جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامدر آیهی ﴿و چون پروردگار ابراهيم او را به کلماتی بيازمود و ابراهيم آن کارها را به تمامی به انجام رسانيد، خدا گفت: من تو را پيشوای مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمکاران را دربرنگيرد)([98]) معنای فرموده حضرت ابراهیم(علیه السلام)﴿ و از فرزندان من ﴾چیست؟ و آیا طبق آنچه برخی علما میگویند درست است که حضرت ابراهیم(علیه السلام) از آن جهت این مطلب را بر زبان آورد که نگران فرزندان خود بود؟
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
وقتی حضرت ابراهیم(علیهم السلام) در سن جوانی تبر را برداشت و بتها را شکست، و نمرود و علمای گمراه او را در آتش افکندند، خداوند سبحان و متعال بدون اینکه ابراهیم(علیه السلام) تقاضا کند او را پاداش داد به این صورت که انبیای پس از او را از نسلش قرار داد. سپس ابراهیم(علیه السلام) دعوت الهی خود را ادامه داد، و هنگامی که خداوند سبحان و متعال او را با کلماتی بیازمود و ابراهیم(علیه السلام) در امتحان و ابتلا پیروز شد، حق تعالی خطاب به او فرمود: ﴿ من تو را پیشوای مردم گردانیدم).
جایگاه امامتِ الهی، جایگاهی بس رفیع است که همهی انبیا و فرستادگان به آن دست نیافتند. در اینجا ابراهیم(علیه السلام) از خداوند سبحان و متعال این تقاضا را درخواست نمود: ﴿ و از فرزندان من؟﴾ ؛ یعنی آیا در پیامبرانی که پیشتر مرا به آنها بشارت دادهای نیز (امام) یافت میشود؟ حق تعالی میفرماید: ﴿ عهد من ستمکاران را دربرنمیگیرد)؛ یعنی ستمکاران از پیامبران(علیه السلام) و ستم پیامبران مانند ستم سایرین نیست بلکه از جنس (حسنات الأبرار، سیّئات المقرّبین)([101]) (کارهای نیک خوبان، گناه مقرّبان است) میباشد؛ یعنی عملکرد آنان به جهت یکسان نبودن میزان معرفت و شناختشان(علیهم السلام)، همانندِ یکدیگر نیست. هر کدام از آنها(علیهم السلام) خداوند سبحان را بر حسب میزان معرفت و شناختش عبادت میکند؛ بنابراین عبادت آنان با یکدیگر متفاوت میباشد. از همین رو به عنوان مثال سجدهی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) از عبادت ثقلین (جن و انس) برتر است و یا ضربهای از علی(علیه السلام) با عبادت ثقلین (جن و انس) برابری میکند.([102])
و این تمایز میان آنها(علیهم السلام) موضوعی است آشکار و حق تعالی از آن یاد کرده است: ﴿بعضی از اين فرستادگان را بر بعضی ديگر برتری داديم. خدا با بعضی سخن گفت و بعضی را به درجاتی برافراشت و به عيسی بن مريم معجزهها داديم و او را با روح القدس ياری کرديم و اگر خدا میخواست مردمی که پس از آنها بودند، پس از آنکه حجتها بر آنان آشکار شده بود، با يکديگر قتال نمیکردند؛ ولی آنان اختلاف کردند: پارهای مؤمن بودند و پارهای کافر شدند و اگر خدا میخواست با هم قتال نمیکردند؛ ولی خدا هر چه خواهد میکند﴾. ([104])
بنابراین اگر یونس پیامبر(علیه السلام) و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به انجام یک کار مکلّف شوند، انجام دادن آن عمل توسط یونس(علیه السلام) به مانند انجام آن کار توسط حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نیست و این کوتاهی یونس(علیه السلام) در انجام آن عمل نسبت به آنچه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) انجام میدهد ظلمی است از سوی یونس(علیه السلام)؛ چرا که این کوتاهی، او را از دستیابی به جایگاه عظیمی که انسان برای رسیدن به آن سرشته شده است، بازمیدارد. به این ترتیب مرتبهای از این نوع ستمکاری وجود دارد که انبیا و فرستادگان(علیهم السلام) از نسل ابراهیم(علیه السلام) باید از آن گذر کنند تا به مرتبهی امامت نائل گردند و از همین رو حق تعالی میفرماید: ﴿ پیمان من ستمکاران را دربرنگیرد ﴾ ؛ یعنی ای ابراهیم! تمام پیامبران از نسل تو به مقام امامت نائل نمیشوند بلکه فقط کسانی از انبیا و فرستادگان از فرزندان تو به آن میرسند که از این ظلم گذر کنند و به این مرتبه ارتقا یابند: ﴿عصايت را بيفکن. چون ديدش که همانند ماری میجنبد، گريزان بازگشت و به عقب ننگريست. ای موسی، مترس که فرستادگان نبايد در حضور من بترسند * مگر کسی که ستمی کرده باشد و سپس پس از بدکاری، نيکوکار شود؛ چرا که من آمرزندهی مهربانم﴾.([106])
حق تعالی در قرآن به برخی ائمه از نسل ابراهیم(علیه السلام) اشاره میفرماید:
از جملهی آنها حضرت موسی(علیه السلام) است. حق تعالی میفرماید: ﴿ دست خويش در بغل کن، بیهيچ عيبی، سفيد بيرون آيد، اين هم آيتی ديگر﴾([108]) ؛ یعنی خالی از هر گونه ظلم و ستم. انسان با دست میگیرد و میدهد، و دست سفید به عدالت تمام و کمال انسان با مردم و با خداوند سبحان و متعال اشاره دارد. بنابراین موسی(علیه السلام) خودش را از ظلم و ستم در مرتبهای عالی، پاک و طاهر نموده است، همان طور که در این آیه اشاره میشود: ﴿ مگر کسی که ستمی کرده باشد و سپس پس از بدکاری، نيکوکار شود؛ چرا که من آمرزندهی مهربانم.([109])
و از جملهی آنها حضرت عیسی(علیه السلام) است. حق تعالی از حضرت عیسی(علیه السلام) چنین خبر داده است: ﴿ سلام بر من، روزی که زاده شدم و روزی که میميرم و روزی که ديگر بار زنده برانگيخته میشوم)([111]) ؛ یعنی عیسی(علیه السلام) به جایگاه امامت دست یافته است، و او به خودش و مردم امان میبخشد.
و خداوند متعال به کسانی از آنها که به مرتبهی امامت دست نیافتند اشاره کرده است؛ مانند حضرت یحیی(علیه السلام). حق تعالی میفرماید: ﴿ سلام بر او، روزی که زاده شد و روزی که میميرد و روزی که ديگر بار زنده برانگيخته میشود ﴾([113]) ؛ یعنی او به جایگاه امامت دست نیافته تا به مردم و خودش امان بخشد، بلکه او فقط راه را برای حضرت عیسی(علیه السلام) آماده و مردم را به سوی او راهنمایی نمود.
اما این سخن برخی که میگویند حضرت ابراهیم(علیه السلام) نگران فرزندان خود بود، اگر مقصودشان این است که آن حضرت(علیه السلام) امامت را برای آنها(علیه السلام) میخواسته، اینچنین نیست؛ چرا که ابراهیم(علیه السلام) نه بر دنیا حریص بود و نه بر آخرت، بلکه فقط بر رضایت خداوند سبحان و متعال حرص داشت، و دعای پیامبران و حضرت ابراهیم(علیه السلام) برای فرزندانشان، فقط برای فرزندان صالحشان بوده آن هم پس از آگاهی یافتن از صلاحیت آنها. پیش از ابراهیم(علیه السلام)، نوح (علیه السلام) بود که پس از آنکه خداوند پسرش را لعنت نمود و پس از آنکه دانست او از راه راست منحرف شده و از اهل آتش است، او هم فرزندش را لعنت کرد.
این چنین نبوده که حضرت ابراهیم (علیه السلام) یا پیامبران(علیهم السلام) نگران فرزندان خود باشند به این جهت که آنها فرزندانشان میباشند که اگر چنین بود، آنها گرفتار درجهی بالایی از خودپسندی و انحراف از صراط مستقیم میبودند (که هرگز چنین نمیباشد!) و حال آنکه آنها برترین خلق خدا میباشند. حضرت ابراهیم و پیامبران(علیهم السلام) فقط نگرانیِ فرزندان صالح خود را در دل داشتند؛ چرا که از صلاح آنها باخبر بودند و میدانستند که این فرزندان صالح، جانشینان آنها در دعوت به سوی خداوند سبحان و متعال و کشیدن بار رنج و سختی و آزار از سوی مردم در راه گسترش توحید و کلمهی خداوند سبحان و متعال در زمینش خواهند بود.
بنابراین ابراهیم(علیه السلام) و انبیا(علیهم السلام) نگران فرزندان صالح خود بودند؛ چرا که آنها اولیای خداوند سبحان بودند و نه از این رو که فرزندانشان میباشند. بین این دو تفاوتی بسیار زیاد وجود دارد؛ مانند تفاوت میان حبّ خدای سبحان و حبّ دنیا در قلب نیکوکار و بدکردار.
******
[97]- البقرة : 124.
[98]- بقره: 124.
[99]- الجواهر السنية للحر العاملي : ص83.
[100]- قال (ص): (لضربة علي لعمرو يوم الخندق تعدل عبادة الثقلين) عوالي اللئالي لابن أبي جمهور : ج4 ص86.
[101]- جواهر السنیة حر عاملی: ص 83.
[102]- پیامبر ص میفرماید: (ضربت علی بر عمرو در روز خندق با عبادت جن و انس برابری میکند). عوالی اللئالی ابن ابی جمهور: ج 4 ص 86.
[103]- البقرة : 253.
[104]- بقره: 253.
[105]- النمل : 10 – 11.
[106]- نمل: 10 - 11.
[107]- طـه : 22.
[108]- طه: 22.
[109]- نمل: 10 - 11.
[110]- مريم : 33.
[111] - مریم: 33.
[112]- مريم : 15.
[113] - مریم: 15.