جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامنزد علمای متأخّر، نامگذاری به(آیت الله العظمی) فراوان شده است. معنی آیت الله العظمی چیست؟ و آیا این اصطلاح مختص ائمه(علیهم السلام) میباشد؟ یا اینکه عام است و در نتیجه میتوان آن را به همهی علما اطلاق نمود؟
پاسخ: ﴿ موسی گفتشان: وای بر شما! بر خدا دروغ مبنديد که همهی شما را به عذابی هلاک کند و هر که دروغ بندد نااميد گردد).([514])
(آیت) همان علامت یا نشانه است، و نسبت دادن آن به خداوند سبحان و متعال یا از جهت اثبات وجود او است و یا از جهت شناخت و معرفت به او سبحان و متعال میباشد.
از جهت اثبات وجود خداوند سبحان و متعال، تمام مخلوقات و موجودات آیات و نشانههای خداوند سبحان و متعال هستند و انسان عظیمترین آنها میباشد. تمام موجودات به وجود خالق اشاره دارند؛ چرا که آنها مخلوقاند، و نیز به وجود مؤثر دلالت دارند چرا که آنها آثار هستند، و بیشترین اشاره و دلالت بر وجود خالق سبحانه و متعال از آنِ انسان میباشد.
اما از جهت شناخت و معرفت خداوند سبحان و متعال، آیات الهی فقط حجتهای او سبحان و متعال بر خلق هستند؛ به گونهای که به وسیلهی آنها خداوند شناخته میشود، پس اینها به حق و یقین، دلایل و نشانگرهای خداوند هستند. به این معنا، آیات الله، ائمه(علیهم السلام) هستند و آیت الله العظمی، به طور خاص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) میباشد. در این زمان، آیت الله، امام مهدی(علیه السلام) است، و حتی بر این اساس صحیح نیست که امام مهدی محمد بن الحسن(علیه السلام) نیز آیت الله العظمی نامیده شود؛ چرا که این مبالغهای است که وصیِ اوصیا علی بن ابی طالب به آن مخصوص گشته است؛ به این اعتبار که پس از حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) او کسی است که خداوند را شناخت و خداوند سبحان و متعال را به خلق شناسانید.
از آنجا که علما به طور قطع و یقین، معنای نخست را اراده نکردهاند چرا که هر انسانی اعم از نیکوکار و بدکردار را شامل میشود و حتی این معنای نخستین ناظر بر جنس مخلوق به طور عمومی است و استفاده از آن برای تفاوت قایل شدن میان افراد یک جنس، سَبُکعقلی و سفسطهای بیش نیست، بنابراین آنها به طور قطع و یقین معنای دوم را قصد کرده و به این ترتیب در عملی حرام و ممنوع وارد شدهاند. بنابراین اطلاق این نامگذاری یعنی آیت الله بر غیر از ائمه(علیهم السلام) حرام است و حتی اطلاق آیت الله العظمی برای کسی جز امیر المؤمنین(علیه السلام) نیز حرام میباشد.
در روایات صحیح از ائمه(علیهم السلام)، نامگذاری فاطمه(علیها السلام) و ائمه به آیت الله، وارد شده است. از امام کاظم از پدرانش از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که فرمود:(وارد بهشت شدم و دیدم که بر دروازهی آن با طلا نوشته شده است: لا اله الا الله، محمد حبیب الله، علی بن ابی طالب ولی الله، فاطمه آیت الله....).([516])
از امیر المؤمنین(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:(امام کلمهی خدا و حجّت خدا و وجه خدا و نور خدا و حجاب خدا و آیت خدا است. خداوند او را انتخاب کرده و هر چه بخواهد در او قرار میدهد و با آن، ولایت و طاعت بر جمیع خلق را برایش واجب میگرداند و او ولیّ خداوند در آسمانها و زمین است).([518])
در خصوص نامگذاری امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) به آیت الله العظمی، شیخ مفید و شهید و سید بن طاووس در کتاب اقبال گفتهاند که روایت شده جعفر بن محمد صادق امیرالمؤمنین که سلام و صلوات خداوند بر او باد را این گونه زیارت کرده است:(... السلام علیک یا آیت الله العظمی....).([520])
همچنین از اینکه کسی غیر از علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(علیه السلام) نامیده شود، نهی و انکار شده است. از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که مردی از ایشان دربارهی قائم(علیه السلام) پرسید که آیا در مقام خطاب و سلام او را امیر المؤمنین گویند؟ فرمود:(نه، امیر المؤمنین اسمی است که خداوند امیر المؤمنین(علیه السلام) را به آن نامیده و نام هیچ کس نه پیش از او و نه پس از او نبوده مگر آنکه آن شخص کافر باشد). عرض کردم: فدایت شوم! چگونه بر او سلام گویند؟ فرمود:(میگویند السلام علیک یا بقیة الله) سپس این آیه را قرائت نمود:اگر ایمان آوردهاید، آنچه خدا باقی میگذارد برایتان بهتر است).([522])
از امام رضا(علیه السلام) پرسیده شد: چرا امیر المؤمنین(علیه السلام) به این نام نامیده شد؟ امام(علیه السلام) فرمودند:(زیرا او مؤمنان را با علم روشن میسازد. آیا در کتاب خداوند نشنیدهای ﴿ و خانوادهمان را روشن سازیم).([525])([526])
حال اگرکسی پس از حضرت علی به امیر المؤمنین(علیه السلام) نامیده نمیشود مگر کافر باشد، دلیل آنها چیست که خود را به نام اختصاص یافتهی امیر المؤمنین(علیه السلام) که آیت الله العظمی میباشد، نام مینهند؟
﴿اينها چيزی نيستند جز نامهايی که خود و پدرانتان به آنها دادهايد و خداوند هيچ دليلی بر آنها نفرستاده است. تنها از پِیِ گمان و هوای نفس خويش میروند و حال آنکه از جانب پروردگارشان هدایت آمده است * آيا هر چه آدمی آرزو کند برايش حاصل است؟.... اينان را به آنچه میگويند هيچ دانشی نيست، تنها از پندار خود پيروی میکنند و پندار برای شناخت حقيقت کافی نيست * پس تو نيز از کسی که از سخن ما رويگردان میشود و جز زندگی دنيوی را نمیجويد اِعراض کن * مُنتَهای دانش آنها همين است. پروردگار تو به آن کس که از طريق او گمراه میشود يا به راه هدايت میافتد داناتر است.([528])
مردم و به ویژه علما نباید از حدود خود فراتر روند و آنها باید متوجّه این حقیقت باشند و به آن گردن نهند؛ که با تواضع، حکمت میروید نه با تکبّر!
[513]- طـه : 61.
[514]- طه: 61.
[515]- كنـز الفوائد : ج 1 ص 149.
[516]- کنز الفوائد: ج 1 ص 149.
[517]- بحار الأنوار: ج 25 ص 169 ، نقلاً عن البرسي في مشارق أنوار اليقين.
[518]- بحار الانوار: ج 25 ص 169، نقل شده از مشارق انوار یقینِ بُرسی.
[519]- بحار الأنوار: ج 97 ص 373، الإقبال : ص 608، مفاتيح الجنان : ص 448، زيارة أمير المؤمنين في يوم ميلاد النبي (ص).
[520]- بحار الانوار: ج 97 ص 373؛ اقبال: ص 608؛ مفاتیح الجنان: ص 448، زیارت امیر المؤمنین در روز میلاد نبی اکرم ص.
[521]- الكافي : ج1 ص 411 ح2.
[522]- کافی: ج 1 ص 411 ح 2.
[523]- يوسف : 64.
[524]- الكافي ج1 ص 412 ح3.
[525]- یوسف: 64.
[526] - کافی: ج 1 ص 412 ح 3.
[527]- النجم : 23 – 30.
[528] - نجم: 23 تا 30.