جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام«(و موسی به شاگرد خود گفت: من همچنان خواهم رفت تا آنجا که دو دریا به هم رسیدهاند؛ یا میرسم یا عمرم به سر میآید * چون آن دو به آنجا که دو دریا به هم رسیده بودند رسیدند، ماهیشان را فراموش کردند و ماهی راه دریا گرفت و در آب، روان شد * چون از آنجا گذشتند، به شاگرد خود گفت: ناهارمان را بیاور که در این سفرمان رنج فراوان دیدهایم * گفت: آیا به یاد داری آنگاه را که در کنار آن صخره مکان گرفته بودیم؟ من ماهی را فراموش کردم! و این شیطان بود که سبب شد فراموشش کنم و ماهی به شیوهای شگفتانگیز به دریا رفت * گفت: آنجا، همان جایی است که در طلبش بودهایم و به نشان قدم های خود جست و جوکنان بازگشتند * در آنجا بندهای از بندگان ما را که رحمت خویش بر او ارزانی داشته بودیم و خود به او دانش آموخته بودیم، بیافتند)»
هدف موسی(ع)مجمع البحرین بود.
موسی(ع)طی طریق میکند و به مجمع البحرین میرسد ولی با این حال متوجه نیست که وی به هدفش رسیده است؛ از او گذر میکند، سپس به سوی او بازمیگردد.
این که هدف موسی(ع)، مجمع البحرین بوده است ولی او این هدف را از دست میدهد و متوجه آن نمیشود، موضوعی است که باید در آن تدبر و تأمّل نمود؛ زیرا اگر به عنوان مثال شما به دنبال محل تلاقی دجله و فرات باشید و یکی از آنها را در جهت مسیرش دنبال کنید، هرگز آن مکان را گم نخواهی کرد؛ حال اگر مجمع البحرین صرفاً محل برخورد دو رودخانه با هم باشد، چطور ممکن است موسی و یوشع بن نون(ع)مجمع البحرین را از کف بدهند؟! چگونه میشود که این دو از این که به مجمع البحرین رسیدهاند غافل شوند در حالی که هر دوی آنها معصوم میباشند؟!
بنابراین قطعاً منظور موسی(ع)از مجمع البحرین صرفاً محل پیوستن دو رود نبوده است، بلکه چیزی بوده که میتوانسته است گم شود و از دست برود و الزاما باید غفلت و از دست دادن آن، به گونهای باشد که صاحبش را به ضعف ادراک یا نادانی توصیف نکند؛ درواقع حداقل چیزی که به طور معمول برای انسانی که محل تلاقی دو رود را پیدا نمیکند و از آن عبور میکند آن است که گفته شود وی دچار ضعف ادراک میباشد!
بنابراین مجمع البحرین نباید یک مکان مشخص و معین باشد وگرنه غفلت موسی(ع)از آن موجب طعن و خردهگیری در میزان درک و فهم وی میشد، چه برسد به عصمت آن حضرت! پس لاجرم توجه به مجمع البحرین و درک و شناخت او، در وهلهی اول، به درجهی والایی از اخلاص و عصمت لازم برای درک آن نیاز دارد که از میزان اخلاص موسی(ع)و عصمت ناشی از اخلاص آن حضرت، بیشتر و برتر بوده است؛ تا به این ترتیب غفلت موسی(ع)و یوشع(ع)از این مأموریتی که خداوند موسی(ع)را به رسیدن به او مأمور فرموده بود، منافی عصمت این دو(علیهما السلام) نباشد.
حتی حضرت موسی(ع)با این سخنش که: «(یا به مجمع البحرین میرسم یا عمرم بهسرمیآید)» از همان ابتدا روشن میسازد که مجمع البحرین، ممکن است گم شود و از دست برود، و شناخت آن، به درجه بالایی از اخلاص نیاز دارد. بنابراین مقصود موسی(ع)از مجمع البحرین نه یک مکان، بلکه عبد صالح بوده است؛ نخستین امتحان موسی(ع)عبارت بود از رسیدن به آن عبد صالح و شناخت او. اگر چه موسی(ع)در ابتدا در رسیدن به عبد صالح(ع)و شناخت او ناکام ماند ولی در وصول به عبد صالح به طور کامل شکست نخورد و در نهایت، به او رسید و این، همان تعلیم و آموزشی بود که موسی(ع)در این سفر به آن دست یافت.
برای درک بهتر و بیشتر منظور موسی(ع)از مجمع البحرین در این بخش از قرآن کریم، ناگزیر باید به موقعیت دیگری از قرآن که در آن دو دریا و مجمع آنها به صیغهای دیگر که شاید برای فرد اندیشه کننده، روشنی و وضوح بیشتری دارد، ذکر شده است، مراجعه نماییم. این موقعیت در ابتدای سورهی «الرحمن» وجود دارد. خدای متعال میفرماید: «(دو دریا را پیش راند تا به هم رسیدند * میانشان حجابی است تا به هم در نشوند * پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟ * از آن دو، مروارید و مرجان بیرون میآید * پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟ * و برای او است کشتیهای همانند کوه که در دریا میروند * پس کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟ * هر چه بر روی زمین است دستخوش فنا است * و وجه پروردگار صاحب جلال و اکرام تو باقی میماند)»[34].
قصد ندارم این آیات را تفسیر و تاویل کنم؛ روایاتی که از ائمه(ع) در تفسیر و تاویل این آیات آمده است، برای تبیین و روشنسازی معنایشان کفایت میکند؛ اما فقط توجه کسانی را که میخواهند در این مساله به خوبی بیاندیشند تا مراد و منظور این آیه را درک کنند، جلب میکنم به این سخن خدای متعال که میفرماید: «(هر چه بر روی زمین است دستخوش فنا است * و وجه پروردگار صاحب جلال و اکرام تو باقی میماند)» تا برای او روشن گردد که هر چه پیش از این دو آیه آمده است، شرح و تفصیل «وجه الله الباقی» که همان «عِلم» است، میباشد. و گمان نمیکنم که تفسیر آب و دریا در عالم ملکوت به عِلم، موضوعی پوشیده باشد. همچنین گمان ندارم باقی ماندن علم علما در این دنیا حتی پس از وفات آنها، موضوعی پنهان باشد بلکه علم ایشان پس از فنای آنها، باقی میماند و این آیه نیز برای تببین و تاکید بر این مطلب و همچنین آشنا ساختن مردم با آن آمده است: «(هر چه بر روی زمین است دستخوش فنا است * و وجه پروردگار صاحب جلال و اکرام تو باقی میماند)» ؛ این همان وجهی است که خلق با آن به سوی خدا رو میآورند که عبارت است از علم و معرفت و عقل کامل؛ و همچنین آب، و دو دریا، و آنچه از این دو بیرون میآید و آنچه در این دو جاری است؛ که مراد، محمد و آل محمد(ع)، انبیا و اوصیا(ع) و اولیای خداوند سبحان و متعال میباشد.
اما روایاتی که بیان میدارند که دو دریا، علی و فاطمه هستند و آنچه از آنها خارج میشود و آنچه در آن دو جاری میگردد، همان ائمه و مهدیّین(ع) هستند، بسیارند؛ از جمله:
ــ از حضرت ابو عبدالله امام جعفر صادق(ع)در تفسیر آیهی «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ» نقل شده است که فرمود: «علی و فاطمه(علیهما السلام) دو دریای ژرف و عمیقند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکند»؛ «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ» فرمود: «حسن و حسین(علیهما السلام) هستند»[36].
ــ علی بن ابراهیم در تفسیر «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ» گفته است که منظور، امیرالمؤمنین و فاطمه(علیهما السلام) است و منظور از «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ» حسن و حسین(علیهما السلام) و مراد از «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلَامِ» همانند شعری است که «خنساء» در رثای برادرش «صخرا»[38] خوانده است[39].
از طریق مخالفین آل محمد(ع):
ــ ثعلبی تفسیر «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ» را به سفیان ثوری ارجاع داده که گفته است: مراد، فاطمه و علی(علیهما السلام) و منظور از «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ» حسن و حسین(علیهما السلام) است.
ثعلبی میگوید: این را از سعید بن جبیر روایت کرده و گفته است: مقصود از «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ» حضرت محمد(ص) میباشد[41].
ــ جابر از ابو عبدالله امام جعفر صادق(ع)در تفسیر «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ» نقل کرده است که حضرت فرمود: «علی است و فاطمه» و دربارهی «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ» فرمود: «نه علی بر فاطمه تجاوز میکند و نه فاطمه بر علی» و «یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ»: «حسن و حسین(علیهما السلام) است»[43].
ــ پیامبر خدا(ص) در خوشآمدگویی به علی و فاطمه(علیهما السلام) میفرمود: «مرحبا به دو دریایی که به هم میرسند، و دو ستارهای که قرین یکدیگرند».
روایات دیگری نیز در این باب وجود دارد[45].
بنابراین روشن شد کسی که در آیات و روایات وارد شده از محمد(ص) و آل محمد(ع) تدبر کند، درمییابد که منظور از دو دریا، علی است و فاطمه، و نتیجهی برخورد این دو، ائمه و مهدیین(ع) میباشد.
بنابراین، نتیجهی برخورد علی و فاطمه(علیهما السلام) یا همان مجمع البحرین در آیهی «(و (هنگامی که) موسی به شاگرد خود گفت: من همچنان خواهم رفت تا آنجا که دو دریا به هم رسیدهاند، یا میرسم یا عمرم به سرمیآید)» ، یک انسان و از آل محمد(ع) و از فرزندان علی و فاطمه(علیهما السلام) میباشد. البته این موضوع مانع از وجود داشتن پیوستگاه دو دریا (دو رود) که موسی در آنجا مجمع البحرین واقعی را که در طلبش بوده است، نمیباشد؛ در مکانی که نشانهای وجود دارد که اهلش آن را میشناسند.
[33]- الرحمن: 19 - 27.
[34] - الرحمن: 19 تا 27.
[35]- تفسير القمي: ج2 ص244.
[36] - تفسیر قمی: ج 2 ص 244.
[37]- تفسير القمي: ج2 ص344.
[38] - «خنسا» از بزرگترین زنان شاعر ادب عربی است و در زمینهی رثا چنان مشهور است که کمتر شاعر تازی به پای او میرسد. مرثیههای او در سوگ دو برادرش صخر و معاویه دربرگیرندهی مجموعهای از گوشنوازترین قوافی و مناسبترین اوزان و بهکارگیری صنایع لفظی و معنویای مثل جناس، طباق، سجع، ترصیع، تسمیط و سایر افزایندههای موسیقایی و ایجاد پیوند بین مضمون و موسیقی، سرشار از احساسات و بسیار معروف میباشند (مترجم).
[39] - تفسیر قمی: ج 2 ص 344.
[40]- البرهان: ج27 مج7 ص389.
[41] - برهان: ج 27 مج 7 ص 389.
[42]- بحار الأنوار: ج24 ص97، البرهان:ج27 مج 7، ج7 ص 387، تأويل الآيات: ج2 ص635.
[43] - بحار الانوار: ج 24 ص 97 ؛ برهان: ج 27 مج 7 و ج 7 ص 387 ؛ تأویل الآیات: ج 2 ص 635.
[44]- انظر: الملحق (1).
[45] - رجوع کنید به پیوست 1.