جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامروایات نص بر ۱۲ امام یا برخی از آنان پس از محمد رسولالله (صلى الله عليه وآله) :
از جملهی این روایات میتوان موارد زیر را ذکر کرد:
امام سجاد (ع) فرمود: (خداوند محمد و علی و یازده نفر از فرزندانش را از نور عظمت خویش آفرید. آنان را بهصورت اَشباحی در روشنایی نور خودش قرار داد. پیش از آفرینش مخلوقات، خداوند را میپرستیدند و او را تسبیح و تقدیس مینمودند. آنان امامان از فرزندان رسولالله (ص) هستند).([451])
امام باقر(ع) فرمود: (نُه امام پس از حسین بن علی میباشند که نهمین ایشان، قائم ایشان است).([453])
روایات نص بر دوازده امام از فرزندان رسولالله (ص) و علی و فاطمه (علیهما السلام)
روایات در این مورد بسیار است؛ این موارد را به عنوان نمونه از کتاب (چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم (ع)) از شیخ ناظم عقیلی نقل میکنم. افرادی که روایات بیشتری در این مورد میخواهند، به این کتاب مراجعه کنند:
شیخ کلینی: محمد بن یحیی([461])، از محمد بن احمد([462])، از محمد بن حسین([463])، از ابوسعید عصفوری([464])، از عمرو بن ثابت([465])، از ابوجارود([466])، از امام باقر (ع) نقل کرد که فرمود: رسولالله (ص) فرمود: (من و دوازده تن از فرزندانم و تو ای علی پناهگاههای زمین هستیم، یعنی سبب پایداری و كوههای آن هستیم؛ خدا به وسیلهی ما زمین را پایدار كرد، تا اهلش را فرو نبرد. پس هنگامی كه دوازده تن از فرزندانم بروند، زمین اهلش را فرو خواهد برد، و هرگز به آنان مهلت داده نمیشود).
شیخ کلینی: ابوعلی اشعری،([476]) از حسن بن عبیدالله،([477]) از حسن بن موسی خشاب،([478]) از علی بن سماعه،([479]) از علی بن حسن بن رباط،([480]) از ابن اذینه،([481]) از زراره،([482]) نقل کرد که از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: (دوازده امام از آل محمد هستند، كه همهی آنان محدّث([483]) و از فرزندان رسولالله (ص) و علی (ع) میباشند، و رسولالله (ص) و علی (ع) پدران آنان هستند).([484]) ([485])
روایات نص بر دوازده امام و دوازده مهدی (ع)
قبلاً روایت وصیت و روایات دیگری را آوردم که نص بر دوازده مهدی در آنها وجود دارد. در اینجا دعایی را از امام رضا (ع) نقل میکنم که در آن برای مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) دعا میکند:
شیخ طوسی([489]) با اسناد خود از یونس بن عبدالرحمن میگوید: امام رضا (ع) به دعا برای صاحبالامر با این دعا سفارش میفرمودند: ((خداوندا، دفع کن از ولیت و خلیفهات و حجتت بر خلقت...، خداوندا، عطا کن به خود او و خانوادهی او و فرزندان او و ذریهی او و امت و رعیت او، چیزی که باعث روشنی چشمش گردد و او را شادمان سازد؛ و حکومت همهی سرزمینهای دور و نزدیک و قوی و ضعیف را برای او جمع کن...؛ خداوندا، بر والیان عهد او و امامان بعد از او درود فرست، و آنان را به آرزوهایشان برسان و بر اجلهایشان بیفزای و پیروزی آنان را گرامی دار و آنچه از امر خود به آنان محول کردهای، کامل کن و دعای آنان را مستجاب کن و ما را از یاری کنندگان آنان و یاوران دینت قرار ده، که آنان معادن سخنان تو و مخازن علم تو و پایههای توحید تو و برگزیدگان خلقت و دوستان تو و از نسل دوستان تو و برگزیدهی فرزندان پیامبرت هستند، که درود و رحمت خدا و برکاتش بر او و آنان باد))،.([490]) ([491])
از روایات نص بر مهدیین، علم و اعتقاد حاصل میشود
تعداد روایات نص بر مهدیین یا برخی از آنها، زیاد و در حد تواتر است و از آن علم و اعتقاد به دست میآید. همچنین تعارضی بین روایات گفتهشده در مورد امامان و مهدیین وجود ندارد. این روایات بسیار زیاد هستند و نمیتوان آنها را انکار کرد یا تعدادی از آنها را رد کرد؛ مگر از روی نادانی یا دشمنی و به بیراهه رفتن، که البته چنین فردی از روش بحث علمی صحیح دور میشود. نتیجه علمی که از این روایات به دست میآید، این است که پس از دوازده امام، خداوند خلفایی در زمین دارد. جمع بین روایات پیشین، آسان و راحت است و همهی آنها با وصیت محمد رسولالله (ص) در شب وفات موافقت دارد که نص بر دوازده امام و دوازده مهدی میکند. خدا را شکر که حق را برای طالبان آن، آشکار و روشن قرار داده است.
[450]. الكافي - الكليني: ج1 ص530 - 531 باب فيما جاء في الاثني عشر والنص عليهم )عليهم السلام(.
[451]. كافی، كلینی: ج ۱، ص ۵۳۰ تا ۵۳۱، باب فیما جاء فی الإثنی عشر والنص علیهم D.
[452]. الكافي - الكليني: ج1 ص533 باب فيما جاء في الاثني عشر والنص عليهم )عليهم السلام(.
[453]. كافی، كلینی: ج ۱، ص ۵۳۳، باب فیما جاء فی الإثنی عشر والنص علیهم D.
[454]. محمد بن يحيى أبو جعفر العطار القمي، وثقه النجاشي في رجاله: ص353 برقم 946.
[455]. محمد بن أحمد بن يحيى بن عمران بن عبد الله بن سعد بن مالك الأشعري القمي أبو جعفر، وثقه النجاشي في رجاله: ص348 برقم 939، ووثقه الشيخ الطوسي في الفهرست: ص221 برقم 622.
[456]. محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أبو جعفر الزيات الهمداني، وثقه النجاشي في رجاله: ص334، برقم 897، وقد فصَّل الكلام فيه المحقق الخوئي في معجمه: ج16 ص248 برقم 10576، ص308 برقم 10581. فراجع.
[457]. مدحه الميرزا النوري في خاتمة المستدرك: ج1 ص53 – 54، ووثقه المحقق الخوئي في المعجم، راجع: ج10 ص227 برقم 6135، و ص236 برقم 6157، و ج22 ص184 برقم 14344.
[458]. رويت رواية في حقه تدل على علو مقامه وحسن موالاته لأهل البيت (عليهم السلام)، راجع اختيار معرفة الرجال للشيخ الطوسي: ج2 ص690. وذكره العلامة في القسم الأول من خلاصة الأقوال ص212. وذكر توثيقه الشيخ علي النمازي الشاهرودي في مستدركات علم رجال الحديث: ج6 ص23 برقم 10721. أضف إلى ذلك إنه وقع في إسناد تفسير القمي وكامل الزيارات، - اللذين اعتبرهما الخوئي دليلاً على وثاقة الرواة - راجع ترجمة عمرو بن أبي المقدام في معجم رجال الحديث: ج14 ص80 - 81 برقم 8863.
[459]. زياد بن المنذر أبو الجارود الهمداني الأعمى، وثقه المحقق الخوئي في المعجم، راجع: ج8 ص332 برقم 4815. واستظهر وثاقته الشيخ علي النمازي الشاهرودي في مستدركات علم رجال الحديث: ج3 ص454 - 455 برقم 5874.
[460]. الكافي - الكليني: ج1 ص534.
[461]. محمد بن یحیی ابوجعفر عطار قمی، نجاشی در رجال، ص ۳۵۳، شماره ۹۴۶ او را موثق دانسته است.
[462]. محمد بن احمد بن عمران بن عبدالله بن سعد بن مالک اشعری قمی ابو جعفر ، نجاشی در رجال، ص۳۴۸، شماره ۹۳۹؛ و شیخ طوسی در فهرست، ص۲۲۱، شماره ۶۲۲، او را توثیق کردهاند.
[463]. محمد بن حسین بن ابیخطاب ابوجعفر زیات همدانی، نجاشی در رجال، ص۳۳۴، شماره ۸۹۷ او را توثیق کرده است. همچنین محقق خویی در معجم، ج ۱۶، ص ۲۴۸ شماره ۱۰۵۷۶، ص ۳۰۸، شماره ۱۰۵۸۱، در مورد او توضیح داده است.
[464]. میرزای نوری در خاتمه مستدرک، ج۱، ص ۵۳ و ۵۴، او را ستوده است؛ همچنین محقق خویی در معجم، ج۱۰، ص ۲۲۷، شماره ۶۱۳۵ و ص ۲۳۶، شماره ۶۱۵۷ و ج۲۲، ص ۱۸۴، شماره ۱۴۳۴۴، او را توثیق کرده است.
[465]. روایتی در مورد او آمده است که دلالت بر جایگاه بلند او و ولایت نیکوی او نسبت به اهلبیتD دارد. به اختیار معرفة الرجال، طوسی، ج۲، ص ۶۹۰، مراجعه کنید. علامه او را در قسمت اول خلاصة الاقوال، ص ۲۱۲، ذکر کرده است. همچنین شیخ علی نمازی شاهرودی، توثیق او را در مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۶، ص ۲۳، شماره ۱۰۷۲۱، ذکر کرده است. علاوه بر این، نام وی در سند تفسیر قمی و کامل الزیارات آمده است و خویی آن را دلیل مورد وثوق بودن راویان میداند. به شرح حال عمرو بن ابیمقدام در معجم رجال الحدیث، ج ۱۴، صص ۸۰ و ۸۱، شماره ۸۸۶۳، مراجعه کنید.
[466]. زیاد بن منذر ابوجارود همدانی که نابینا بوده است، محقق خویی در معجم، ج ۸، ص ۳۳۲، شماره ۴۸۱۵، او را توثیق کرده است. شیخ علی نمازی شاهرودی در مستدرکات علم رجال الحدیث، ج ۳، ص ۴۵۴ و ۴۵۵، شماره ۵۸۷۴، مورد وثوق بودن او را تأیید کرده است.
[467]. وثقه النجاشي في رجاله: ص92 برقم 228، ووثقه الشيخ الطوسي في الفهرست: ص71 برقم 81.
[468]. الحسين بن عبد الله = الحسين بن عبيد الله: ذكره النجاشي ص42 - 44، برقم86 قائلاً: "الحسين بن عبيد الله السعدي أبو عبد الله ابن عبيد الله بن سهل ممن طعن عليه ورمي بالغلو. له كتب صحيحة الحديث، منها: التوحيد، المؤمن والمسلم، المقت والتوبيخ، الإمامة، النوادر، المزار، المتعة أخبرنا أبو عبد الله بن شاذان قال: حدثنا علي بن حاتم قال: حدثنا أحمد بن علي الفائدي عن الحسين بكتابه المتعة خاصة. وأخبرنا محمد بن علي بن شاذان قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى قال: حدثنا أبي قال: حدثنا الحسين بن عبيد الله بكتبه وهي الإيمان وصفة المؤمن..." انتهى.
وذكره الشيخ علي النمازي الشاهرودي في مستدركات علم رجال الحديث: ج3 ص151، برقم 4463 قائلاً: "الحسين بن عبيد الله بن سهل السعدي أبو عبد الله: ممن طعن عليه ورمي بالغلو. له كتب صحيحة الحديث. كذا قاله النجاشي ثم عد كتبه وأبواب الكتاب. وقد روى أحمد بن إدريس، عنه في حال استقامته كتاب الحسن بن علي بن أبي عثمان. وروى أحمد بن علي الفائدي، عنه، عن إبراهيم بن هاشم كتب المفضل بن عمر كما في جش ص 295. وله كتاب في الإمامة كما في أول مدينة المعاجز ولم يذكر اسم جده. وفي بعض النسخ ذكر اسم أبيه عبد الله مكبراً كما تقدم" انتهى.
[469]. مدحه النجاشي ص42 برقم 85 قائلاً: "الحسن بن موسى الخشاب من وجوه أصحابنا مشهور كثير العلم والحديث له مصنفات منها كتاب الرد على الواقفة، وكتاب النوادر، وقيل أن له كتاب الحج وكتاب الأنبياء، أخبرنا محمد بن علي القزويني قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى قال: حدثنا أبي قال: حدثنا عمران بن موسى الأشعري عن الحسن بن موسى" انتهى.
وذكره العلامة الحلي في خلاصة الأقوال - القسم الأول ص104، قائلاً: "الحسن بن موسى الخشاب، من وجوه أصحابنا، مشهور، كثير العلم والحديث" انتهى.
[470]. في الغيبة للشيخ الطوسي: ص151 ح112 [الحسن بن سماعة] بدل [علي بن سماعة]؛ وكذلك في بحار الأنوار: ج36 ص393، وعلي بن سماعة لم يرد في أسانيد الكافي إلا في سند هذه الرواية، ولم يذكر في كتب الرجال، وهذا ما يؤيد أنه مصحف، والصحيح هو [الحسن بن سماعة]، ويؤيده أيضاً أن الكليني روى نفس هذه الرواية باختلاف يسير في ج1 ص531، وذكر في سندها [ابن سماعة] وهو منصرف إلى الحسن بن سماعة المعروف، راجع معجم رجال الحديث للمحقق الخوئي: ج23 ص196 - 198 برقم15115..
والحسن بن سماعة وثقه النجاشي في رجاله: ص40 - 41، برقم 84؛ وراجع معجم رجال الحديث للمحقق الخوئي: ج5 ص342 برقم 2860، وج6 ص126 برقم 3115، وج23 ص 196 برقم 15115.
[471]. وثقه النجاشي: ص251، برقم 659.
[472]. مدحه النجاشي في رجاله بما يفيد وثاقته ص283 - 284، برقم 752 قائلاً: "شيخ أصحابنا البصريين ووجههم"، ووثقه الشيخ الطوسي في الفهرست: ص 184، برقم 503.
[473]. متفق على وثاقته وجلالته.
[474]. الكافي - الكليني: ج1 ص533.
[475]. الأربعون حديثاً في المهديين - الشيخ ناظم العقيلي.
[476]. نجاشی در رجال، ص ۹۲، شماره ۲۲۸؛ و شیخ طوسی در فهرست، ص ۷۱، شماره ۸۱ او را موثق دانستهاند.
[477]. حسین بن عبدالله = حسین بن عبیدالله، نجاشی در رجال، ص ۴۲ تا ۴۴، شماره ۸۶، او را اینگونه ذکر کرده است: (حسین بن عبیدالله سعدی ابوعبدالله بن عبیدالله بن سهل جزو افرادی است که به او طعنه زده شده است و به غلو متهم شده است. او کتابهای صحیح السندی دارد؛ از جمله: توحید، مؤمن و مسلم، مقت و توبیخ، امامت، نوادر، مزار، متعه. ابوعبدالله بن شاذان به ما خبر داده است که گفت: علی بن حاتم به ما حدیث کرده است که گفت: احمد بن علی فائدی از حسین، فقط کتاب متعهاش را خبر داده است. و محمد بن علی بن شاذان از احمد بن محمد بن یحیی از پدرش نقل کرده که حسین بن عبیدالله ما را از کتبش به نام ایمان و صفت مؤمن خبر داده است). شیخ علی نمازی نیز او را در مستدرکات علم رجال الحدیث: ج ۳، ص ۱۵۱، شماره ۴۴۶۳، این گونه ذکر میکند: (حسین بن عبیدالله بن سهل سعدی ابوعبدالله جزو افرادی است که به او طعنه زده شده است و متهم به غلو است. او کتابهای صحیحی دارد. نجاشی این را گفته، سپس کتابها و فصلهای کتابهایش را شمرده است. احمد بن ادریس از او در حالت استواریاش کتاب حسن بن علی بن ابیعثمان را روایت کرده است. احمد بن علی فائدی از او، از ابراهیم بن هاشم نوشتههای مفضل بن عمر را روایت کرده است، همانطور که در جش، ص ۲۹۵، آمده است. او کتابی در امامت دارد، همانطور که در آغاز مدینة المعاجز آمده است و نام جدش ذکر نشده است. در برخی از نسخهها نیز نام پدرش عبدالله مکبر ذکر شده است، همانطور که گفته شد).
[478]. نجاشی او را در رجال، ص ۴۲، شماره ۸۵، این گونه مدح کرده است: (حسن بن موسی خشاب از بهترین یاران ماست. مشهور است و علم و حدیثش بسیار است. کتابهایی دارد که از جملهی آنها «الرد علی الواقفة» و «النوادر» است. کتب «حج» و «انبیا» نیز برای وی گفته شده است. محمد بن علی قزوینی به ما خبر داده است که میگوید: احمد بن محمد بن یحیی از پدرش از عمران بن موسی اشعری از حسن بن موسی برای ما حدیث نقل کرده است).
علامه حلی در خلاصة الاقوال، قسمت اول، ص ۱۰۴، او را این گونه ذکر کرده است: (حسن بن موسی خشاب از بهترین یاران ماست، مشهور است و علم و حدیثش بسیار است).
[479]. در غیبت طوسی، ص ۱۵۱، ح ۱۱۲، همچنین در بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۹۳، بهجای علی بن سماعه، حسن بن سماعه آمده است. و علی بن سماعه در اسناد کتاب کافی فقط در سند این روایت آمده است و در کتابهای رجالی ذکر نشده است. و این تأیید میکند که این خطا در تصحیف واقع شده است و صحیح آن همان حسن بن سماعه است. این مطلب را همچنین این نکته تأیید میکند که کلینی همین روایت را با اختلاف اندکی در ج ۱، ص ۵۳۱، روایت میکند و در سندش «ابن سماعه» را ذکر میکند و این به حسن بن سماعه معروف باز میگردد. در این مورد میتوانید به معجم رجال الحدیث محقق خویی، ج ۲۳، ص ۱۹۶ تا ۱۹۸، شماره ۱۵۱۱۵ مراجعه کنید.
حسن بن سماعه را نجاشی در رجال، ص۴۰ و ۴۱، شماره ۸۴، توثیق کرده است. او همچنین در معجم رجال الحدیث محقق خویی، ج ۵ ،ص ۳۴۲، شماره ۲۸۶۰؛ و ج ۶، ص ۱۲۶، شماره ۳۱۱۵؛ و ج ۲۳، ص ۱۹۶، شماره ۱۵۱۱۵ توثیق شده است.
[480]. نجاشی او را در رجال، ص ۲۵۱، شماره ۶۵۹، توثیق نموده است.
[481]. نجاشی او را در رجال، ص ۲۸۳ و ۲۸۴، شماره ۷۵۲، این گونه مدح کرده است: (شیخ از یاران بصری ما و بهترین آنان است)؛ که این سخن نشاندهندهی وثاقت اوست. شیخ طوسی در فهرست، ص ۱۸۴، شماره ۵۹۳، او را توثیق نموده است.
[482]. نسبت به وثاقت و جلالت او اتفاقنظر وجود دارد.
[483]. محدث در زبان اهلبیت D به فردی گفته میشود که فرشتگان با او سخن میگویند و او صدای آنان را میشنود. (مترجم)
[484]. کافی، کلینی، ج۱، ص۵۳۳.
[485]. منقول از کتاب «چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم (ع)» تألیف شیخ ناظم عقیلی، حدیث چهلم.
[486]. ذكر السيد ابن طاووس في جمال الأسبوع: ص307، أن الشيخ الطوسي روى هذا الدعاء بعدة أسانيد عن يونس بن عبد الرحمن، وهذا نص كلامه: "حدثني الجماعة الذين قدمت ذكرهم في عدة مواضع من هذا الكتاب باسنادهم إلى جدي أبي جعفر الطوسي تلقاه الله جل جلاله بالأمان والرضوان يوم الحساب قال: أخبرنا ابن أبي الجيد، عن محمد بن الحسن بن سعيد بن عبد الله والحميري وعلي بن إبراهيم ومحمد بن الحسن الصفار، كلهم عن إبراهيم بن هاشم، عن إسماعيل بن مولد وصالح بن السندي، عن يونس بن عبد الرحمن، ورواه جدي أبى جعفر الطوسي فيما يرويه عن يونس بن الرحمن بعدة طرق تركت ذكرها كراهية للإطالة في هذا المكان، يروى عن يونس بن عبد الرحمن: أن الرضا (عليه السلام) كان يأمر بالدعاء لصاحب الأمر (عليه السلام) بهذا...".
وقد صرح الميرزا النوري بأن هذا الدعاء مروي بعدة أسانيد معتبرة صحيحة، وهذا نص كلامه: "روى جماعة كثيرة من العلماء منهم الشيخ الطوسي في المصباح، والسيد ابن طاووس في جمال الأسبوع بأسانيد معتبرة صحيحة وغيرها عن يونس بن عبد الرحمن: أن الرضا (عليه السلام) كان يأمر بالدعاء لصاحب الأمر (عليه السلام) بهذا:..." النجم الثاقب - الميرزا النوري: ج2 ص456.
وقول الميرزا النوري يغنينا عن الاطالة في سرد توثيق رجال السند.
[487]. مصباح المتهجد - الطوسي: ص409؛ جمال الأسبوع - ابن طاووس: ص307.
[488]. الأربعون حديثاً في المهديين - الشيخ ناظم العقيلي.
[489]. سید بن طاووس در جمال الاسبوع، ص ۳۰۷ ذکر کرده که شیخ طوسی این دعا را در اسناد متعدد از یونس بن عبدالرحمن روایت کرده است و این متن کلام اوست: (افرادی که ذکرشان را در مواضع متعددی از این کتاب با استنادشان به جدم ابوجعفر طوسی ذکر کردم گفتند: ابن ابیجید از محمد بن حسن بن سعید بن عبدالله حمیری و علی بن ابراهیم و محمد بن صفار، و همهی آنها از ابراهیم بن هاشم از اسماعیل بن مولد و صالح بن سندی، از یونس بن عبدالرحمن نقل کرده است و جدم ابوجعفر طوسی آن را در زمرهی روایاتی از یونس بن عبدالرحمن به چند طریق روایت کرده است و من برای اجتناب از طولانی شدن کلام آن را ذکر نکردم. از یونس بن عبدالرحمن روایت شده است امام رضا(ع) همیشه به این دعا، برای صاحبالامر سفارش میکرد...).
و میرزای نوری تصریح کرده که این دعا با چند سند معتبر و صحیح روایت شده است. و این متن سخن اوست: (جماعت بسیاری از علما روایت کردند که از جملهی آنها شیخ طوسی در مصباح و سید بن طاووس در جمال الاسبوع با سندهای معتبر و صحیح، از یونس بن عبدالرحمن نقل کرده است که امام رضا(ع) همیشه به این دعا، برای صاحبالامر سفارش میفرمودند:...) نجم الثاقب، میرزای نوری، ج ۲، ص ۴۵۶.
سخن میرزای نوری ما را از طولانی کردن در بیان توثیق رجال سند بینیاز میکند.
[490]. مصباح المتهجد، طوسی، ص ۴۰۹؛ جمال الاسبوع، ابن طاووس، ص ۳۰۷.
[491]. منقول از کتاب «چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم(ع)» تألیف شیخ ناظم عقیلی، حدیث دهم.