جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامروایاتی که سهو و نسیان معصوم را بیان مینماید
روایاتی که سهو پیامبر (ص) را ذکر میکند
تهذیب الاحکام: ابوبصیر گوید: (از امام صادق(ع) دربارهی شخصی که نماز (چهار رکعتی) را به اشتباه در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و رفته است، سؤال کردم. امام فرمود: باید نماز را اعاده کند. به امام عرض کردم: پس مردم از قول پیامبر چه میگویند؟ امام در جواب، حدیث ذوالشمالین را یادآوری کرد و فرمود: پیامبر چون از جای خود برنخاسته بود و صورت نماز را به هم نزده بود، نمازش را تمام کرد).([667])
تهذیب الاحکام: ابوبصیر گوید: (از امام صادق(ع) دربارهی شخصی که نماز (چهار رکعتی) را به اشتباه در رکعت دوم تمام کرده و از جای خود برخاسته و به دنبال کار خود رفته است، سؤال کردم. امام فرمود: باید نماز را اعاده کند. به امام عرض کردم: پس چرا رسولالله (ص) بعد از آن که دو رکعت نماز خواندند، اعاده نکردند؟ امام فرمود: زیرا رسولالله از جای خود حرکت نکرده بود).([669])
تهذیب الاحکام: حارث بن مغیره نصری میگوید: (به امام صادق (ع) عرض کردم: ما نماز مغرب را خواندیم. ولی امام سهو و اشتباه نمود و در دو رکعت سلام داد. ما نماز را دوباره خواندیم. ایشان فرمود: چرا دوباره خواندید؟! آیا رسولالله(ص) دو رکعت را به پایان نرساند، بعد با دو رکعت آن را تمام نکرد؟ چرا شما کامل نکردید؟!). ([671])
تهذیب الاحکام: ابوبکر حضرمی میگوید: (با همراهانم نماز مغرب را میخواندم. وقتی دو رکعت خواندم، سلام دادم. برخی از آنان گفتند: دو رکعت نماز خواندی. دوباره نماز را خواندم و این موضوع را به امام صادق(ع) خبر دادم. ایشان فرمود: دوباره خواندی؟ عرض کردم: بله. ایشان خندید و فرمود: خداوند در صورتی به تو پاداش میدهد که بایستی و یک رکعت دیگر بخوانی. رسولالله(ص) سهو و اشتباه نمود و در دو رکعت سلام داد. سپس حدیث ذوالشمالین را ذکر نمود و فرمود: سپس دو رکعت به آن اضافه نمود).([673])
تهذیب الاحکام: علی (ع) فرمود: (رسولالله (ص) نماز ظهر را پنج رکعت خواند و (از مکانش) جدا شد. برخی از افراد به ایشان عرض کردند: یا رسولالله(ص) آیا در نماز چیزی افزوده شده است؟ ایشان فرمود: آن چیست؟ عرض کردند: برای ما پنج رکعت نماز خواندی. ایشان در حالت نشسته رو به قبله نمود و تکبیر گفت. سپس دو سجده انجام داد که در آن قرائت و رکوعی نبود. سپس سلام داد و همیشه میفرمود: این دو، بینی را به خاک میمالد).([675])
تهذیب الاحکام: زید شحام ابواسامه میگوید: در مورد مردی پرسیدم که نماز عصر را شش رکعت یا پنج رکعت خوانده است. ایشان فرمود: (اگر یقین دارد که پنج یا شش رکعت خوانده است، دوباره بخواند. و اگر نمیداند آیا افزوده است یا کم نموده است در حالت نشسته تکبیر بگوید و فاتحة الکتاب را در آخر نمازش بخواند. سپس تشهّد بگوید. اگر یقین دارد که دو یا سه رکعت خوانده است و به پایان رساند و سخن گفت و نمیدانست که نماز را در حالت ایستاده به پایان رسانده است، بر اوست که مقدار نمازی که باقی مانده است را به اِتمام برساند. چرا که پیامبر خدا(ص) برای مردم دو رکعت نماز خواند؛ سپس فراموش نمود و در همان رکعت دوم به پایان رساند. ذوالشمالین به ایشان عرض کرد: ای رسولالله! آیا در نماز چیزی افزوده شده است؟ فرمود: ای مردم! آیا ذوالشمالین راست میگوید؟ عرض کردند: بله، شما فقط دو رکعت نماز خواندی. ایشان ایستاد و مقداری از نمازش را که باقی مانده بود، به اِتمام رساند).([677])
کافی: سماعة بن مهران گوید: امام صادق(ع) فرمود: (هر فردی سهو و اشتباهش را به ذهن بسپارد و آن را کامل نماید، دو سجدهی سهو بر او نیست. رسولالله(ص) نماز ظهر را برای مردم دو رکعت خواند. سپس سهو و اشتباه نمود و سلام داد. ذوالشمالین به ایشان عرض کرد: آیا در نماز چیزی فرستاده شد؟ ایشان فرمود: چه چیزی؟ عرض کرد: دو رکعت نماز خواندی. رسولالله (ص) فرمود: آیا مانند سخن او را میگویید؟ عرض کردند: بله. ایشان (ص) ایستاد و نماز را با آنان به اِتمام رساند و به همراه آنان، دو سجدهی سهو انجام داد. راوی گوید: عرض کردم: آیا فردی را ندیدی که دو رکعت نماز خواند و گمان میکند که چهار رکعت است و سلام داد و آن را به پایان رساند. سپس پس از اینکه رفت، یادش آمد که دو رکعت نماز خوانده است؟ ایشان فرمود: از اول رو به قبله مینماید. عرض کردم: پس چرا رسولالله(ص) رو به قبله ننمود و مقدار باقیماندهی نمازش را به اِتمام رساند؟ فرمود: رسولالله(ص) از آن مکان نرفت. اگر از مکانش نرفته باشد و اگر دو رکعت اولی را انجام داده باشد، باید مقداری از نماز که کمبود دارد را انجام دهد).([679])
کافی: حسن بن صدقه میگوید: (به ابوالحسن اول عرض کردم: آیا رسولالله (ص) در دو رکعت اول سلام داد؟ فرمود: بله. عرض کردم: حالت این فرد مانند حالت ایشان میباشد. فرمود: خداوند عزوجل خواسته است تا به آنان بفهماند).([681])
کافی: سعید اعرج میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: (رسولالله(ص) نماز خواند. سپس در رکعت دوم سلام داد. افرادی که پشت سر ایشان بودند، از ایشان پرسیدند: یا رسولالله (ص)، آیا در نماز اتفاقی افتاده است؟ فرمود: چه چیزی؟ عرض کردند: دو رکعت نماز خواندی. ایشان فرمود: ای ذوالیدین! آیا این گونه است؟ به او ذوالشمالین نیز میگفتند. عرض کرد: بله. ایشان نمازش را بر همان رکعت بنا نهاد و تا چهار رکعت به پایان رساند. امام صادق (ع) سپس فرمود: خداوند به خاطر لطف به امت، پیامبر را به فراموشی انداخت. آیا نمیدانی که اگر فردی این کار را انجام میداد، از او عیب گرفته میشد و گفته میشد: نمازت مورد پذیرش قرار نگرفت؟ اما فردی که امروز دچار این موضوع شود، میگوید: رسولالله (ص) سنتی ایجاد کرده است و الگو شده است و دو سجده، برای سخن گفتن در اثنای نماز به جای آورده است).([683])
اباصلت هروی میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: (ای فرزند رسولالله (ص) در میان جماعت کوفیان، گروهی هستند که میپندارند سهو در نماز بر پیامبر (ص) واقع نشده است. ایشان فرمود: دروغ میگویند. خدا لعنتشان کند. فردی که سهو ندارد، خداوندی است که معبودی جز او نیست…).([685])
امام صادق (ع) از پدرش (ع) نقل فرمود: (پیامبر (ص) نماز خواند و قرائت را در آن جهر و بلند خواند. وقتی به اتمام رسید، به صحابهاش فرمود: آیا در قرائت چیزی ساقط شده است؟ آنها ساکت شدند. پیامبر (ص) فرمود: آیا اُبی بن کعب در میان شماست؟ عرض کردند: بله. ایشان فرمود: آیا چیزی در نماز ساقط شده است؟ ابی بن کعب عرض کرد: بله، یا رسولالله! این چنین بود. ایشان (ص) خشمگین شد. سپس فرمود: این گروه را چه شده است که کتاب خداوند بر آنها خوانده میشود و آیاتی را که بر آنان خوانده میشود و ترک میشود، نمیدانند؟ بنیاسرائیل این گونه به هلاکت رسیدند. بدنهایشان حاضر بود، ولی دلهایشان خیر؛ و خداوند نماز بندهای را نمیپذیرد که دلش با بدنش حاضر نیست).([687])
من لایحضره الفقیه: حسن بن محبوب به نقل از سعید اعرج([690]) میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: (خداوند تبارک و تعالی رسولش(ص) را هنگام نماز صبح به خواب انداخت تا اینکه خورشید طلوع کرد. سپس بلند شد و دو رکعت پیش از صبح را خواند. سپس نماز صبح را خواند و او را در نمازش به سهو و اشتباه انداخت. ایشان در دو رکعت سلام داد. سپس سخنی را که ذوالشمالین گفته بود، توصیف نمود. این کار را نسبت به او انجام داد تا اگر فرد مسلمان از نمازش خواب بماند یا در آن اشتباه کند، از او عیب گرفته نشود. در نتیجه گفته شود: رسولالله(ص) به هدف رسیده است).([691])
[666]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص345 - 346.
[667]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۲۴۵ و ۳۴۶.
[668]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص346.
[669]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۳۴۶.
[670]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص180.
[671]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۱۸۰.
[672]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص180.
[673]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۱۸۰.
[674]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص349 - 350.
[675]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.
[676]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص352.
[677]. تهذیب الاحکام، طوسی، ج ۲، ص ۳۵۲.
[678]. الكافي - الكليني: ج3 ص355 - 356.
[679]. کافی، کلینی، ج ۳، ص ۳۵۵ و ۳۵۶.
[680]. الكافي - الكليني: ج3 ص356.
[681]. کافی، کلینی، ج ۳، ص ۳۵۶.
[682]. الكافي - الكليني: ج3 ص357.
[683]. کافی، کلینی، ج ۳، ص ۳۵۷.
[684]. عيون أخبار الرضا (عليه السلام) - الصدوق: ج2 ص219.
[685]. عیون اخبار الرضا(ع)، صدوق: ج ۲، ص ۲۱۹.
[686]. المحاسن - البرقي: ج1 ص260.
[687]. محاسن، برقی، ج ۱، ص ۲۶۰.
[688]. وقد ذكر الصدوق طريقه إلى ابن محبوب في (المشيخة) قائلاً: "وما كان فيه عن الحسن بن محبوب فقد رويته عن محمد بن موسى بن المتوكل (رض) عن عبدالله بن جعفر الحميري وسعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن محبوب"
قال السيد الخوئي في (المعجم): "والطريق صحيح ) معجم رجال الحديث ج5 ص91 )، والحسن بن محبوب وثقه الشيخ في فهرسته ورجاله، وقال النجاشي: وعده الكشي من الفقهاء الذي أجمع أصحابنا على تصحيح ما يصح عنهم، والرباطي قال السيد الخوئي: الظاهر أنه علي بن الحسن بن رباط المتقدم ترجمته، وقال في ترجمته: قال نجاشي: علي بن الحسن بن رباط البجلي أبو الحسن كوفي ثقة معول عليه، وسعيد الأعرج قال النجاشي: سعيد بن عبدالرحمن قيل بن عبدالله الأعرج السمان أبوعبدالله التيمي (التميمي) مولاهم كوفي ثقة. والرواية صرح بصحتها الميرزا القمي في مناهج الأحكام: ص677؛ والشيخ عبد الله المامقاني في نهاية المقال في تكملة غاية الآمال: ص318.
[689]. من لا يحضره الفقيه - الصدوق: ج1 ص358 - 359.
[690]. صدوق در مورد طریق نقل این روایت از حسن بن محبوب گفته است: من روایات حسن بن محبوب را از محمد بن موسی بن متوکل(رض) از عبدالله بن جعفر حِمیَری و سعد بن عیدالله از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن محبوب نقل میکنم.
سید خویی در معجم گفته است: این طریق صحیح است. (معجم رجال الحدیث، ج۵، ص ۹۱) شیخ طوسی در فهرست و رجالش حسن بن محبوب را موثق دانسته است. نجاشی نیز گفته است: کشی او را از فقهایی شمرده است که یاران ما بر صحیح بودن روایات آنان اِجماع دارند، و نیز رباطی او را موثق دانستهاند. سید خویی میگوید: ظاهراً علی بن حسن بن رباط، شرح حالش را ذکر کردم، و در شرح حالش میگوید: نجاشی گفته است: ابوالحسن علی بن حسن بن رباط بجلی کوفی ثقه است. در مورد سعید اعرج نیز نجاشی میگوید: سعید بن عبدالرحمن قیل بن عبدالله اعرج سمان ابوعبدالله تمیمی اهل کوفه و ثقه است. میرزای قمی نیز در «مناهج الاحکام» ص ۶۷۷، و شیخ عبدالله مامقانی در نهایة المقال فی تکملة غایة الامال، ص ۳۱۸ در مورد صحت این روایت تصریح کردهاند.
[691]. من لایحضره الفقیه، صدوق، ج ۱، صص ۳۵۸ تا ۳۵۹.