جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاممعنای این فرمایش حق تعالی چیست؟ )سوگند به انجير و زيتون * سوگند به طور سینین * سوگند به اين شهر ايمن * که ما آدمی را در نيکوترین اعتدال بيافريديم * سپس او را فروتر از همهی فروتران گردانيديم * مگر آنان که ايمان آوردهاند و کارهای شايسته کردهاند که پاداشی بیپايان دارند * پس چيست که با اين حال تو را به تکذيب روز دین وامیدارد؟ * آيا خداوند برترین حکمکنندگان نيست؟).([423])
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
﴿وَالتِّينِ﴾ حضرت فاطمه(علیها السلام) و ﴿وَالزَّيْتُونِ﴾ حضرت علی (علیه السلام) است؛ و او همان است که نزدیک است روغنش روشنی بخشد هر چند آتش به آن نرسیده باشد: روغنش نزدیک است روشنی بخشد هر چند آتشی به آن نرسيده باشد.([425])
﴿وَطُورِ سِينِينَ﴾ وادی السلام در نجف است؛ چرا که فرشتگان طور سینا را به این مکان منتقل کردهاند.
﴿وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ﴾ پیامبر خدا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است.
﴿ که ما آدمی را در نيکوترین اعتدال بيافريديم * سپس او را فروتر از همهی فروتران گردانيديم ﴾ : مخلوق اول عبارت است از حقیقت انسان، آنگاه که به بالاترین مرتبهی علیین ارتقا یابد. مخلوق دوم عبارت است از حقیقت انسان، هنگامی که خویشتن را به اسفل السافلین (فروترینِ فروتران) تنزل درجه دهد. اولی، همان عقل یا حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) است و دومی جهل یا همان دومی است که هر دو انسان میباشند و از همین رو حق تعالی میفرماید: ﴿ که ما آدمی را در نيکوترین اعتدال بيافريديم * سپس او را فروتر از همهی فروتران گردانيديم ﴾ ؛ یعنی ما انسان را بیافریدیم و بالاترین درجهی ارتقا و همچنین پایینترین مراتب سقوط را برای او قرار دادیم.
ابو عبد الله(علیه السلام) میفرماید: (خداوند عزّ و جل عقل را آفرید، و او اولین مخلوق از روحانیون از سمت راست عرش از نورش بود. به او فرمود: برو؛ و او پشت کرد. سپس فرمود: پیش آی؛ پس او پیش آمد. خداوند تبارک و تعالی فرمود: تو را بر خُلقی عظیم آفریدم و بر تمامی مخلوقاتم برتری دادم. میفرماید: سپس جهل را از دریای شور تشنگی پدید آورد و به او فرمود: برو؛ پس او پشت کرد. سپس به او فرمود: پیش آی؛ و او پیش نیامد. پس به او فرمود: تکبّر کردی؛ و لعنتش نمود).([427])
کسی که فرشتگان مقرّب را تعلیم داد عقل اول بود که او همان حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) یا انسان میباشد([430])؛ و آن کس که سقوط کرد ابلیس لعنه الله بود؛ و به علاوه یک انسان او را به گمراهی کشاند که او همان دومی یا جهل بود. این سخن ابلیس لعنه الله است که میگوید: ﴿ گفت: ای پروردگار من، با آنچه مرا گمراه نمودی، در زمين برایشان بيارايم و همگان را گمراه کنم ﴾([431]) ؛ یعنی با کسی که مرا به وسیلهی او گمراه ساختی.
﴿ پس چيست که با اين حال تو را به تکذيب روز دین وامیدارد؟ * آيا خداوند برترین حکمکنندگان نيست؟﴾ :
نکتهی آخر اینکه انجیر و زیتون در زمان امام مهدی(علیه السلام)، مصادیق دیگری دارند و شهر امن، امام مهدی(علیه السلام) است. حق تعالی میفرماید: ﴿ و درختی است که در طور سينا میرويد، روغن میدهد و آن روغن، نان خورشی برای خورندگان است).([433])
خداوند متعال میفرماید: ﴿خداوند نور آسمانها و زمين است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن، چراغی باشد، آن چراغ درون آبگينهای و آن آبگينه چون ستارهای درخشنده از روغن درخت پر برکت زيتونی که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد، روغنش نزدیک است روشنی بخشد هر چند آتشی به آن نرسيده باشد، نوری افزون بر نور ديگر. خدا هر کس را که بخواهد به آن نور راه مینمايد و برای مردم مثلها میآورد، زيرا بر هر چيزی آگاه است.﴾([435])
زیتون و درختی که در طور سینا میروید، و در روغن میرویَد، و آن زیتون که نه شرقی است و نه غربی، همگی به یک شخص اشاره دارد و او همان مهدی اول در زمان ظهور امام مهدی(علیه السلام) است. او همان زیتون در این سورهای است که ما در صدد شرح و بیانش هستیم؛ او درختی است که در طور سینا (یعنی نجف) میروید همانگونه که از امیر المؤمنین(علیه السلام) و از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است.([437])
فرشتگان، طور سینا را پس از رفع شدنش، منتقل کردند و طور سینا به جای نخستینش بازگردانیده نشد: ﴿و آنگاه که کوه را بر فراز سرشان چون سايبانی نگه داشتيم و میپنداشتند اکنون بر سرشان خواهد افتاد، آنچه را که به شما دادهايم با نيرومندی بگيريد و هر چه را که در آن آمده است به ياد داريد، باشد که پرهيزگار شويد﴾([439]) . آنها گمان کردند بر سرشان خواهد افتاد ولی به جای خودش بازگردانیده نشد و بر سر آنها نیفتاد بلکه به جای دیگری منتقل شد.
و غذای آن روغن است (تَنبُتُ بِالدُّهْنِ)؛ یعنی علمی که بر مردم سخت و سنگین است و مردم آن را تاب نیاورند که طبق روایات معصومین(علیهم السلام) (سرّی است در سرّ) و (صعب است و مُستَصعَب). ابو عبد الله(علیه السلام) فرمود: (امر ما سرّی است در سرّ، و سرّ پنهان شده، و سرّی است که خبر نمیدهد مگر از سرّ، و سرّی است بر سرّ و سرّی است پوشیده شده با سرّ).([441])
ابو جعفر امام باقر(علیه السلام) فرمود: (این امر ما مستوری است که در میثاق پوشیده است، هر کس آن را فاش کند خداوند او را خوار و ذلیل میفرماید).([443])
ابو عبد الله(علیه السلام) فرمود: (امر ما مستوری است پوشیده شده در میثاق که هر کس آن را فاش کند خداوند او را خوار و ذلیل میفرماید).([445])
ابو عبد الله(علیه السلام) فرمود: «امر ما همان حق است و حقِّ حق است؛ ظاهر است و باطنِ باطن است؛ سرّ است و سرِّ سرّ است و سرِّ پنهان شده است و سرِّ پوشیده شده با سرّ است).([447])
و او همان زیتونی است که نه خاوری میباشد و نه باختری، نزدیک است روغنش روشنی بخشد؛ او از زمرهی مهدیّین است و گاهی اوقات جزو ائمه(علیه السلام) به شمار میرود. برخی روایات وارد شده از معصومین(علیهم السلام)، تعداد دوازده امام از فرزندان علی و فاطمه برمیشمارد؛ یعنی آنها در فرمایشات خود، مهدی اول را نیز جزو ائمه(علیهم السلام) به شمار آوردهاند. برخی از این روایات تقدیم شما:
ابو جعفر(علیه السلام) میفرماید: (دوازده امام از آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، همگی مُحَدّث (فرشتگان با آنها سخن میگویند) از فرزندان رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و از فرزندان علی(علیه السلام) هستند، و رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام) پدران آنها هستند).([449])
از امام باقر(علیه السلام) از قول جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که فرمود: (مَحضر فاطمه(علیها السلام) وارد شدم در حالی که بین دستانش لوحی بود که در آن نامهای اوصیا از فرزندان او بود. (آن را) شمردم. دوازده نفر بودند. آخرین آنها قائم(علیه السلام) بود. سه نفر آنها محمد و سه نفر آنها علی بود).([451])
امام باقر(علیه السلام) فرمود: (خدا، محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را به سوی جن و انسان فرستاد و بعد از او دوازده وصی قرار داد، بعضی از آنها قبلاً بودند و بعضی از آنها بعداً میآیند، هر وصی، سنّتی دارد؛ اوصیای بعد از محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بر سنّت اوصیای عیسی(علیه السلام) هستند، و دوازده نفر بودند و امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر سنّت مسیح(علیه السلام) است).([453])
از زراره روایت شده است: شنیدم ابا جعفر(علیه السلام) میفرماید: (ما دوازده امام هستیم؛ از آنها حسن و حسین، سپس امامان از فرزندان حسین(علیه السلام) میباشند).([455])
امام باقر(علیه السلام) فرمود: رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: (من و دوازده نفر از فرزندان من و تو ای علی، (زِرّ) زمین هستیم؛ یعنی میخها و کوههای آن. به واسطهی ما خدا زمین را نگه داشته است که اهالی خود را در آن فرو نبرد. وقتی دوازده نفر از فرزندان من رفتند، زمین اهل خود را فرو میبرد و به آنها فرصت داده نمیشود).([457])
امام باقر(علیه السلام) فرمود: رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: (از فرزندان من، دوازده نَقیب (نماینده) هستند که برگزیدهی مُحدّث فهیم هستند. آخرین آنها قائم (به حق) است. زمین را پر از عدل میکند همان طور که از ستم پر شده است).([459])
[422]- التين : 1 – 8.
[423]- تین: 1 تا 8.
[424]- النور : 35.
[425] - نور: 35.
[426]- بحار الأنوار : ج1 ص97.
[427] - بحار الانوار: ج 1 ص 97.
[428]- عن سلمان (رضي الله عنه)، قال : قال لي رسول الله (ص): (... يا سلمان، خلقني الله من صفوة نوره، ودعاني فأطعته، وخلق من نوري علياً، ودعاه فأطاعه، وخلق من نور علي فاطمة، ودعاها فأطاعته، وخلق مني ومن علي وفاطمة: الحسن، ودعاه فأطاعه، وخلق مني ومن علي وفاطمة: الحسين، فدعاه فأطاعه ...) دلائل الامامة لمحمد بن جرير الطبري (الشيعي) : ص 448.
[429]- الحجر : 39.
[430] - از سلمان ع روایت شده است: رسول خدا ص به من فرمود: (.... ای سلمان! خداوند مرا از برگزیدهی نورش بیافرید، مرا خواند پس اطاعتش کردم، و علی را از نور من آفرید، او را خواند و اطاعتش نمود، و فاطمه را از نور علی آفرید، او را خواند و اطاعتش نمود، و از نور من، علی و فاطمه، حسن را آفرید، او را خواند و اطاعتش نمود، و از نور من، علی و فاطمه، حسین را آفرید، او را خواند و اطاعتش نمود....). دلایل الائمه محمد بن جریر طبری (شیعه): ص 448.
[431] - حجر: 39.
[432]- المؤمنون : 20.
[433] - مؤمنون: 20.
[434]- النور : 35.
[435] - نور: 35.
[436]- في بحار الأنوار: ج 31 ص219، عن إرشاد القلوب : عن أبي عبد الله (علیه السلام) أنه قال: (الغري قطعة من الجبل الذي كلم الله عليه موسى تكليماً). وفي بحار الأنوار: ج75 ص205 أيضاً عن أبي جعفر (علیه السلام)، قال: (كان في وصية أمير المؤمنين (علیه السلام) أن أخرجوني إلى الظهر، فإذا تصوبت أقدامكم واستقبلتكم ريح فادفنوني وهو أول طور سيناء، ففعلوا ذلك).
[437] - در بحار الانوار: ج 31 ص 219 به نقل از ارشاد القلوب از ابو عبد الله ع روایت شده است که فرمود: (غری، قطعهای از کوهی است که خدا در آن با موسی سخن گفت) و همچنین در بحار الانوار: ج 75 ص 205 از ابو جعفر ع روایت شده است که فرمود: (در وصیت امیر المؤمنین ع چنین بود که مرا ظهر هنگام خارج کنید. هنگامی که پاهایتان حرکت نکرد و بادی بر شما وزید، مرا به خاک بسپارید که آنجا ابتدای طور سینا میباشد؛ و چنین کردند).
[438]- الأعراف :171.
[439] - اعراف: 171.
[440]- بصائر الدرجات / محمد بن الحسن الصفار : ص48.
[441] - بصائر الدرجات: ص 48.
[442]- بصائر الدرجات : ص 48.
[443] - بصائر الدرجات: ص 48.
[444]- بصائر الدرجات : ص 48.
[445] - بصائر الدرجات: ص 48.
[446]- بصائر الدرجات : ص 48.
[447] - بصائر الدرجات ـ محمد بن حسن صفار: ص 48.
[448]- الكافي : ج1 ص531 ح7.
[449] - کافی: ج 1 ص 531 ح 7.
[450]- الكافي : ج1 ص532 ح9.
[451] - کافی: ج 1 ص 532 ح 9.
[452]- الكافي : ج1 ص532 ح10.
[453] - کافی: ج 1 ص 532 ح 10.
[454]- الكافي : ج1 ص533 ح16.
[455] - کافی: ج 1 ص 533 ح 16.
[456]- الكافي : ج1 ص534 ح17.
[457] - کافی: ج 1 ص 534 ح 17.
[458]- الكافي : ج1 ص534 ح18.
[459] - کافی: ج 1 ص 534 ح 18.