛ و برکت در آسمان، علم است.
بنابراین این دو مقوله: ﴿ و در زمين از فراز آن، کوهها پديد آورد ﴾ و ﴿ و آن را پر برکت ساخت ﴾ : دو روز برای آسمان هفتم کلی، و آسمانهای ششگانهی مثالی به شمار میروند.
﴿سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن، دودی بود. پس به آسمان و زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. گفتند: فرمانبردار آمديم * آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد و در هر آسمانی، کارش را به آن وحی نمود و آسمان این دنیا را با چراغها بياراستيم و محفوظش بداشتيم. اين است تدبير آن پيروزمند دانا﴾.([734])
﴿ آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد): منظور، آسمان هفتم کلی و آسمانهای ششگانهی مثالی پایینتر از آن و نیز آسمان جسمانی میباشد (زمین به معنای وسیعترش که شامل تمامی اجرام و ستارگان میباشد).
آسمان هفتم را در یک روز، ملکوت را در یک روز، و آسمان اجسام را در یک روز آفرید و امر هر آسمان را در یک روز به آن وحی نمود.
در یک روز امر آسمان هفتم، در یک روز امر آسمانهای ملکوتی و در یک روز امر مُلک را وحی نمود.
یعنی اینها (آسمانها و زمینها) در دو روز پایان یافت: یک روز برای آفرینش، و یک روز برای امر.
﴿ و آسمان این دنیا را با چراغها بياراستيم و محفوظش بداشتيم): این، به دنبال روز اول زمین بود؛ زیرا آسمان دنیا به دو آسمان تقسیم میشود که عبارتند از: «آسمان مثالی نخست» و «آسمان جسمانی دنیا». این دو از یک نظر یک آسمان به جهت ارتباط آسمان اول با عالم جسمانی؛ ارتباط تدبیریِ مستقیم میباشد به شمار میروند. اما دو آسمان نیز به شمار میروند؛ چرا که اولی، ملکوت اجسام است. از هر دوی اینها به آسمان دنیا تعبیر میشود؛ زیرا آسمان اول، ملکوت اجسام است و این دو به طور کامل با هم درآمیخته میباشند.
اَنفُس در آسمان اول هستند و این اَنفُس، جسمها را در آسمان دنیا تدبیر میکنند؛ پس آیا بین نفْس انسان و جسمش جدایی و انفصالی مییابی؟! و در عین حال میگویم: آیا بین نفس انسان و جسمش تفاوتی مشاهده میکنی؟!
از آنچه گذشت درمییابیم که روزها، شش تا هستند و عبارتاند از:
· آسمان هفتم در یک روز آفریده شد، و روزیِ آن (امر آن) در یک روز.
· آسمانهای ششگانه در یک روز آفریده شد، و روزیِ آن (امر آن) در یک روز.
· زمین (و به همراهش عالم جسمانی) در یک روز آفریده شد، و روزیِ آن در یک روز.
یا نور و امرش در دو روز آفریده شد، مثال (ملکوت) و امرش در دو روز آفریده شد، و مُلک (اجسام) و روزیهایش در دو روز آفریده شد؛ و الزاماً ترتیب آفرینشها از بالا به پایین میباشد؛ چرا که ملکوت، تجلّی و ظهور نور است و به همین ترتیب....
لازم است دقت شود که آسمان اول، حدّ نهایی آسمان دنیا است؛ یعنی آسمان دنیا در این عالم جسمانی آغاز میشود و به نخستین عالم ملکوتی روحانی خاتمه مییابد. یعنی نهایت آن حلقه وصل است و پایان آن یا حلقه وصل، آسمان اول میباشد. در زیارت جامعه آمده است: «.... و حجتهای خدا بر اهل دنیا و آخرت و اولی....».([736])
و در قرآن آمده است: ﴿ او است خدایی که معبودی جز او نيست. ستايش خاص او است، چه در اين جهان و چه در جهان ديگر و فرمان فرمان او است و همگان به او بازگردانده میشويد ﴾([739]) و نیز حق تعالی میفرماید: ﴿ شما از پیدایش نخست آگاهيد؛ چرا به يادش نمیآوريد؟﴾.([740])
در اولی، دو عالم وجود دارد: ذر و رجعت و در آن انفس قرار دارند. همانطور که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است خداوند سبحان و متعال از هنگامی که عالم اجسام را آفرید به آن ننگریسته است.([742]) منزلگاه کار و عمل مجدّانه از پایان عالم اجسام که پایان آسمان دنیا است، آغاز میشود، و این پایان، آسمان اول میباشد.
حق تعالی میفرماید: ﴿ و بر فراز سرتان هفت راه بيافريديم، و از اين خلقت، غافل نبودهاي ﴾([745]) . هفت راه، آسمانهای هفتگانه است، از آسمان اول تا آسمان هفتم، و آسمان جسمانی دنیا جزو آنها نیست؛ چرا که این آسمان بالای ما قرار ندارد بلکه ما درون آن هستیم و بر ما احاطه (زیر ما و بالای ما و از هر جهت زمین) احاطه دارد. ﴿ از تو به شتاب عذاب میطلبند، حال آنکه جهنم بر کافران احاطه دار).([746]) در بخش بعدی برای شما تبیین خواهد شد که چرا این آیه را اینجا آوردهام.
اگر آسمانها را با این تفصیل بشماریم در این صورت، هشت تا خواهند بود و نه هفت تا! اصولاً دنیای جسمانی جزو آن به حساب نمیرود؛ زیرا جزئی از آسمان دنیا با آنچه که در آن است از آسمان اول و آسمان جسمانی، میباشد. بنابراین اگر اولی یا دنیا نام برده شود، در ضمن آن قرار میگیرد؛ چرا که جزئی از آن و پیرو و تابع آن میباشد.
آسمان جسمانی یک بار «زمین» به شمار میرود و یک بار «آسمان دنیا»؛ زیرا قسمت مرئی آن میباشد. در آسمان جسمانی، زمین و حتی تمام زمینهای هفتگانه قرار دارد و در هفتمین زمین «جهنم» قرار دارد. همان طور که بهشت در آسمان دوم است، اما در آسمان اول «بهشت زمینی» یافت میشود که همان بهشت آدم میباشد؛ زیرا آسمان اول ـ همانطور که پیشتر بیان داشتمـ بخشی از آسمان دنیا است که ملکوت آن نیز میباشد.
از علی بن ابراهیم از پدرش از احمد بن محمد بن ابو نصر از حسین بن میسر روایت شده است: از ابا عبد الله (علیه السلام) دربارهی بهشت آدم (علیه السلام) سوال کردم، فرمود: «بهشتی از بهشتهای دنیا که در آن خورشید و ماه طلوع میکنند که اگر از بهشتهای آخرت بود، به هیچ وجه از آن خارج نمیشدند».([748])
﴿ و آسمان این دنیا را با چراغها بياراستيم و محفوظش بداشتيم ﴾ : چراغها، انبیا، فرستادگان و اوصیا (علیهم السلام) هستند که پیروانشان را با تعالیم و اخلاق الهی که به مردم میآموزند، از وسوسهی شیطان حفظ میکنند و ظهور آنها در آسمان جسمانی، در قالب ستارگان و خورشیدهای درخشان میباشد. چه بسیار است تاریکی در آسمان و چه اندک است ستارگان در قیاس با بخش تاریک؛ همانگونه که در زمین چه پیامبران اندکند و کسانی که با آنها مخالفت ورزیدند، جنگ کردند، از آنها رویگردان شدند و یاریشان ننمودند بسیارند! همواره پیامبران، اوصیا و انصار آنها درست مانند کم بودن ستارگان در آسمان جسمانی اندکند.
در نهایتِ حرکتِ فلکِ اعظم (منظورم قوس نزول است) و آغاز بالا رفتن آن به سمتی دیگر، تبدیل شدن این عالم جسمانی به جحیم آغاز خواهد شد و این عالم شعلهور میگردد. مجازات کسانی که زخرف و زر و زیور دنیا را برگزیدند و به خاطر آن خداوند را عصیان نمودند، بازگشت آنها به چیزی است که خود انتخاب کردهاند، یا همان باقی ماندن آنها در آن میباشد؛ چرا که جهنم با عملکرد، کردار و ظلم و ستم آنها مشتعل خواهد شد.
اکنون مناسبت آیهی پیشین برای شما روشن شده است: ﴿ از تو به شتاب عذاب میطلبند، حال آنکه جهنم بر کافران احاطه دارد).
در ابتدای صعود (قوس نزول)، «عالم رجعت» آغاز میشود، که عالمی دیگر و امتحانی دیگر برای کسانی که ایمان خالص و کسانی که کفر خالص داشتهاند خواهد بود. عالم رجعت با پایان زمامداری مهدی دوازدهم (علیه السلام) آغاز میشود؛ او همان قائمی است که حسین (علیه السلام) بر او خروج میکند.([750])
و اما این سخن حق تعالی: ﴿سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن، دودی بود. پس به آسمان و زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. گفتند: فرمانبردار آمديم * آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد و در هر آسمانی، کارش را به آن وحی نمود و آسمان این دنیا را با چراغها بياراستيم و محفوظش بداشتيم. اين است تدبير آن پيروزمند دانا﴾ ؛ ممکن است کسی که آن را میخواند گمان برد که «ثمّ» بر پس از آن دلالت دارد؛ یعنی: اینکه زمین را آفرید و روزیهایش را در آن معیّن نمود... سپس به آسمان پرداخت...
ولی در حقیقت بر چنین مطلبی دلالت ندارد ؛ بلکه «ثمّ» در اینجا به مفهوم «توبیخ و سرزنش» با عطف به مضمون کلی آیه میباشد و به طور خاص بر آفرینش زمین دلالت ندارد؛ یعنی معطوف به مفهوم توبیخ در آیات پیشین میباشد: ﴿ بگو: آيا این شما هستید که به آن کس که زمين را در دو روز آفريده است کفر میورزید....﴾ . پس معنای آیه در اینجا چنین است: سپس آیا او همان نیست که به آسمان پرداخت.... پس چگونه به او کافر میشوید؟!
ملاحظه نمایید که در این آیهی اخیر، از آسمان و زمین سخن به میان آمده است. حق تعالی میفرماید: ﴿ سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن، دودی بود. پس به آسمان و زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد ﴾ . اگر زمین پیش از آن خلق شده بود، معنای اینکه آن را دوباره بیافریند چیست ﴿ خواه يا ناخواه بياييد ﴾ ؟! بلکه در اینجا منظور، توضیح مطلب به شکلی دیگر و از جهتی دیگر است؛ چرا که در آیات پیشین ﴿ بگو: آيا این شما هستید که به آن کس که زمين را در دو روز آفريده است کفر میورزید....﴾ نعمتهایی را که خداوند سبحان و متعال تمام کرده به تفصیل بیان داشته است و در این آیات ﴿ سپس به آسمان پرداخت....﴾ بیانی برای چگونگی و کیفیت آفرینش وجود دارد؛ یا بیانی برای این آیه ﴿ چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود).
این مراحل، یعنی آفرینش آسمان هفتم، سپس آسمانهای ششگانه، سپس عالم اجسام حتماً باید با همین ترتیب و تسلسل صورت گرفته باشد؛ چرا که برخی بر برخی تکیه دارند. آفرینش آسمانهای ششگانه پیش از هفتمی امکانپذیر نیست؛ چرا که آنها (یعنی آسمانهای ششگانه) از آسمان هفتم خلق شدهاند؛ و خلقت اجسام بدون خلقت آسمانهای ششگانه ناممکن است؛ زیرا آنها از آسمانهای ششگانه خلقت یافتهاند و حتی در مورد آسمان اولی (نخستین) به طور خاص، با آن (یعنی با اجسام) در هم تنیده میباشد و آسمان اول، عالم ذر و عالم رجعت میباشد. پس از خلق شدنمان در عالم ذر از آن به عالم اجسام داخل شدیم و از عالم اجسام به آن در عالم رجعت (بازگشت) خارج خواهیم شد؛ این قوس نزول است که سه رکن دارد همان طور که قوس صعود سه رکن دارد و به این ترتیب شش (رکن) حاصل میشود که همان «زره داوود»، زره انبیا و زره اوصیا میباشد.
اما شش روز آفرینش، به معنای روزهای زماندار زمینی نیست؛ بلکه نشان دهندهی مراحل و به معنای شش مرحله میباشد. این مراحل ضروری است و چارهای از آن نمیباشد. در مرحلهی نخست خلقت نور و امر آن گریزناپذیر است؛ و سپس ملکوت و امر آن، سپس اجسام و روزیهایش؛ چرا که هر مرحله متکی به مرحلهی پیشینش میباشد. بنابراین، این مراحل ششگانه حتمی است؛ یعنی حتماً باید روز اول (مرحلهی نخست) میبوده تا آسمان هفتم خلق شود، و در روز دوم (مرحلهی دوم) امر آن خلقت مییافته؛ چرا که امرش از آن خلق گشته است و حتماً باید یک مرحله پس از آن بیاید. سپس از آن (آسمان هفتم) و از امرش، مثال (ملکوت) آسمانهای شش گانه آفریده شد تا آسمان اول (که پایان آسمان دنیا است) و پس از آن در ملکوت، امرش آفریده شد؛ زیرا از آن خلقت یافته است. بنابراین در روز سوم ملکوت و در روز چهارم امر آن آفریده شد؛ زیرا ملکوت بر خلقت آسمان هفتم (روز اول) و امر آن (روز دوم) متکی است. پس به طور حتم خلقت ملکوت در مرحلهی سوم و سپس خلق امر آن در چهارمین مرحله بوده است؛ چرا که به آن متکی است و از آن خلق شده است.
روز پنجم و ششم هم به همین ترتیب میباشد؛ یعنی خلقت عالم اجسام یا کیهان جسمانی یا زمین (به معنای وسیعش) که زمینی که ما بر آن هستیم و همچنین تمام ستارگان و خورشیدها را شامل میشود. سپس در آن روزیش خلق میشود؛ چرا که از آن خلقت یافته است. گیاه از زمین خلق شد و بر آن میروید و حیوان از زمین خلق شده است و بر آن زندگی میکند و میخورد.
این شش روز یا شش مرحله حتمی است و خلقت به ترتیب، به آنها نیاز دارد. پایین دست به بالا دست نیازمند و محتاج است. بنابراین اجسام (مُلک) یا عالم شهادت نیازمند ملکوت، و ملکوت به نور (آسمان کلی) محتاج و نیازمند میباشد. یا به عبارت دیگر: همهی آن در دو روز خلق شده، همان طور که خدای متعال فرموده است:(سپس به آسمان پرداخت در حالی که آن، دودی بود. پس به آسمان و زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. گفتند: فرمانبردار آمديم * آنگاه هفت آسمان را در دو روز پديد آورد و در هر آسمانی، کارش را به آن وحی نمود)
چرا که آسمان هفتم و امر آن در دو روز خلق شد و بقیه از آن خلقت یافتند بلکه تجلّی و ظهور آن میباشند و آنچه در آسمان هفتم حکم رانده شود، در ملکوت حاصل میشود و آنچه در ملکوت حاصل شود، در مُلک نتیجه میدهد. رؤیایی که شما میبینید و در عالم اجسام به دست میآید چیزی نیست جز آنچه در ملکوت حاصل شده و پس از آن در این عالم جسمانی به دست میآید.
******
[726]- فصلت : 9 – 12.
[727]- فصلت: 9 تا 12.
[728]- النبأ : 7.
[729]- النمل : 88.
[730] - نبأ: 7.
[731]- الأعراف : 96.
[732] - اعراف: 96.
[733]- فصلت : 11 – 12.
[734] - فصلت: 11 - 12.
[735]- مفاتيح الجنان : ص620.
[736] - مفاتیح الجنان: ص 620.
[737]- القصص : 70.
[738]- الواقعة : 62.
[739] - قصص: 70.
[740] - واقعه: 62.
[741]- في تفسير الفاتحة للملا صدرا: قال رسول الله (ص): (إن الله لم ينظر إلى الأجسام منذ خلقها).
[742] - در تفسیر سورهی فاتحه ملا صدرا آمده است: رسول خدا ص میفرماید: «خداوند از زمانی که عالم جسدها را خلق کرد به آن نگاه نینداخته است».
[743]- المؤمنون : 17.
[744]- العنكبوت : 54.
[745] - مؤمنون: 17.
[746] - عنکبوت: 54.
[747]- الكافي : ج3 ص247.
[748] - کافی: ج 3 ص 247.
[749]- والحديث الذي يشير إليه السيد (علیه السلام) هو هذا : (دخل علي بن أبي حمزة البطائني على أبي الحسن الرضا (علیه السلام) فقال له: (أنت إمام؟ قال: نعم. فقال له: أني سمعت جدك جعفر بن محمد (علیه السلام) يقول: لا يكون الإمام إلا وله عقب. فقال: أنسيت يا شيخ أو تناسيت ؟! ليس هكذا قال جعفر (علیه السلام) ، إنما قال جعفر (علیه السلام): لا يكون الإمام إلا وله عقب، إلا الإمام الذي يخرج عليه الحسين بن علي (علیه السلام) فانه لا عقب له. فقال له: صدقت جعلت فداك، هكذا سمعت جدك يقول) بحار الانوار : ج25 ص251.
[750]- این حدیثی است که سید احمدالحسن ع به آن اشاره میفرماید: علی بن ابو حمزهی بطائنی بر امام علی بن موسی الرضا ع وارد شد و به او عرض کرد: آیا شما امام هستید؟ امام فرمود: «آری». به او گفت: از جدتان جعفر بن محمد ع شنیدم که میفرمود: امامی نیست مگر اینکه پشتی داشته باشد. امام ع فرمود: «شیخ! فراموش کردهای یا خودت را به فراموشی زدهای؟! جعفر ع چنین نفرمود، بلکه فرمود: امامی نیست مگر اینکه پشتی داشته باشد؛ به جز آن امامی که علی بن الحسین ع بر او خروج میکند؛ که او پشت و عقبی ندارد». به ایشان عرض کرد: راست گفتی فدایت شوم! این چنین شنیدم که جدتان میفرمود. بحار الانوار: ج 25 ص 251.