جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماینکه در دعا در توصیف خداوند سبحان و متعال (الجواد الواسع) (بخشندهی نعمتهای بیکران و فراگیر) آمده به چه معنا است؟ و آیا بنا بر آنچه برخی علما میگویند، این درست است که (الجواد الواسع) از آن رو است که گنجینههای او را پایانی نیست ولی گنجینههای خلق را نهایتی است؟!
پاسخ:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آل محمد الائمة و المهدیین و سلم تسلیماً.
گنجینههای خداوند سبحان و متعال تمام نمیشود، ولی کدام یک جود و بخشش بیشتر و بزرگتری دارد: کسی که یک دینار دارد و آن را انفاق میکند، یا کسی که اموال بی حد و حصری دارد و از آنها میبخشد و هر چه ببخشد باز هم تمام نمیشود؟!
به طور قطع و یقین جود و کرم آن کس که فقط یک دینار دارد، بیشتر و وسیعتر است؛ چرا که او تمام آنچه را که دارد میبخشد، ولی دیگری از گنجینههایی که تمام نشدنی است انفاق میکند و هر قدر هم که انفاق کند، همهی داراییاش را انفاق نکرده است و از همین رو او بخشایندهی بیکران نمیباشد، مگر اینکه گنجینههای بیانتهایش را ببخشد؛ یعنی خودش را عطا کند و به عبارت دیگر او نفْس خودش را ببخشاید، و جود و بخشیدن نفس، نهایت جود و کرم است و این موضوع را حدیث )الصوم لی و انا أُجزی به(([86]) (روزه برای من است و من خودم پاداش آن هستم) تفسیر میکند؛ یعنی پاداش روزه گرفتن از منیّت ـیعنی ترک گفتن منـ خداوند سبحان میباشد و معنای این جمله آن است که بنده، زبان خدا و دست خدا میشود....([87]) یعنی بنده درجات دهگانهی ایمان را به کمال میرساند و او از ما اهل بیت(علیهم السلام) میگردد. حق تعالی میفرماید: ﴿ سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و اين حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد ﴾([88]) ؛ یعنی او از مردم مکه نباشد؛ یعنی از اهل بیت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)؛ همانند سلمان فارسی(علیهم السلام).
پس (جواد واسع) آن کسی است که خودش را بذل و بخشش میکند. بنابراین خداوند سبحان و متعال به آن دسته از بندگان مخلصش که پس از اعراض و روی گردانیدن از دنیا و زینتهایش، از من و منیّت روی گردانیدند و پس از آنکه در هر کوچک و بزرگی خداوند سبحان و متعال را اطاعت نمودند، پاداش میدهد به اینکه آنها را مَثَل خویش در زمینش میگرداند و در آن هنگام، گفتار آنها گفتار او و کردار آنها کردار او میباشد. این مطلب در روایتی از اهل بیت(علیهم السلام) که دلهای ما ظرفی برای خواست و مشیّت خداوند است، و اگر خدا بخواهد ما میخواهیم،([91]) آمده است. روح ولیّ خدا به سوی خداوند سبحان بالا میرود و خداوند متعال او را مخاطب قرار داده، به او میگوید: من زندهای هستم که نمیمیرم، و تو را زندهای نمودهام که نمیمیری.([92])
حق تعالی میفرماید: ﴿ و در صور دميده شود؛ پس هر که در آسمانها و هر که در زمين است جز آنها که او بخواهد، بيهوش میشوند﴾([95])؛ پس بنده جزو کسانی میشود که خدا خواسته بیهوش نشود و نمیرد، مگر به مرگ نخستین که در واقع نوعی ارتقا است و مرگ واقعی نمیباشد و مرگ واقعی، مرگ روح است نه جسد:﴿ در آنجا طعم مرگ را نمیچشند، مگر همان مرگ نخستين.﴾([96]) این است حقیقتِ (جواد واسع). از خداوند مسئلت دارم که شما و مرا جزو کسانی که جواد واسع را حقیقتاً و نه فقط در الفاظ و معنا دریافتهاند، قرار دهد.
******
[81]- إقبال الاعمال لابن طاووس : ج2 ص74.
[82]- الكافي : ج4 ص63 ح6 . وتقدم شرح الحديث في المتشابهات : ج1 / سؤال رقم (13) .
[83]- عن حماد بن بشير قال : سمعت أبا عبد الله (علیه السلام) يقول: قال رسول الله (ص): (قال الله عز وجل: من أهان لي ولياً فقد أرصد لمحاربتي وما تقرب إليَّ عبد بشيء أحب إليَّ مما افترضت عليه وإنه ليتقرب إليَّ بالنافلة حتى أحبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته وإن سألني أعطيته، وما ترددت عن شيء أنا فاعله كترددي عن موت المؤمن يكره الموت وأكره مساءته ) الكافي : ج2 ص352 ، فالحديث يشير إلى أن التقرب بما افترض الله أعظم من التقرب بالنوافل .
[84]- البقرة : 196.
[85]- سبق الكلام في هذه النقطة بشرح تفصيلي في المتشابهات : ج3 / سؤال حول سر الأربعين برقم (93) .
[86]- کافی: ج 4 ص 63 ح 6 و شرح حدیث در کتاب متشابهات ج 1 پرسش شمارهی 13 آمده است.
[87]- از حماد بن بشیر روایت شده است که گفت: شنیدم ابا عبد الله ع میفرماید: (رسول خدا ص فرمود: خداوند عزّ و جل فرمود: هر کس به یک دوست من اهانت کند، به جنگ با من برخاسته است و هيچ يک از بندگانم به من تقرّب نجويد مگر با عملى كه نزد من محبوبتر باشد از آنچه بر او واجب كردهام، و به درستى كه به وسيلهی نماز نافله به من تقرّب جويد تا آنجا كه من دوستش بدارم، و چون دوستش بدارم آنگاه گوش او شوم كه با آن بشنود، و چشمش شوم كه با آن ببيند، و زبانش گردم كه با آن بگويد، و دستش شوم كه با آن برگيرد، اگر بخواندم اجابتش كنم، و اگر خواهشى از من كند به او بدهم و آنچه دربارهاش اقدام میکنم مانند اقدامم در مرگ مؤمن در حالی که مرگ را نمیپسندد، به دلیل آن است که میخواهم به این وسیله از سختی و امور ناپسند دور بماند). کافی: ج 2 ص 352 و 353 ، و حدیث اشاره میکند به اینکه تقرّب جستن به وسیلهی آنچه خداوند واجب دانسته برتر از تقرّب جستن به وسیلهی نوافل میباشد.
[88]- بقره: 196.
[89]- جاء في الحديث عن الإمام المهدي (علیه السلام): (يا كامل بن إبراهيم . . . وجئت تسأله عن مقالة المفوضة ، كذبوا عليهم لعنة الله، بل قلوبنا أوعية لمشيئة الله، فإذا شاء الله شئنا، والله عز وجل يقول: وما تشاءون إلا أن يشاء الله) دلائل الإمامة للطبري : ص506.
[90]- ورد في الحديث القدسي : (يا ابن آدم أنا غني لا أفتقر، أطعني فيما أمرتك أجعلك غنياً لا تفتقر. يا ابن آدم أنا حي لا أموت، أطعني فيما أمرتك أجعلك حياً لا تموت. يا ابن آدم أنا أقول للشيء كن فيكون، أطعني فيما أمرتك أجعلك تقول للشيء كن فيكون) بحار الأنوار : ج90 ص376.
[91]- در روایت از امام مهدی ع آمده است: (ای کامل بن ابراهیم.....آمدهاى از عقاید مفوّضه سؤال کنى؟ مفوّضه در عقیده که لعنت خدا بر آنها باد، دروغ گفتند؛ بلکه دلهاى ما ظرفهایى براى خواست و مشیّت خداوند است. پس هر وقت خداوند چیزى را بخواهد، ما مىخواهیم چنان که خود فرموده است: ﴿وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللهُ﴾ (نمىخواهید چیزى مگر اینکه خداوند بخواهد). دلایل الامامت طبری: ص 506.
[92]- در حدیث قدسی آمده است: (اى فرزند آدم! من بىنيازى هستم كه نيازمند نمىشوم؛ مرا در آنچه به آن امر كردهام اطاعت كن تا تو را بىنيازى كنم كه نيازمند نشوى. اى فرزند آدم! من زندهاى هستم كه نمىميرم، مرا در آنچه امر كردهام اطاعت كن تا تو را زندهاى قرار دهم كه فنا نشوى. اى فرزند آدم! من چون چيزى را بخواهم، به آن مىگويم: باش! پس موجود مىشود؛ مرا در آنچه امر كردهام اطاعت كن تا تو را چنين سازم كه هر چه را بخواهى، بگويى: باش! پس موجود شود). بحار الانوار: ج 90 ص 376.
[93]- الزمر : 68.
[94]- الدخان : 56.
[95]- زمر: 68.
[96]- دخان: 56.