جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامفصل دوم: قضای نماز
سبب قضا شدن نماز، قضای آن و ملحقات این بحث
سبب قضا شدن نماز: اموری که موجب میشود (واجببودن) قضای نماز ساقط شود([286]) هفت مورد میباشد: کودکی، جنون، بیهوشی، حیض، نفاس، کفر اصلی([287]) و عدم توانایی انجام اموری که اقامۀ نماز را مباح میکند، یعنی وضو، غسل یا تیمّم؛ در غیر این موارد، قضای نماز واجب است، مانند: ترک کردن([288]) نماز واجب از روی عمد یا سهو، جز در نماز جمعه و عید([289]) و همچنین خوابیدن بهگونهای که تمام وقت نماز را در برگیرد. اگر عقل شخص مکلّف به دلیلی از جانب خودش، مانند خوردن مُسکِرات، یا استفاده از خوابآورها زایل شود، قضای نماز بر او واجب میشود، چون غالباً این امور باعث زوال عقل میشوند. اگر غذای مضری بخورد که وی را دچار بیهوشی کند، لازم نیست نماز را قضا کند.([290]) هنگامیکه مسلمانی مرتد شود، یا کافری مسلمان شود و دوباره کافر شود، قضای نمازهای مدت ارتدادش بر او واجب است.
قضای نماز: قضای نمازِ واجبی که زمان آن گذشته است، واجب است؛ و بهجا آوردن قضای نماز نافلۀ زماندار، مستحب مُؤکد است، اگرچه به دلیل بیماریای که عقل را از بین نمیبرد، قضا شده باشد. مستحب است که برای هر دو رکعت (نافلۀ قضا شده) یک مُد طعام صدقه دهد و اگر نتوانست چنین کند برای هر روز یک مُد صدقه دهد.
قضای نماز بهمحض یادآوری واجب میشود، به شرطی که زمان نماز حاضر (نمازی که زمانش فرا رسیده)، تنگ نشده باشد. باید نماز قضا به همان ترتیبِ قضا شدن خوانده شود، مثلاً اول نماز ظهر، بعد عصر و سپس مغرب و بعد عشا را بخواند و فرقی ندارد که نماز قضای همان روز باشد([291]) یا روز دیگری که وقت آن گذشته است.([292]) اگر چند نماز قضا داشته باشد که از لحاظ ترتیب قبل از نماز حاضر قرار نگرفته باشد،([293]) واجب نیست پیش از نماز حاضر خوانده شود.
اگر نماز قضایی به گردن او بود و آن را فراموش کند و نمازی را که وقت آن رسیده است، بهجا آورد، تکرار نماز واجب نیست، ولی اگر در بین نماز به یاد آورد، نیت نمازش را به نماز قضا برگرداند؛ و اگر درحالیکه میداند نماز قضا به گردن دارد نماز حاضر را بخواند، باید نماز را تکرار کند. اگر کسی در حال خواندن نماز نافله به یاد آورد که نماز قضای واجب را نخوانده است باید نماز واجب را از ابتدا شروع کند.([294]) قضای نمازی که در سفر بوده است بهصورت شکسته است، هرچند که در وطنش بخواند؛ و نمازی که در وطنش قضا شده، بهصورت کامل خوانده شود، هرچند که در سفر باشد.
ملحقات نماز قضا ([295])
اول: کسی که یکی از نمازهای یومیّهاش را بهجا نیاورده و نمیداند کدام نماز بوده است، باید یک نماز صبح و یک نماز مغرب و یک نماز چهاررکعتی به نیت قضای آنچه بر گردن اوست بخواند (نیت ما فی الذمة). اگر چند مرتبه به همین شکل نمازش قضا شود و نداند چه نمازی بوده، باید آنقدر نماز قضا بخواند([296]) تا به اطمینان برسد که به مقدار لازم نماز قضا خوانده است.
دوم: هنگامیکه نماز معیّنی
([297])
از او قضا شود و نداند که چند بار نمازش قضا شده است، باید آنقدر نماز قضایش را تکرار کند تا به یقین برسد که به مقدار لازم نماز قضا خوانده است؛ و اگر چندین نماز از او قضا شده باشد و نداند چه نمازی بوده است و تعداد و نوع آنها را نیز نداند باید چندین روز پشت سر هم نماز قضا بخواند تا به یقین برسد که به مقدار لازم نماز قضا خوانده است.
[286]- یعنی با وجود آن، قضای نماز واجب نیست. (مترجم)
[287]- شخصی که کافر متولد شود. (مترجم)
4- در بخش قضای نماز، سؤال دوم از کتاب احکام الشریعه بین السائل و المجیب آمده است که ترک نماز بهصورت سهوی و یا عمدی. (مترجم)
[289]- زیرا این نمازها قضا ندارند و در صورت قضا شدن نماز جمعه، نماز ظهر قضا میگردد. (مترجم)
[290]- قضای نماز مریض: اگر بیماری او بهگونهای است که وجوب نماز را درک میکند، نماز بر او واجب است و هرطور که میتواند، باید بخواند، ولی اگر بیماریاش بهگونهای است که قوۀ ادراک ندارد، حکم مجنون و بیهوش را دارد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 119)
[291]- مثلاً اگر نماز صبح همان روز قضا شده باید قبل از نماز ظهر آن را بخواند و اگر نماز صبح روز دیگری قضا شده باشد لازم نیست قبل از نماز ظهر حاضر بخواند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 120)
[292]- مثلاً روزی نماز ظهر و عصرش قضا شده است و میخواهد قضای آن را بهجا آورد، ابتدا باید قضای ظهر و سپس عصر را بخواند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 120)
[293]- مثلاً نماز عشای روزهای قبلش قضا شده است و قصد خواندن نماز ظهر حاضرش را دارد. در این مثال صحت نماز ظهر متوقف بر خواندن نماز عشا نیست. ولی اگر نماز صبح همان روز قضا شده باشد باید ابتدا نماز صبح را قضا کند و سپس نماز ظهر را ادا کند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 120)
[294]- یعنی نمیشود نیت نماز مستحبی را به واجب برگرداند. بلکه نماز نافله را تمام کرده سپس قضای نماز را بهجا میآورد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 121)
[295] - چند نکته متفرقه دربارۀ نماز قضا: اگر کسی نماز را با این عقیده که واجب نیست، عمداً ترک کند، اگر مسلمانزاده باشد کشته میشود و اگر از کفر به اسلام آمده باشد توبه داده میشود. اگر امتناع کرد کشته میشود، اما اگر برای نماز نخواندنش شبههای که احتمالش باشد را ادعا کند، دیگر حد در مورد او اجرا نمیشود؛ اما اگر نماز را ترک کند ولی نه با عقیدۀ واجب نبودن آن، مورد تعزیر و تأدیب قرار میگیرد و اگر دوباره تکرار شود دوباره تعزیر میشود و اگر برای بار سوم ترک کند باز تعزیر میشود و اگر برای بار چهارم ترک کند کشته میشود.
الف: حکم نماز استیجاری: اجرتگرفتن در مقابل نمازخواندن به نیابت از میت جایز نیست و نماز باطل است؛ چون نیت نزدیکی به خدا در آن وجود ندارد، زیرا اگر اجرت نبود به نیابت از میت نماز نمیخواند، پس نمازش برای نزدیکی به مال است نه به خداوند سبحان. اگر کسی در مقابل نمازخواندن برای میت پول گرفته است، نماز و پولی که دریافت کرده است باطل میباشد و اگر نمیدانسته که این بدعت است گناهی بر او نیست؛ ولی آنچه در مقابل نمازخواندن برای اموات (مؤمنینی که به حجت خدا ایمان داشتهاند یا حالشان مجهول بوده است) دریافت کرده است باید بازگرداند، مگر اینکه فقیر بوده باشد که بهعنوان صدقه از طرف میت محسوب میشود و اگر بازنگردانده باشد میتواند آن را به مبلغی که ذکر شد (به ازای هر روز یک مد طعام) از طرف میت صدقه بدهد. میتواند دوباره آن نمازها را قضا کند ولی این بار با قصد قربت نه برای پول.
ب: برای قضا کردن نماز میتوان در شب بیستوسوم ماه رمضان، نماز قضا را بهجا آورد، زیرا هر رکعت نماز قضا در این شب برابر هزار ماه است؛ پس اگر کسی چندین سال نماز قضا داشته باشد میتواند بهجای همۀ آنها در این شب یک شبانهروز نماز قضا بخواند.
ج: نماز قضای پدر و مادر به عهدۀ فرزند پسر بزرگتر است؛ پس اگر میت، چنین فرزندی نداشت یا نمیتوانست بخواند اگر کسی بود که بدون درخواست چیزی برایش نماز بخواند (مانند سایر فرزندان یا بستگانش) میخواند و اگر نبود در مقابل هر شبانهروز نماز قضا یک مد طعام صدقه میدهد. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 122)
[296] - یعنی یک صبح، یک مغرب و همچنین یک چهاررکعتی به نیت ما فی الذمه بخواند و همین ترتیب را ادامه دهد تا وقتی به اطمینان برسد که نماز قضایی بر گردنش نمانده است. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 121)
[297]- مثلاً میداند نماز صبحش قضا شده است ولی تعداد آن را نمیداند. (احکام الشریعه بین السائل و المجیب جزء دوم، صلاة: ص 121)