جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامآیا ممکن است بدانم مقصود از سگ اصحاب کهف، چیست یا کیست؟ و اگر یک سگ عادی بوده چرا در این داستان چند بار و بعضاً با صیغهی جمع از او نام برده شده است؟ ﴿خواهند گفت: سه تن بودند و چهارمي آنها، سگشان بود و میگويند: پنج تن بودند و ششمي آنها، سگشان بود. تير به تاريکی میافکنند و میگويند: هفت تن بودند و هشتميشان سگشان بود. بگو: پروردگار من به تعداد آنها داناتر است و شمارِ ايشان را جز اندک کسان، نمیدانند. ([203]) پس تو دربارهی آنها جز به ظاهر مجادله مکن و در این خصوص از کسی نظر مخواه).([204]) خواهش میکنم توضیح دهید.
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
همراه با اصحاب کهف (علیهم السلام) یک سگ عادی نیز بود ولی مهم، خود این سگ نیست بلکه مهم آن کسی است که او را میرانده و بر او تسلّط داشته است؛ او یکی از جنّیان به نام قطمیر بود.([206]) جن، این توانایی را دارد که بر حیواناتی مانند گربه و سگ عارض شود و آنها را براند و بر آنها تسلط یابد.
این جن (قطمیر) میخواست از طریق این سگ، توجّه آنها را به خودش و تواناییش بر یاری رسانیدن به آنها پس از ایمان آوردن به دعوتشان، جلب نماید.
قطمیر از جمله جنّیانی است که میتوانند دلها را مالامال از ترس کنند و قلبهای شجاعان را به لرزه درآورند. حق تعالی میفرماید: ﴿ و سگشان بر درگاه غار، دو دستش را دراز کرده بود. اگر از حال ایشان آگاه میشدی گريزان بازمیگشتی و از آنها سخت میترسيدی﴾([208]) ، و کسی که باعث میشد دل هر کس که به آنها نزدیک شود مالامال از ترس گردد، همین قطمیرِ بود که مسئول حراست و مراقبت از آنها شد و این جن (قطمیر) یکی از یاران قائم (علیه السلام) میباشد.
******
[201]- المِراء : هو من أوسع الأمراض المتفشية في الحوزة العلمية، وهو أقرب للجدل، مرض يصيب من تعلم كلمتين ويظن أنه الملك العلام ، والجميع شاهد على هذا ويعرف هذا المرض عندهم ، والمِراء هو أن ينطق بالكلام من غير ضرس قاطع ولا حجة تامة، بل وحتى لو كانت لديه نسب صواب أو حق فإنّ المِراء منهي عنه، وقد ورد عن رسول الله (ص) كلمته : (ثلاث من لقي الله بهن دخل الجنة من أي باب شاء: من حسن خلقه، وخشي الله في المغيب والمحضر، وترك المراء وان كان محقاً) وسائل الشيعة : ج8 ص567، فهم في هذا يقعون في الشرك ؛ لأن انتصارهم لأنفسهم لا لله.
[202]- الكهف : 22.
[203] - «مِراء» (جدال و نزاع و لجاجت): شایعترین بیماری مُسری در حوزهی علمیه میباشد و نزدیکترین به جَدَل. کسی به این بیماری دچار میشود که تنها دو کلمه آموخته است و گمان میکند دانای کل میباشد. همگان شاهد چنین پدیدهای هستند و از این بیماری در آنها آگاهند. «مِراء» سخن گفتن بدون هیچ قطعیت و حجّت و برهان کامل میباشد که در این صورت حتی اگر گوینده بخشی از حق و درستی را داشته باشد، مِراء و جدل آن را از او صلب میکند. از رسول خدا ص روایت شده است: «سه گروه هستند که هنگام ملاقات خداوند از هر دری که بخواهند وارد بهشت میشوند: کسی که خلقش را نیکو گرداند، و کسی که در پنهان و آشکار از خداوند بترسد، و کسی که از مِراء و جدل پرهیز کند حتی اگر حق با او باشد». وسایل الشیعه: ج 8 ص 567؛ که چنین عملی آنها را در ورطهی شرک در میافکند؛ چرا که آنها خویشتن را یاری میدهند نه خداوند را!
[204]- کهف: 22.
[205]- في قصص الأنبياء للجزائري - ص499: (سأل يهودي أمير المؤمنين (علیه السلام): يا علي ما اسم الكلب وما لونه؟ فقال له علي (علیه السلام): لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم، أما لون الكلب فكان أبلق بسواد، وأما اسم الكلب فقطمير).
[206]- در قصص انبیای جزایری ـ ص 499 آمده است: یک یهودی از امیرالمؤمنین ع پرسید: ای علی، اسم آن سگ و رنگش چه بود؟ علی ع به او فرمود: «هیچ حول و قوهای نیست مگر به خداوند بلند مرتبهی بزرگوار. اما رنگ سگ، ابلقِ سیاه، و اسم سگ، قطمیر بود».
[207]- الكهف : 18.
[208]- کهف: 18.