جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامنیابت
نیابت سه شرط دارد: مسلمانبودن، کاملبودن عقل، حج واجب بر ذمّه نداشتن.
نیابت کافر صحیح نیست زیرا نمیتواند قصد قربت کند. مسلمان نیز نمیتواند بهجای کافر به حج برود.
مسلمان نمیتواند بهجای مسلمانِ مخالف([82]) به حج برود، مگر اینکه آن مسلمانِ مخالف، پدر خودش باشد. دیوانه نمیتواند نایب باشد، زیرا به دلیل بیماریاش عقلش زایل شده است و نمیتواند قصد کند. کودک غیر ممیّز نیز نمیتواند نایب باشد، ولی نیابت کودک ممیّز صحیح است.
برای نایب شدن از طرف کسی دیگر حتماً باید نیت نیابت داشته باشد و باید کسی را که میخواهد بهجایش به حج برود معین کند. اگر مولا به بردهاش اجازه داده باشد (آن برده) میتواند نایب شود. نیابت از طرف کسی که حج بر او واجب و بر گردنش مستقر شده باشد صحیح نیست، مگر اینکه حتی با پای پیاده نیز نتواند به حج برود. به همین ترتیب حج مستحبی او نیز صحیح نیست و اگر بهجای شخصی دیگر به حج برود این حج برای هیچیک از این دو محسوب نمیشود.
کسی که حج بهجا آورده است اگر حج عمره برایش واجب نباشد میتواند بهجای کس دیگری عمره بهجا آورد؛ همچنین اگر کسی حج عمره رفته باشد میتواند بهجای کس دیگری به حج واجب برود (البته) اگر حج بر خودش واجب نشده باشد.
کسی که شرایط وجوب حج برایش به شکل کامل مهیا نشده باشد میتواند نایب شود حتی اگر تابهحال به حج نرفته باشد.
زن میتواند بهجای مرد یا زن حج بهجا آورد. اگر نایب در راه (حج) بمیرد، اگر مُحرم وارد حرم شده باشد حجش برای کسی که بهجای او نایب شده کافی است، ولی اگر پیش از آن بمیرد (محرم نشده باشد) کافی نخواهد بود و باید آن مقدار از اجرتالمثلی که از راه رفتوبرگشت باقی مانده است برگردانده شود.
نایب باید حج را به همان شکلی که از او خواسته شده بهجا آورد؛ چه حجِ خواستهشده حجِ تمتّع باشد، یا حج قِران، یا اِفراد.
اگر شرط شده که از راه مشخصی به حج برود چنانچه از این شرط غَرَضی خاص مدنظر بوده باشد، جایز نیست از راه دیگری به حج برود. اگر برای یک حج اجیر شده باشد جایز نیست (همزمان) برای شخص دیگری نیز نایب شود، مگر اینکه حج نیابتی اول را بهجا آورد. اگر پیش از مُحرم شدن و ورود به حرم مانعی برای نایب پیش آید باید آن مقدار از اجرتالمثل که متناسب با اعمال و مسیر باقی مانده است را بازگرداند و اگر نایب ضمانت کند که در آینده آن حج را بهجا خواهد آورد الزامی وجود ندارد که سخن او را بپذیرند. وقتی از طرف کسی بهعنوان نایب اجیر شود و اجرتی که به او دادهاند کم بیاید واجب نیست مقدار کم آمده به او پرداخت شود؛ همچنین اگر اجرتی که به او دادهاند بیش از مخارجش باشد واجب نیست مقدار اضافی را بازگرداند.
کسی که در مکه حضور دارد نمیتواند برای طواف واجبِ خود کسی را نایب قرار دهد و باید خودش این کار را انجام دهد، مگر اینکه عذری داشته باشد، مانند بیهوشی یا مشکل گوارشی و یا نظایر آن؛ و اگر کسی او را بر دوش خود حمل کند و او را طواف دهد هرکدام از این دو نفر میتواند طواف را برای خود حساب کند. اگر کسی بهجای میتی حج واجب را مجانی انجام دهد ذمّۀ آن میت از حجِ واجب بری میشود.([83])
اگر نایب در حجی که انجام میدهد کاری کند که کفاره بر او واجب شود از اموال خودش کفاره را میپردازد و اگر خللی به حج وارد و حج را باطل کند باید از نو به حج برود و هیچ اجرت جدیدی به او داده نمیشود. اگر بدون گذاشتن قید و شرطِ زمانی اجیر شود باید در زودترین زمان ممکن حج را بهجا بیاورد. نیابت از جانب دو فرد در یک سال صحیح نیست. اگر دو نفر او را در یک سال اجیر کنند آنکسی که زودتر او را اجیر کرده اجارهاش صحیح است، ولی اگر هر دو همزمان او را اجیر کرده باشند هر دو اجاره باطل است. اگر دچار گرفتاری شود با قربانیکردن، آزاد و بهجای او طواف نسا انجام میشود و قضایی بر عهدهاش نیست.
اگر دو حج مختلف بر کسی واجب شود -مثلاً حِجَّةالاسلام و حج نذری- و مانعی برایش رخ دهد و نتواند به حج برود میتواند دو نفر را برای هر دو حج در یک سال اجیر کند.
مستحب است نایب، کسی را که از سوی او اجیر شده است در هرجایی از مناسک حج و در هر فعلی که در اعمال حج انجام میدهد نام ببرد -چه حجِ واجب باشد و چه حجِ عمره- و مستحب است مقدار باقیمانده از اجرتالمثل حج را پس از انجام حج بازگرداند و مستحب است اگر مخالف به مذهب حق ایمان آورد حجِ خود را تکرار کند. نایب قرار گرفتن زن -اگر برای اولین بار به حج میرود- مکروه است.
مسائل هشتگانه:
اول: اگر میت وصیت کند بهجای او حج بهجا آورند و اجرتی را برای این کار معین نکرده باشد، اگر حجِ واجب باشد اجرتالمثل از اصل اموال او برداشته و برای حجش پرداخت میشود و اگر حجِ مستحبی باشد از یکسوم اموال او برداشته میشود. وقتی کسی اجیر میشود از همان زمان، مستحق (اجرتِ مورد قرارداد) میگردد. اگر اجیر با شروطی که در قرارداد بوده است مخالفت کند فقط (بهاندازۀ) اجرتالمثل مستحق خواهد بود.
دوم: اگر میت وصیت کند بهجای او حج بهجا آورند ولی تعدادی برایش مشخص نکرده باشد، چنانچه از سخن او چندمرتبهبودن فهمیده نشود، فقط یک بار کفایت میکند، ولی اگر چندمرتبهبودن فهمیده شود، به مقداری که یکسوم اموال باقیماندهاش کفاف دهد برایش حج بهجا آورده شود.
سوم: اگر میت وصیت کند هر سال با مبلغی مشخص یک حج برایش بهجا آورند و آن مبلغ کم بیاید، هزینۀ دو سال حج جمع میشود و در یک سال برای او حج بهجا میآورند و چنانچه باز هم مبلغ کم بیاید از پول سال سوم به آن افزوده میگردد.
چهارم: اگر امانتی در دست کسی باشد و صاحب امانت درحالیکه حجةالاسلام بر ذمّه دارد فوت کند و امانتدار بداند که وارث میت این واجب را ادا نمیکند میتواند بهاندازۀ اجرت حج از آن امانت کم و کسی را برای حج میت اجیر کند، زیرا این مقدار جزو اموال وارث محسوب نمیشود.
پنجم: اگر نایب بهجای کسی که او را اجیر کرده است احرام ببندد، سپس نیت خود را از نیابت به نیتِ حج برای خودش تبدیل کند، حجش صحیح نیست و اگر حج را کامل بهجا آورَد حجِ او برای اجیرکننده محسوب نمیشود و مستحق اجرت نخواهد بود و حجی که بهجا آورده برای هیچیک بهحساب نمیآید.
ششم: اگر میت وصیت کند بهجای او حج بهجا آورند و برای این کار مبلغی را معین کند، چنانچه مبلغ تعیین شده بهاندازۀ یکسوم اموال یا کمتر از آن باشد صحیح است -چه حجِ واجب باشد و چه حجِ مستحب- ولی اگر مبلغ تعیین شده بیش از یکسوم و حجِ وصیتشده واجب باشد و وارث نیز اجازه ندهد، باید بهاندازۀ اجرتالمثل از اصل اموال او برای بهجا آوردن حج برداشته شود و بیش از اجرتالمثل را از یکسوم بردارند؛ و اگر حجِ وصیتشده مستحب باشد، اگر یکسوم اموال برای این کار کافی باشد از همان سرزمین میت به حج مستحبی میروند، ولی اگر یکسوم برای این کار کم باشد از نیمههای راه کسی را برای بهجاآوردن حج اجیر میکنند و اگر یکسوم اموال بهقدری کم باشد که هیچ اجیری حاضر به انجام حج نشود، یکسوم اموال را در کارهای خیر مصرف میکنند.
هفتم: اگر میت وصیت کند حجِ واجب و غیر واجب را برایش بهجا آورند، حجِ واجب مقدّم شمرده میشود. اگر تمام حجهایی که میت وصیت کرده است واجب و اموال باقیمانده برای انجام چنین کاری کم باشد، اموال باقیماندۀ میت بهصورت نسبی بین آن چند حج تقسیم میگردد.
هشتم: اگر کسی حجةالاسلام (حج واجب) بر ذمّه داشته باشد و یک حج دیگر را نیز بهواسطۀ نذر بر خود واجب و بعد از استقرار حج بر ذمّهاش فوت کند، اجرت حجةالاسلام از اصل اموال باقیماندۀ میت و اجرت حجِ نذری از یکسوم باقیمانده خارج میشود و اگر اموال باقیماندۀ میت فقط بهاندازۀ حجةالاسلام باشد، فقط باید حجةالاسلام را برای او بهجا آورد و بهجا آوردن حجِ نذری مستحب میگردد.
[82]- مثلاً شیعه بهجای سنی. (مترجم)
[83]- بری شدن ذمّه یعنی دیگر چیزی بر عهدهاش نیست؛ در اینجا یعنی دیگر نیازی نیست کسی بهجای میت برای حج واجبی که بر ذمّه داشته است اجیر شود. (مترجم)