جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامصفات خلیفهی خداوند در زمین
حجت خداوند: به واسطهی اوست که خداوند حجت و دلیل را بر مردم اقامه میکند و عذر آنان را از بین میبرد. «پیامبرانی كه بشارتگر و هشداردهنده بودند، تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران در مقابل خدا [بهانه و] حجتی نباشد و خدا توانا و حكیم است»([578]).
رسول یا فرستاده: او از سوی فرستندهای، رسالتی را آورده است.
نبی یا پیامبر: به این دلیل که مقام نبوت و پیامبری دارد، با رؤیا و مکاشفه به او وحی میشود. اما این اشکال که چرا خلیفهی خداوند پس از محمد رسولالله (ص) با نبی مرسل توصیف میشود، در حالی که محمد رسولالله (ص) آخرینِ انبیا و مرسلین است که از سوی خداوند فرستاده شده است، این موضوع را در کتاب (نبوت خاتم) بیان نمودم. در اینجا بهصورت خلاصه میگویم: نبوتِ فرستادن که ختم شده است، نبوتِ فرستادن از سوی خداوند است و نبوتِ فرستادن از سوی محمد (ص) آغاز شده است؛ فردی که خلیفهی حقیقی خداوند است و هدف آفرینش، رسیدن مخلوقات به اوست؛ و با رسیدن به اوست که جانشینی حقیقی خداوند محقق میشود و در نتیجه خلیفهی حقیقی، یا محمد (ص)، نقش کامل جانشینی را انجام میدهد؛ از جملهی این نقشها این است که ایشان (ص) خبردهنده و فرستندهی افراد بعد از خودش میباشد. علم امامان آل محمد (ع) از محمد رسولالله (ص) است و آنان فرستادگانی از سوی محمد (ص) و به دستور خداوند سبحان و متعال هستند.
وصی: وصی در زمانی مطرح میشود که حجت پیشین وجود داشته باشد که به پیروی و یاری دادن وصیاش، وصیت نموده باشد. وصی، حجتی از سوی خداوند و خلیفهی خداوند در زمین و پس از حجت پیشین است. ضروری نیست که وصیتکننده مستقیماً به وصی، وصیت نماید تا او وصیاش شود. بهعنوان مثال، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) اوصیای حضرت محمد رسولالله (ص) هستند؛ به این خاطر که ایشان در وصیتش به آنان وصیت نموده است.
معصوم:
عصمت: منظور چنگ زدن به خداوند از محرمات خداوند است.
و معصوم: فردی است که از محرمات خداوند، به خداوند پناه میبرد.
عصمت، موضوعی درونی است که راهی برای یقین پیدا کردن نسبت به آن در بیرون بهجز نص از سوی خداوند یا از سوی خلیفهای از خلفای پیشین خداوند وجود ندارد.
خلیفهی خداوند معصوم است و مردم را از هدایت بیرون نمیآورد و آنان را در باطل وارد نمیکند.
امام:([580]) کسی که قرار داده شده است تا رهبری کند و در این دنیا رهبر دیگران باشد.
عالِم: کسی که خداوند به او وحی میکند و او را نسبت به مسائلی که مردم را از گمراهی بیرون میآورد و آنان را وارد هدایت میکند، آگاه میکند و حق را به آنان میشناساند. فقط اوست که به حق و بهسوی صراط مستقیم هدایت میکند؛ چرا که علم او از سوی خداوند است و شناخت او از سوی خداست. اما دیگران حتی اگر حق و صراط مستقیم را در لحظهای بشناسند، در لحظهای دیگر نسبت به آن نادان هستند؛ زیرا علم آنان از سوی خداوند نیست و به آنان وحی نمیکند؛ در نتیجه نمیتوان هیچیک از مردم، جز خلیفهی خداوند در زمین را اینگونه وصف کرد که به حق یا صراط مستقیم هدایت میکند.
[578]. قرآن کریم، سورهی نساء، آیهی ۱۶۵.
[579]. أيضاً: يمكن أن يوصف بأنه إمام بمعنى خاص آخر ويراد منه مقام في العوالم العلوية وهذا مقام خاص بمحمد (صلى الله عليه وآله) وآل محمد (عليهم السلام) وبعض الأنبياء (عليهم السلام) وليس جميعهم كإبراهيم (عليه السلام) وموسى (عليه السلام) وهو المذكور في قوله تعالى: "وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ" [البقرة: 124].
[580]. همچنین ممکن است امام به معنای خاص، مورد نظر باشد که مقصود از آن مقامی در عوالم بالاست و این مقامی است مخصوص محمد ص و آل محمد ع و بعضی از پیامبران ع مانند ابراهیم (ع) و موسی (ع). این همان مقامی است که در این آیه از آن یاد شده است: ﴿(و چون ابراهیم را پروردگارش با كلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: من تو را پیشوای مردم قرار دادم. [ابراهیم] پرسید: از دودمانم [چطور]؟ فرمود: پیمان من به بیدادگران نمیرسد» (بقره، ۱۲۴).