جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممعنای این گفتهی حق تعالی چیست؟ ﴿ پس سوگند به جایگاههای ستارگان ﴾([563]) .
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
ستارگان، آل محمد (علیهم السلام) هستند.([566]) پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اهل بیت من امان اهل زمیناند همانگونه که ستارگان امان اهل آسمان هستند».([567])
اما جایگاههای ستارگان در آسمان، نشانهای از نشانههای خداوند سبحان و متعال را در بردارند. ستارگان هفتگانه که بر ستارهی جدی (ستارهی قطبی) در آسمان دلالت دارند، تمثیلی از آل محمد (علیهم السلام) میباشند: سه تای اول بهسان محمد، علی و فاطمه (علیهم السلام) است و چهار ستاره دیگر برحسب ترتیب خود، دلالت دارند. دو تای نزدیکتر به سه تای اول عبارتاند از حسن و حسین (علیهما السلام) و از دوتای دیگر، یکیشان بر ائمهی هشتگانه(علیهم السلام) دلالت دارد و دیگری بر امام مهدی(علیه السلام) و این دو به ستارهی قطبی (جدی) نزدیکترند.
تمامی این ستارگان بر ستارهی قطبی (جدی) در آسمان اشاره دارند و جدی اشارهگر قبله است و در شبِ تار مردم از آن برای یافتن قبله راهنمایی میگیرند. قبله جهت سجده گزاردن به سوی خداوند سبحان و متعال است و ستارهی قطبی نیز بر امام مهدی (علیه السلام) دلالت دارد؛ یعنی آن حضرت را می شناساند؛([569]) و این است شأن و جایگاه ستارگان در آسمان.
ستارهی قطبی تنها ستارهی پایدار در آسمان است و حرکتی ندارد؛ چرا که بر محور چرخش زمین قرار گرفته است.
حق تعالی میفرماید: ﴿ و اگر بدانيد اين سوگندی است بزرگ * هر آينه، اين قرآنی است گرامیقدر * در کتابی مکنون * که جز پاکان بر آن دست نیازند * نازل شده از جانب پروردگار جهانيان است * آيا اين سخن را سبک و دروغ میشمارید؟....﴾([574]) ؛ یعنی این سوگند، سوگند به ستارهی جدی (قطبی) است. او مهدی اول است که بر امام مهدی(علیه السلام) دلالت و راهنمایی میکند و ستارگانِ دلالت کننده بر آن عبارتاند از: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین، ائمه و امام مهدی (علیهم السلام)؛([575]) آنها ستارگان راهنمایی کننده به ستارهی جدی یا مهدی اول هستند؛ چراکه از طریق سخنانشان و روایاتی که از آنها وارد شده است، او را به مردم معرفی کردهاند همچنین از طریق رؤیاهایی که مؤمنان این معصومین (علیهم السلام) را میبینند و آنها را به پیروی از مهدی اول دعوت میکنند؛([576]) چراکه او همان ستارهی قطبی است که بر قبله دلالت دارد؛ یعنی وی راهنما به سوی امام مهدی (علیه السلام) میباشد. حق تعالی میفرماید: ﴿ و اگر بدانيد اين سوگندی است بزرگ ﴾.([577])
و در آیهای دیگر: ﴿ از چه میپرسند؟ * از آن خبر بزرگ ﴾([579]) ؛ یعنی مهدی اول و یمانی.
﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ﴾ یعنی او قرآن ناطق است؛ زیرا نخستینِ مهدیین میباشد ﴿ جز پاکان بر آن دست نیازند ﴾ : کسی به جز پاکان که همانا سیصد و سیزده نفر اصحاب امام مهدی (علیه السلام) میباشند چیزی از حقیقت او نمیداند.
﴿ آيا اين سخن را سبک و دروغ میشمارید؟﴾ : یعنی شما از این سخن در شک و تردید هستید.
و حق تعالی میفرماید: ﴿ سوگند به سپيدهی صبح، * و سوگند به شبهای دهگانه، * و سوگند به شفع (جُفت) و وتر (تک)، * و سوگند به شب چون روی به رفتن نهد * آيا در این خصوص سوگندی برای خردمند وجود دارد؟﴾.([581])
﴿وَالفَجرِ﴾: امام مهدی (علیه السلام) است. ﴿وَلَيَالٍ عَشْرٍ﴾ (شبهای دهگانه): ائمه (علیهم السلام) هستند، که از آنها به شبها تعبیر کرده چون در دولت ستمکاران زندگی کردهاند.
﴿وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ﴾: «شفع» علی و فاطمه (علیهما السلام) است و «وتر» رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). از علی و فاطمه (علیهما السلام) به شفع تعبیر کرده؛ چراکه این دو بزرگوار، نوری یکسان هستند، و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به وتر؛ چراکه آن حضرت در میان خلق بی نظیر و بی همتاست.([583])
﴿ و سوگند به شب چون روی به رفتن نهد ﴾ : یعنی هنگامیکه دولت ستمگران و ظلم و تاریکیِ همراه آن از بین برود؛ گویی شبی است که به هنگام برآمدن صبح امام مهدی(علیه السلام) ، میرود و به پایان میرسد.
﴿ آيا در این خصوص سوگندی برای خردمند وجود دارد؟﴾ : سوگند همان مهدی اول است؛ یعنی آیا در آن زمان دلالت و بیان کافی در معرفت مهدی اول وجود دارد؟
﴿آيا نديدی که پروردگار تو با قوم عاد چه کرد؟ * با ارم که ستونها داشت؟ * که همانند آن در هيچ شهری آفريده نشده بود * و قوم ثمود که در آن وادی سنگ میبريدند، * و قوم فرعون، آن دارندهی ميخها، * آنها که در سرزمینها طغيان کردند، * و در آنها به فساد درافزودند * و پروردگار تو تازيانهی عذاب را بر سرشان فرود آورد * زيرا پروردگار تو سخت در کمين است﴾([586]) ؛ یعنی «روح مهدی اول» جزو لشکر خداوند است و همراه با علی بن ابی طالب(علیه السلام) بوده، زمانیکه لشکر خدا از فرشتگان عذاب را بر عاد، ثمود و فرعون که در سرزمینها طغیان کردند، فروفرستاد.([587])
فرشتگان خدا و لشکریان خدا از مهدی اول فرمان میبرند، همانگونه که وی از امام مهدی (علیه السلام) فرمان میبرد تا اینکه امر به حضرت علی (علیه السلام) برسد و به همین صورت، علی (علیه السلام) از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان میبرد و محمد نیز فرمانبر فرمان خداوند است.
کسیکه عذاب را بر امّتهای سرکش نازل کرد، خداوند سبحان و متعال است، و او حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است که عذاب را نازل کرد، و او حضرت علی (علیه السلام) است که عذاب را نازل کرد، و او امام مهدی (علیه السلام) است که عذاب را نازل کرد ... و او مهدی اول است که عذاب را نازل کرد.... و آنها فرشتگان خدایند که امر لشکر خداوند سبحان و متعال را به اجرا میرسانند.
******
[562]- الواقعة : 75.
[563]- واقعه: 75.
[564]- عن المفضل بن عمر الجعفي، قال: (سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) يقول في قول الله عز وجل: (فلا أقسم بمواقع النجوم وإنه لقسم لو تعلمون عظيم ] يعني به اليمين بالبراءة من الأئمة (ع) يحلف بها الرجل يقول : إن ذلك عند الله عظيم ) من لا يحضره الفقيه : ج3 ص377، ح 4326. وعن أبي جعفر (علیه السلام)، قال: (إنما نحن كنجوم السماء كلما غاب نجم طلع نجم، حتى إذا أشرتم بأصابعكم وملتم بأعناقكم، غيب الله عنكم نجمكم، فاستوت بنو عبد المطلب ، فلم يعرف أي من أي ، فإذا طلع نجمكم فاحمدوا ربكم) الكافي : ج1 ص338 باب في الغيبة، ح8.
[565]- الامالي للشيخ الصدوق : ص738.
[566]- از مفضّل از عمر جعفی: شنیدم اباعبدالله امام صادق ع دربارهی این سخن خداوند عزّوجل ﴿فَلاأُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ * وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ﴾ (پس سوگند به جایگاههای ستارگان * و اگر بدانيد اين سوگندی است بزرگ) فرمود: «این آیه میفرماید: اگر کسی سوگند بیزاری از ائمه بخورد، در نظر خداوند بسی عظیم است». من لایحضره الفقیه: ج 3 ص 377 ح 4326؛ و از اباجعفر ع روایت شده است که فرمود: «ما همانند ستارگان آسمان هستیم؛ وقتی یکی از ما مخفی شود، ستارهای دیگر نمایان میگردد تا آنکه با انگشتانتان اشاره کنید و با گردنهایتان متمایل شوید و در آنهنگام خداوند ستارهی شما را مخفی میکند. پس فرزندان عبدالمطلب مسلّط شوند و هیچ یک از دیگری بازشناخته نشود. پس هرگاه ستارهتان نمایان شد، پروردگارتان را سپاس گویید». کافی ج 1 ص 338 باب در غیبت ح 8.
[567]- امالی شیخ صدوق: ص 738.
[568] - فالمهدي الأول هو من يشير ويدل الناس إلى الإمام المهدي بشكل خاص والأئمة (ع) بشكل عام ويعرفهم حق الأئمة (ع)، وهذا ما نطقت به رواياتهم (ع)، فورد ذكر الإمام الصادق (علیه السلام) للمهديين ووصفهم بـأنهم (قوم من شيعتنا يدعون الناس إلى موالاتنا ومعرفة حقنا) كمال الدين وتمام النعمة : ص358 ح56، وفي الحديث الآخر: (فاسألوه عن تلك العظائم التي يجيب فيها مثله) غيبة النعماني : ص179، أو الحديث الآخر الوارد عنهم (ع) بقولهم: (ولا يسأل عن شيء بين صدفيها إلا أجاب) المصدر المتقدم : ص250.
[569]- مهدی اول همان کسی است که به صورتی خاص به امام مهدی ع اشاره و مردم را به او راهنمایی میکند و ائمه به طور عام؛ و مهدی اول حق ائمه(علیهم السلام) را به آنان میشناساند و این در روایاتشان(علیهم السلام) ذکر شده است. گفتهی امام صادق ع در مورد مهدیین آمده و اینکه آنها «گروهی از شیعیانمان هستند که مردم را به پیروی از ما و شناخت حق ما راهنمایی میکنند» توصیف شدهاند (کمال الدین و تمام النعمة: ص 358 ح 56) و در حدیثی دیگر: «پس، از او از بزرگترین اموری که کسی مگر شبیه به او نمیتواند آنها را پاسخ گوید، بپرسید» (غیبت نعمانی: ص 179) یا در حدیثی دیگر که از آنها(علیهم السلام) وارد شده است: «و از هیچچیزی که بین دو کفهی صدف قرار دارد (هر چیز غامضی ـ مترجم) پرسیده نمیشود مگر اینکه پاسخ گوید» (غیبت نعمانی: ص 250).
[570]- الواقعة : 76 – 81.
[571]- أما بالنسبة لارتباط النجوم بآل البيت (ع) فقد تم تفصيل القول فيها في كتاب (المهدي والمهديين في القرآن والسنة) وأما أن الأئمة (ع) يشيرون إلى المهدي الأول في عالم الشهادة فعن طريق رواياتهم التي وصفته أدق الوصف، فراجع كتاب (البلاغ المبين) و (النور المبين)، من إصدارات أنصار الإمام المهدي (علیه السلام).
[572]- من هذه الأحاديث قول الإمام الصادق (علیه السلام) حين خرجت الرايات السود من خرسان، إذ قال: (اجلسوا في بيوتكم فإذا رأيتمونا قد اجتمعنا على رجل فانهدوا إلينا بالسلاح) الغيبة للنعماني: ص203، والأئمة (ع) في زمن القائم متوفون بأجمعهم إلا الإمام القائم (علیه السلام) فلا يمكن اجتماعهم إلا في الرؤيا أو الكشف عند أهل البصائر، والكثير من الروايات غيرها، راجع كتاب (فصل الخطاب في حجية رؤيا أولي الألباب) للأستاذ أحمد حطاب، من إصدارات أنصار الإمام المهدي.
[573]- ولعل في الرواية الاتية اشارة الى المهدي الأول بأنه هو النجم الذي على الأمة أن تصبر حتى يظهر لهم :
عن أبان بن تغلب، قال: قال لي أبو عبد الله (علیه السلام): (يأتي على الناس زمان يصيبهم فيه سبطة يأرز العلم فيها بين المسجدين كما تأرز الحية في جحرها، يعني بين مكة والمدينة، فبينما هم كذلك إذ أطلع الله عز وجل لهم نجمهم، قال: قلت: وما السبطة ؟ قال: الفترة والغيبة لإمامكم، قال: قلت: فكيف نصنع فيما بين ذلك ؟ فقال: كونوا على ما أنتم عليه حتى يطلع الله لكم نجمكم) كمال الدين وتمام النعمة : ص349.
وهو أيضاً الذي يشير اليه كلام الإمام علي (علیه السلام) ووصفه بأنه (طالع المشرق) : (... واعلموا أنكم إن اتبعتم طالع المشرق سلك بكم مناهج الرسول فتداويتم من العمى والصم والبكم وكفيتم مؤونة الطلب والتعسف ونبذتم الثقل الفادح عن الأعناق ولا يبعد الله إلا من أبى وظلم واعتسف وأخذ ما ليس له، وسيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون) الكافي : ج 8 ص63 - 66.
[574]- واقعه: 76 تا 81.
[575]- تفصیل چگونگی ارتباط داشتن ستارگان به اهلبیت(علیهم السلام) در کتاب «مهدی و مهدیین در قرآن و سنّت» آمده است. ائمه(علیهم السلام) در عالم شهادت به مهدی اول اشاره میکنند؛ از طریق روایاتشان که او را با دقیقترین توصیف وصف میکنند. میتوانید به کتابهای «بلاغ مبین» و «نور مبین» از انتشارات انصار امام مهدی ع مراجعه نمایید.
[576]- از جملهی این احادیث گفتار امام صادق ع برای هنگامی است که پرچمهای سیاه از خراسان برمیخیزند که میفرماید: «در خانههاتان بنشینید و هنگامیکه دیدید ما بر مردی گرد آمدهایم، با سلاح به سوی ما بشتابید» (غیبت نعمانی: ص 203). ائمه(علیهم السلام) در زمان قائم به غیر از امام قائم ع وفات یافتهاند تا گرد آیند و گرد آمدن آنها ناممکن میباشد مگر در رؤیا یا از طریق مکاشفه برای اهل بصیرت. روایات بسیار دیگری نیز وجود دارد. به کتاب «سخن نهایی در حجت بودن رؤیای صاحبان خِرَد» نوشتهی استاد احمد حطاب از انتشارت انصار امام مهدی ع مراجعه نمایید.
[577]- در روایات پیشرو، اشارهای به اینکه مهدی اول همان ستارهای است که امّت باید صبر پیشه کنند تا ظاهر شود، میباشد:
از ابان بن تغلب که گفت: ابوعبدالله ع به من فرمود: «زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن برههاى وجود خواهد داشت كه علم مانند مارى كه به لانه خود پناه مىبرد، به گوشه اى پناه میبرد؛ یعنی بین مکه و مدینه، و در آنهنگام است كه ستارهاى بر مردم طلوع خواهد كرد». عرض كردم: منظور از برههای از زمان چيست؟ فرمود : «فترت و غیبت امامتان». عرض كردم: در این حین چه بايد بكنيم؟ فرمود: «بر آنچه هستيد باقى بمانید تا خداوند ستارهی شما را ظاهر گرداند». کمال الدین و تمام النعمة: ص 349.
همچنین او کسی است که گفتار امام علی ع در وصفش با عبارت «طلوعکنندهی مشرقی» به او اشاره مینماید: «.... بدانید اگر از طلوع کنندهی (قیامگر) مشرق پیروی کنید، او شما را به آیین پیامبر درمیآورد و از کوری، کری و گنگی نجات میدهد و از رنج طلب و خودکامگی آسوده میشوید و بار سنگین را از شانههاتان بر زمین مینهید. خداوند کسی را از رحمت خود دور نمیسازد مگر آنکه از پذیرش حق سرباز زند و ظلم پیشه نماید و زور بگوید و آنچه را که از آنِ او نیست به ناحق بستاند؛ و کسانیکه ستم کردهاند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت». کافی: ج 8 ص 63 تا 66.
[578]- النبأ : 1 – 2 .
[579]- نبأ: 1 و 2.
[580]- الفجر : 1 – 5.
[581]- فجر: 1 تا 5.
[582]- عن جابر عن أبي عبد الله (علیه السلام) قال قوله تعالى : (والفجر) هو القائم و (الليالي العشر) الأئمة عليهم السلام من الحسن إلى الحسن، و (الشفع) أمير المؤمنين وفاطمة عليهما السلام، و (الوتر) هو الله وحده لا شريك له (والليل إذا يسر) هي دولة حبتر . فهي تسري إلى قيام القائم (علیه السلام)) بحار الأنوار: ج 24 ص 78.
[583]- از جابر از ابوعبدالله ع روایت شده است: «سخن حق تعالی: والفجر، منظور قائم است و شبها، امامان دهگانه(علیهم السلام) از حسن تا حسین و شفع، امیرالمؤمنین و فاطمه ع و وتر، منظور خداوند است که شریکی ندارد و ﴿والیل اذا یسر﴾ حکومت حبتر میباشد که تا زمان قیام قائم ادامه مییابد». بحار الانوار: ج 24 ص 78.
[584]- الفجر : 6 – 14.
[585]- جاء في خطبة لأمير المؤمنين (علیه السلام) تسمى التطنجية : ( ... ولو علمتم ما كان بين آدم ونوح من عجائب اصطنعتها، وأمم أهلكتها: فحق عليهم القول، فبئس ما كانوا يفعلون. أنا صاحب الطوفان الأول، أنا صاحب الطوفان الثاني، أنا صاحب سيل العرم، أنا صاحب الأسرار المكنونات، أنا صاحب عاد والجنات، أنا صاحب ثمود والآيات، أنا مدمرها، أنا مزلزلها، أنا مرجعها، أنا مهلكها، أنا مدبرها، أنا بأبيها، أنا داحيها، أنا مميتها، أنا محييها ...) مشارق أنوار اليقين: ص263 - 264.
وعن الرسول (ص) أنه قال : ( يا علي كنت مع الأنبياء سراً ومعي جهراً ) نفحات الأزهار للميلاني : ج5 ص111.
وعن سلمان المحمدي وأبي ذر الغفاري (علیه السلام) عن أمير المؤمنين (علیه السلام) في حديث طويل جاء فيه : (... أنا حملت نوحاً في السفينة، أنا صاحب يونس في بطن الحوت، وأنا الذي حاورت موسى في البحر، وأهلكت القرون الأولى، أعطيت علم الأنبياء والأوصياء، وفصل الخطاب، وبي تمت نبوة محمد، أنا أجريت الأنهار والبحار، وفجرت الأرض عيوناً، أنا كأب الدنيا لوجهها، أنا عذاب يوم الظلة، أنا الخضر معلم موسى، أنا معلم داود وسليمان، أنا ذو القرنين، أنا الذي دفعت سمكها بإذن الله عز وجل، أنا دحوت أرضها، أنا عذاب يوم الظلة، أنا المنادي من مكان بعيد، أنا دابة الأرض ...) مشارق أنوار اليقين : ص 257.
[586]- فجر: 6 تا 14.
[587]- در خطبهای از امیرالمؤمنین که به تطنجیه معروف است، آمده: «.... اگر بدانید بین آدم و نوح چه عجایبی به انجام رسانیدم و امّتها که هلاک کردم؛ عذاب به حق بر آنان تعلّق گرفت و چه بد اعمالی انجام دادند! من صاحب طوفان اول و صاحب طوفان دوم هستم، من صاحب سیل ارم هستم، من صاحب اسرار سَر به مُهر هستم، همراه قوم عاد و آن باغها، همراه قوم ثمود و آن آیات، من آنها را ویران کردم، زلزله ایجاد کردم، من بازگردانندهشان هستم، نابودکنندهشان و تدبیر کنندهشان، من بناکنندهشان هستم، گسترانندهشان، میرانندهشان و زندهکنندهشان هستم....». مشارق انوار الیقین: ص 263 و 264.
از رسول خدا ص روایت شده است: «ای علی! تو در نهان با انبیا بودی و آشکارا با من». نفحات الازهار میلانی: ج 5 ص 111.
از سلمان محمدی و ابوذر غفاری از امیرالمؤمنین ع در حدیثی طولانی روایت شده است: «.... من نوح را در کشتی حمل کردم، من همراه یونس در شکم ماهی بودم، و من همان کسی هستم که با موسی در دریا سخن گفت، کسیکه سرزمینهای پیشین را هلاک نمود. به من علم انبیا و اوصیا داده شده و فصل الخطاب. با من نبوّت محمد تکمیل میشود. من دریاها را جاری ساختم، و چشمههای زمین را شکافتم. من دنیا را بر رویش افکندم. من عذاب روز قیامت هستم. من خضر معلم موسی هستم. من تعلیم دهندهی داوود و سلیمان هستم. من ذوالقرنینم. من همان کسی هستم که به اذن خداوند عزّوجل سدش را برداشت. من زمین را گسترانیدم. من عذاب روز قیامت هستم. من همان منادی از مکانی دور هستم. من جنبندهی زمین هستم....». مشارق انوار الیقین: ص 257.